۰
قابل توجه دلسوزان فرهنگ و اعتقاد :

گزارش خبرنگار چشم‌چران روس از شهر اخلاق !

بايد گفت که مقامات ايران به خانم ها امکاناتي هرچه بيشتر براي کار و ترقي مي دهند. زنان مشغول بکار را عملاً در تمامي موسسات مي توان ديد. جديدترين کار هم تاکسي زنان است که تنها براي جابجايي خانم ها استفاده مي شود و رانندگان آن نيز زنان هستند.
کد خبر: ۲۹۵۸
۰۰:۰۰ - ۰۲ مرداد ۱۳۸۷

به گزارش شيعه نيوز به نقل از خبرگزاري نووستي روسيه در اين گزارش خبرنگار اين خبرگزاري به وضعيت فرهنگي ، اجتماعي شهر تهران ميپردازد در اين متن امده است :

موتور در تهران هم خودروي شخصي است، هم باري، هم تاکسي و حتي ميني بوس، حتماً صاحبان آن استفاده هاي ديگري نيز از آن بر حسب نياز پيدا مي کنند.

در خيابان هاي تهران همه جا مي توان پايانه تاکسي موتوري ها را ديد. از آنجايي که فارسي بلد نبودم، نتوانستم سر در بياورم که آنها مثل تاکسي خطي کار مي کنند و يا دربست و به هر مسيري مي روند. در هر صورت نمي توان به يک چيز اعتراف نکرد و آن امتياز قابل توجه اين نوع خودرو به نسبت سايرين است، زيرا در آن مي توان باد خورد و مثل باد گذشت. خيابان هاي تهران بيشتر اوقات شبانه روز داراي ترافيک هستند و موتورسواران حتي در بدترين اوضاع نيز مي تواند حرکت کنند، البته براي رانندگان و پياده ها نيز مشکل درست مي کنند. البته در تهران به اين عادت کرده اند و آن را چيز شگفت انگيزي نمي دانند. هر چند که من بعنوان يک تازه وارد در اين شهر، گاهي دچار حس ترس توام با شگفتي از ويراژهاي موتورسواران مي شدم. بنظر مي رسيد که همه آنها اگر کارهاي روزانه مزاحمشان نبود، مي تواستند قهرمان نمايش هاي اکستريم موتورسواري شوند. احتمالاً براي خود آنها اين هنر گستاخانه موتورسواري با ويراژ، چيز عجيبي به نظر نمي رسد. با اين حال بين آنها روحيه رقابت نيز ديده مي شود.

اما چيز بسيار شگفت انگيز اين است که خانوادگي سوار موتور مي شوند. بنظر مي رسد که در صورت لزوم اين موتور کوچک مي تواند خانواده اي بزرگ را نيز -در صورتي که اعضاي خانواده بتوانند خود را روي آن جاي دهند- مي تواند حمل کند. در تهران يک خانواده چهار نفره بدون سختي روي موتور سوار مي شود: پدر جاي راننده، بچه بزرگ روي باک بنزين و بچه کوچک بغل مادر که پشت پدر مي نشيند. گاهي روي باک بنزين دو بچه نيز جاي مي دهند. بانوان زيباي تهراني که با چادرهاي سياه روي موتور مي نشينند، بسيار زيبا بنظر مي رسند که در عين حال فرصت اين راهم پيدا مي کنند با چشمان درشت و سياه خود نگاهي کرشمه آميز به پياده ها و سواره ها بيندازند.

شهر بانوان خوش سيما !

کمتر کسي از آناني که درباره ايران مي نويسد، به موضوع "زنان" اشاره نمي کند. من هم نمي توانم خودداري کنم. اما نمي خواهم روي جزئيات ديني و اجتماعي و آمار و پژوهش ها عميق بشوم. هدف من توصيف برداشت هايم است.

مردم تهران بسيار جوان هستند و به محض اينکه وارد خيابان مي شوي، اين به چشم مي خورد. بايد گفت که زنان کمتر از مردان در خيابان نيستند. اين در صورتي است که به ندرت مي توان سيماي خانمي زشت و يا غير جذاب را ديد، کلاً چنين تصوري ايجاد مي شود که وسط مسابقه زيبايي ايران قرار گرفته اي که تمامي دختران و بانوان زيبا را از سراسر کشور جمع کرده است. اما اين طور نيست و اين ها شهرنشينان عادي هستند.

شلوار هميشگي، چادر بلند سياه و مانتو تا حدي اندام زنان را مي پوشانند، اما نمي توانند نه زيبايي آنها و نه زيبايي قدم برداشتن زنانه را پنهان کنند، و در کل هاله اي از اسرار آميزي و مرموزي ايجاد مي کنند که بنظر من تنها بيشتر اثر گذار است. آري حقيقتاً همه دختران تهران با روسري هستند. اما حجاب کاملي که هم موها و هم گردن را بپوشاند را بر سر همه ديده نمي شود. مي توان خانم هاي زيادي را ديد که روسري کوچکي زير چانه گره زده اند و يا شالي سبک و نازک روي سر انداخته اند که بيشترِ موها را باز مي گذارد. نمي توانم بگويم که آيا اين حجاب در گرماي تابستان براي آنان سختي آفرين است يا نه، اما به سليقه من روسري چهره هاي زيبا را خراب نمي کند. بويژه که به زيبايي زنان کمي اسرار آميزي اضافه مي کند و اين بيشتر توجه مردان را بخود جلب مي کند. بخاطر همين فکر مي کنم که دولت ايران با ممنوع ساختن بي حجابي و با تلاش براي ريشه کن سازي وسوسه و افسون گري، دقيقاً به اثر عکس رسيده اند.

و در عين حال من اين را تشخيص دادم که عليرغم تمامي سختگيري ها، بانوان ايراني حس نمي کنند که در قيد هستند. يکبار من ناظر بودم که چگونه يک دختر جوان که پشت فرمان ماشيني پارک شده در خياباني خلوت نشسته بود، با غرور و ناز سيگار مي کشيد. باري ديگر من شاهد جر و بحثي احتمالاً خانوادگي بودم که در يکي از مناطق آرام رخ داد. خانم در برابر چشمان من، سيلي هاي محکي به مرد همراه خود مي زد که انگار به دلايلي پيش وي مقصر بود. پس از آن خانم روي برگرداند و دور شد. البته چند ده متري گذشت، ايستاد و منتظر شد که ببيند مرد چکار مي کند. عليرغم اينکه خيلي دلم مي خواست اين صحنه را تا پايان ببينيم، مجبور بودم آنجا را ترک کنم که بي ادب جلوه نکنم.

بايد گفت که مقامات ايران به خانم ها امکاناتي هرچه بيشتر براي کار و ترقي مي دهند. زنان مشغول بکار را عملاً در تمامي موسسات مي توان ديد. جديدترين کار هم تاکسي زنان است که تنها براي جابجايي خانم ها استفاده مي شود و رانندگان آن نيز زنان هستند.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: