۰

روایت یک زن غسال از سختی کار

مریم، غساله‌ای در سنین میانی زندگی است که سال‌هاست از درد کمر و آرتروز زانو رنج می‌برد؛ او معتقد است بعد از نهایت هفت تا ده سال، دیگر نیرو و توانی برای یک انسان در شغل غسالی باقی نمی‌ماند و اگر قرار باشد سه سال به سال‌های کار اضافه شود، دردهای سخت تا پایان عمر دمار از روزگار کارگر بینوا درمی‌آورد.این زن غسال می‌گوید: شب و روز، دردهای زانو، دست و کمر همراه ماست، به خصوص برای زن‌ها این کار واقعاً سخت است، نباید گفت سخت، باید بگوییم جانکاه است و آدم را در اوج جوانی پیر می‌کند.
کد خبر: ۲۸۰۱۳۸
۱۶:۲۲ - ۳۰ خرداد ۱۴۰۲

به گزارش «شیعه نیوز»، علیرغم اعتراضات کارگران، برنامه هفتم توسعه به همراه بندهایی که زندگی و شرایط شغلیِ کارگران مشاغلِ سخت را سخت‌تر می‌کند، در بیست و هشتم خردادماه توسط رئیس دولت به مجلس شورا ارائه شد.

«کارگران مشاغل سخت و زیان‌آور» یکی از اهداف اصلیِ سیاست‌های تعدیلیِ برنامه هفتم توسعه هستند؛ پنج سال افزایش سن بازنشستگی در این مشاغل و کاهش سنوات ارفاقی، دو حقوق‌زداییِ اصلی در حق کارگران مشاغل سخت است که در دو بند مختلف ذیلِ «اصلاحات سنجه‌ای» در آخرین نسخه‌ی برنامه‌ی هفتم توسعه اعمال شده است.

افزایش سن و سابقه برای کارگران مشاغل سخت
در بند «د» از بخشِ اصلاحات سنجه‌ای در برنامه هفتم، سنوات ارفاقیِ مشمولان قانون اصلاح تبصره ۲ الحاقی به ماده ۷۶ قانون تامین اجتماعی برای هر سال، ۱.۲ برابر و حداکثر هفت سال و برای مشمولان قوانین مربوط به مشاغل سخت و زیان‌آور در دستگاه‌های اجرایی حداکثر پنج سال خواهد بود.به این ترتیب، سنوات ارفاقی کارگرانِ مشاغل سخت از ده سال به ۷ سال کاهش می‌یابد و برای شاغلانِ مشابه در دستگاه‌های اجرایی نهایت ۵ سال خواهد بود.

در بند «ذ» از اصلاحات سنجه‌ای، شرط سنی برای بازنشستگی مشاغل سخت آورده شده که تا پیش از این سابقه نداشته، ۴۵ سال برای زنان و ۵۰ سال برای مردان.وقتی اینها را کنار اصلاح آیین‌نامه‌ی مشاغل سخت در شورایعالی حفاظت فنی وزارت کار و نسخه‌ی ارائه شده توسط شورای گفتگویِ اتاق بازرگانی به این نهاد بگذاریم، متوجه می‌شویم که برنامه‌ای مدون برای سنگ‌اندازی پیش پای کارگران مشاغل سخت در کار است و قرار است حقوق قانونی این کارگران که در سخت‌ترین و آسیب‌زاترین مشاغل ممکنه مشغول به کارند، به میزان قابل توجهی سلب شود.

کارگران مشاغل سخت و زیان‌آور، طیف وسیعی را تشکیل می‌دهند، از کارگران معادن و فولاد و رانندگان شرکت واحد گرفته تا نیروی انسانی شاغل در آرامستان‌ها از جمله کارگران غسالخانه و کارگران حفر قبور. گروه‌های زیادی از این کارگران به دلیل پیمانکاری بودن، از بسیاری از مزایای سختی کار محروم مانده‌اند؛ برای مثال، یک کارگر ده سال در یک شغل سخت مثل تغسیل و کفن ودفن کار کرده ولی سابقه سختی کارش فقط سه سال است؛ یا وقتی بعد از بیست سال کار برای بازنشستگی به تامین اجتماعی مراجعه کرده، متوجه شده بیش از نیمی از سنوات اشتغال، بیمه‌ی او عادی رد شده است.

روایت‌هایی از کارگران مشاغل سخت
روایت‌های این کارگران عموماً دردناک است؛ احسان سهرابی (عضو اسبق شورایعالی حفاظت فنی) به تبع شغل خود از این روایت‌ها بسیار شنیده است؛ او به ایلنا می‌گوید: اخیراً یک کارگر غسال به من مراجعه کرده و می‌گوید پیمانکار پس از ۲۰ سال کار در محل سخت و زیان آور که انواع آسیب‌های شغلی برایم به همراه داشته، ابلاغ رای را انجام نداده است و به قانون تکمین نمی‌کند! یا یک راننده حمل متوفیات می‌گوید سختی شغلم در کمیسیون سخت و زیان‌آور تایید شده است اما بازهم کارفرما در ابلاغ رای تعلل می‌کند! در آرامستان‌های سراسر کشور، شاهد کارگرانی هستیم که حقوق قانونی‌شان در زمان اشتغال سخت رعایت نشده است و زمانی که برای بازنشستگی مراجعه می‌کنند، برای برخورداری از سنوات ارفاقی به هزاران در بسته برمی‌خورند.

او می‌افزاید: مشکلات بسیار است، گاهی در لیست‌های بیمه، سختی شغل نیامده است؛ گاهی نتایج کمیسیون سخت و زیان‌آور توسط کارفرما ابلاغ نمی‌شود و تمام دوندگی‌ها بر دوش کارگر می‌افتد؛ به دلیل این تنگناها، کارگران ماه‌ها معطل می‌مانند تا بتوانند پیش از موعد بازنشسته شوند؛ گاهی کارگر سی سال کار می‌کند تا بیست سال سابقه سخت و زیان‌آور را فراهم کند؛ حالا با افزایش سنوات اشتغال، برای این کارگران قرار است چه اتفاقی بیفتد؛ آیا قرار است بارِ بحران صندوق‌ها بر دوشِ آسیب‌پذیرترین قشرِ طبقه‌ی کارگر بیفتد؟!

راهکارهای کارشناسی بسیاری برای حل بحران منابع و مصارف صندوق‌ها وجود دارد؛ جلوگیری از فرارهای بیمه‌ای، بالا بردن نرخ اشتغال رسمی و بیمه شده با هدف افزایش منابع ورودی منظم برای صندوق‌ها، نظارت بر حوزه‌ی سرمایه‌گذاری صندوق‌ها و سودآور نمودن شرکت‌های تابعه و تغییر روال مدیریتیِ صندوق‌ها به یک روال مشارکتی با اعمال نفوذ جامعه‌ی بیمه‌شدگان، بخشی از این راهکارها هستند؛ به گفته‌ی سهرابی «اگر فقط جلوی فرارهای بیمه‌ای را بگیرند، مشاغل غیررسمی را رسمی کنند و با فرارهای کارگاهی مقابله کنند، بخش بزرگی از مشکلات صندوق تامین اجتماعی حل می‌شد و دیگر نیازی نیست از حقوق کارگران مشاغل سخت کسر کنند».

در قوانین مربوطه، براساس کارِ کارشناسی و حساب شده، حداکثر زمان اشتغال در یک شغل سخت مثل غسالی تعیین شده است؛ حالا آیا می‌توان در یک برنامه‌ی توسعه پنجساله، همه‌ی کارهای کارشناسی قبلی را با یک حکم دولتی زیر سوال برد؛ آیا واقعاً یک غسال مرد یا زن، می‌تواند بیش از بیست سال، به طور مدام کار سختِ شستشوی متوفیان را ادامه دهد، کاری که تمام ستون فقرات فرد را درگیر می‌کند و چندین مرض عضلانی و نخاعی به اضافه‌ی فشارهای سنگینِ روحی به همراه می‌آورد؟!

روایت یک زن غسال:
یک هفته بیشتر از بیست سال قابل تحمل نیست
مریم، غساله‌ای در سنین میانی زندگی است که سال‌هاست از درد کمر و آرتروز زانو رنج می‌برد؛ او معتقد است بعد از نهایت هفت تا ده سال، دیگر نیرو و توانی برای یک انسان در شغل غسالی باقی نمی‌ماند و اگر قرار باشد سه سال به سال‌های کار اضافه شود، دردهای سخت تا پایان عمر دمار از روزگار کارگر بینوا درمی‌آورد.این زن غسال می‌گوید: شب و روز، دردهای زانو، دست و کمر همراه ماست، به خصوص برای زن‌ها این کار واقعاً سخت است، نباید گفت سخت، باید بگوییم جانکاه است و آدم را در اوج جوانی پیر می‌کند.

مریم بعد از شرحِ دردهای این سال‌ها و مصائب جانبی که به دردهای جسمیِ کار سربار شده، از همکارانی می‌گوید که تا دو سه سال پیش پیمانکاری بوده‌اند و سابقه‌ی کار سخت برایشان یک درمیان رد شده؛ او در انتهای صحبت‌هایش، حرف اول و آخر را خلاصه می‌کند: «این کار، یک هفته و یک ماه بیشتر هم قابل تحمل نیست، چه برسد به سه سال بیشتر..... »

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: