۰

شيعه در اسرائيل

مرکز کل آمار در قدس اشغالي در گزارش سالانه ي خود که سال گذشته منتشر شد، «شيعيان رسمي» در اسرائيل را نزديک به 600 نفر اعلام کرد، اما اين عدد را قابل اطمينان ندانست. غير دقيق بودن اين آمار از اين روست که شيعياني در اسرائيل وجود دارند، که به اين مذهب گرويده اند و به صورت «سري» مراسم ديني خود را برگزار و به گونه اي عمل مي کنند که کار شناسايي آنان براي اسرائيلي ها مشکل باشد.
کد خبر: ۴۰۶۶
۰۰:۰۰ - ۱۶ مهر ۱۳۸۷
«ما شيعيان و پيروان مذهب راستين، عقل اين ملت را اصلاح مي کنيم و آن را آنگونه که خدا در کتابش آورده است. آراسته و وارسته خواهيم کرد.»
«اي خداوند بخشنده! به سيد حسن نصرالله، و پرچم دار تشيع آقاي رئيس جمهور احمدي نژاد برکت ارزاني دار و او را ياري کن و بلا را از آن ها دور کن» .

اين ها سخنان شيعيان لبنان و پيروان «حزب الله» يا برخي از شيعيان ايران يا شيعيان ساکن مناطق شيعي مذهب نيست، بلکه جزئي از دعاهايي است که برخي از مسلمانان شيعه در دل سرزمين هاي فلسطين اشغالي تکرار مي کنند. اين پديده را برخي رسانه ها و نهادهاي پژوهشي در تل آويو گزارش دادند، که باعث نگراني رؤساي دستگاه سياسي و امنيتي رژيم صهيونيستي شده است. رسانه هاي گروهي اين پديده را خطرناک ترين تهديد عليه اسرائيل توصيف نمودند.

شماري از گروه هاي شيعي مذهب در اسرائيل فعال اند که به شکلي طبيعي در حال رشد هستند و با نهادها و گروه هايي ارتباط برقرار کرده اند که از نظر رژيم صهيونيستي بسيار خطرناک اند.


"آمار"

مرکز کل آمار در قدس اشغالي در گزارش سالانه ي خود که سال گذشته منتشر شد، «شيعيان رسمي» در اسرائيل را نزديک به 600 نفر اعلام کرد، اما اين عدد را قابل اطمينان ندانست. غير دقيق بودن اين آمار از اين روست که شيعياني در اسرائيل وجود دارند، که به اين مذهب گرويده اند و به صورت «سري» مراسم ديني خود را برگزار و به گونه اي عمل مي کنند که کار شناسايي آنان براي اسرائيلي ها مشکل باشد؛ زيرا در صورت شناسايي شدن توسط اسرائيلي ها، کار براي آنان مشکل خواهد شد، لذا تعداد شيعيان در سرزمين هاي اشغالي بسيار بيش از اين عدد است.

سايت کانال هفت يمن در صفحه اي که توسط عرب هاي ساکن اسرائيل اداره مي شود، با استناد به "منابع امنيتي مطلع"، شمار شيعيان اسرائيل را ده برابر تعداد اعلام شده توسط مرکز آمار اسرائيلي؛ يعني نزديک به 6000 نفر اعلام نمود، که اين رقم با گرايش صدها نفر از عرب هاي اسرائيل به تشيع به 10 هزار نفر هم مي رسد. اين افراد به دليل نااميدي از اصلاح اوضاع موجود و نيز «بحران هاي سياسي و اجتماعي» که عرب ها با آن روبرو هستند، «راه حل شيعي» را راهي براي گريز از اين بحران مي بينند.

جالب اين جاست که اين آمار موجب نگراني اسرائيلي ها شده است؛ زيرا وجود اين مذهب در اسرائيل و نفوذ آن، خود به تنهايي بحران و مشکل بسيار بزرگي به شمار مي آيد و به معناي پيروزي چند تئوري ضد اسرائيلي است. يکي از اين نظريه ها، تئوري صدور انقلاب شيعي ايران به خارج از مرزهاي خود است، که يکي از اصول انقلاب اسلامي در تهران است و تهران موفق شده است که در قلبِ کشور دشمنش (اسرائيل) به اين مهم دست يابد. هم چنين بايد پيروزي فکري و استراتژيک حزب الله بر اسرائيل و موفقيت اين حزب در جذب افراد جديد به اين مذهب را نيز به شمار آورد که به يمن پيروزي نظامي اخيرش به دست آمد.

در اين گزارش هم چنين آمده است، که عرب هاي اسرائيلي که به اين مذهب گرايش دارند از زمان برپايي حکومت در سال 1948، فعاليت هاي ديني خاصي را به هدف جذب افراد بيشتري به اين مذهب دنبال مي کنند. اين مسئله باعث نگراني هاي ويژه اي شده است. اين پژوهش از گزارش دو ماه پيش مائيردغان رئيس دستگاه امنيتي "اسرائيل" موساد به نخست وزير اسرائيل ايهود اولمرت پرده برداشت. در اين گزارش مائير دغان به اولمرت خبر داد، که شماري از پيروان جنبش اسلامي در اسرائيل به رهبري شيخ رائد صلاح در شمال، و شيخ ابراهيم مرمور در جنوب به مذهب تشيع گرويده اند و در مناطق عربي؛ نظير کفرکنا، الناصره، شفاعمرو، الجليل، المثلث، يافا، مجدالکرم و النقيب منتشر شده اند و گردهم آيي هاي «سري» شيعيان را به صورت دوره اي برگزار مي کنند.

همچنين روشن شد که رابطه ي رژيم صهيونيستي و مذهب تشيع به گذشته ي دوري باز مي گردد و شيعيان از ديرباز در سرزمين تاريخي فلسطين و پاره اي از مناطق شمالي در مرزهاي کنوني لبنان و سوريه زندگي مي کردند. و شماري از اين مناطق شاهد اتفاقات ديني و تاريخي متعلق به شيعيان بوده است، که کفرمندا و کفرکنا يا حتي شفا عمرو و مجدالکرم که در حال حاضر در فلسطين اشغالي قرار دارند از آن جمله اند. شيعيان پيش از برپايي اسرائيل در اين منطقه مي زيستند. تعدادي از اين شيعيان مجبور به خروج از فلسطين اشغالي شدند، که بخش بزرگي از آن ها به عراق رفتند و بقيه به سوريه و برخي به کشورهاي خليج و مصر پناه بردند.

به تازگي سخن از شيعيان در مصر بالا گرفته است. اين گزارش روشن مي سازد که شمار زيادي از شيعيان مصر از عرب هاي فلسطيني الاصل هستند که به دليل فشارها و سياست هاي نظامي سازمان هاي مسلح يهودي مجبور به ترک سرزمين خود شده اند. ده ها فلسطيني که در مناطقي؛ مانند بالماح و هاغاناه ساکن بودند و به مذاهب مختلف گرايش داشتند، از سرزمين خود گريختند و در جهان پراکنده شدند.

نام برخي از شخصيت هاي شيعي فلسطيني که از اولين پيروان اين مذهب بودند در اين گزارش ذکر شده است، که شيخ عبدالرافع محاجنه و شيخ لوي داود و شيخ محمد زحالقه از مهمترين پرچم داران مذهب تشيع بودند، که از آن دفاع کردند.

روشن است که تعدادي از گروه هاي ساده ي شيعي؛ مانند «فرزندان عبدالرافع» در پاره اي از مناطق عربي اسرائيل به شکل رسمي فعاليت مي کنند و حتي مانند ديگر گروه هاي ديني يهودي يا مسيحي که در اسرائيل پراکنده اند از حکومت، کمک مالي دريافت مي کنند. به طور مثال گروه «فرزندان عبدالرافع» در ژوئيه ي گذشته از حکومت اسرائيل خواست که به شيعيان فلسطين اشغالي اجازه دهد که به زيارت اماکن مقدسه در عراق؛ مانند «نجف» و «کربلا» يا اماکن مقدس ديگر در ايران، مانند «قم» بروند، اما حکومت و دستگاه امنيتي به شدت اين درخواست را رد کردند. اين مساله همچنان در دادگاه ويژه اي در حال بررسي است، اما اخيراً به دليل سفر برخي از اعضاي عرب کنيسه به سوريه و لبنان، قانوني در اسرائيل به تصويب رسيد که در آن اسرائيلي ها اجازه ي سفر به کشورهايي؛ مانند ايران که به صراحت دشمني خود را با اسرائيل اعلام مي کنند و مايل به پاک کردن آن از نقشه ي جهان هستند، را ندارند.

در کنار انجمن «فرزندان عبدالرافع»، انجمن ديگري با نام «شيعيان حقيقي» در منطقه ي المثلث العربيه در اسرائيل به شکلي سري به فعاليت مشغول است و به همين دليل توجه بسياري از رسانه هاي گروهي اسرائيلي را به خود جلب نموده است. اين توجه زماني فزوني يافت، که اين انجمن بيانيه اي صادر نمود که در آن خواستار اعلان رسمي شيعه به عنوان يک اقليت ديني که در عرصه ي سياسي رژيم صهيونيستي تاثيرگذار است، شد. در اين بيانيه آمده است: به هيچ وجه نبايد سياست را با دين آميخت و يادآور مي شود، که امريکايي ها به شيعيان عراق کمک بسياري کردند و به عنوان نمونه آن ها را به حکومت رساندند و در موارد زيادي به آن ها ياري رساندند. با توجه به اين که هيچ متن شيعي وجود ندارد، که دشمني با يهوديان يا دشمني با غرب يا ايالات متحده را تشويق کند ، حکومت اسرائيل به عنوان يک «حکومت آزاد» بايد پيروان اين مذهب را به رسميت بشناسد و هويت شيعي آن ها را در کارت شناسايي آن ها ذکر نمايد.

جالب اين است که اين گروه، چند هفته پيش از انتشار اين بيانيه، چندين بيانيه ي ديگر صادر کرده بود که در آن ها هرگونه همکاري با عرب هاي سني و رهبران بزرگ جنبش اسلامي تحريم شده بود، که «حماس» و «جهاد اسلامي» و ديگر گروه هاي فعال در سرزمين اشغالي از آن جمله اند؛ زيرا آن ها امام علي بن ابيطالب را تقديس نمي کنند، و همچنين اين گروه اعلام کرد که مسلمانان سني در طول تاريخ «رنج»هاي فراواني را به شيعيان تحميل کردند.

وقتي اين بيانيه در منطقه ي المثلث، که يک منطقه ي مذهبي تندرو است منتشر شد، باعث برانگيختن پاره اي از واکنش ها گرديد؛ زيرا اين بيانيه را هيچ شخص حقيقي امضا نکرده بود و نسخه اي که در رسانه هاي گروهي نشان داده شد تنها نام «شيعيان حقيقي» را در خود داشت. اين تشکل در تلاش است که از طريق پست الکترونيکي و انتشار بيانيه ها از طريق کاربران اينترنت در اسرائيل با برخي از عرب هاي اسرائيل ارتباط برقرار کند.

البته گروه هاي ديگري، مانند «شيعه ي ابرار» و «فرزندان حسين» و «شيعه در دل ها» در اسرائيل فعال هستند که بيانيه هاي مشابهي را منتشر مي کنند. تمام اين گروه ها به شکلي سري و از طريق ارسال نامه هاي الکترونيکي براي کاربران اسرائيلي به فعاليت مي پردازند.

گروه هاي اندکي وجود دارند که به شکل علني به فعاليت مي پردازند، اما فعاليت ها و گرايش هاي گروه هاي سري سابق الذکر که بيانيه هاي سري منتشر مي کنند، فضاي پنهان کاري را بر فعاليت اين گروه ها تحميل کرده و آن ها را وارد چالش و دشمني با قدرت حاکم در اسرائيل نموده است. قدرت حاکم در اسرائيل هر چند به هر گروهي اجازه ي برگزاري آزاد مراسم مذهبي را مي دهد، اما به هيچ وجه استفاده از اين آزادي براي زيان رساندن و به خطر انداختن امنيت تل آويو را بر نمي تابد.

در کنار اين گروه هاي علني و سري، گروه هايي؛ مانند گروه «الامر» در «ام الفحم» و «الخير» و «الاسلام» در مناطق عربي فلسطين اشغالي فعاليت مي کنند، که شماري از شيعيان را در بر مي گيرند. اين شيعيان به صورت دسته جمعي و براساس برنامه هاي اين گروه ها به انجام فعاليت هاي خيريه مي پردازند و به صورت فردي اقدام به اين کارها نمي کنند. در گروه هاي شيعي ديگر نيز وضع بر همين منوال است.

بايد يادآور شد، که گروه هاي علني شيعي در جشن ها و اعياد ديني يهودي و اسلامي به صراحت اعلام مي کنند که به اسرائيل افتخار مي کنند و از کساني که در تلاشند تا مذهب تشيع را با حکومت وارد چالش کنند انتقاد مي کنند، و حتي در زماني که رئيس جمهور يکي از کشورهاي عربي که با اسرائيل رابطه دارد، اعلام نمود که شيعيان اصولاً به ايران وفادارند و از ايران پيروي مي کنند، شماري از اعضاي اين گروه ها در برابر سفارت يکي از کشورهاي عربي تظاهرات نمودند و اعلام کردند که تابع رژيم صهيونيستي هستند و هيچ کس اجازه ندارد از آن ها سوءاستفاده نمايد و تاکيد کردند که شيعيان نيز همانند ديگر اقليت هاي موجود در اسرائيل در تلاشند که حقوق خود را از رژيم صهيونيستي بگيرند و نه از کسي ديگر.


"زنگ خطر"

مدرسه ي عالي علوم ديني در قدس اشغالي در نوزدهم اکتبر سال گذشته، خلاصه ي پژوهشي با عنوان «آيا شيعيان بيشتر خواهند شد» را منتشر نمود، که توسط پروفسور «بيرتس حاييم اروليه» استاد دين شناسي تطبيقي و کارشناس دين شناسي انجام شده بود. اين پژوهش که پاره هايي از آن در سايت مدرسه ي عالي علوم ديني منتشر شد، هشدار مي دهد که تشيع در مناطق عربي پر جمعيت، مخصوصاً در منطقه ي النقيب در حال گسترش است. اين پژوهش يادآور مي شود که بيشتر ساکنان عرب اين منطقه را صحرانشين ها تشکيل مي دهند، که نسبت رشد جمعيت و زاد و ولد آن ها به 8/5 درصد مي رسد، که از بالاترين درصدهاي رشد در جهان به شمار مي آيد. بدين ترتيب جمعيت صحرانشين ها هر 14 سال دو برابر مي شود. و در صورتي که پيشگيري هاي لازم صورت نگيرد، ممکن است باعث تشکيل يک حکومت شيعي در فلسطين اشغالي شود!
در پايان بخش منتشر شده ي اين گزارش آمده است: وجود شيعيان در اسرائيل رخنه و نفوذ به آن است و نبايد فراموش کرد که به جز وجود تاريخي شيعيان در سرزمين تاريخي فلسطين، انتشار تشيع در اسرائيل به چالش وخيم و بحراني ميان اسرائيل و حزب الله و پيروزي چند باره ي اين حزب در مواجهه با اسرائيل باز مي گردد. اين مساله باعث شده تا جوانان عرب درون سرزمين فلسطين و مخصوصاً مناطق معروف به عرب هاي 48 نگاه بسيار مثبتي به مذهب تشيع پيدا کنند. اين عرب ها از رفتار حکومت اسرائيل در برخورد با آن ها و محروميت آن ها از بسياري اعتبارهاي مالي يا اقتصادي يا اجتماعي که يهوديان در فلسطين اشغالي از آن ها بهره مي برند و همچنين برخوردهاي نژاد پرستانه ي حکومت با آنان آزرده شده اند، که اين امر باعث شده تا در بسياري از اين جوانان نسبت به حزب الله که يک حزب شيعي است يک عشق دروني به وجود آيد. تصوير دبيرکل اين حزب در ده ها اتاق و خانه ي عربي در فلسطين اشغالي آويخته شده است. اين مساله سبب شده است که بسياري از رسانه هاي عمومي و مسئولين سياسي تل آويو نسبت به خطرهاي اين پديده هشدار دهند.

جالب اين جاست که شماري از اعضاي راست گرا و چپ گراي کنيسه و همچنين مائير دغان رئيس دستگاه موساد و عاموس يادلين رئيس دستگاه اطلاعاتي ارتش (امان) و يوفان ديسکن رئيس اطلاعات عمومي (شاباک) در رسانه هاي عمومي يا کنيسه به صراحت از خطرهاي اين پديده سخن گفته و تلاش نمودند تا اين پديده را به دين مربوط سازند و هم چنين اظهار داشتند که خدا اسرائيل را برگزيد تا جهان را از آن چه «نفرت و کينه توزي تشيع به بشريت و زندگي» ناميدند نجات دهد، همچنان که در گذشته يهوديان را برگزيد تا نخستين يکتاگرايان و معتقدان او باشند.

مهمترين جنبه‌ي اين پديده يا مساله، تلاش رژيم صهيونيستي براي مربوط ساختن آن چه «دشمني ميان شيعه و سني» مي‌خواند، با شيوه‌ي رفتارش با اين شيعيان است.

اين تلاش ها با گزارشي که پروفسور «گال تال» استاد پژوهش هاي اسلامي در دانشگاه حيفا تهيه کرد، کاملا روشن شد. پروفسور «گال تال» بر اين نکته تاکيد مي کند که کشورهاي عربي که با اسرائيل توافق نامه ي صلح امضا کرده اند، اساساً کشورها و نظام هايي سني هستند؛ کشورهايي مانند مصر که در سال 1979 با اسرائيل پيمان صلح امضا کرد. همچنين اردن و موريتاني از آن جمله اند. همچنين بسياري از کشورهاي عربي سني ديگر مانند مراکش و الجزاير يا حتي شماري از کشورهاي حوزه ي خليج فارس که بيشترين تلاش را براي ايجاد روابط با اسرائيل انجام داده اند، کشورهايي سني مذهب هستند، در حالي که شيعيان از همان لحظه ي آغازين تاسيس اسرائيل به شدت با آن از در دشمني در آمدند.

"تال" اين دشمني را به آن چه «گفتمان ديني سياسي» ايران خواند، مربوط مي داند و آن را ناشي از تلاش ايران براي سياسي کردن دين و پوشاندن لباس سياست به آن و تلاش براي حضور در تمام عرصه ها دانست تا در نهايت منافع حفظ شود و جريان انقلاب شيعي ايراني گسترده تر گردد.

«تال» براي اثبات ادعاي خود به وجود صدها يهودي عراقي در شهرهاي قم، نجف و ديگر شهرهاي مقدس شيعي اشاره کرده و مي گويد: در طول تاريخ، يهودياني بوده اند که اماکن مقدس شيعيان را در مقابل دريافت پول تعمير مي کردند و از آن ها مراقبت مي نمودند. اما شماري از رهبران شيعي و مشخصاً ايران و لبنان تلاش کردند تا دشمني با رژيم صهيونيستي را با مذهب مربوط ساخته و آن را تقويت نمايند تا به اهداف خويش برسند.


"حماس"

روزنامه ي اسرائيلي شبه رسمي «يديعوت احارنوت» در گزارشي که به «منابع مطلع» نسبت داد، نوشت: شيعيان در اسرائيل مهمترين گروهي بودند که با گروه هاي اسلامي فلسطيني در درون مرزهاي 67، از جمله حماس و برخي گروه هاي ديگر همکاري نمودند.

اين گزارش به وجود ارتباط تاريخي ميان عرب هاي شيعي فلسطين اشغالي که از ديرباز در اين سرزمين ساکن هستند با اين گروه ها، به ويژه جنبش «حماس» اشاره مي کند. در آغازتاسيس اسراييل دو مذهب تشيع و تسنن در کنار هم با حضور يهوديان در سرزمين فلسطين مبارزه کردند. اين «اتحاد نيرومند اسلامي» (آن گونه که رسانه هاي عمومي اسرائيل از آن ياد مي کنند) پس از اخراج مردم فلسطين از سرزمين شان و اشغال مناطقي از کرانه ي غربي و غزه در سال 1967، نيز پايدار ماند.

اين گزارش در ادامه، براساس اطلاعاتي که از يگان پژوهش هاي شيعي در موساد دريافت کرده است از 8 يگان سري پرده بر مي دارد، که عرب هاي شيعه ي اسرائيل به شکلي سري و براي ايجاد هماهنگي ميان جنبش هاي مقاومت اسلامي و به ويژه «حماس» تشکيل داده اند. اما رژيم صهيونيستي به دلايلي که آن ها را «تاکتيکي» و سري ناميده و تنها رهبران و رؤساي تشکيلات امنيتي اسرائيل از آن ها باخبرند، تاکنون اقدامي براي دستگيري اعضاي اين يگان ها ننموده است.

جالب اين جاست که اين يگان ها عمليات هايي را در قلب فلسطين اشغالي طراحي و اجرا نمودند، که وزير امنيت داخلي «افي ديختر» به آن ها اعتراف نمود و اشاره کرد: عرب هايي که به اعضاي تشکل هاي مسلح فلسطيني ياري مي رسانند از عرب هاي شيعي يا عرب هايي که به صورت سري به اين مذهب گرايش دارند، هستند، که براي ضربه زدن به اسرائيل، پيمان هاي «شيطاني» تشکيل دادند.

او از 73 عمليات نظامي پرده برداشت که به قصد ضربه زدن به امنيت اسرائيل در فاصله ي بين سال هاي 1996 تا نيمه هاي سال 2006 در اسرائيل يا مرزهاي آن يا در مراکز بازرسي که در مناطق اشغالي قرار دارند، انجام شده اند و در آن ها عرب هاي اسرائيلي شيعي با سني هاي «حماس» يا ديگر تشکل هاي مسلح فلسطيني؛ مانند جهاد اسلامي همکاري کرده اند. اين مساله باعث شده تا سرانِ تشکيلات امنيتي در تل آويو خواستار ريشه کن کردن شيعيان در اسرائيل شوند. در اوضاع امنيتي کنوني و با توجه به پيروزي «حماس» و اداره ي حکومت فلسطين توسط آن و همچنين فشارهاي نظامي که سربازان اسرائيلي عليه فلسطيني ها و لبناني ها وارد مي سازند، وجود شيعيان در اسرائيل يک خطر امنيتي به شمار مي آيد.

اسرائيل شماري از شيعيان را که با مسلمانان سني مذهب فلسطيني در سرزمين هاي اشغالي همکاري کرده اند را دستگير نموده، اما هنوز مورد محاکمه قرار نداده است. البته اين مساله باعث شد که شماري از گروه هاي حقوق بشر فلسطين اشغالي خواستار آزادي اين افراد و توجيه اتهام رسمي و محاکمه ي آنان شوند.

بايد گفت که برخورد با شيعيان بسيار خطرناک شده است، به ويژه آن که آن ها به ارتش رخنه کرده اند و «حزب الله» نيز توانسته است به ارتش نفوذ کند و حتي عوامل فعال يا خفته اي نيز در آن پراکنده است.

چيزي که باعث شد تا اسرائيل در رفتار با شيعيان دقت بيشتري در پيش بگيرد، اين بود که شماري از شيعيان در حساس ترين نهاد اسرائيل؛ يعني ارتش حضور داشتند و شبهه اي مبني بر همکاري آن ها با «حزب الله» براي آسيب رساندن به امنيت اسرائيل وجود داشت. به طور مثال سايت اينترنتي «اسرائيل امروز» در گزارشي اعلام کرد که شيعيان به ارتش رخنه کرده اند و بارزترين نشانه ي آن سرهنگ «عمرالهيب» است که يک سال و نيم پيش به تهمت تجسس به سود «حزب الله» محاکمه و به 15 سال زندان محکوم شد. اين سايت ادعا کرد که «الهيب» در گروه «شيعه در دل» عضو بوده و اطلاعاتي از ارتش اسرائيل را به حزب الله منتقل نموده است. البته دادگاه نظامي هيچ کدام از اين مسائل را در فهرست اتهام هاي «الهيب» نياورد و تنها او را به رساندن اطلاعات به «حزب الله» در برابر رشوه هاي مالي و مواد مخدر متهم کرد.

اين سايت اضافه مي کند که «الهيب» مسئول احضار به خدمت صحرانشينان بوده، و اين منصب به او اجازه مي داد که به «تبليغ تشيع» در ميان جوانان صحرانشين بپردازد. اين مساله باعث شد تا مسئولان امنيتي و قضات رسيدگي پرونده که از اين جزئيات اطلاع داشتند، بالاترين مجازات را براي او در نظر بگيرند و به اخراج او از ارتش اکتفا ننمايند.

تلويزيون رژيم صهيونيستي در برنامه ي «لوندون فاکيرشنباوم» که يکي از برنامه هاي تحليلي مهم به شمار مي آيد، گزارشي درباره ي احتمال وجود واحدهاي شيعي در ارتش که به «حزب الله» اطلاعات مي رسانند را پخش کرد. در اين گزارش به جنگ اخير رژيم صهيونيستي عليه لبنان اشاره و عنوان شد که روش و شيوه ي رويارويي «حزب الله» با اسرائيل به گونه اي بود که نشان مي داد «حزب الله» به مقدار زيادي از اسرار نظامي و استراتژيک ارتش اسرائيل آگاهي دارد. اين مساله باعث شد تا به ارتش اسرائيل زيان هاي سختي وارد آيد و چندين فرمانده ي اسرائيلي از منصب خود کنار گذاشته شوند، که از آن جمله آنها مي توان به ژنرال اودي ادام، فرمانده ي منطقه ي شمالي اشاره کرد که به جاي او ژنرال موشيه کبلينسکي منصوب گرديد.

اين گزارش ادامه مي دهد که در بسياري از رويارويي هاي مستقيم ميان «حزب الله» و رژيم صهيونيستي، «حزب الله» از فعاليت ها و تحرکات ارتش اسرائيل آگاهي داشت، و رودررويي هايي که منطقه شمالي رخ داد، نشان مي داد که «حزب الله» از تمام تحرکات و اهداف اسرائيل اطلاع داشت.

اين گزارش فاش کرد که ارتش در حال حاضر به صورت سري از تمام کساني که از تصميم ها و تغييرات تاکتيک هاي نظامي آگاهي داشتند تحقيق مي کند تا مسئول شکست اطلاعات ارتش شناسايي شود. همچنين درباره ي امکان رسيدن شيعيان به منصب هاي اساسي و فرماندهي ارتش نيز تحقيق مي شود. اين گزارش تاکيد کرد که دستگاه امنيتي اسرائيل تاکنون چندين گزارش درباره ي امکان استفاده ي جاسوسان و عوامل دشمن از دستگاه هاي فرستنده و دستگاه هاي شنود بسيار دقيق و نيرومند و غير قابل شناسايي منتشر نموده است و ممکن است «حزب الله»براي رخنه در ارتش از آن ها استفاده کرده باشد و يا عوامل خود را براي ارسال گزارش ها به اين دستگاه ها مجهز نموده باشد.

از اين رو رخنه در گروه ها و تجمع هاي شيعي در فلسطين اشغالي و گرفتن حاشيه ي امنيت از آن ها و ستاندن آزادي اعطا شده به آن ها ضروري به نظر مي رسيد، به ويژه آن که پاره اي از آن ها در تلاش بودند تا دين را با سياست در هم آميزند و در خفا و به صورت پنهاني به اين مذهب گرويده اند و مراسم و مناسک مذهبي خود را نه به صورت آشکار که اسرائيل اجازه داده بود، بلکه مخفيانه انجام مي دادند. اين اقدامات اسرائيل در کتاب «شکارچي تروريست ها» نمود يافت، که نوبرانه ي ادبي موساد به شمار مي آمد. اين کتاب جنجالي، جزئيات بسياري را روشن ساخت و نشان داد که چگونه اسرائيل همکاري مخفيانه ي گروه هاي شيعه در فلسطين اشغالي با ديگر گروه هاي هم سان را کشف نمود و تاکيد کرد که اين همکاري يک همکاري تاريخي و کهن است و آن گونه که برخي گمان مي کنند جديد و تازه نيست.

اين کتاب پيش از پرداختن به اين مساله اوضاع شيعيان در فلسطين اشغالي را شرح مي دهد و روشن مي سازد که آن ها مراسم ديني خود را کاملا مخفيانه انجام مي دهند و هيچ کس از آن ها مطلع نمي شود و به شکلي که خانواده ي شماري از آن ها حتي از گرايش و اعتقاد فرزندانشان به اين مذهب اطلاعي ندارند.

اين کتاب همچنين ادعا کرد که شيعيان، دبير کل «حزب الله» «سيد حسن نصرالله» و "مقتدي الصدر" را به عنوان بارزترين وفاداران به اين مذهب - از نگاه شيعيان در فلسطين اشغالي - و پاسداران آن، تقديس مي کنند.

اين کتاب ادامه مي دهد که ايالات متحده ي آمريکا در شناخت تل آويو از فعاليت شيعيان، پايگاه مهمي به شمار مي آيد و موساد توانست يک زن را به عنوان عامل خود وارد گروه هاي اسلامي در ايالات متحده نمايد، اين زن به مسلمان شدن و شيعي شدن تظاهر نمود و در اين راه شناخت او به زبان عربي و مراسم و مناسک شيعيان بسيار به او ياري رساند؛ زيرا او سال ها در عراق زندگي کرده بود و پس از اعدام پدرش به جرم جاسوسي براي رژيم صهيونيستي از عراق خارج شده بود.

اين نقشه در تل آويو طراحي شد تا اين جاسوس به گروه هاي اسلامي فلسطيني رخنه کند. بدين شکل که ادعا نمايد، فردي مسيحي است، اما تمايل به مسلمان شدن دارد. اين جاسوس توانست در اين راه موفق شود و به بهترين شکل ممکن در اين گروه ها نفوذ نمايد، تا آن جا که يک بورس براي تحصيل در آمريکا که به فلسطيني ها داده مي شود از سوي يکي از شيوخ خليج دريافت کرد. او باهوش سرشارش در گروه هاي اسلامي آمريکا رخنه کرد و توانست از حساس ترين تماس ها و کمک هايي که شماري از گروه هاي اسلامي شيعي به گروه هاي شيعي ديگر در فلسطين اشغالي در کرانه ي غربي يا غزه يا درون خود اسرائيل مي کردند، آگاهي يابد.

او از طريق تماس هايي که با افراد گروه هاي اطلاعاتي رژيم صهيونيستي داشت، توانست از بسياري همکاري ها ميان گروه هاي شيعي و اعضاي اين گروه ها در ايالات متحده پرده بردارد و پاره اي از فعاليت هاي اين گروه ها- که در ايالات متحده قرار دارند - را روشن سازد.

اين کتاب توضيح مي دهد که "سازمان اطلاعات و دستگاه هاي امنيتي" چگونه خبر همکاري شيعيان درون اسرائيل با ديگر گروه هاي شيعي در خارج را دريافت کردند. به ويژه آن که شمار زيادي از اين گروه ها روابط بسيار محکمي با برخي گروه هاي «تندرو» ي عراقي و گروه هاي لبناني و حتي با نظام ايران دارند که روساي دستگاه هاي امنيتي اسرائيل و آمريکا به شکلي علني اين مساله را عنوان نمودند. اين مساله باعث ايجاد روابطي «غيرمستقيم» خواهد شد که به امنيت اسرائيل ضربه وارد مي سازد.

اين جاسوس از تماس ميان شماري از اين شيعيان با برخي شيعيانِ کشورهاي خليج فارس خبر داد. اين تماس ها اساساً در سفرهاي حجي که برخي از اسرائيلي ها داشتند، انجام شد. هر ساله حجاج عرب فلسطين اشغالي از طريق اردن براي انجام مراسم حج به عربستان سعودي سفر مي کنند، که اين جاسوس از تماس برخي از اين حجاج با شيعيان خليج فارس خبر داد.

رؤساي اطلاعات و دستگاه هاي امنيتي به محض دريافت اين خبرها نسبت به تمام شيعيان دچار خشم و نفرت شدند، به ويژه آن که تنها هم دردي شيعيان فلسطين اشغالي با هم کيشان خود در عراق و لبنان براي تل آويو يک فاجعه ي امنيتي محسوب مي شود، که اسرائيل نمي تواند به سادگي آن را حل نمايد.

در اين کتاب آمده است: پس از رسيدن خبر همکاري شيعيان در اسرائيل با برخي از گروه هاي اسلامي در آمريکا، جلسه اي ميان رؤساي دستگاه هاي امنيتي برگزار شد. در اين جلسه يکي از اين روسا بر ضرورت «عقيم ساختن» فوري تمام عرب هاي شيعي و از ميان برداشتن آن ها و اجراي يک سلسله ترورهاي سري با هدف ترور عرب هاي شيعه و هر کسي که گمان بر تشيع او مي رود، تاکيد کرد. به ويژه آن که مشکل شناسايي کساني که به اين کيش در مي آيند، هم چنان پا برجا بود.

جالب آن است که يکي از رؤساي دستگاه امنيتي، که کتاب او را «ص» مي نامد، اين مساله را مشکل اصلي ندانست؛ زيرا عرب هاي اسرائيل در تمام مناطق جنوبي؛ مانند «عسقلان» يا «بئرالسبع» يا «نقيب» و همچنين در قدس و تل آويو يا مناطق شمالي ديگر؛ مانند «الجليل» و «ام الفحم» و «حيفا» و «نتانيا» همگي تحت کنترل تل آويو قرار دارند. وي مشکل اصلي را چگونگي از ميان برداشتن اين شيعيان عنوان نمود، به ويژه در صورتي که شماري از آن ها به قتل برسند، موضوع فاش خواهد شد و رژيم صهيونيستي به عنوان کشوري که به دين ها و مذهب هاي آسماني گوناگون موجود در فلسطين اشغالي احترام نمي گذارد، شناخته خواهد شد. اين مساله باعث شده تا يکي ديگر از رهبران دستگاه امنيتي، از ديگران درخواست کند، که درباره ي از ميان برداشتن شيعيان بدون کشتار آن ها به تبادل نظر بپردازند. چندين طرح و نظريه براي اجراي اين نقشه مطرح شده که در پايان، يکي از آنها به تصويب رسيد. اين طرح به «مافيت فاتحياه» معروف است که يک اصطلاح عبري است و به معناي «مرگ و زندگي» مي باشد. براساس اين طرح، جاسوس ها بدون اين که به شکل ظاهري آسيبي ببينند و بدون باقي گذاشتن هيچ ردپايي از فعاليت دست بر مي دارند.

اسرائيل عمليات هاي بسياري از اين دست را عليه فلسطيني ها و عرب ها به اجرا درآورد و در آن ها نظريه ي «مافيت فاتحياه» را به کار برد. اسرائيل در اين راستا اقدام به استفاده از پاره اي وسايل و راه هاي شکنجه و تحقير عليه مجاهدين و فلسطيني هاي تحت تعقيب نمود و اين کار را به گونه اي انجام مي داد، که آن ها را به کلي از فعاليت باز دارد. اسرائيل اقدام به عقيم کردن و بريدن آلت شماري از آن ها يا به تصوير کشيدن يکي از آن ها به شکل کاملاً لخت به همراه چند زن و تحقير او با اين عکس نمود. اين ها نمونه هايي از اقدامات رژيم صهيونيستي بودند که افراد تحت تعقيب را کاملاً از دشمني با رژيم صهيونيستي يا در پيش گرفتن سياست هايي که از نظر تل آويو به امنيت ملي رژيم صهيونيستي لطمه وارد مي کنند باز مي داشت.

رؤساي دستگاه هاي امنيتي، نقشه اي طراحي کردند که به چهار مرحله ي اصلي تقسيم مي شد. اجراي اين نقشه از سال 2005 آغاز گرديد و تا سال 2009 ادامه خواهد يافت. در مرحله ي اول هر شيعي شناخته شده بدون در نظر گرفتن جايگاه و مقام وي بايد تحقير گردد. در مرحله دوم فرد شيعي با يکي از روش هاي ذکر شده يا ديگر روش هاي ابتکاري کارشناسان اطلاعاتي اسرائيل مورد تحقير قرار مي گيرد. در مرحله ي سوم براي نشان دادن جديت تهديدها، عکس ها و ديگر نشانه هاي تحقيرآميزي که به تصوير کشيده شده اند، به آن ها نشان داده مي شود تا به جدي بودن تهديدها پي ببرند. در مرحله ي پاياني از عکس ها و ابزارها و ديگر برنامه هايي که عليه آن ها استفاده شده است براي به خدمت در آوردن آن ها و کشف تماس هايي که برخي از عرب ها با خارج دارند استفاده مي شوند. در گزارش هاي روزنامه ها بسيار بر اين مساله تاکيد مي شود. به طول مثال روزنامه ي «الصناره» که به زبان عربي منتشر مي شود، ادعا کرد که برخي از اعضاي عرب کنيسه، از جمله دکتر عزمي بشاره پس از سفر به سوريه، نامه هايي در اين باره به برخي از شخصيت هاي عرب اسرائيل که به صورت غيرمستقيم از ايران و از شيعيان دفاع مي کنند، رسانده است.

اين روزنامه نظر شماري از روساي امنيتي را در اين باره منعکس نمود که رئيس سابق دستگاه اطلاعات عمومي «شاباک» «عامي ايلون» از آن جمله بود. او «عزمي بشاره» را به صراحت متهم نمود و تاکيد کرد که «بشاره» آلت دست سوريه، شيعه و به فرد ايراني تبديل شده و آنان براي تحقق اهداف سياسي خود از او استفاده مي کنند.

حال سوالي که در اينجا مطرح مي شود، اين است، که دليل ترس اسراييل از وجود تعدادي از اعراب فلسطين که به مذهب تشيع گرايش دارند چيست؟ راز اين همه نگراني امنيتي در کجا نهفته است؟

«مجلي وهبه» نايب رييس کنيسه و مشاور آريل شارون رييس وزراي سابق اسراييل در امور عربي، به وجود گروه هاي شيعي در جهان اشاره مي کند وآن ها را براي منطقه خطرناک مي داند. به ويژه آن که در منطقه، کشورهايي نظير ايران هستند که مايل به ايجاد يک هلال شيعي بزرگ هستند، که از ايران و عراق و اردن و حتي مصر بگذرد، که اين مسئله مي تواند امنيت و استقرار منطقه را به خطر اندازد. او به تمام رهبران جهان خصوصآ رهبران منطقه درباره ي اين خطر هشدارمي دهد.

«وهبه» ادامه مي دهد که در درون اسرائيل کساني هستند که براي تحقق نقشه هاي ايران يا سوريه پول دريافت مي کنند. به طور مثال دکتر عزمي بشاره از آن جمله است، که حزب متبوع او از ايران و سوريه پشتيباني مالي مي شود و اسرائيل را مورد حمله قرار مي دهد. همين کافي است که دکتر عزمي بشاره سوريه را تنها کشور دموکراتيک منطقه مي داند. آيا اين منطقي است؟

همچنين اعضاي اين حزب و خود عزمي بشاره به لبنان و سوريه که از دشمنان اسرائيل هستند، سفر مي کنند و به سانِ مهمانانِ اين کشورها با آن ها برخورد مي شود که اين مساله به خودي خود مستوجب برخورد قانوني است. ما اهداف بشاره و حزبش را به خوبي مي شناسيم. آنها به دنبال نابودي اسرائيل هستند.

سوالي که در پسِ تمام اين گزارش ها يا سخنان يا پژوهش هايي که در اين باره در فلسطين اشغالي منتشر و يا مطرح مي گردد، اين است که نقش ايران در اين قضيه چيست؟ و آيا واقعاً فرزندان انقلاب اسلامي با دستان بسته تنها به نظاره ي اين اتفاقات نشسته اند؟ شيعيان فلسطين اشغالي آيا از مصلحت هاي کلي اسرائيل پشتيباني مي کنند؟

سايت اينترنتي ديبکا در گزارشي اعلام کرد: يگان هاي الکترونيکي وابسته به اطلاعات ايران فعاليت هاي قابل توجهي در اين زمينه دارند. اين سايت ادامه داد که اين يگان ها موفق شده اند تا با شيعيان ارتباط برقرار کنند و آيات، احاديث و آموزه هاي ديني که شيعيان فلسطين اشغالي به آن ها احتياج دارند را به شيعيان مي رساند. اين دقيقاً همان کاري است که ده ها گروه ديني تندرو مانند گروه تندروي «حريديم» يا گروه «ستاره ي يهودي» يا «قلب مقدس» در گذشته انجام دادند. اين گروه ها به سيستم پست الکترونيکي کاربران «ياهو» و «هات ميل» که بزرگترين سيستم هاي پست الکترونيکي جهان به شمار مي آيند، نفوذ مي کردند و آن ها را به يهودي شدن تشويق مي کردند. پاره اي از اين گروه ها توانستند، در کار خود در بسياري از کشورهاي آفريقايي، به ويژه کشورهاي آفريقاي غربي و ميانه و آمريکاي جنوبي که شرايط اجتماعي و معيشتي در آنها نابسامان است، موفق باشند.

اين مساله باعث شد که يکي از روساي دستگاه امنيتي رژيم صهيونيستي اعتراف کند که ايراني ها به خوبي و با مهارت تمام از دشمنانشان درس گرفته اند. اسرائيل اولين کشوري بود که سياست چت و گفت و گوهاي الکترونيکي را به کار گرفت و در اين راه به بسياري از اهداف خود جامه ي عمل پوشاند. به طور مثال رژيم صهيونيستي تنها به يهودي کردن فقرا از طريق گفت و گوي هاي الکترونيکي اکتفا نکرد، بلکه از همان طريق توانست جاسوس هايي براي خود پرورش دهد. اسرائيل نامه هاي کد گذاري شده براي آن ها مي فرستاد و در سخت ترين شرايط و به ويژه در زمان رويارويي مسلحانه با فلسطيني ها آن را به کار مي گرفت و با آن ها ارتباط برقرار مي کرد.

اين ارتباط هاي اينترنتي صداي بسياري از روساي رژيم صهيونيستي را در آورد. به ويژه که ايران سلاح آن ها را به کار گرفته بود. اين مساله باعث شد که فرمانده ي کنوني ارتش اسرائيل ژنرال «دان حالوتس» از دولت بخواهد، که اوضاع مالي و شرايط معيشتي اعضاي يگانِ جنگ الکترونيکي رژيم صهيونيستي را بهبود ببخشند، که تقاضاي او پذيرفته شد و 500 ميليون شيکل؛ يعني نزديک به 110 ميليون دلار براي ارتقاي فعاليت هاي اين يگان ها و مواجهه ي تشيع الکترونيکي که ايراني ها در پيش گرفته اند اختصاص داده شد، که در عرض دو سال در اين واحدها هزينه شود. اين کار در شرايطي که تهران بودجه و پول زيادي را براي ارتقاي فعاليت هاي يگان هاي الکترونيکي هزينه مي نمود و براي ارتباط با شيعيان در اسرائيل از آن ها استفاده مي کرد، براي اسرائيل ضروري مي نمود.

سايت اينترنتي ديبکا از هشدار يکي از روساي امنيتي اسرائيل درباره ي رخنه ي ايراني ها خبر داد. به ويژه آن که ايراني ها در رخنه به سيستم پست الکترونيکي که عرب هاي فلسطين اشغالي يا ديگر اسرائيلي ها به کار مي گرفتند، موفق بوده اند. اين پست الکترونيکي il.co.netvisionil.co.Hotmail بود.

با در نظر گرفتن تلاش ايران براي استفاده از شيعيان در تحقق اهداف اساسي خود در منطقه، اين مساله براي اسرائيلي ها قابل تحمل نبود.
گزارش هاي جرايد يا نظرسنجي هايي که نهادهاي ديني در تل آويو يا ديگر شهرها منتشر مي کنند،چگونگي روابط آينده ي رژيم صهيونيستي با اين شيعيان را روشن نمي کند، به ويژه آن که اين مساله به شکل بسيار نيرومندي بر ميز کار ايهود اولمرت نخست وزير اسرائيل خودنمايي مي کند. اولمرت به خوبي از آن چه اسرائيلي ها خطر هلال شيعي مي نامند آگاه است و نيک مي داند که ايران مايل است اين هلال شيعي به وجود آيد و بسياري از سياست مداران اين کشور خوش بيني و خوشنودي خود را از پيروزي هاي سياسي شيعيان در کشورهاي عربي، مخصوصاً کشورهاي حوزه ي خليج فارس در انتخابات اخير مجلس، بيان داشته اند.

جالب آن که شماري از نويسندگان اسرائيلي هستند، که به صراحت از استفاده از شيعيان فلسطين اشغالي براي عادي سازي روابط تل آويو و تهران سخن مي گويند. به طور مثال «تسفي برئيل» سردبير سابق روزنامه ي «هاارتس» در مقاله اي با عنوان «بايد ايران را از محور شر به يک شريک تبديل کنيم» اهميت حرکت به سوي اين همکاري و توجه شيعيان را گوش زد کرد و تذکر داد، که ايران کشوري نيست که اسرائيل در پي دشمني با آن باشد؛ زيرا اين دشمني مشکلات بسياري را براي اسرائيل به وجود مي آورد.

«برئيل» يادآور شد، که ايران «کليدهاي سري سوريه و حزب الله» را در اختيار دارد و اسرائيل به محض امضاي پيمان نامه ي صلح با ايران، در اين جبهه ها آرامش را تجربه خواهد کرد. همچنين اين مساله پيامد مهم ديگري را در پي خواهد داشت و آن اين که کشورهاي حوزه ي خليج فارس به محض ايجاد روابط ميان تل آويو و تهران، در جهت عادي سازي روابط خود با اسرائيل گام بر خواهند داشت؛ زيرا اين کشورها در شرايطي که چنين تحولات مثبتي در جهت صلح در جريان باشد، تنها به نظاره نخواهند نشست و به اين سو حرکت خواهند کرد.

اين ها نظريه هاي کارشناسان بود، اما مساله اصلي همچنان پابرجا خواهد بود: آينده ي شيعيان در فلسطين اشغالي چگونه خواهد بود؟ آيا رژيم صهيونيستي آن ها را به عنوان يک نيروي ديني تاثيرگذار به رسميت خواهد شناخت؟ آيا ارتباط شيعيان با تهران ادامه خواهد يافت؟ همچنين يک سوال مهم باقي مي ماند: اسرائيل با پي گيري مساله ي «نشست» اطلاعات و دست داشتن شيعيان در اين قضيه، چه اهدافي را دنبال مي کند؟ چرا همه ي آن را در قالب يک پژوهش کلي گرد نمي آورد؟ آيا هدف اسرائيل از رو کردن اين مسئله ، وارد آوردن فشار ديپلماتيک بر رژيم حاکم در تهران است؟ مهمتر از همه آيا اين مساله پس از چراغ سبز سوريه به ايجاد روابط با رژيم صهيونيستي و قبول آن از سوي اسرائيل، مي تواند اهرم فشاري براي عادي سازي روابط اسرائيل با ايران باشد؟

مسلماً در حال حاضر پاسخي براي اين پرسش ها وجود ندارد، اما در سرِ رهبران تل آويو، پاسخ در خوري براي آن ها وجود ندارد. رهبراني که خود هر از چند گاهي، خبرهايي از شيعيان و تاثير آن ها منتشر مي کنند.

منبع:روزنامه ي «السياسيه» شماره ي 13696
منبع: هفته‌نامه پگاه حوزه، شماره 240
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: