۰

خطبه حضرت زهرا(س) در بستر بیماری

کد خبر: ۲۷۵۷۵۸
۱۲:۱۲ - ۰۶ دی ۱۴۰۱

«شیعه نیوز»:

در کتاب «احتجاج على أهل اللّجاج (طبرسی)» از سوید بن غفله روایت شده است:

لَمَّا مَرِضَتْ فَاطِمَهُ (عَلَیهَا السَّلَامُ) الْمَرْضَهَ الَّتِی تُوُفِّیتْ فِیهَا، اجْتَمَعَ إِلَیهَا نِسَاءُ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ یعُدْنَهَا

چون فاطمه علیها السّلام بیمار شد به آن بیماری که موجب رحلت آن حضرت گردید به هنگام شدّت یافتن بیماریش گروهی از زنان مهاجر و انصار به عیادتش جمع شدند

فَقُلْنَ لَهَا: کیفَ أَصْبَحْتِ مِنْ عِلَّتِک یا ابْنَهَ رَسُولِ اللَّهِ! ؟

گفتند: ای دختر رسول خدا! وضع بیماریت چگونه است و با آن چه می کنی؟

فَحَمِدَتِ اللَّهَ وَ صَلَّتْ عَلَی أَبِیهَا (ص) ثُمَّ قَالَتْ:

آن حضرت ستایش خداوند سبحان کرده بر پدرش درود فرستاد، و سپس گفت:

أَصْبَحْتُ وَاللَّهِ عَائِفَهً لِدُنْیاکنَّ قَالِیهً لِرِجَالِکنَّ

حالم به گونه ای است که از دنیای شما بسی بیزار و مردانتان را دشمن می دارم!

لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ سَبَرْتُهُمْ

حال و قالشان را آزمودم و از آنچه کردند، بسی ناخشنودم و آنان را به کناری نهادم.

فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ

چقدر زشت است فرسودگی و سستی بعد از جدیت و تلاش و تیزی! (مردان شما در زمان «رسول خدا» شمشیر تیز و بُرّان بودند، ولی پس از رحلت آن حضرت فرسوده شدند)

وَ اللَّعِبِ بَعْدَ الْجِدِّ

و چه زشت است به بازیچه گرفتن پس از جدیت و قاطعیت! (آنها قبلا برای پیشرفت دین از خود قاطعیت نشان می دادند و لی اکنون کار را به بازی گرفته و از جانشین حقیقی پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- جانبداری نکردند)

وَ قَرْعِ الصَّفَاهِ

چرا که چون تیغ زنگار خورده نابرّا

وَ صَدْعِ الْقَنَاهِ

و چون نیزه از قد دو نیم شده،

وَ خَطَلِ الْآرَاءِ

و صاحبان اندیشه های تیره و نارسایند.

وَ زَلَلِ الْأَهْوَاءِ

لغزش های ناشی از هوا و هوس ها!

وَ (بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ) «مائده: 80»

چه بد ذخیره ای از پیش برای خود فرستادند. خشم خداوند را به جان خریدند و در آتش و نیران پاینده اند.

لَا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدْتُهُمْ رِبْقَتَهَا وَ حَمَّلْتُهُمْ أَوْقَتَهَا

از سر ناچاری، ریسمان امور و وظایف را به گردن آنان انداخته سنگینی و مسئولیت کار را بدانها واگذاردم

وَ شَنَنْتُ عَلَیهِمْ غَارَهَا

و ننگ عدالت کشی را بر آنها بار کردم.

فَجَدْعاً وَ عَقْراً

نفرین ابد بر این مکاران،

وَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ

دور باشند از رحمت حق این ستمکاران

وَیحَهُمْ، أَنَّی زَعْزَعُوهَا عَنْ رَوَاسِی الرِّسَالَهِ وَ قَوَاعِدِ النُّبُوَّهِ وَ الدَّلَالَهِ

وای بر آنان! از چه رو تمرکز حق را در مرکز خود سبب نگشتند و از این راه، خلافت را از پایه های نبوّت دور داشتند

وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الْأَمِینِ وَ الطَّبِینِ بِأُمُورِ الدُّنْیا وَ الدِّینِ

و از سرایی که محل نزول جبرئیل بود، به دیگرسرا بردند و از ید قدرت کاردانان دین و دنیا خارج ساختند؟!

(أَلا ذلِک هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ) «زمر 15»

به هوش! که زیانی بس بزرگ است!

وَ مَا الَّذِی نَقَمُوا مِنْ أَبِی الْحَسَنِ نَقَمُوا مِنْهُ وَاللَّهِ

چه چیزی سبب گردید تا از ابوالحسن، علی (ع) عیبجویی کنند؟ عیب او گفتند؛

نَکیرَ سَیفِهِ

زیرا شمشیرش، خویش و بیگانه، شجاع و ترسو نمی شناخت.

وَ قِلَّهَ مُبَالاتِهِ بِحَتْفِهِ

دریافتند که او به مرگ توجهی ندارد.

وَ شِدَّهَ وَطْأَتِهِ

دیدند که او چگونه بر آنها می تازد و آنان را به وادی فنا می افکند.

وَ نَکالَ وَقْعَتِهِ

و برخی را برای عقوبت و سرمشق دیگران باقی می گذارد.

وَ تَنَمُّرَهُ فِی ذَاتِ اللَّهِ

به کتاب خدا مسلط و دانا، و خشم او در راه خوشنودی خداوند بود.

وَ تَاللَّهِ لَوْ مَالُوا عَنِ الْمَحَجَّهِ اللَّائِحَهِ

به خداوند سوگند اگر از طریق آشکار و نمایان حق منحرف شده

وَ زَالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّهِ الْوَاضِحَهِ

و از قبول دلایل و حجتهای روشن و مبین، امتناع می نمودند،

لَرَدَّهُمْ إِلَیهَا وَ حَمَلَهُمْ عَلَیهَا

آنان را به راه مستقیم، هادی و رهنمون می شد و از انحراف و اعوجاج آنان جلوگیری می نمود.

وَ لَسَارَ بِهِمْ سَیراً سُجُحاً لَا یکلُمُ خِشَاشُهُ وَ لَا یکلُّ سَائِرُهُ وَ لَا یمَلُّ رَاکبُهُ

[به خداوند سوگند، اگر مردانتان در خارج نشدن زمام امور، از دستان علی پای می فشردند و تدبیر کار را آنچنان که پیامبر بدو سپرده بود، تحویل او می دادند]، علی آن را به سهولت راه می برد و این شتر را به سلامت به مقصد می رساند، آن گونه که حرکت این شتر رنج آور نمی شد.

وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلًا نَمِیراً صَافِیاً رَوِیاً

علی آنان را به آبشخوری صاف و مملو و وسیع هدایت می کرد

تَطْفَحُ ضَفَّتَاهُ وَ لَا یتَرَنَّقُ جَانِبَاهُ

که آب از اطرافش سرازیر می شد و هرگز رنگ کدورت به خود نمی گرفت.

وَ لَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً

او آنان را از این آبشخور سیراب به در می آورد.

وَ نَصَحَ لَهُمْ سِرّاً وَ إِعْلَاناً

علی خیر و نیکی را در نهان و آشکار برای آنان خوش می داشت.

وَ لَمْ یکنْ یحَلَّی مِنَ الْغِنَی بِطَائِلٍ

[او اگر بر مسند می نشست]، هرگز بهره ای فراوان از بیت المال را به خود اختصاص نمی داد

وَ لَا یحْظَی مِنَ الدُّنْیا بِنَائِلٍ

و از فزونی و ثروت دنیا جز به مقدار نیاز برداشت نمی کرد،

غَیرَ رَی النَّاهِلِ وَ شُبْعَهِ الْکلِّ

به مقدار آبی که تشنگی را فرو نشاند و خوراکی که گرسنگی را برطرف نماید.

وَ لَبَانَ لَهُمُ الزَّاهِدُ مِنَ الرَّاغِبِ وَ الصَّادِقُ مِنَ الْکاذِبِ

(در آن هنگام)، مرد پارسا از «تشنۀ حُطامِ دنیا» بازشناخته می شد و راستگو از دروغگو متمایز می گشت، [در این صورت، ابواب برکات آسمانی و زمین بر آنان گشوده می شد ولی خداوند به زودی، آنان را به سبب اعمال و کردارشان مؤاخذه خواهد کرد].

(وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ

زیرا اگر ساکنان قریه ای ایمان آورده خدا ترسی پیشه می ساختند برکات زمین و آسمان را بر آنان فرو می ریختیم.

وَ لکنْ کذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یکسِبُونَ) «اعراف: 96»

امّا آنان دروغ گفتند و ما آنان را در برابر آنچه که به دست آورده بودند، گرفتار آوردیم

(وَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیصِیبُهُمْ سَیئاتُ ما کسَبُوا

«و کسانی از اینان که ستم روا داشتند نتیجه سوء کردارشان را به زودی خواهند یافت.

وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِینَ) «زمر: 51»

آنان هرگز بر ما چیرگی نخواهند یافت».

أَلَا هَلُمَّ فَاسْتَمِعْ

بیایید! و بشنوید!

وَ مَا عِشْتَ أَرَاک الدَّهْرَ عَجَباً وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ

روزگار چه طرفه معجونی در نهان دارد و چه بازیچه ها یکی از پس دیگری آشکار می سازد.

لَیتَ شَعْرِی إِلَی أَی سِنَادٍ اسْتَنَدُوا

ای کاش می دانستم به چه پناهگاهی تکیه داده اند؟

وَ عَلَی أَی عِمَادٍ اعْتَمَدُوا

و کدامین ستون را پشتیبان گرفته اند؟

وَ بِأَیهِ عُرْوَهٍ تَمَسَّکوا

و به کدامین ریسمان تمسّک جسته اند؟

وَ عَلَی أَیهِ ذُرِّیهٍ أَقْدَمُوا وَ احْتَنَکوا

و بر چه خاندانی پیشقدم شده، استیلا جسته اند؟

(لَبِئْسَ الْمَوْلی وَ لَبِئْسَ الْعَشِیرُ) «حج: 13»

شگفتا! که بد سرپرستی انتخاب کرده و بد دوستانی برگزیده اند.

(وَ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا) «کهف: 50»

و ستمکاران [که به جای خداوند شیطان را اطاعت نمودند] چه بد مبادله کردند.

اسْتَبْدَلُوا وَاللَّهِ الذَّنَابَی بِالْقَوَادِمِ وَ الْعَجُزَ بِالْکاهِلِ

اینان روی بال – به جای پرهای بزرگ – دُم را قرار داده اند. سر را واگذارده، دُم را اختیار نمودند.

فَرَغْماً لِمَعَاطِسِ قَوْمٍ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعاً

به خاک مذلّت ساییده باد بینی قومی که «خیال کردند با این اعمال کار خوبی را انجام داده اند.

(أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکنْ لا یشْعُرُونَ) «بقره: 12»

بدانید که آنان فاسدند، ولی خود نمی دانند».

وَیحَهُمْ (أَ فَمَنْ یهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یتَّبَعَ أَمَّنْ لا یهِدِّی إِلَّا أَنْ یهْدی فَما لَکمْ کیفَ تَحْکمُونَ) «یونس: 35»

وای بر آنان! «آیا آن کس که مردم را به راه راست فرا می خواند، سزاوار پیروی است یا آنکه خود راه را نمی داند؟ وای بر شما! چه بد داوری می کنید».

أَمَا لَعَمْرِی لَقَدْ لَقِحَتْ فَنَظِرَهٌ رَیثَمَا تُنْتَجُ

هان، به جان خودم سوگند که نطفۀ این، بسته شده است. [و شتر این فتنه، آبستن شده به همین زودی خواهد زایید] انتظار بکشید تا این فساد در پیکر اجتماع اسلامی منتشر شود.

ثُمَّ احْتَلَبُوا مِلْ ءَ الْقَعْبِ دَماً عَبِیطاً وَ ذُعَافاً مُبِیداً

سپس، از پستان شتر خون و زهری که زود هلاک کننده است، بدوشید.

هُنَالِک یخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ

«در اینجاست که پویندگان راه باطل زیان بینند»

وَ یعْرَفُ التَّالُونَ غِبَّ مَا أُسِّسَ الْأَوَّلُونَ

مسلمانانی که در پی خواهند آمد، درمی یابند که احوال مسلمانان صدر اسلام چگونه بوده است.

ثُمَّ طِیبُوا عَنْ دُنْیاکمْ أَنْفُساً وَاطْمَئِنُّوا لِلْفِتْنَهِ جَأْشاً

قلبتان با فتنه ها آرام خواهد گرفت.

وَ أَبْشِرُوا بِسَیفٍ صَارِمٍ

بشارتتان باد به شمشیرهای کشیده و بُرّا،

وَ سَطْوَهِ مُعْتَدٍ غَاشِمٍ

و حمله جائر و متجاسر ستمکار

وَ بِهَرْجٍ شَامِلٍ

و درهم شدن امور همگان

وَ اسْتِبْدَادٍ مِنَ الظَّالِمِینَ

و خود رأیی ستمگران!

یدَعُ فَیئَکمْ زَهِیداً

غنایم و حقوق شما را اندک خواهند داد.

وَ جَمْعَکمْ حَصِیداً

و جمع شما را با شمشیرهایشان دور خواهند کرد.

فَیا حَسْرَهً لَکمْ

و شما جز میوه حسرت برداشت نخواهید نمود.

وَ أَنَّی بِکمْ

کارتان به کجا خواهد انجامید؟

وَ قَدْ عَمِیتْ عَلَیکمْ

در حالی که «حقایق امور بر شما مخفی گردیده است.

(أَ نُلْزِمُکمُوها وَ أَنْتُمْ لَها کارِهُونَ) «هود: 28»

آیا شما را به کاری وادارم که از آن کراهت دارید؟».

[گفتگوی فاطمه (س) با مردان مهاجر و انصار]

قَالَ سُوَیدُ بْنُ غَفَلَهَ فَأَعَادَتِ النِّسَاءُ قَوْلَهَا (عَلَیهَا السَّلَامُ) عَلَی رِجَالِهِنَّ

سوید می گوید: زنان حاضر در مجلس، سخنان حضرت فاطمه (علیها السّلام) را پیش مردان خود بازگو و تکرار کردند.

فَجَاءَ إِلَیهَا قَوْمٌ مِنْ وُجُوهِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ مُعْتَذِرِینَ وَ قَالُوا:

در پی آن، گروهی از بزرگان و رؤسای مهاجران و انصار در حالی که اعتذار می جستند و اظهار ندامت، نزد حضرت زهرا (علیها السّلام) آمدند و به آن حضرت گفتند:

یا سَیدَهَ النِّسَاءِ لَوْ کانَ أَبُو الْحَسَنِ ذَکرَ لَنَا هَذَا الْأَمْرَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نُبْرِمَ الْعَهْدَ وَ نُحَکمَ الْعَقْدَ لَمَا عَدَلْنَا عَنْهُ إِلَی غَیرِهِ

ای سرور زنان عالم! اگر ابو الحسن، (علی علیه السّلام) برای ما حقایق را عنوان می کرد، پیش از آنکه ما با دیگری (ابوبکر) عهدِ وثیق و پیمانِ استوار و محکم بسته باشیم، هرگز از او روی برنتافته به دیگری میل نمی کردیم.

فَقَالَتْ (عَلَیهَا السَّلَامُ) إِلَیکمْ عَنِّی

حضرت فاطمه (علیها السّلام) فرمود: دنبال کار خود بروید.

فَلَا عُذْرَ بَعْدَ تَعْذِیرِکمْ وَ لَا أَمْرَ بَعْدَ تَقْصِیرِکمْ

دیگر پس از این عذرخواهی دروغین، عذری نیست و پس از این کوتاهی و تقصیرتان، کاری نیست.

[من مسئولیت بازگویی حقایق را داشتم (نصیحتی بود از من به شما) و حجّت را بر شما تمام کردم].

 

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: