۰
گفت‌وگو با ربابه صدر خواهر امام موسي صدر

راز محجبه شدن زنان جنوب لبنان

با ربابه صدر قرار گفت وگويي در يکي از سفرهاي کوتاهش به ايران گذاشتم، مي خواستم در لابه لاي گفته ها و خاطرات خواهر پي به انديشه برادر در خصوص نقش و جايگاه زنان در اجتماع ببرم.
کد خبر: ۶۷۸
۰۰:۰۰ - ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

به گزارش «شیعه نیوز»،با ربابه صدر قرار گفت وگويي در يکي از سفرهاي کوتاهش به ايران گذاشتم، مي خواستم در لابه لاي گفته ها و خاطرات خواهر پي به انديشه برادر در خصوص نقش و جايگاه زنان در اجتماع ببرم.

امام موسي صدر از جمله روحانيوني بود که نظرات مترقي در خصوص مسائل اجتماعي ارائه مي داد. او با منش و رفتار خاص خود باعث انقلاب عظيم فرهنگي و فکري در جنوب لبنان شد. هنگامي که پا به لبنان گذاشت، اکثر جوانان شيعه آن ديار پيرو انديشه هاي مارکسيستي بودند اما امروز همين ديار به يکي از کانون ها و قطب هاي تشيع و اسلامگرايي اما با ويژگي هاي خاص خود بدل شده است. شايد اگر امروزه موسي صدر در ميان ما بود، انديشه هاي او راهگشا بر دردهاي روزگار ما بود.

با مسافر تازه از لبنان رسيده از هر دري سخن گفتيم؛ از نقش حزب الله در تحولات لبنان تا مسائل و دغدغه هاي روز زن ايراني و مسلمان. ربابه صدر هنگامي که از سيدحسن نصرالله مي گويد، مي توان به وضوح برق خوشحالي و رضايت و در عين حال دل نگراني خواهرانه او را نسبت به رهبر حزب الله در نگاه او يافت.

ربابه صدر گرچه متولد «قم» است، اما امروز و از پس سال هاي طولاني زندگي در جنوب لبنان نه تنها واژه هايي از زبان فارسي را به فراموشي سپرده که برخي از دردها و دغدغه هاي اجتماعي سرزمين پدري را نيز از ياد برده است. گرچه شايد بتوان سرعت بالاي تحولات و رخدادهاي بزرگ لبنان اين سرزمين کوچک اما تاثيرگذار را دليلي براي آن دانست. در اين گفت وگو ربابه صدر ترجيح مي دهد کمتر در خصوص دغدغه هاي جاري اجتماعي اظهارنظر کند و تنها گاهي در برابر اصرار چند کلمه اي در اين باب سخن مي گفت.

خانم صدر با شناختي که شما از امام موسي صدر داريد، اگر امروز ايشان رهبري شيعيان لبنان را برعهده داشتند، آيا همين راه را مي رفتند که اکنون در جنوب لبنان شاهد آن هستيم؟ آيا شاهد جاري شدن همين ارزش ها در جامعه شيعيان لبنان بوديم؟
شکي نيست که هر فرد الگوي رفتاري خاصي براي راه خود در نظر مي گيرد، اما من فکر مي کنم اگر امام موسي صدر نيز هم اينک در ميان ما بود، همين کاري را انجام مي داد که اکنون حزب الله در پيش گرفته است. ايشان 40 سال پيش اسرائيل را شر مطلق معرفي کرده بودند و اين نشان از يگانگي ديدگاه هاي ايشان با رهبران حزب الله دارد. هنگامي که امام موسي اعتصاب مي کنند و در مسجد متحصن مي شوند، تنها خواسته ايشان اين است که دولتي بايد بر لبنان حاکم باشد که عادلانه باشد و در آن حقوق همه افراد رعايت شود. اکنون هم اگر تضاد و تقابلي در ميان دولت لبنان و گروه هاي حامي حزب الله شاهد هستيم، بر همين اساس است.

تصور مي کنيد در زمينه اجتماعي چگونه عمل مي کردند؟ آن فضاي بازي که اکنون جامعه لبنان را احاطه کرده است، باز هم وجود داشت يا سمت و سوي ايشان به گونه اي متفاوت بود؟
ببينيد، کلاً شخصيت امام موسي با ديگران فرق دارد، يا اصلاً جامعه لبنان بسيار متفاوت از جوامع ديگر مثلاً ايران است زيرا لبنان متشکل از طوايف مذهبي و قومي گوناگون و مختلف است، براي همين نمي توان همه را به يک شکل درآورد. هر گروه و مذهبي ارزش هاي خاص و متفاوت خود را دارد. بنابراين امام موسي نمي توانستند يک قانون کلي براي همه جامعه صادر کنند.

چرا شخصيت امام موسي متفاوت بود؟ اين تفاوت را در چه مي بينيد؟
اما موسي بسيار متعادل بود و سرلوحه همه برنامه هايشان اعتدال بود، بامحبت و انسانيت روش هاي خود را اجرا مي کرد. سال هاي ابتدايي که امام موسي به لبنان آمدند، اصلاً در بين شيعيان مساله حجاب وجود نداشت، نماز و روزه اي در کار نبود. اما اگر کساني بي حجاب مي آمدند نزد ايشان امام موسي هرگز آنها را وادار به داشتن حجاب نمي کردند، در سخنراني هايشان اجبار نمي کردند که هر کس مي آيد الزاماً بايد محجبه باشد. بارها از دختران جوان شنيدم که وجود امام موسي صدر در بين ما مثل سدي بود که جلوي انحراف ما را گرفت. امام موسي همچنين اولين مرد روحاني بودند که در دنيا گفت وگوي بين اسلام و مسيحيت را آغاز کردند. شواهدي در دست است که اخيراً عده اي مي خواستند جنگ و اختلاف بين سني ها و شيعيان را برانگيزند، اما اقدامات امام موسي آنقدر مهم و زيربنايي بود که اين طرح با شکست روبه رو شد. به هر صورت اگر انسان بخواهد عرف و دينش و همچنين اخلاص خود را نسبت به دين حفظ کند، مي تواند محبوب همگان باشد چون هرچه خوبي است در اسلام نهفته است.

اقدامات امام موسي چگونه بود که باعث رواج و گسترش ظواهر و اعمال اسلامي در جنوب لبنان شد؟
چون امر و نهي کردن در روش امام موسي نبود، رفتار و منش ايشان متفاوت بود. اکنون 90 درصد از شيعيان لبنان محجبه هستند که دقيقاً به خاطر همين عملکرد و تلاش هاي ايشان است. در خود موسساتي که ما اکنون در لبنان داريم نيز همين گونه است. يک لباس فرم را براي شاگردان انتخاب کرده ايم و به معلمان نيز گفته ايم که سرکلاس ها حجاب داشته باشند، چون آنها الگوي دانش آموزان هستند، اما اصلاً کاري نداريم که آنها بيرون از محوطه آموزشگاه ها چه مي پوشند.

در ايران مي بينيم که شيوه هاي تبليغ حجاب متفاوت است. اين شيوه برخورد موجب نتيجه عکس در جامعه و در ميان مردم مي شود. در موسسه ما با شاگردهاي مدرسه بسيار با ظرافت و نرمي صحبت مي کنيم و مراقبيم که رفتار هاي ما عکس العمل بدي براي آنها نداشته باشد. روش براي اجراي هر ايده اي بسيار مهم است. اگر روش صحيح نباشد، نتايج مورد انتظار هم به دست نخواهد آمد.

امروزه در ايران برخي ها عقيده دارند که کلاس هاي مختلط و دانشگاه ها محل و موجب فساد هستند، نظر شما در اين خصوص چيست؟
ابداً و اصلاً موافق اين نظر نيستم. در همين موسسه ما نيز هم زنان هستند و هم مردان. دختران شاگرد موسسات ما نيز وقتي دوران کودکستان و ابتدايي را به اتمام مي رسانند به مدارس مختلط مي روند، اتفاقاً من فکر مي کنم آنها در کلاس هاي مختلط ياد مي گيرند که چگونه از دين و شرف خود حمايت کنند و اينها بهترين دختران و مادران آينده خواهند شد.

پس ضعف و مشکل را در کجا مي بينيد که گاه اين تصورات براي برخي پيش مي آيد؟
ضعف ما اين است که اسلام را صد درصد پياده نکرده ايم، اسلام را به شعار گرفتيم. به طور کلي مي گويم، وقتي اسلام حقيقي و نه شعاري را در زندگي خود چه شخصي و چه به طور کلي پياده نکنيم، خودمان به خودمان هم اعتماد نداريم.

چند وقت پيش در ايران جشنواره «زنان سرزمين من» برگزار شد. از اين جشنواره اطلاع داريد؟
بله، خيلي جالب بود. لباس هايي که در اين جشنواره به نمايش گذاشته شد بسيار زيبا بود. من در لبنان شنيده ام که ايران به گروه هاي طراح مد دنيا سفارش طراحي لباس هاي زيبا و در عين حال مطابق با موازين اسلامي را داده است. اين بسيار خوب است.

البته بسياري از همان لباس ها را اگر زنان و دختران بپوشند با ممانعت و اخطار پليس در خيابا ن ها مواجه مي شوند.
اين را نمي دانستم، اما اسلام رنگ لباس و حجاب را تعيين نکرده است. من هميشه لباس آبي مي پوشم و به نظرم رنگ هاي باز سنگين بسيار زيبا است. در خانواده هم همين گونه بوديم، يعني زماني که در قم زندگي مي کرديم با اينکه پدر من از روحانيون برجسته عالم تشيع بود، هيچ گاه به ياد ندارم که لبا س هاي شيک و زيبا پوشيده باشم و پدرم مخالفتي کرده باشد. البته من با چادر بزرگ شده ام و همواره آن را به سر دارم، چادر را واقعاً دوست دارم.

مي توانيد در مورد نگاه آيت الله صدر، کمي بيشتر توضيح دهيد؟ مثلاً ديدگاه ايشان نسبت به دختران خانواده چگونه بود؟
پدر من افق فکري بازي داشته، مثلاً برخلاف عرف آن زمان که در خانواده هاي مذهبي دختران معمولاً درس نمي خواندند يا سوادشان در سطح خواندن قرآن بود، اما ما همگي درس خوانديم، حتي مجلات هفتگي مختلف را پس از آن که پدرم مطالعه مي کرد مي خوانديم. من خودم تحصيلات دانشگاهي در ايتاليا و بيروت دارم، يا برادرانم تحصيلات همزمان دانشگاهي و حوزوي دارند و پدرم مشوق ما در اين زمينه بود. در کل ايشان بسيار متفاوت با بسياري از روحانيون هم عصر خود و داراي افق بسيار بازي بودند.

شما در ايتاليا هم تحصيل کرده ايد؟
بله، من يک دوره فشرده در زمينه هاي هنري، طراحي لباس و نقاشي بر پرده و لباس در رم ديدم. اين دوره آموزشي باعث شد در نگاه من تغييراتي به وجود آيد. اکنون اگر موسسات ما را در لبنان ببينيد متوجه مي شويد که دکوراسيون، پرده ها، لباس بچه ها و... همگي زيبا و متناسب است.

ديدگاه امام موسي صدر درخصوص مشارکت زنان در مسووليت ها و مديريت هاي کلان چگونه بود؟
براي ايشان فعاليت و مشارکت زنان در عرصه هاي مختلف بسيار مهم بود و براي همين موسسات آموزشي ايشان متوجه دختران نيز بود. حتي در کلاس ها حضور پيدا مي کردند و به نحوه آموزش هاي ارائه شده نظارت مي کردند. امام موسي اعتقاد داشت که زنان 50 درصد از جامعه نيستند، بلکه 75 درصد از جامعه را تشکيل مي دهند زيرا علاوه بر جمعيت 50 درصدي آنان در جامعه، تربيت فرزندان صالح نيز بر عهده آنان است، براي همين آنان نه 50 درصد جامعه که 75 درصد از جامعه را تشکيل مي دهند. همچنين ايشان اعتقاد داشتند که چون خانم ها طبع آرام تر و اخلاص بيشتري در کارها از خود نشان مي دهند، حضور آنان در مديريت هاي کلان، به سود جامعه خواهد بود.

اکنون در بين برخي از روحانيون نظرات تازه اي در خصوص برابري حقوق زنان مطرح مي شود. آيا امام موسي صدر نيز نظراتي در اين خصوص داشتند؟
متاسفانه فرصتي نشد تا نظرات امام موسي در اين زمينه بيان شود، اما با آشنايي اي که از تفکرات و انديشه هاي امام موسي داريم، نسبت به اين گونه موضوعات نگاه روشني داشتند. گرچه من خيلي با آنچه در ايران مي گذرد آشنا نيستم اما مي دانم هم اکنون روحانيوني هستند که سعي دارند بسياري از اين موارد را براي جامعه تبيين کنند. اسلام يقيناً مذهبي پيشرفته در احقاق حقوق زنان و مردان است. مخاطب قرآن هميشه مردم بوده است نه زنان يا مردان. همان گونه با زنان سخن گفته است که با مردان. اگر امروزه ما با مشکلي مواجه هستيم، ناشي از اين است که نتوانسته ايم دستورات و موازين اسلام را به درستي پياده کنيم. البته هر مساله جديد و تازه اي که مطرح شود ابتدا سر و صدا ايجاد مي شود، مقاومت هايي صورت مي گيرد، اما اگر با مفاهيم قرآن تطابق داشته باشد، هم از سوي علما و هم از سوي جامعه پذيرفته مي شود.

در ميان جامعه شيعه لبنان چه؟ آيا آنجا هم همين دغدغه ها وجود دارد؟
ببينيد، شرايط لبنان متفاوت از ايران است. در لبنان مردم بسيار آزاد هستند، به نظرم مسلمانان لبنان کمتر مرتکب گناه مي شوند و اين براي وجود همين آزادي است.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: