زُهَري [از دانشمندان اهل تسنن] در حديثي پيرامون جنگ جمل گويد که: «عايشه به مردي از قبيله ضبّه که افسار شتر يا استرش را داشت گفت: «علي پسر ابوطالب را کجا ميبيني؟» گفت: «او آنجا ايستاده و دستهايش را به آسمان بلند کرده». عايشه نگريست و گفت: «چقدر به برادرش همانند است!» مرد ضبّي گفت: «برادرش کيست؟» گفت: «فرستاده خدا صليالله عليه وآله وسلم». مرد ضبي گفت: «به صلاح خود نميدانم که با مردي بجنگم که برادر فرستاده خداست»، و افسار مرکب عايشه را رها کرد و به سوي امام علي عليهالسلام رفت». (1) پي نوشت: المحاسن و المساوي 1/35(49). ر.ک: خلاصه الغدير، ص 377، محمود رضا افتخارزاده