۰
هزار بار گفته‌ایم و باز می‌گوییم

وفات یا شهادت؟

کد خبر: ۳۴۳۴۳
۱۶:۲۳ - ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :
 
مناقشه در مورد واژه‌ی شهادت، چندی است نقل مجلس ... شده‌است تا بلکه کام تلخ‌شان به حلاوت گراید!
می‌گویند ماجرای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در گذشته با عنوان"وفات" ذکر شده است و بنابراین شهادتی در میان نبوده‌است و بنابرآن شماها شیعیان دروغ‌گو هستید و ...
آن‌ها هم‌چنین می‌گویند قدیم‌ها در تقویم‌ها می‌نوشته‌اند وفات حضرت زهرا نه شهادت ... پس این‌هم دلیل دیگری بر رد مدعای شما و خلاصه آن‌قدر بابت این کشف عظیم شادی می‌کنند و پای‌کوبی به‌راه می‌اندازند که ارشمیدس بابت یافته‌ی خود در حمام چنین نکرد!

اما اصل ماجرا:
سخن کوتاه این است که وفات به هر نوع مرگی گفته می‌شود. چه قتل باشد چه مرگ عادی، چه غرق باعث مرگ باشد چه سوختن. چه افتادن در چاه باشد چه فرو افتادن در سم و زهر. چه قاتلش حیوان باشد چه انسان... چه شهادت باشد چه چه غیر آن.

برخی نمونه‌ها(منقول و خلاصه‌ای از مقاله‌ی مفصلی در وب سایت مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر عج):

وفات حمزه سيد الشهداء در روايات:

حضرت حمزه عموى رسول خدا، در ميان شيعه و سنى به «سيد الشهداء» مشهور است، در عين حال در باره او از كلمه «وفات» استفاده شده است:
منها بعد وفاة حمزة بن عبد المطلب ورسول الله...
العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاي1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 1 ص 426، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية.

وفات عمر بن الخطاب در روايات:

اهل سنت اتفاق دارند كه خليفه دوم توسط ابولؤلؤ به شهادت!!! رسيده است؛ اما مى‌بينيم كه خود آن‌ها در كتاب‌هايشان همواره از كلمه «وفات» در باره عمر استفاده كرده‌اند. آيا اين دليل مى‌شود كه بگوييم كشته شدن عمر به دست ابولؤلؤ دروغ است و عمر اصلاً كشته نشده است؟ اگر كسى كتاب‌هاى اهل سنت را بگردد، شايد بيش از هزاران مورد پيدا كند كه ما به اختصار به چند مورد اشاره مى‌كنيم:

بلاذرى در انساب الأشراف مى‌نويسد:

وخطب فاطمة بنت عمر الخطاب رضي الله تعالى عنه، بعد وفاة عمر، وأصدقها مائة ألف....

البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج 2، ص 257.

ويقال كان فتح الري قبل وفاة عمر بسنتين.

الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 536، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.

ولا حجة له في بقاء الصحابة بلا خليفة في مدة التشاور يوم السقيفة وأيام الشورى بعد وفاة عمر رضي الله عنه لأنهم لم يكونوا تاركين لنصب الخليفة.

النووي، أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري، شرح النووي على صحيح مسلم، ج 12، ص 205، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة الثانية، 1392 هـ.

وروى حماد بن النضر عن محمد بن المنكدر عن عطاء عنها نحوه وقال حدثتني بعد وفاة عمر.

الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 5، ص 132، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

والصحيح أنه ولد لسنتين مضتا من خلافة عمر فيكون له وقت وفاة عمر ثمان سنين

ابن القيم الجوزيه، محمد بن أبي بكر أيوب الزرعي أبو عبد الله (متوفاي751هـ)، حاشية ابن القيم على سنن أبي داود، ج 13، ص 244، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الثانية، 1415هـ - 1995م.

لأنه ولد يوم موت رسول الله صلى الله عليه وسلم وفطم يوم وفاة أبي بكر وبلغ يوم وفاة عمر بن الخطاب وتزوج يوم مقتل عثمان بن عفان وولد له يوم مقتل علي بن أبي طالب

الصفدي، صلاح الدين خليل بن أيبك (متوفاي764هـ)، الوافي بالوفيات، ج 16، ص 287، تحقيق أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى، ناشر: دار إحياء التراث - بيروت - 1420هـ- 2000م.

صفدى در اين جا براى رسول خدا صلى الله عليه وآله، ابوبكر و عمر از كلمه «وفات» استفاده كرده است؛ ولى براى امير مؤمنان عليه السلام و عثمان از كلمه «مقتل»!!!. به احتمال زياد ايشان اعتقادى به كشته شدن عمر نداشته است!!!.

ثم دخلت سنة ثلاث وعشرين وفيها وفاة عمر بن الخطاب.

القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 7، ص 130، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.

حتى هيثمى در كتابش بابى را با عنوان «باب وفاة عمر رضي الله عنه» قرار داده است.

الهيثمي، علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9، ص 74، ناشر: دار الريان للتراث/‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ. 
 
به نقل از وبلاگ من هم شیعه هستم با کمی تصرف.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: