۰

امام موسي بن جعفر (عليه السلام )اسطوره مبارزه و پيشواي آزاده

فردا ????ماه رجب سالروز شهادت يکي ديگر از امامان شيعه، عبد صالح، بنده برگزيده خداوند، اسطوره مبارزه و پيشواي آزاده امام موسي کاظم (ع) است.
کد خبر: ۳۰۲۵
۰۰:۰۰ - ۰۶ مرداد ۱۳۸۷

آسمان امامت و ولايت سرشار از ستاره‌هاي درخشان دانايي، معرفت و عشق به ذات لايزال الهي است، اما در کثرت زهد و عبادت بين ائمه اطهار (ع) نام ابوالحسن موسي بن جعفر (ع) هفتمين امام و نهمين معصوم تبلور و عينيت بيشتري دارد.

امامي که به دليل عبادت‌هاي بي‌حد و راز و نيازهاي عاشقانه با معبود عبد صالحش لقب داده‌اند و از آن رو که بر مشقات و آلام زمانه همواره صبور بود و خشم خود را بر نامرادي‌هاي آن فرو مي‌خورد کاظم لقبش دادند تا اسوه اي باشد براي بشريت و آنان که نيازمند دست يازيدن به دامان پر مهر الهي هستند و با توسل به اين ستارگان امامت و ولايت قصد دارند راه رستگاري و سعادت بپيمايند.

اين امام بزرگوار در تمامي ابعاد همانند ديگر ائمه پيشتاز بود و در علم و دانايي نيز گوي سبقت را از عالمان زمانه خود ربوده بود به گونه‌اي که در کودکي فقهاي مشهوري چون ابوحنيفه از او مساله مي‌پرسيدند و کسب علم مي کردند.

علم، تواضع، مکارم اخلاق، کثرت صدقات، سخاوت و بخشندگي‌اش در بين مردم زبانزد بود، ايشان همواره شب‌ها به طور ناشناس در کوچه‌هاي مدينه مي‌گشت و به مستمندان کمک مي‌کرد و خود در اتاقي که نماز مي‌گذارد جز بوريا ومصحف و شمشير چيز ديگري نداشت.

امام موسي کاظم (ع) پس از رحلت پدر بزرگوار خود امام صادق (ع) به سال ????? هجري قمري براي رسيدن به امامت با چالش‌هاي بسياري مواجه شد عده اي اسماعيل و سپس برادر ديگرش عبدالله افطحمي را جانشين پدر مي‌دانستند اما برادر ديگر امام موسي کاظم (ع) اسحق که برادر تني آن حضرت و به ورع و صلاح و اجتهاد معروف بود برادرش موسي کاظم (ع) را قبول داشت و حتي از پدرش روايت مي‌کرد که او تصريح بر امامت آن حضرت کرده است.

برادر ديگر آن حضرت به نام محمد بن جعفر مردي سخي و شجاع و از زيديه جاروديه بود و در زمان مامون در خراسان وفات يافت اماجلالت قدر و علو شان و مکارم اخلاق و دانش وسيع امام موسي کاظم (ع) به قدري بارز و روشن بود که اکثريت شيعه پس از وفات امام صادق (ع) به امامت او گرويدند.

علاوه بر اين بسياري از شيوخ و خواص اصحاب حضرت صادق (ع) مانند مفضل ابن عمر جعفي و معاذين کثير و صغوان جمال و يعقوب سراج، نص صريح امامت حضرت امام موسي الکاظم (ع) را از امام صادق (ع) روايت کردند و بدين ترتيب امامت ايشان در نظر اکثريت شيعه مسجل شد.

سرانجام امام موسي کاظم (ع) پس از پشت سرگذاردن اين ادعاها در حالي که تنها ????سال داشت به مقام امامت نايل شد و ????سال رهبري و و لايت شيعيان را تا زمان شهادت بر عهده گرفت.

کثرت عبادت و زهد امام موسي کاظم به اندازه‌اي بود که مردم همانا او را شايسته مقام خلافت و امامت مي‌دانستند که اين امر خشم حاکمان زمان را بر مي انگيخت مهديخليفه عباسي در زمره اين حاکمان بود که به دليل ترس از مقام و موقعيت آن امام بزرگوار، ايشان را مدتي در بغداد بازداشت کرد.

ترس و واهمه حاکمان از امام موسي کاظم (ع) تا بدانجا بود که زمخشري در ربيع الابرار آورده است: که هارون فرزند مهدي در يکي از ملاقات‌ها به امام پيشنهاد کرد فدک را تحويل بگيرد و حضرت نپذيرفت وقتي اصرار زياد کرد فرمود مي‌پذيرم به شرط آن که تمام آن ملک را با حدودي که تعيين مي‌کنم به من واگذاري.

هارون گفت حدود آن چيست؟ امام فرمود يک حد آن به عدن است حد ديگرش به سمرقند و حد سومش به افريقيه (آفريقا) و حد چهارمش کناره درياي خزر است.

هارون از شنيدن اين سخن سخت برآشفت و گفت: پس براي ما چه چيز باقي مي ماند؟ امام فرمود:
مي دانستم اگر حدود فدک را تعيين کنم آن را به مامسترد نخواهي کرد (يعني خلافت و اداره سراسر کشور اسلام حق منست) از آن روز هارون کمر به قتل موسي بن جعفر (ع) بست.

