- علمی
- سلامت
- گوناگون
- اجتماعی
- احکام اسلامی
- دین و مذهب
- اخلاق اهل بیت
- مباحث زناشوئی
- کودک و خانواده
- آشپزی و آشپزخانه
- گردشگری و تفریحی
- روانشناسی و مشاوره
- الگو سازی و سبک زندگی
- تکنولوژی و فناوری اطلاعات
به گزارش «شیعه نیوز»، استاد دانشگاه مفید ضمن اشاره به اینکه با وجود فطری بودن دین، امروز شاهد کاهش دینداری در سه سطح اعتقادی، اخلاقی و مناسکی هستیم، به تاثیر عوامل سیاسی در دینگریزی و دینستیزی تصریح کرد.
نشست «رابطه دین و دولت و تاثیر آن بر مسئله دینداری و دینگریزی» با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین محمود شفیعی؛ استاد دانشگاه مفید ۲۴ شهریور در پژوهشکده اندیشه دینی معاصر برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
من معمایی را مطرح میکنم و بر اساس آن نکاتی که در این زمینه در ذهنم هست تقدیم میکنم. ما وقتی تجربه تاریخ بشری را ملاحظه میکنیم و آیات قرآن را مورد توجه قرار میدهیم متوجه میشویم دین همیشه مقارن زندگی انسان در جامعه بوده و جامعه انسانی هیچ وقت از دینداری خالی نبوده است. آیاتی که بیان میکند دین امری فطری است و در وجود انسان سرشته شده است متعدد است. اساسا انسان طوری خلقت شده گرایش ذاتی به خداپرستی و انجام اعمال صالح دارد. این یک طرف قضیه است. از طرف دیگر مشاهده میکنیم در طول تاریخ اشکالی از دینگریزی و دینستیزی در جوامع بشری وجود داشته و این دینستزی در جوامع جدید، هم کمیتش و هم کیفیتش افزایش پیدا کرده است، خصوصا در کشورهای اسلامی که بین دولت و بین دین ارتباط وجود دارد و پدیده دینداری بیش از کشورهای دیگر جلوه میکند، مسئله دینگریزی وجود دارد.
اگر بخواهم توضیح دهم منظور از دینداری و دینستیزی چیست باید به برخی اشکال دینداری اشاره کنم. در یک سطح دینداری به این معنا است انسانها عالم غیب را بپذیرند، عالم غیر محسوس را باور داشته باشند. این یک معنای دینداری در سطح عقیدتی است. در سطح دیگری دینداری به این معناست که در جامعه اخلاق حسنه گسترش پیدا کند. این هم یک معنای زیست دینی در یک جامعه است. در یک سطح دیگری بحث مناسک و انجام عبادات مطرح است. ما در هر سه سطح شاهد هستیم دینداری کاهش پیدا کرده است و انواع مختلفی از فسادهای اخلاقی در شکل اجتماعی، فسادهای اقتصادی، تبعیض، ستمهای گوناگون سیاسی و اجتماعی در جوامع کنونی اسلامی وجود دارد. انجام مناسک دینی هم به همین شکل است یعنی تعداد کسانی که مناسک را انجام میدهند کاهش پیدا کرده است.
عوامل دینگریزی از نظر قرآن
پس این یک معما است؛ از یک طرف میگوییم دینداری امری فطری است، ولی در عمل اشکال مختلف دینگریزی و دینستیزی مشاهده میشود. این معما را چگونه میتوان حل کرد؟ در ارتباط با بحث دینگریزی عوامل متعددی مطرح شده است گاهی قرآن یک عامل فردی را مطرح میکند و میفرماید کسانی که دنبال انجام کارهای زشت هستند، به تکذیب آیات الهی میپردازند و خدا و عالم غیب را انکار میکنند. این یک عامل است. عامل دیگر که در روایات ما به آن اشاره شده به کسانی برمیگردد که نخبگان و عالمان دین هستند که به خاطر منافع مادی دین را به دنیا میفروشند و بقیه مردم هم دنبال آنها میروند و راه هدایت گم میشود و گونهای از دینگریزی در جامعه پیدا میشود. کما اینکه امام حسین(ع) در خطبه منا مسلط شدن امویان در جامعه دینی و گسترش انواع مختلف ظلمها در جامعه را مرهون سکوت عالمان دین میدانند عالمانی که وظیفه ذاتی خودشان را فراموش کردند. بنابراین عالمان بیعمل یکی از عوامل دینگریزی هستند.
مسئله بعدی مادیگرایی است که هم در عالم قدیم وجود داشته و هم در دنیای امروز مطرح است. این گروه معتقدند در ورای عالم ماده هیچ چیز نیست. در عصر جدید بسیاری از مردم به این ایدئولوژی باور پیدا کردند و رسما دین را کنار میگذارند و مبارزه با ظلم و ستم را در شکل مادیگرایانه دنبال میکنند. طبیعتا بدفهمی مباحث فلسفی منجر به این نگرش خواهد شد. مضاف بر اینها بعد از گسترش علم که علل مادی پدیدهها روشن شد زمینه دینگریزی را به وجود آورد چون در زمانی که علم تکامل پیدا نکرده بود مردم بسیاری از تحولات را به امور غیبی نسبت میدادند ولی وقتی علل مادی آنها روشن شد، باور به امور غیبی نیز کاهش پیدا کرد.
عوامل سیاسی دینگریزی
اینها بحث من نیست و من میخواهم به عامل سیاسی دینگریزی بپردازم. در دو سطح میتوان تاثیر سیاست در دینگریزی را مورد توجه قرار داد سطح اول نظری است. زمانی که پارادایم حقمحوری جای تکلیفمحوری را گرفت و انسانها به حق و حقوق خود پی بردند، افرادی به نام دین، صاحب حق بودن انسان را مورد نفی و انکار قرار دادند و گفتند حکومت امری الهی است که در اختیار برخی افراد قرار داده شده است و بقیه تکلیف دارند از آنها تبعیت کنند. این تفکر در دین مسیحیت به وجود آمد و این نگرش با دین اسلام در تقابل است چون در اسلام بین حاکمان مسلمان و مردم مسلمان حق متقابل وجود دارد. در عین حال زمانی که مسلمانان موفق میشوند حکومت اسلامی تشکیل دهند، کسانی که با فکر اسلامی آشنایی ندارند همان اشتباهی که در مسیحیت رخ داد را تکرار میکنند. این در شرایطی است که بشر جدید به حقوق خودش پی برده است و در این شرایط وقتی جامعه به بلوغرسیده با چنین افکاری مواجه میشود گرایشاش به دین کاهش پیدا میکند.
یکی از راههای نجات از دینگریزی این است دولتهای اسلامی بپذیرند باید قلمرو دولت محدود باشد و دولتها نمیتوانند در همه حوزهها سلطه خودشان را گسترش دهند. دولتها باید بپذیرند حوزه فرهنگ و دین باید استقلال داشته باشند و باید در دولتهای اسلامی سازوکاری به وجود بیاید اهالی فکر و فرهنگ دائما دولت را نصیحت کنند.
انتهای پیام