۱

پنج خصوصیت مسلمانان از دید هالیوود

یهود در آمریکا نفوذ بسیاری دارد و آنها منافع سیاسی و اقتصادی خود را از طرق فرهنگی دنبال می کنند.
کد خبر: ۴۳۵۴۱
۰۸:۳۵ - ۱۹ مهر ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از خبرگزاری دانشجو،  مسلمانان خشن، زن باره، تروریست، عقب مانده و عقل گریزند؛ حداقل هالیوود اصرار دارد مردم مسلمان را این گونه نشان دهد و سالهای سال است که اسلام دشمن درجه یک نظامی قدرتمند شده است که بزرگترین بازوی فرهنگی آن هالیوود است.
 
در چنین تقابلی این نظام در هم تنیده، تمام تلاش خویش را مصروف هجمه همه جانبه علیه دشمن قدرتمند خویش کرده است.
 
این نظام در هم تنیدۀ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی چیست؟ چرا از میان تمام فرهنگ های جهانی، اسلام را هدف تیرهای خویش قرار داده است؟ جایگاه اسلام در این تقابل کجاست؟ این نبرد از کجا آغاز شد؟ هالیوود از اسلام چه چهره ای در غرب می سازد؟ نمادهایی که برای ساخت این چهره به کار می برد، چیست؟
 
این سوالات پس از ماجرای فیلم موهن به ساحت پیامبر عظیم الشأن الهی پیش آمد؛ به همین دلیل این سؤال ها و چندین سؤال دیگر را از دکتر بیچرانلو، سرپرست پژوهشکدۀ هنر و رسانه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات پرسیدیم و جواب های کاملی دریافت کردیم.
 
 آقای دکتر بیچرانلو! ابتدا بفرمایید هالیوود را از چه منظری باید مورد تحلیل قرار داد؟
 
بیچرانلو: هالیوود را باید در نظام اقتصادی- فرهنگی آمریکا ببینیم. یعنی آن را از جهت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کاملاً لیبرال می دانیم. لفظ لیبرال این معنا را تداعی می کند که دولت هیچ دخالت مستقیمی در این موضوعات ندارد كه این مسئله عموماً حالت مغالطه ای پیدا می کند؛ یعنی دولت دخالت مستقیم ندارد، اما گفتمان سازی و فضا سازی انجام می شود، مثلاً گاهی در بازار، عرضه و تقاضا به وجود می آورند و برای یک کالا جو ایجاد می شود و در نتیجه تقاضا برای آن کالا رشد پیدا می کند.
 
به صورت کلی جریان سازی رسانه ای آمریکا به همین صورت است؛ به عنوان مثال فیلم هایی که در حوزۀ ژانر وحشت ساخته می شوند، اول در فضاهایی همچون کمیک استریپ، کتاب، داستان و رسانه های گوناگون جریان سازی می شود. کل این جریان دست به دست هم می دهد تا فیلم های ژانر وحشت به فروش برسد، در حالی که این فیلم ها، چندان خوشایند نیستند و در حالت عادی بسیاری از افراد آن را نمی پسندند.
 
مثلاً فیلم هایی که در چند سال اخیر ساخته شده اند، مثل «Twilight» و «خاطرات خون آشام» در ابتدا فضاسازی رسانه ای انجام می گرفت یا فیلم هایی که قبلاً آمده بودند مثل «Harry potter» که در فضای جادو و سحر پیش می رفت نیز همین سیر را طی می کند.
 
بنابراین زمانی که در رابطه با هالیوود حرف می زنیم، با یک شبکه و نظام رسانه ای طرف هستیم. این گونه نیست که هالیوود مانند یک رسانه منفک و مستقل باشد یا مثلاً در فضای سینمایی ما که یک تولید سینمایی حداکثر قائم به یک گروه مي باشد، تصورمان این باشد که در آنجا نیز یک اتفاق سینمایی، محدود است.
 
جریان های اقتصادی و فرهنگی از آن حمایت می کنند. زمانی که می گوییم جریان، مجموعه ای از عوامل سینمایی به دنبال آن می آید؛ یعنی عوامل بازاریابی، تبلیغی، فرهنگی و ... را مد نظر داریم، به عنوان مثال اگر برای بسیاری از مردم «بتمن» تا حدی شخصیت پیدا می کند که مردم پیشاپیش جلوی در سینماها می خوابند، به این دلیل است که آن زمینه سازی ها انجام شده است و آن جریان به شکل کاملاً اثر بخش، کار خود را انجام داده است.
 
بنابراین می توانیم بگوییم هالیوود یک مجموعه رسانه ای نیست، بلکه یک مجموعه فرهنگی است؟
 
بیچرانلو: صرفاً فرهنگی نیست. وقتی می گویم یک نظام است؛ یعنی مجموعه نظام اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است و عموماً زمانی که در رابطه با هالیوود در کشور ما صحبت می شود، هالیوود را فقط یک نظام فیلم سازی در نظر می گیرند؛ بنابراین در چنین فضایی، مقیاس ها کوچک دیده می شود و به همین دلیل گمان می کنند تنها با نظام تولید و یا حداکثر توزیع طرف هستند، اما حواشی آن نادیده گرفته می شود.
 
یعنی در فضای لیبرال اقتصادی، با کمپانی های اقتصادی دیگر که منافع یکسان دارند، این فضا شکل می گیرد؛ به عنوان مثال یهود در آمریکا نفوذ بسیاری دارد و آنها منافع سیاسی و اقتصادی خود را از طرق فرهنگی دنبال می کنند.
 
هالیوود از اثربخش ترین ابزار این افراد است و خیلی كم پیش می آید در فضای هالیوود چیزی ببینید که مطابق با خواسته های آنها نباشد؛ بنابراین معمولاً مباحث مربوط به صهیونیسم را تقویت می کنند.
 
در میانه روترین فیلمی هایی که به نسبت دیگر فیلم ها وجود داشته مثل «Kingdom of Heaven» باز هم در نهایت منافع صهیونیست ها می چربد و پیامی که در پایان القا می کند آن است که باید به دنبال صلح در منطقه باشیم؛ یعنی با توجه به اهدافی که در خصوص صلح با اسرائیل طراحی شده، این فیلم ساخته شده است، البته یک مقدار نگاه به مسلمانان در این فیلم متعادل هست، اما در همین فیلم نیز در آخر منافع اسرائیل حال حاضر مد نظر قرار می گیرد؛ منظور این است که در این شبکه اگر می خواهیم بررسی کنیم، در واقع باید این کلي نگری را داشته باشیم.
 
در بسیاری از داستان ها، رمان ها و فیلم های آمریکایی به وفور نمادها، نشانه ها و تفکرات صهیونیستی دیده می شود، آیا برای هر یک از این موارد، اتاق فکری مجزا ترتیب داده می شود یا در سیری طبیعی شکل می گیرند؟
 
بیچرانلو: عرض کردم. این بخشی از نظام فرهنگی است. به نظر من این اتفاق در غرب و بخصوص هالیوود، امری طبیعی است، یعنی این مسئله دنباله جریانی است که در غرب شکل گرفته است؛ به عنوان مثال در نوع تفکر غرب، نقش خداوند کمرنگ شده و در عرصه های گوناگون تقدس زدایی صورت گرفته است، یا تلاش کرده اند چهرۀ زمینی تری از پیامبران ارائه شود.
 
مثلاً فیلم هایی داریم که حضرت مسیح (ع) را خواننده یا رقاص نشان داده است؛ در «مسیح مونترال» چنین نگاهی به مسیح شده. اوایل فیلم هایی ساخته می شود که در آن مسیح چهرۀ مقدسی داشت، اما به تدریج که به زمان حال حاضر نزدیک می شویم، تصویری که از مسیح داریم، تصویری تقدس زودوده شده است و مسیحی مدرن ساخته می شود که حتی لباس هیپی می پوشد كه این امر بستگی به رویکردهای سیاسی هر دوره داشت؛ مثلاً زمانی که مارکیسست ها می خواستند برای حضرت مسیح فیلم بسازند، تصویری انقلابی ارائه می دادند.
 
بنابراین شما می فرمایید فیلم ها بازنمای تفکری جامعه هستند؟
 
بیچرانلو: دقیقاً. تحولاتی که از قرن هفدهم به تدریج در غرب شکل گرفت، بعدها در سینما بازنمایی شد؛ یعنی می خواهم بگویم سینما یکی از بروز و ظهورهای این تمدن است، یعنی زمانی که در علم، نگاه پوزیتیویستی حاکم می شود در سینما نیز به موازات آن چنین حرکتی شکل می گیرد؛ چرا كه سینما را نمی توانیم جدای از آن تمدن در نظر بگیریم.

همین جا یک سؤال مطرح می شود. آیا جامعه بستر تفکری برای هالیوود می سازد یا بالعکس؟ به عبارت دیگر این جامعه است که هالیوود را تغذیه فکری می کند یا هالیوود به جامعه افکاری را منتقل می کند؟ مثلاً اسلام هراسی در جامعه وجود دارد و هالیود از این بستر استفاده می کند یا این چنین تفکری را هالیوود به جامعه منتتقل می کند؟
 
بیچرانلو: همان مطلبی را که ابتدا عرض کردم، یادآوری می کنم؛ ما باید نظام مند و جامع نگاه کنیم. یک بحثی به نام «تفکر سیستمی» وجود دارد كه در اين تفکر زمانی که ورودی وارد سیستم می شود تا زمانی که خارج شود، یک فرایند را طی می کند.
 
در این قضیه نیز ما با یک فرایند مواجه هستیم؛ یعنی حالت تأثیر و تأثر وجود دارد؛ مثلاً زمانی که همجنس گرایی در جامعه غرب رواج می یابد، هالیوود نیز مروج آن می شود؛ به عنوان مثال فیلم «milk» که در آن «شامپن» بازی می کند، در فضاهای بین المللی تبلیغ می شود، جوایز گوناگون دریافت می کند و نامزد اسکار می شود؛ یعنی «نظام» روی آن کار می کند و صاحبان این «نظام» می بینند همجنس گراها از این گونه فیلم ها استقبال می کنند، این امر موجب فروش بیشتر می شود، بنابراین روی این جریان بیشتر کار می کنند كه این امر، یک حالت شبکه ای و نظام مند دارد.
 
ما این نظام را در مباحث اجتماعی به نام «گفتمان» می شناسیم و گفتمان ها نيز حالت تاریخی دارند؛ یعنی هر گفتمانی، گفتمان بعد خود را می سازد، بنابراین اگر ما بخواهیم ریشه تفکرات فعلی غرب را بسنجیم، به تفکر غرب برمی گردیم.
 
مثلاً گفتمانی در تقابل با شرق وجود داشت و نماد شرق از گذشته ایران بوده است، بنابراين زمانی روم در مقابل ایران قرار گرفت، سپس یونان و پس از آن صلیبیان در مقابل ایران و اسلام قرار گرفتند. هر گفتمانی گفتمان بعدی خود را تولید کرده است.
 
فضای غرب از قرن 17 به بعد تحول پیدا کرد و در دل این تحولات گفتمان هایی بوجود آمد؛ گفتمان هایی که تلاش کرده اند زندگی انسان ها زمینی شود و تقدس زدایی صورت گیرد.
 
حال اسلام به چه دلیل مورد این هجمه است؟ به دلیل این گفتمان تقابلی است؛ یعنی این دو گفتمان، به صورت ماهوی در تقابل قرار گرفته اند؛ جنس تفکر غرب، زمینی و تقدس زدوده شده است و در عین حال اسلام مردم را به آسمان فرا می خواند؛ بنابراین به صورت طبیعی این تنش و اصطکاک شکل گرفته است.
 
تقابل اسلام و تفکر غربی در هالیوود از چه زمانی شکل گرفته است؟
 
بیچرانلو: تقریباً از همان اوایل تاریخ سینما هست. اگر بخواهید این مطلب را مستند پیگیری کنید، «جک شاهین» یک اثر نوشته است كه اثبات می کند از اوایل قرن 19 که همزمان با شکل گیری هالیوود است، اسلام هراسی وجود داشت. وي حدود هزار فیلم را نام می برد که از آنها تعداد معدودی وجود دارند که وقتی مسلمانان آنها را می بینند، حس بدی پیدا نمی کنند؛ مثلاً فیلم «13th warrior» که از شبکه اول به نام «سیزدهیمن سلحشور» پخش شد، در مجموع به ضرر مسلمانان نیست یا مثلاً «Kingdom of Heaven» در مجموع به ضرر مسلمانان نیست، گرچه در جاهایی از فیلم صحنه هایی وجود دارد که مسلمانان نمی پسندند؛ نمونه دیگر فیلم های «مصطفی عقّاد» از جمله «محمد رسول الله» و «عمر مختار» است.
 
اما در دیگر اثرها که حدود هزار فیلم می شود، اسلام هراسی ترویج می شود، البته این هزار فیلم تا اول قرن حاضر است. در چند سال اخیر به صورت مکرر فیلم هایی علیه اسلام ساخته می شود، بخصوص 10 سال اخیر که در اثر جک شاهین وجود ندارد، فیلم های متعددی در این موضوع ساخته شده است كه این امر پس از جریان سازی 11 سپتامبر در سال 2001 شدت گرفت.
 
دلیل دیگر آن است که پس از دهه 90 که شاهد فروپاشی شوروی بودیم، اسلام جایگزین کمونیسم شد و آمریکا به طور کلی به یک «دیگری» نیاز دارد. آنها همواره این مسئله را در طول قرن گذشته برجسته کرده اند که ما یک دشمن و یا «دیگری» داریم. در دورۀ بعد از جنگ جهانی دوم کشور های کمونیستی، «دیگری» آمریکا بودند كه در اکثر فیلم های آن دوره می بینیم که ضد قهرمان یک روس است.
 
اما الآن تمرکزشان روی کمونیسم و روسیه نیست. تمرکز ضد قهرمان ها بر مسلمانان قرار گرفته است، حتی ذیل ژانر «اکشن» گونه ای ایجاد شد که مضمون آن هواپیماربایی یا گروگانگیری در هواپیما مخصوص مسلمانان می باشد. در این گونه که می توان آن را «زیرژانر» نامید، مرتب هواپیماهایی را نشان می داد که توسط مسلمانان ربوده و مردم آن گروگان گرفته می شوند؛ یعنی به طور مکرر تلاش کردند تصویر مسلمانان هواپیماربا را نشان دهند.
 
خانمی به نام «کینس» کتابی به نام «home land security» نوشته است. این نام در واقع اگر پشت سر هم خوانده شود، «امنیت داخلی» معنی می دهد که اسم یک وزارتخانه در آمریکا است که بعد از سال 2001 تأسیس شد، ولی اگر جدا بخوانیم معنی آن «وطن، خاک، امنیت» می شود که این بحث را مطرح می کند که آمریکا یک جغرافیایی دارد در برابر چیزی به نام تروریسم و دغدغه های امنیتی دارد.
 
خانم کینس در این کتاب نشان می دهد که رسانه های آمریکایی با تمرکز فراوان بر این موضوع، چه بلایی سر مخاطبان می آورند.
 
تصاویری که در فیلم های هالیوودی از مسلمانان نمایش داده می شود، چگونه تصویری است؟
 
بیچرانلو: این امر ریشه دار است و این گونه نیست که هالیوود یک شبه تصویری از مسلمانان ارائه کند و آن پذیرش داشته باشد؛ بنابراين باید به گفتمان های قبلی بازگردیم، مثلاً گفتمان شرق شناسی که در ادبیات و سفرنامه ها بوده است. زمانی که افرادی به کشورهای اسلامی سفر می کردند، تصویری از مسلمانان ارائه می دادند كه این تصاویر عموماً واقعی نبود و به نوعی بازنمایی شده بود و این افراد سعی می کرده اند هر جای چرکی در زندگی مسلمانان بوده، تصاویری جهت گیرانه نشان دهند.
 
در ابتدا، کتاب افکار مخاطبان را شکل می داد و سپس سینما جای کتاب را گرفت؛ یعنی می خواهم بگویم هالیوود بر آن بستر سوار شد و تصاویری که شرق شناسان دادند، یک تنوعی دارد وبه این دلیل می گویم «تنوع» که تصاویر گوناگونی از مسلمانان منعکس می شود.
 
یک تصویر تصویر مسلمانان عقب مانده و بدوی است كه برای نشان دادن این امر نیز از نمادهایی چون شتر، الاغ، بیابان، چادر یا روستاهای قدیمی و کاهگلی استفاده می کنند؛ یعنی تلاش می کنند مسلمانان را در حالت جمود و ثبات نشان دهند که قادر به پیشرفت و تفکر نیستند.
 
به معنی دیگر یک کلیشه از مسلمانان می سازند؛ مثلاً در فیلم «بدون دخترم هرگز» در خیابان های تهران گوسفند رد می شود و با اين كار می خواهند نشان دهند مردم ایران اگر در جایی به نام شهر زندگی می کنند، باز هم همان فضای 100 سال قبل در آنجا رواج دارد.
 
تصویر دیگر تصویر جنگ طلبانه و خشن است؛ مثلاً مسلمان بمب گذار، مسلمان انتحاری، مسلمان هواپیماربا، مسلمان ظالم و ... گونه های چهرۀ خشن مسلمانان است. اگر چهرۀ نرمی نیز از مسلمانان ارائه دهد، افرادی را نشان می دهد که در نظام فرهنگی غرب تربیت یافته اند؛ یعنی به این دلیل چهره ای نرم دارند که لایه ای غربی بر آنها نشسته است.
 
همچنین از وجهی دیگر مسلمانان را زن باره و شهوت پرست نشان می دهند. این وجه بسیار بسیار پررنگ است، بخصوص عرب های زیادی را در فیلم های مختلف با این چهره نشان می دهند. جک شاهین تعداد بسیار زیادی از فیلم هایی که چنین تصویری از مسلمانان ارائه می کنند را معرفی می کند و مخصوصاً مسلمانی را به تصویر می کشند که وقتی زن غربی را می بیند، شیفته، محسور و مجذوب او می شوند و این امر در مورد ایران نیز استفاده می شود؛ یعنی می خواهند بگویند شرقی ها زن باره هستند.
 
این موارد، عمده ترین تصاویری است که از مسلمانان داریم، البته زیرمجموعه این تصاویر، موارد دیگری را نیز نشان می دهند؛ به عنوان مثال تروریسم را ذیل خشونت به مسلمانان نسبت می دهند یا در هالیوود مردان مسلمانی را می بینیم که حق زنان را اجحاف می کنند.
 
مخاطبان با شخصیت زن و کودک در فیلم ها، هم ذات پنداری بالایی دارند؛ بنابراین در هالیوود از این موضوع خیلی خوب استفاده می کنند و به همین دلیل شخصیت های مظلوم را در فیلم ها، در قالب زن یا کودک نشان می دهند تا احساسات مخاطب برانگیخته شود كه این امر در بسیاری از فیلم های مربوط به هولوکاست كاربرد دارد.
 
عدم عقل گرایی از دیگر چهره هایی است که از مسلمانان نشان می دهند و مسلمانان در هالیوود خرافاتی، عقل گریز و تقدیرگرا نشان داده مي شوند.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
محب الحسین
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
وقتی که ما مسلمانان، اسلام واقعی را پیاده نمی کنیم والبته غربیه مانع (ایجاد فرقه های ضاله و تفرقه و...)ایجادمی کنند که مانتوانیم اسلام را پیاده نمائیم خود ما نیز به مسائلی دامن می زنیم نباید انتظار داشته باشیم که تصویری بهتر ازین را از مسلمین ترسیم نمایند