در سفر هارون به مدينه هنگام زيارت قبر رسول الله (ص) در حضور سران قريش و روساي قبايل و علما و قضات بلاد اسلام گفت: السلام عليک يا رسول الله، السلام عليک يا بن عم و اين را از روي فخر فروشي به ديگران گفت. امام کاظم (ع) نيز حاضر بود و فرمود: السلام عليک يا رسول الله، السلام عليک يا ابت (يعني سلام بر تواي پدر من)مي گويند هارون دگرگون شد و خشم از چهره اش نمودار شد.

درباره حبس امام موسي (ع) به دست هارون الرشيد شيخ مفيد در ارشاد روايت مي کند که علت گرفتاري و زنداني شدن امام، يحيي بن خالد بن بر مک بوده است زيرا هارون فرزند خود امين را به يکي از مقربان خود به امام جعفربن محمد ابن اشعث که مدتي هم والي خراسان بوده است سپرده بود و يحيي بن خالد بيم آن را داشت که اگر خلافت به امين برسد جعفربن محمد را همه کاره دستگاه خلافت سازد و يحيي و بر مکيان از مقام خود بيفتند.

جعفر بن محمد بن اشعث شيعه بود و قايل به امامت موسي (ع) و يحيي اين معني را به هارون اعلام کرد سرانجام يحيي پسر برادر امام را به نام علي بن اسماعيل بن جعفر از مدينه خواست تا به وسيله او از امام و جعفر نزد هارون بدگويي کند. گويند امام هنگام حرکت علي بن اسماعيل از مدينه او را احضار کرد و از او خواست که از اين سفر منصرف شود. و اگر ناچار مي‌خواهد برود از او سعايت نکند. علي قبول نکرد و نزد يحيي رفت و به وسيله او پيش هارون بار يافت و گفت از شرق و غرب ممالک اسلامي مال به او مي‌دهند تا آنجا که ملکي را توانست به هزار دينار بخرد. هارون در آن سال به حج رفت و در مدينه امام و جمعي از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در قبر حضرت رسول (ص) گفت يا رسول الله از تو پوزش مي‌خواهم که مي‌خواهم موسي بن جعفر را به زندان افکنم زيرا او مي‌خواهد امت تو را برهم زند و خونشان بريزد.

آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بيرون بردند و او را پوشيده به بصره نزد والي آن عيسي بن جعفربن منصور بردند.

عيسي پس از مدتي نامه‌اي به هارون نوشت وگفت که موسي بن جعفر در زندان جز عبادت ونماز کاري ندارد يا کسي بفرست که او را تحويل بگيرد يا من او را آزاد خواهم کرد. هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربيع سپرد و پس از مدتي از او خواست که امام را آزاري برساند اما فضل نپذيرفت و هارون او را به فضل بن يحيي بن خالد برمکي سپرد. چون امام در خانه فضل نيز به نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنيدن اين خبر در خشم شد و آخر الامر يحيي امام را به سندي بن شاهک سپرد و سندي آن حضرت را در زندان مسموم کرد و چون آن حضرت از سم وفات يافت سندي جسد آن حضرت را به فقها و اعيان بغداد نشان داد که ببيند در بدن او اثر زخم يا خفگي نيست. بعد او را در باب التبن در موضعي به نام مقابر قريش دفن کردند. تاريخ وفات آن حضرت را جمعه هفتم صفر يا پنجم يا بيست و پنجم رجب سال ? ????ق در ? ???سالگي گفته اند.


* سخنان برگزيده امام موسي کاظم (ع)
در اين نوشتار کوتاه به برخي از سخنان گوهربار آن حضرت اشاره مي‌کنيم باشد تا توشه‌اي هر چند اندک از درياي معرفت ايشان برگيريم و به سعادت جاودانگي نزديک شويم.

- امام کاظم (ع) فرمود: سه چيز تباهي ميآورد: پيمان شکني، رها کردن سنت و جدا شدن از جماعت.

- کمک کردن تو به ناتوان، بهترين صدقه است.

- اگر به تعداد اهل بدر (مومن کامل) در ميان شما بود، قائم ما قيام ميکرد - کسي که هر روز خود را ارزيابي نکند، از ما نيست.

- در هر چيزي که چشمانت ميبيند، موعظهاي است.

- هر کس خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب خود را در روز قيامت از او باز ميدارد.

- هر گاه سه نفر در خانه‌اي بودند، دو نفرشان با هم نجوا نکنند زيرا نجوا کردن، نفر سوم را ناراحت ميکند.

- مبادا از خرج کردن در راه طاعت خدا خودداري کني، و آنگاه دو برابرش را در معصيت خدا خرج کني.

- مبادا حريم ميان خود و برادرت را (يکسره) از ميان ببري، چيزي از آن باقي بگذار، زيرا از ميان رفتن آن، از ميان رفتن شرم و حيا است.

- خير برسان و سخن نيک بگو و سست راي و فرمانبر هر کس مباش.

- مصيبت براي شکيبا يکي است و براي ناشکيبا دوتا.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: