۰

عصمت چیست؟ و دلیل لزوم‌آن‌کدام است؟

چه خوب است انسان در پی مشکلات و اعمال روز مره خود کمی با خلوت زیبای سکوت تفکر خود پای آیات قرآن بنشیند و از نصایح آن بهره مند شود.
کد خبر: ۵۴۶۷۳
۱۵:۱۵ - ۳۱ فروردين ۱۳۹۲
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

شیعه نیوز: خداوند در پنج آیة آغازین جزء بیست‌ و دوم از صفحة 422 ، میانة آیة سوم این‌صفحه می‌فرماید: «إنَّما یُریدُ الله لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أهلَ البَیت وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرا»؛ «همانا ارادة مستمِرّ خدا بر این‌است‌که هرگونه پلیدی را از شما خاندان نبوّت دور سازد و شما را از تمام‌آلودگی‌ها، پاک نگه‌دارد».

در حقیقت، این‌آیة شریفه، یکی از بی‌شمار ادلّة ما شیعة امامیّه است بر این‌اعتقاد قطعی‌که ائمّة اطهار(علیهم السلام) دارای مقام عصمت می‌باشند و ساحت اقدسشان، به‌تطهیر خدا، مطهّر از هرگونه رِجس و پلیدی است.

ما شیعة امامیّه، معتقدیم همة انبیا(علیهم السلام) و همة، معصوم ازگناه و مصون از هرگونه خطا و اشتباه می‌باشند.

عصمت، عبارت از یک حالت قوّت نفسانی است‌که وقتی در انسانی به‌وجودآمد، او، از ارتکاب هر عمل مخالف با رضای خدا، خودداری می‌کند. البتّه، تقوا و عَدالت نیزکه ملکة رادعه و بازدارندة نفسانیّه است، از همین‌سنخ است، ولی عصمت، درجة نهایی این‌ملکه است و به‌گونه‌ای است‌که انسان معصوم، ازآن‌نظرکه‌آگاهی‌کامل از نتایج شوم‌گناه دارد، نه‌تنها، اقدام به‌گناه نمی‌کند، بلکه فکرگناه هم، به دل راه نمی‌دهد و در قلب خود، احساس تمایل به معصیت نمی‌کند.انسان معصوم، در عین این‌که توانایی بر ارتکاب‌گناه دارد، ازآن، اجتناب می‌کند.کسی‌که میل به غذایی دارد، ولی طبیب‌گفته یا خودش با تجربه، به‌دست‌آورده‌که: مضرّ است، ازآن نمی‌خورد.

گاهی،کسی به‌خاطرآگاهی‌ای‌که نسبت به پی‌آمد هلاکت‌بارآن‌غذا دارد، طبعاً نسبت به‌آن‌غذا احساس نفرت شدید در خود می‌نماید و از نگاه به‌آن و شنیدن اسم‌آن نیز، مشمئز و متنفّر می‌گردد. تقریباً دارندة ملکة عصمت نسبت به‌گناه و معصیت دارای چنین‌حالی می‌باشد.گناه‌که به‌نظر ما، لَذّت‌بخش است و طبعاً هم،گرایش به‌آن داریم؛ منتها از ترس جهنّم یا از ترس مردم، مرتکب‌آن نمی‌شویم، همان‌کار، در نظر انسان معصوم، تنفّرانگیز و اشمئزارآور است.

مثال دیگر: شما در نظر بیاوریدآبی صاف و زلال است، امّا می‌دانیم‌که داخل‌آن‌آب، لباس بیمارهای مبتلا به جذام را شسته‌اند.آیا هیچ ممکن است ما، در عین شدّت عطش، ازآن‌آب بیاشامیم؟ هرگز! بلکه از تصوّر نوشیدن‌آن‌آب هم، احساس تنفّر می‌کنیم، چه رسد به نوشیدنش! پس، ما نسبت به خوردن‌آن‌آب، معصوم می‌باشیم. یعنی، در عین قدرت بر نوشیدن‌آن، ممکن نیست‌آن‌آب را بیاشامیم؛ چون‌آگاه ازآلودگی‌آن می‌باشیم.

پس، صفت عصمت، از مقولة علم است. و معصوم،کسی است‌که عالم به پی‌آمدهای نامطلوب‌گناه است و با داشتن آن‌علم، ارتکاب‌گناه از وی ناممکن است، در عین این‌که‌کاملاً قادر بر ارتکاب‌آن می‌باشد.به‌فرمودة خواجه نصیر طوسی(ره) درکتاب تَجرید: وَ لایُنافِی العِصمَهُ اَلقُدرَه؛ عصمت، منافات با قدرت ندارد.

معصوم،آن نیست‌که نتواندگناه‌کند، بلکه‌آن‌است‌که بتواند و نکند! ما با آن‌که می‌توانیم غذای مسموم را بخوریم، نمی‌خوریم؛ با آن‌که می‌توانیم به سیم بدون پوشش حامل برق دست بزنیم، نمی‌زنیم. چون از پی‌آمد شوم‌آن‌که هلاکت است،آگاهی داریم. امامان(علیهم السلام)) نسبت به تمام‌گناهان،آن‌حال را دارندکه ما نسبت به غذای سمّی و سیم برق داریم.آنان نسبت به تمام‌گناهان معصومندآن‌گونه‌که ما نسبت به خوردن غذای سمّی و تماس با سیم لخت برق معصومیم.

بنابراین، رمز عصمت، علم است وآگاهی‌کامل از عواقب شوم معصیت.

در میان مؤمنان نیز،آنها که ایمان قوی‌تری نسبت به احکام دین خود دارند، ازگناه پرهیز بیشتری دارند تا آن‌جا که به‌راستی، از شنیدن اسم ربا و اَکل مال یتیم،آن‌گونه متوحّش می‌شوندکه از دیدن مار و عقرب و افعی متوحّش می‌شوند. چون این‌آیه از قرآن باورشان شده‌که می‌گوید: إنَّ الَّذینَ یَأکُلونَ أموالَ الیَتامی ظُلماً، إنَّما یَأکُلونَ فی بُطونِهِم نارا؛آنان‌که ظالمانه مال یتیمان را می‌خورند، هم‌اکنون، در حال خوردن‌آتشند. منتها، فعلاً چهرة آتشین‌آن، پشت پرده است و سَیَصلَونَ سَعیرا؛ به‌همین‌زودی، سر ازآتش سوزان در می‌آورند.

انسان مؤمن، این‌مطلب را باورکرده‌است و از این‌رو، ازآن می‌گریزد و نزدیکش نمی‌رود. چه‌آن‌که قرآن‌گفته: وَ لا تَقرَبوا مالَ الیَتیم؛ به مال یتیم نزدیک نشوید. لذا دقیقاً مراقب است‌که حبّه‌ای از مال یتیم، مخلوط با اموالش نشود. امّا آن یکی با بی‌پروایی تمام می‌خورد و هر دو هم مسلمانند! امّا او باورکرده و این باور نکرده‌است. این، ربا را هم با آسودگی خاطر می‌خورد. و حال‌آن‌که قرآن‌کریم، با صراحت‌گفته‌که: خدا و رسولش اعلان جنگ با رباخواران را داده‌اند؛ یا أیُّهَا الَّذینَ‌آمَنوا، اِتَّقُوا الله، وَ ذَروا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا، إن‌کُنتُم مُؤمِنین، فَإن لَم تَفعَلوا، فَأذَنوا بِحَربٍ مِنَ اللهِ وَ رَسولِه؛ ای مؤمنان، از خدا بترسید و اگر ایمان دارید، دست از ربا بردارید، وگرنه، بدانیدکه با جنگ با خدا و رسول او روبه‌رو خواهید بود.

آیا به‌راستی، انسان مؤمن به قرآن، از شنیدن این‌آیه، لرزه بر اندامش نمی‌افتد و ترس از خدا، سراپای وجودش را نمی‌گیرد؟ این‌حالت پرهیز ازگناه‌که همان‌تقواست، لازمة ایمان به قرآن است!حال‌که لازمة ایمان به قرآن، چنین‌حالت پرهیزی ازگناه است، معلوم است‌که امامان(ع)که عواقب شوم‌گناهان را بر اساس علم و معرفت عمیق و وسیع خود مشاهده می‌کنند، تا چه حد ازگناه اجتناب خواهند داشت! و طبیعی است‌که فکرگناه هم به ساحت اقدس قلبشان راه نخواهد یافت.

این، همان‌حالت عصمت است‌که پیامبران و امامان(علیهم السلام))که هادیان و مربّیان بشرند، بایدآن‌را دارا باشند. حال، باید دید دلیل بر لزوم عصمت چیست؟ و چرا باید انبیا و ائمّه(علیهم السلام)) معصوم باشند؟

 مرحوم خواجه نصیر طوسی(ره) در این‌باب می‌فرماید: لِیَحصُلَ الوُثوق، فَیَحصُلَ الغَرَضُ مِنَ البِعثَه؛ برای این‌که خداوند،آنها را مبعوث‌کرده‌است تا مردم را به‌سوی خدا و سعادت ابدی هدایت‌کنند و اگر پیامبر و امام، از نظر مردم، جائزالخطا باشند، دیگر اطمینانی برای مردم باقی نمی‌ماندکه تابع محض‌آنها باشند. جائزالخطا بودن پیامبر و امام، موجب نقض غرض می‌شود. یعنی، غرض خداوندکه هدایت مردم بود، حاصل نمی‌شود و مردم، اعتماد به هدایت او نمی‌کنند.

گذشته از این، تناقض یا تضادّ در مقام عمل لازم می‌آید. زیرا فرضاً اگر پیامبر یا امام، مرتکب‌گناه شود یا امر به ارتکاب‌گناه‌کند، از طرفی، ما وظیفه داریم از او، چون امام است، تبعیّت‌کنیم و از طرفی هم، وظیفه داریم از او، چون گنهکار است، تبعیّت نکنیم. این، تناقض یا تضادّ بسیار روشن است‌که پیروی از او در این‌مورد، هم واجب می‌شود و هم حرام! ازآن‌جهت‌که امام است، اطاعتش واجب و ازآن‌نظرکه امر به ارتکاب‌گناه می‌کند، اطاعتش حرام است. به‌فرمودة خواجه(ره): وَ لِوُجوبِ مُتابَعَتِهِ وَ ضِدِّها؛ لازم می‌آید هم متابعت او واجب باشد و هم ضدّ متابعت‌که مخالفت است.پس، به‌حکم عقل، پیامبر و امام باید معصوم باشند تا چنین‌تضادّ و تناقضی برای بشر پیش نیاید.

منبع: شبستان

انتهای خبر/ خ . ن
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: