۰

سرهنگ چگونه این 100 روز را دوام آورد / پایان داستان لیبی چه خواهد بود

حکومت قذافی با استفاده از روابط خوب و ارتباطات فعال با الجزایر همچنین نفوذ در میان قبایل مرکز آفریقا ، توانسته است به دو اقدام مهم قاچاق نفت و واردات فرآورده های نفتی از یک سو و واردات سلاح و مزدور از سوی دیگر دست بزند.
کد خبر: ۲۲۳۲۴
۱۶:۵۱ - ۱۴ تير ۱۳۹۰
SHIA-NEWS شيعه نيوز:

به گزارش «شيعه نيوز» به نقل از عصر ايران :روز یکشنبه گذشته یکی از مهمترین حامیان معمر قذافی رهبر لیبی یعنی دولت ترکیه نیز به حمایت از قذافی پایان داد و با اعزام وزیر امور خارجه خود به شهر بنغازی رسما مخالفان قذافی را به رسمیت شناخت.

این در حالی است که دولت ترکیه در ابتدای بحران در لیبی، سعی کرد با جلب توجه دو طرف نزاع، بتواند میانجیگری کند و راه حل بحران لیبی را به مسیر ترکیه بکشاند ولی اینگونه نشد. با این حال ترکیه نیز با اهدای مبلغ 200 میلیون دلار به دولت مخالفان، جای پای خود را در لیبی بدون قذافی محکم کرد.

پیش از این، دولت های روسیه و چین نیز به عنوان سرسخت ترین حامیان قذافی، با اعزام نمایندگانی به بنغازی، از مخالفان اعلام حمایت ضمنی کرده و پشت قذافی را خالی کرده بودند.

این در حالی است که حملات هوایی نیروهای نظامی کشورهای غربی و عربی به رهبری ناتو برای اعمال منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی ادامه دارد و بیش از 100 روز را پشت گذاشته است. براثر این حملات سامانه های پدافندی حکومت قذافی تقریبا نابود شده اند.

با این حال با وجود حجم وسیع فشارهای دیپلماتیک، اقتصادی، حقوقی و نظامی علیه قذافی، حکومت وی پا بر جا مانده است و دورنمای دقیقی برای پایان سریع بحران در لیبی وجود ندارد.

اما چرا اینگونه شده است؟  چرا غرب از ورود نیروهای زمینی خود به لیبی، تصرف طرابلس و به زیرکشاندن قذافی تضعیف شده و پایان ماجرای لیبی خودداری می کند؟

به طور قطع بازتاب تحولات عراق پس از اشغال آمریکا در صحنه لیبی قابل مشاهده است. اگر تجربه  تلخ نظامیان آمریکایی در عراق رقم نمی خورد اید امروز نظامیان آمریکایی جلوتر از بقیه به راحتی وارد خاک لیبی می شدند و این کشور را اشغال می کردند ولی با وجود  مشکلات فراوان برای حضور نظامیان آمریکایی در عراق و افغانستان، آمریکا هم اکنون نه تنها از خیر فرماندهی عملیات نظامی در لیبی گذشت بلکه  علاقه ای هم به ورود نیروهای زمینی به خاک لیبی ندارد.

همچنین برخلاف انتظارات غرب، حکومت قذافی به خوبی در برابر اعمال فشارهای بین المللی، نظامی، داخلی و ... مقاومت کرده است. حکومت قذافی با استفاده از روابط خوب و ارتباطات فعال با الجزایر همچنین نفوذ در میان قبایل مرکز آفریقا ، توانسته است به دو اقدام مهم قاچاق نفت و واردات فرآورده های نفتی از یک سو  و واردات سلاح و مزدور از سوی دیگر دست بزند.

همچنین با وجود تحولات فعلی در لیبی که این کشور به دو بخش در اختیار حامیان و مخالفان قذافی تبدیل شده است اکثریت نیروهای جدی مخالف قذافی از مناطق تحت کنترل قذافی به سمت شرق لیبی رفته اند و هر منطقه میزبان فعالان جدی دو طرف شده است.

در یک سو نیروهای نظامی آموزش دیده به همراه تجهیزات مدرن و پیشرفته در کنار مزدوران آفریقایی برای قذافی می جنگند و در طرف دیگر، نیروی انقلابی آموزش ندیده با استفاده از سلاح های غیرپیشرفته قرار دارد . این نیروها گرچه از پشتیبانی هوایی ناتو نیز برخوردارند اما با این حال پیشروی های واقعی نظامی بر روی زمین اتفاق می افتد.

البته آمریکا و کشورهای غربی نگران هستند در صورتی حکومت قذافی بر اثر حمله زمینی نیروهای خارجی سقوط کند؛ نه تنها برقراری امنیت در لیبی پس از قذافی نیازمند حضور نظامیان خارجی باشد بلکه این کشور با جنگ داخلی گسترده ای روبه رو شود به همین دلیل غرب ترجیح می دهد حکومت قذافی به دست مخالفان مسلح داخلی سقوط کند هر چند این روند بیشتر طول بکشد. بدیهی است جنگ داخلی دامنه دار در لیبی بدون قدافی ، آن هم در چند مایلی جنوب اروپا ، چندان مطلوب غربی ها نیست.

از سوی دیگر با محاکمه سران مخلوع تونس و مبارک، قذافی هم اکنون اطمینان دارد پس از کناره گیری از قدرت حتما در لیبی یا دادگاه لاهه محاکمه خواهد شد و حکم اعدامش دور از انتظار نیست ؛ لذا او چیزی برای از دست دادن ندارد. قذافی معتقد است در همین شرایط هم می توان به جنگ با نیروهای ناتو و مخالفان مسلح ادامه بدهد. برای سرهنگ ، کشته شدن در جنگ مطلوب تر از دچار شدن به سرنوشت دوست قدیمی اش صدام حسین است.

قذافی با 42 سال رهبری لیبی، در میان کشورهای عربی و آفریقایی رکوردار است اما آنچه باعث شد چنین سیاستمداری هم اکنون در ورطه شکست بیفتد ، تمامی حامیان خود را از دست بدهد و مشروعیت بین المللی اش را فنا شده ببیند ، خوشبینی مفرط به نزدیکان و مشاوران و نداشتن نگاه صحیح به تحولات بین المللی است.
 قذافی معتقد بود با تامین نفت ، منافع اقتصادی و امنیت کشورهای غربی، آنها به تحولات داخلی لیبی کاری نخواهند داشت چون می دانند هیچ شریکی به اندازه قذافی  نمی تواند منافع کشورهای غربی را تامین کند اما اینگونه نشد.

البته از سوی دیگر قذافی معتقد است می تواند با فعال سازی القاعده در لیبی و باز کردن مسیر عبور مهاجران غیرقانونی آفریقایی از مسیر لیبی به سمت اروپا  بر اروپا اعمال فشار کند غافل از اینکه چنین چالش هایی نمی تواند غرب را از مسیری که پیموده است منصرف کند.

با این حال موضوع قذافی هم اکنون برای جهان به مسئله ای حیثیتی تبدیل شده است و هیچ راهکار مسالمت آمیزی برای پایان بحران لیبی با حضور قذافی در قدرت وجود ندارد اما مشکل اینجاست کسی که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشته باشد ، غیر قابل پیش بینی هم می شود کما این که چند روز پیش قذافی تهدید کرد که ممکن است به اروپا نیز حمله کند ؛ حمله ای که حتی در صورت انجام ، اروپایی ها را از پای در نمی آورد ولی می تواند برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم ، صدای رعب انگیز انفجار بمب ها و موشک ها را در جنوب زیبای اروپا طنین انداز کند. اگر روزی این اتفاق رخ بدهد ، باید دانست که تنها کاری که سرهنگ توانسته انجام دهد ، شریک کردن انسان های بیشتر در مرگ خودش است.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: