۰

امامت در شیعه

امام و پیشوا به کسی گفته می شود که پیش جماعتی افتاده رهبری ایشان را در یک مسیر اجتماعی یا مرام سیاسی یا مسلک علمی یا دینی به عهده گیرد و البته به واسطه ی ارتباطی که بازمینه خود دارد در وسعت و ضیق تابع زمینه ی خود خواهد بود.
کد خبر: ۴۷۸۴۶
۱۰:۰۵ - ۱۳ آذر ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش«شیعه نیوز» به نقل از فارس، کتاب شیعه در اسلام که به قلم علامه سید محمد حسین طباطبائی و با مقدمه ای از دکتر سیدحسین نصر پدیدار گردیده است ، منبعی بسیار گرانبها برای آشنایی غیرمسلمانان و نیز حتی خود مسلمانان و حتی خود شیعیان با مذهب شیعه میباشد.

از آنجائیکه دنیای غرب در طول تاریخ بیشتر از آشنایی با مذهب تشیع و این قرائت از اسلام با قرائت اهل تسنن آشناگردیده است این کتاب گرانبها به همت سیدحسین نصر و به درخواست ایشان از علامه پدیدار گردیده است و از آنجائیکه برای آشنایی افرادی می باشد که برای اولین بار با این مذهب آشنا خواهند شد کلامی بسیار سهل وراحت فهم برای مخاطبین به ارمغان آورده است .

این کتاب که در فصول گوناگونی به رشته ی تحریر درآمده است از زوایای گوناگونی به مذهب تشیع پرداخته و این مذهب اصیل را که به اعتقاد پدید آورنده ی این اثر و نیز راقم این سطور اصیل ترین قرائت از اسلام می باشد را در ابعاد گوناگونش معرفی نموده است.سرآغاز کتاب با قلم حسین نصر و توضیحات اجمالی ایشان پیرامون نحوه ی شکل گیری این اثر و نیز توضیحاتی پیرامون نگارنده ی کتاب پرداخت گردیده است.

بخش اول این کتاب که بعد از توضیحات علامه پیرامون سه مفهوم دین ، اسلام و شیعه پدید آمده است به" کیفیت پیدایش و نشو و نمای مذهب تشیع " می پردازد و با توضیحاتی پیرامون آغاز پیدایش شیعه و کیفیات آن به سیر تاریخی این مذهب و انشعابات شیعه می پردازد.در بخش دوم کتاب با عنوان "تفکر مذهبی شیعه" علامه به راه هایی که قرآن کریم برای تفکر مذهبی نشان می دهد اشارات و توضیحاتی را مطرح نموده و سپس این سه طریق(1-ظواهردینی 2-بحث عقلی 3-کشف) را تشریح می نماید.در بخش سوم کتاب به اعتقادات اسلامی از نظر شیعه پرداخته و مباحثی را پیرامون خداشناسی ،معادشناسی ، پیغمبرشناسی  و امام شناسی مطرح می نماید.

جستاری در مفهوم امامت در شیعه درنگاه علامه

شاید یکی از اساسی ترین تفاوت هایی که میتوان بین مذهب تشیع ودیگر مذاهب اسلام و حتی دیگر ادیان توحیدی به وضوح مشاهده نمود مبحث امامت و نقش و ویژگیهای امام در این مذهب می باشد وشاید یکی از موضوعاتی که در اذهان خیلی افراد از جمله راقم این سطور ایجاد سوال می کند آنست که :موضوع امام و امامت چرا اینقدر در تشیع بدان تاکید می شود تا جایی که حتی آن را به عنوان یکی از اصول شناخته اند ؟ واینکه امام که این همه به حضورش تاکید شده است در مذهب تشیع اساسا چه کسی می تواند باشد ،تا چه زمانی نیازش لازم است ،چه وظایفی بر عهده ی اوست ،تفاوتش با نبی چیست و اساسا فلسفه ی وجودی اش چیست ؟

موضوع امامت مبحثی است که شاید بتوان آن را وجه تمایز اصلی بین این قرائت از اسلام با قرائت برجسته ی دیگر از اسلام محمد(صلی الله علیه وآله) دانست .علامه طباطبائی هم با دقت نظر کامل به این بحث برجسته در این مذهب در بخش جداگانه و به شکل کاملا مفصلی این بحث را طرح نموده و به تشریح جزئیات این اصل از اصول مذهب تشیع ( یا به تفسیر دقیق تر این اصل از اصول اسلام اصیل) پرداخته است.

علامه در فصل اول از این بخش به تفسیر معنای امام پرداخته و این مطلب را اینگونه مطرح می نماید:

((امام و پیشوا به کسی گفته می شود که پیش جماعتی افتاده رهبری ایشان را در یک مسیر اجتماعی یا مرام سیاسی یا مسلک علمی یا دینی به عهده گیرد و البته به واسطه ی ارتباطی که بازمینه خود دارد در وسعت و ضیق تابع زمینه ی خود خواهد بود. آئین مقدس اسلام زندگانی عموم بشر را از هرجهت در نظر گرفته ، دستور می دهد. از جهت حیات معنوی مورد بررسی قرار داده و راهنمائی می کند و در حیات صوری نیز از جهت زندگی اجتماعی و زمامداری آن (حکومت)مداخله می نماید. بنابرجهاتی که شمرده شد امامت و پیشوائی دینی در اسلام از سه جهت ممکن است مورد توجه قرار گیرد .

از جهت حکومت اسلامی واز جهت بیان معارف واحکام اسلام و از جهت رهبری و ارشاد حیات معنوی . شیعه معتقد است که چنانکه جامعه اسلامی به هر سه جهت نامبرده نیازمندی ضروری دارد،کسی که متصدی اداره ی جهات نامبرده است و پیشوائی جماعت را در آن جهات به عهده دارد،از ناحیه ی خدا و رسول باید تعیین شود.والبته پیغمبراکرم(صلی الله علیه وآله)نیز به امر خدا تعیین فرموده است)).

سپس بحث امامت را در ذیل عنوان جانشینی پیغمبر اکرم(صلوات الله علیه) و تداوم حکومت اسلامی و اینکه اساسا ممکن نیست رسول الله(صلی الله علیه وآله)بعد از خود جانشینی برای هدایت امت اسلامی تعیین نکرده باشد و امت را به حال خود رها کرده باشد اینگونه مطرح می نماید: انسان با نهاد خدادادی خودبدون هیچگونه تردید درک می کند که هرگز جامعه ی متشکلی مانند یک کشور یا یک شهر یا ده یا قبیله و حتی یک خانه که از چند تن انسان تشکیل یابد،بدون سرپرست و زمامداری که چرخ جامعه را به کار اندازد و اراده ی او به اراده های جزو حکومت کند، و هریک از اجزاء جامعه را به وظیفه ی اجتماعی خود وادارد ، نمیتواند به بقاء خود ادامه دهد ودرکمترین وقتی اجزاء آن جامعه را متلاشی شده وضع عمومیش به هرج ومرج گرفتار خواهد شد .

به همین دلیل کسی که زمامدار و فرمانروای جامعه ایست ( اعم از جامعه ی بزرگ یا کوچک) و به سمت خودو بقاء جامعه عنایت دارد، اگر بخواهد به طور موقت یا غیر موقت از سرکار خود غیبت کند البته جانشینی به جای خود میگذارد و هرگز حاضر نمیشود که قلمرو فرمانروائی و زمامداری خود را سرخور رهاکرده از بقاء و زوال آن چشم پوشد.

رئیس خانواده ای که برای سفرچندروزه یا چند ماهه میخواهد خانه واهل خانه را وداع کند،یکی از آنان را (یا کسی دیگر را ) برای خود جانشین معرفی کرده امورات منزل را به وی می سپارد .رئیس موسسه یا مدیر مدرسه یا صاحب دکانی که کارمندان یا شاگردان چندی زیر دست دارد ،حتی برای چند ساعت غیبت ، یکی از آنان را به جای خود نشانیده دیگران را به وی ارجاع میکند و به همین ترتیب)

انتهای خبر/ ز.ح
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: