آیا الازهر آتش بيار معرکه فرقه گرايي و فتنه مذهبي شده است!

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از شفقنا، «محمود جابر»، انديشمند شيعي مصر و مولف دانشنامه قاريان مصري، در مقاله اي که به تازگي در خبرگزاري براثا منتشر شد، درباره اقدام اخيرا مجله الازهر که نسبت به نفوذ شيعيان در جامعه مصر و تبشير شيعي! در مصر هشدار داده، مي نويسد: متاسفانه اخيرا مجله الازهر که با نظارت مجمع تحقيقات اسلامي الازهر چاپ مي شود، نسبت به نفوذ شيعيان هشدار داده وهمچنين، «علي جمعه»، مفتي مصر که از علمای اهل سنت میانه رو مصر محسوب می شد نيز در اظهاراتي نسبت به تبشير شيعي و نشر مذهب تشيع در این کشور هشدار داده است!

اكنون اين پرسش را بايد از عقلاي الازهر و علماي دين پرسيد كه آيا لازمه اعتقاد به تنوع مذهبي، جنگ مذهبي و فرقه اي است؟! و آيا پيرو مذهب شيعه بودن و حب محمد(صلی الله علیه و آله) و آل محمد(صلی الله علیه و آله) خروج از شريعت خدا محسوب مي شود؟ و آيا شيعيان قایل به تحريف قرآن كريم هستند؟

اگر به واکاوي تاريخ مصر بپردازيم، بسياري از بزرگان و علماي اهل سنت مصر همچون سليم البشرى، عبد المجيد سليم، محمود شلتوت، عبد المتعال الصعيد، محمد ابو زهرة، محمد محمد مدنى، محمد الغزالى، حسن البنا، محمد متولى الشعراوى، جاد الحق على جاد الحق، انور الجندى که برخي از آنان منصب دار شيخ الازهر نيز بوده اند، رويکردي غير از رويکرد کنوني الازهر داشتند که تعبد به مذهب شيعه اماميه را جايز مي دانستند و قایل به تقريب ميان مذاهب اسلامي و دوري از فتنه بودند، اما متاسفانه امروز برخي افراد جاهل و نادان اين علماي بزرگ را مزدور شيعيان مي دانند و مدعي هستند که آنان با مال تطميع شدند، اما با وجود تمامي اين ادعاهاي سخيف اين انديشمندان و متفکران بزرگ، صاحبان فضل و پيشواي ما هستند که بايد به رويکرد و روش آنان در زمينه تفاهم و گفت وگو اقتدا کنيم.

اکنون اين سوال مطرح مي شود که با توجه به اوضاع کنوني الازهر و نفوذ جريان هاي سلفي و وهابي، چه کسي جرات سخن گفتن درباره اقتدا به شيوه و رويکرد اين علماي بزرگ و پيشوا را دارد؟

امروز جريان سلفي و وهابي تا مرحله سيطره يافتن بر الازهر و نابودي نمادها و علماي آن پيش رفته اند و اين مساله اي است که امروز در مرکز اسلامي الازهر در حال رخ دادن است تا جايي که سردبير مجله الازهر به فرمانده ارشد فرآيند تهاجم وهابي تبديل شده و شروع به تخريب نمادهاي الازهر کرده است و متاسفانه احمد الطيب، شيخ الازهر نيز تنها سکوت اختيار کرده است، اين در حالي است که احمد الطيب در سال 2010 ميلادي زماني که سعد الغامدي، از شيوخ وهابيت عربستان نسبت به فتواي شيخ محمود شلتوت، شيخ اسبق الازهر مبني بر جواز تعبد بر مذهب شيعه اماميه انتقاد کرد، قاطعانه وارد عمل شد و شيعه و سني را دو بال امت اسلام دانست و تاکيد کرد که شيعه و سني در طول 14 قرن هيچ گاه اقدام به کشتن يکديگر نکرده اند.

شيخ الازهر در جوابيه خود به سعد الغامدي، تقريب ميان مذاهب اسلامي را از اولويت هاي الازهر دانست و اختلاف ميان شيعه و سني را تنها در فروع و نه در ثوابت و اصول دانست.

همچنين، احمد الطيب در آن سخنان تاريخي خود از حضور دانشجويان شيعي ايران و ساير کشورهاي جهان براي تحصيل در الازهر استقبال کرد و خود را متمسک به دعوت شيخ شلتوت مبني بر تقريب ميان مذاهب شيعه و سني دانست.

اما متاسفانه سردبير مجله الازهر که خودخوانده محافظت از مرکز اسلامي الازهر شده، اخيرا هم صدا با جريان وهابي و سلفي، دعوت شيخ شلتوت را نوعي فريب کاري دانسته است.

به هرحال امروز همچنان فتوا يکي از ابزار مهم و تاثيرگذار در مساله تقريب ميان مذهب اسلامي است و از احمد الطيب، به عنوان شيخ الازهر انتظار مي رود که در مقطع حساس کنوني که جريان سلفي و وهابي در آستانه سيطره بر بزرگترين مرکز اسلامي جهان اسلام پيش رفته است، قاطعانه وارد عمل شده و همچون جوابيه اي که در سال 2010 ميلادي به سعد الغامدي داد، نداي تقريب و همدلي و اتحاد سر دهد و بيانات سردبير مجله الازهر را که متاسفانه با نظارت مجمع تحقيقات اسلامي الازهر منتشر شده است را رد و مانع از تکرار چنين اقداماتي شود.

همچنين الازهر بايد همچنان بر اين نکته تاکيد کند که فتواي مرحوم شيخ محمود شلتوت اساس رويکرد الازهر را تشکيل مي دهد.