۱
صحابه گفتند:

السلام عليك يا مولانا

کد خبر: ۴۵۳۰۷
۱۶:۵۳ - ۱۲ آبان ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :


صحابه گفتند : السلام علیک یا مولانا

از جمله قرائن متقن در مورد اینکه منظور و مفهوم کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در واقعه غدیر خم از عبارت « من کنت مولاه فعلی مولاه » چه بوده ، تلقی و برداشت صحابی عرب زبانی است که در آن واقعه حضور داشته و سخن پیامبر را قولاً یا فعلاً تشریح کرده اند.

در همان زمانی که امیرالمومنین علیه السلام به مقام ولایت نصب شدند ، حسان بن ثابت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اذن گرفته و شعری سرود که در آن به مقام امامت امیرالمومنین علیه السلام – بر اساس حدیث غدیر – اشاره کرده است .

سالها بعد از واقعه غدیر زمانی که اکثریت مردم ، پیام غدیر را به فراموشی سپردند و ولایت غاصبان را بر دلشان حاکم کردند ، گروهی از صحابه به نزد امیرالمومنین علیه السلام آمده و با یادآوری واقعه غدیر به صراحت بیان داشتند که امیرالمومنین علیه السلام را بعنوان صاحب ولایت بر خودشان قبول دارند . 

امیرالمومنین علیه السلام نیز با مطرح کردن یک سوال و جواب مثبت آن گروه از صحابه به همه مردم در طول تاریخ فهماندند که سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد ایشان نه تنها مجمل نبوده بلکه صراحتی به وضوح خورشید در میان آسمان داشته ولی گروهی از مردم بی ایمان و آنانی که نامشان در پایین صحیفه ملعونه آمده بود سعی داشتند با تحریف و تقطیع و بلکه با ترساندن مردم ( لقد خوّف عمر الناس ) موجبات فراموشی غدیر را برای مردم فراهم کنند ولی از آنجا که خداوند متعال حافظ نور خویش می باشد پس این آیه شامل حال ایشان شد :

يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون‏
 مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا -گر چه كافران را ناخوش اُفتد- نور خود را كامل خواهد گردانيد.

***احمد بن حنبل این چنین گزارش می کند :

حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا يحيى بن آدَمَ ثنا حَنَشُ بن الحرث بن لَقِيطٍ النخعي الأشجعي عن رِيَاحِ بن الحرث قال جاء رَهْطٌ إلى عَلِىٍّ بِالرَّحْبَةِ فَقَالُوا السَّلاَمُ عَلَيْكَ يا مَوْلاَنَا قال كَيْفَ أَكُونُ مَوْلاَكُمْ وَأَنْتُمْ قَوْمٌ عَرَبٌ قالوا سَمِعْنَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم يوم غد يرخم يقول من كنت مَوْلاَهُ فان هذا مَوْلاَهُ قال رِيَاحٌ فلما مَضَوْا تَبِعْتُهُمْ فَسَأَلْتُ من هَؤُلاَءِ قالوا نَفَرٌ مِنَ الأَنْصَارِ فِيهِمْ أبو أَيُّوبَ الأنصاري

رباح نقل كرده كه گروهي در صحن مسجد به نزد علي عليه السلام آمده و عرض كردند : سلام بر تو اي مولاي ما ، علي عليه السلام فرمود : من چگونه مولاي شما هستم در حالي كه شما گروهي عرب  هستيد؟ گفتند : در روز غدير از رسول خدا شنيديم كه مي‌فرمود : « هر كس كه من مولاي اويم ، علي مولاي اوست »  رباح گفت : وقتي آنها رفتند ، تعقيبشان كردم  ( و از چند نفر پرسيدم ) اين‌ها كه هستند ؟ گفتند : گروهي از انصارند كه در ميانشان ابوايوب انصاري است .

مسند الإمام أحمد بن حنبل ، ج 5 ص 419 رقم 23609 ، اسم المؤلف:  أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر

فضائل الصحابة ، ج 2 ص 572 رقم 967 ، اسم المؤلف:  أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. وصي الله محمد عباس


***طبرانی نیز این جریان را به این صورت بیان می کند :

حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ الْحَضْرَمِيُّ حدثنا عَلِيُّ بن حَكِيمٍ الأَوْدِيُّ ثنا شَرِيكٌ عن حَنَشِ بن الْحَارِثِ وَعَنِ الْحَسَنِ بن الحكم عن رِيَاحِ بن الْحَارِثِ ح وَحَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بن إِسْحَاقَ ثنا يحيى الْحِمَّانِيُّ ثنا شَرِيكٌ عَنِ الْحَسَنِ بن الْحَكَمِ عن رِيَاحِ بن الْحَارِثِ النَّخَعِيِّ قال كنا قُعُودًا مع عَلِيٍّ رضي اللَّهُ عنه فَجَاءَ رَكْبٌ مِنَ الأنصاري ( ( ( الأنصار ) ) ) عَلَيْهِمُ الْعَمَائِمُ فَقَالُوا السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلانَا فقال عَلِيٌّ رضي اللَّهُ عنه أنا مَوْلاكُمْ وَأَنْتُمْ قَوْمٌ عَرَبٌ قالوا نعم سَمِعْنَا النبي صلى اللَّهُ عليه وسلم يقول من كنت مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ اللَّهُمَّ وَالِ من وَالاهُ وَعَادِ من عَادَاهُ وَهَذَا أبو أَيُّوبَ فِينَا فَحَسَرَ أبو أَيُّوبَ الْعِمَامَةَ عن وَجْهِهِ قال سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم يقول من كنت مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ اللَّهُمَّ وَالِ من وَالاهُ وَعَادِ من عَادَاهُ .

رباح نقل كرده به همراه علي عليه السلام نشسته بودیم که گروهی از انصار آمدند در حالی که عمامه به سر داشته و گفتند : سلام بر تو اي مولاي ما ، علي عليه السلام فرمود : من چگونه مولاي شما هستم در حالي كه شما گروهي عرب  هستيد؟ آن گروه گفتند : از رسول خدا شنيديم كه مي‌فرمود : « هر كس كه من مولاي اويم ، علي مولاي اوست ، بار خدايا دوست بدار هركه را كه علي را دوست دارد و دشمن بدار هر كه را كه او را دشمن دارد » و اين ابوايوب است در حالي كه عمامه‌اش را از چهره‌اش بر‌داشت ، گفت : از رسول خدا شنيدم كه مي‌فرمود : « هر كس كه من مولاي اويم ، علي مولاي اوست ، بار خدايا دوست بدار هركه را كه علي را دوست دارد و دشمن بدار هر كه را كه او را دشمن دارد »

المعجم الكبير ، ج 4 ص 173 رقم 4053 ، اسم المؤلف:  سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360 ، دار النشر : مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حمدي بن عبدالمجيد السلفي

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ص 103 – 104 ، اسم المؤلف:  علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807 ، دار النشر : دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت - 1407
 

و همچنین از خود ابو ایوب انصاری نیز این مطلب وارد شده است :
حدثنا شريك عن حنش بن الحارث عن رباح بن الحارث قال بينا علي جالسا في الرحبة إذ جاء رجل عليه أثر السفر فقال السلام عليك يا مولاي فقال من هذا فقالوا هذا أبو أيوب الأنصاري (فقال علي أفرجوا له  ) فقال إني سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم يقول من كنت مولاه فعلي مولاه

رباح میگوید : وقتی علی (علیه السلام) در رحبه نشسته بود مردی که آثار سفر بر او بود ( تازه از سفر آمده بود ) وارد شد و گفت : سلام برتو ای مولای من !
علی (علیه السلام) گفت : این مرد کیست ؟
گفتند : او ابو ایوب انصاری است .
علی (علیه السلام) فرمود : او را راه دهید.
ابو ایوب گفت : از پیامبر شنیدم که می فرمود هر کس من مولای او بودم پس علی هم مولای اوست.

الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار ، ج 6 ص 366 رقم 32073 ، اسم المؤلف:  أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235 ، دار النشر : مكتبة الرشد - الرياض - 1409 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : كمال يوسف الحوت

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل ، ج 42 ص 215 ، اسم المؤلف:  أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت - 1995 ، تحقيق : محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري


متن روایت کاملا روشن و واضح می باشد !
ابو ایوب و گروهی از انصار به نزد امیرالمومنین علیه السلام آمده و به ایشان گفتند : سلام بر تو ای مولای ما !

امیرالمومنین علیه السلام با شنیدن این سخن به آنها یادآوری می کند که شما عرب هستید و قومی آزاد می باشید و چگونه است که من بر شما که قومی آزاد هستید مولا هستم ؟!
این سخن امیرالمومنین علیه السلام دقیقا به ما نشان میدهد که منظور از کلمه مولا در سخن آن گروه از انصار ناظر به ولایت و اولی به تصرف بودن امیرالمومنین علیه السلام بر مومنان دارد زیرا اگر معنای واژه مولا در عبارت آنها به معنای دوست و مُحب بود این سوال نمودن امیرالمومنین علیه السلام ( که بعد از پیامبر اکرم ، فصیح ترین مردم عرب بود ) هرگز منطقی نبوده و با کلام و ادبیات ایشان هرگز سازگار نمی باشد.

تاکید امیرالمومنین علیه السلام بر قومیت عربی آنها و تذکر این مطلب به آنها نشان از آن دارد که منظور نظر انصار هرگز بحث از محبت و دوست داشتن نبوده و بلکه انصار نیز با استناد به فراز مشهور حدیث غدیر ( من کنت مولاه فعلی مولاه ) اولی به تصرف بودن و مولا بودن امیرالمومنین علیه السلام را اثبات کرده و صحت مدعای خودشان را با بیان این حدیث تایید نمودند.

***ابن اثیر نیز مشابه این جریان را ( در ترجمه حبیب بن بدیل بن ورقاء ) اینگونه بیان می کند :

روى حديثه زر بن حبيش ، قال : خرج علي من القصر فاستقبله ركبان متقلدو السيوف ، فقالوا : السلام عليك يا أمير المؤمنين ، السلام عليك يا مولانا ورحمة الله وبركاته ، فقال علي : من ههنا من أصحاب النبي ؟ فقدم اثنا عشر ، منهم : قيس بن ثابت بن شماس ، وهاشم بن عتبة ، وحبيب بن بديل بن ورقاء ، فشهدوا أنهم سمعوا النبي يقول : ( من كنت مولاه فعلي مولاه ) .

حدیث او را زر بن حبیش نقل کرده و گفت : امیرالمومنین علیه السلام از قصر خارج شده و سوارانی که شمشیر حمایل داشتند با ایشان روبرو شده و گفتند : سلام بر تو ای امیرالمومنین ! سلام بر ای مولای ما و رحمت و برکات خدا بر تو باد.
علی (علیه السلام) فرمودند : در اينجا از اصحاب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله چه كسى حضور دارد؟ پس دوازده تن برخاستند كه از جمله آنها بودند: قيس بن ثابت بن شماس، و هاشم بن عتبه و حبيب بن بديل بن ورقاء، پس گواهى دادند كه از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله شنيده‏اند كه ميفرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه.

أسد الغابة في معرفة الصحابة ، ج 1   ص 539 – 540 رقم 1033 ، اسم المؤلف:  عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد الجزري الوفاة: 630هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عادل أحمد الرفاعي


در این روایت نیز همچنان که به صراحت معلوم است ، 12 نفر از اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ضمن اعتراف به حدیث غدیر ، امیرالمومنین علیه السلام را مولا و سرپرست خودشان می دانند !


در روایتی دیگر که متنی مشابه دو روایت بالا دارد عبارتی آمده که در روشن شدن منظور گویندگان از « السلام علیک یا مولانا » می تواند موثر باشد :

قال إبراهيم في الكتاب المذكور : وحدثنا يحيى بن سليمان ، قال : حدثنا ابن فضيل ، فقال : حدثنا الحسن بن الحكم النخعي ، عن رباح بن الحارث النخعي ، قال : كنت جالساً عند علي عليه السلام ، إذ قدم عليه قوم متلثمون ، فقالوا : السلام عليك يا مولانا ، فقال لهم : أولستم قوماً عرباً قالوا : بلى ، ولكنا سمعنا رسول الله صلی الله علیه وسلم يقول يوم غدير خم : ' من كنت مولاه فعلي مولاه ، اللهم وال من والاه ، وعاد من عاداه ، وانصر من نصره ، واخذل من خذله ' ، قال : فلقد رأيت علياً عليه السلام ضحك حتى بدت نواجذه ، ثم قال : اشهدوا .
ثم إن القوم مضوا إلى رحالهم فتبعتهم ، فقلت لرجل منهم : من القوم ؟ قالوا : نحن رهط من الأنصار ، وذاك - يعنون رجلاً منهم - أبو أيوب ، صاحب منزل رسول الله e ، قال : فأتيته فصافحته .

ابراهیم ( معروف بن ابن دیزیل ) در کتابش میگوید : رباح نقل می کند نزد على (عليه السّلام) نشسته بودم، در اين هنگام گروهى كه لثام بسته بودند (مطابق رسم عرب پارچه را كه بر سر و زير عگال دارند جلو بينى و دهان خود ميفكنند و اين را عرب لثام گويد) بر على عليه السّلام وارد شده گفتند: السلام عليك يا مولانا .
علی (علیه السلام) به آنها فرمود: مگر شما گروهى از عرب نيستيد؟

گفتند: آرى، ولى ما شنيديم از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله كه در روز غدير خم فرمود:
من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله.

سپس گفت: ديدم على عليه السّلام را كه خندان شد بحدى كه دندانهاى كنار دهان مباركش نمودار شد. و سپس رباح فرمود: گواه باشيد بعدا آنگروه بسوى مركبهاى خود روانه شدند، من آنها را تعقيب نمودم و بيكى از آنها گفتم: شما از چه طايفه و قومى هستيد گفتند؟ ما گروهى از انصار هستيم و آن (اشاره بمردى از خودشان بود) ابو ايوب صاحب منزل رسول خدا صلى اللّه عليه و آله است رياح گويد، من نزد او رفتم و با او مصافحه نمودم.

شرح نهج البلاغة ، ج 3 ص 120 - 121 ، اسم المؤلف:  أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد عبد الكريم النمري

این لبخند زدن امیرالمومنین علیه السلام به آن گروهی که صراحت بر مولا بودن ایشان دارند معانی جالبی دارد ! بالجمله اصل سوال نمودن امیرالمومنین علیه السلام از آنها دارای حکمت بوده و نشان از صریح بودن واژه مولا بر سرپرستی و اولی به تصرف بودن دارد . 



قومیت و تعصب عربیت در میان اعراب و تن ندادن به اطاعت ( چه برسد به ولایت و اطاعت مطلقه ) امری است که در میان خود اعراب نیز مشهور است.
مثلا در کتب اهل تسنن آمده است که وقتی مردم تاب تحمل حکومت جابرانه و ظالمانه حجاج بن یوسف ملعون را نداشتند به نزد حسن بصری آمده و از او در اینمورد نظر خواستند و او نیز به ایشان دستور داد تا صبر کنند ! آن گروهی که از نزد حسن بصری بیرون آمدند چنین میگفتند :

فخرجوا من عنده يقولون : نطيع هذا العلج ، ونحن قوم عرب

افرادی که در نزد حسن بصری بودند از نزد وی خارج شدند در حالی که میگفتند : از این کافر اطاعت کنیم در حالی که ما قومی عربی هستیم !

الكنى والأسماء ، ج 3 ص 1035 رقم 1817 ، اسم المؤلف:  أبو بشر محمد بن أحمد بن حماد الدولابي الوفاة: 310هـ ، دار النشر : دار ابن حزم - بيروت/ لبنان - 1421 هـ - 2000م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : أبو قتيبة نظر محمد الفاريابي


و بر فرض محال نیز اگر معنای مولا به معنای دوست داشتن باشد باز هم مظلومیت امیرالمومنین علیه السلام و بی اعتنایی به سخن نبی اکرم صلی الله علیه و آله توسط مردم و صحابه مشخص میگردد زیرا این روایت نشان میدهد که بعد از شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آنقدر به امیرالمومنین علیه السلام بی محبتی و کم لطفی شده است که ایشان با دیدن افرادی که ادعای محبت وی را دارند با سوال خودشان تعجبشان را نشان میدهند !

بر فرض صحت این احتمال نیز می توان به شرایط سخت و دهشتناک زمان خلفای 3 گانه که حتی داشتن محبت امیرالمومنین علیه السلام توسط مردم حتی برای خود ایشان مایه تعجب بوده ، پی برد !

مویّد این سخنان ما نیز کتمان و مخفی کاری گروهی از همان صحابه ای می باشد که در غدیر خم بوده و سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد امیرالمومنین علیه السلام را شنیدند ولی در مقابل امیرالمومنین علیه السلام با کمال وقاحت آن را پنهان کرده و مشمول نفرین امیرالمومنین علیه السلام شدند.

ابن اثیر جزری در " اسدالغابه " چنین می گوید :

( 3374 ) ( س ) عَبْدُ الرَّحْمنِ بنُ مُدْلج ، أورده ابن عُقْدَةَ وروى بإسناده عن أبي غيلان سعد ابن طالب ، عن أبي إسحاق ، عن عَمْرو ذي مُرَ ، ويزيد بن يُثَيع ، وسعيد بن وَهْب ، وهَانِىءِ بن هانىءٍ قال أبو إسحاق : وحدثني من لا أُحصي : أن علياً نَشَد الناس في الرَّحْبَة : مَنْ سَمِعَ قول رسول الله : ( من كنت مولاه فَعَلِيّ مولاه ، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه ) . فقام نفر شهدوا أنهم سمعوا ذلك من رسول الله ، وكتم قوم ، فما خرجوا من الدنيا حتى عموا ، وأصابتهم آفة ، منهم : يزيد بن وديعة ، وعبد الرحمن بن مُدْلِج . أخرجه أبو موسى .

ابو اسحاف میگوید : افراد زیادی برای من حدیث کردند که علی (علیه السلام) در رحبه مردم را سوگند داد که آیا این سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را شنیدند که فرموده اند : من كنت مولاه فَعَلِيّ مولاه ، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه . گروهی برخاستند و شهادت دادند که آنها این سخن را از پیامبر شنیده اند. و گروهی نیز این حقیقت را پنهان کردند ( و شهادت ندادند) و (این گروه) از دنیا نرفتند مگر اینکه یا کور شدند و آفت و مریضی گرفتند از جمله : یزید بن ودیعه ، عبدالرحمن بن مدلج .

أسد الغابة في معرفة الصحابة ، ج 3 ص 507 – 508 رقم 3374 ، اسم المؤلف:  عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد الجزري ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عادل أحمد الرفاعي .

این سوگند دادن امیرالمومنین علیه السلام مردم را برای اعتراف به یکی سخنان نبوی – چه اینکه مولا به معنای اولی به تصرف باشدو چه به معنای محب و دوست – نشان از اوج بی اهمیتی مردم به سخن پیامبر و همچنین امیرالمومنین علیه السلام و اوج دشمنی آنان با ایشان می باشد.
 .... و بگذریم که حتی این نقل را نیز تحریف کردند .....

العبد الاحقر – مقداد العلوی

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
حسين
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۶
بسم الله الرحمن الرحيم.جزاك الله خيرا انشاءالله.مقاله سودمند ومستند وبسيار عالي بود.بهره بسيار بردم.جسارتا سند ترساندن عمر راكه حضرت عالي نقل نفرموده ايد،حقير، اعلام ميكنم: صحيح بخاري كتاب المناقب باب مناقب ابي بكر. عايشه اين موضوع را درنقل ماجراي سقيفه ذكر كرده است.