۲

مرجع تشخيص مصاديق تبرج کيست؟

تبرج و جلب توّجه ممکن است از راه هاي مختلف صورت گيرد،گاهي ممکن است از طريق ويژگي هاي لباس مانند تنگي ،کوتاهي يا رنگ آن و گاهي ممکن است از طريق عواملي از قبيل بوي تند عطر ، صداي خاص کفش ها و... صورت گيرد.
کد خبر: ۱۹۹۵
۰۰:۰۰ - ۱۸ آذر ۱۳۸۶
سردار رادان در پاسخ خبرنگاري که در مورد دليل تناقض استفاده از پوتين‌هاي بلند با احکام شرعي پرسيده بود پاسخ داد: «پوتين بر روي شلوار از لحاظ شرعي نوعي تبرج به شمار مي‌رود و بر اين اساس با توجه به اين که تبرج از مصاديق بد پوششي است، با اين قبيل موارد نيز برخورد خواهد شد، چراکه براي نمونه قرار گرفتن چکمه بر روي شلوار به دليل نشان دادن بخشي از برجستگي‌هاي بدن از مصاديق شرع است و تبرج به حساب مي‌آيد».

موضع سردار رادان که به عنوان فصل الخطاب عملکرد پرسنل و نيروهاي نيروي انتظامي تهران بزرگ بوده و پرسش مکرر يکي از دوستان در مورد تعريف مفهوم تبرج سبب شد تا در اين يادداشت با گردآوري برخي از آيات و روايات در مورد آن ، ضمن تشريح تبرج اين نکته که نيروي انتظامي بعنوان يک مجري قوانين نمي تواند مرجع تشخيص مصاديق تبرج باشد متذکر گردم.

زنان به عنوان نيمي از پيکره جامعه نقش بسيار مهمي در ايجاد و گسترش عفّت، پاکدامني و اخلاق در بين جوامع بشري دارند. عفّت و حياي زن، که يکي از مهم‏ترين عوامل حفظ و بقاي عفّت عمومي است، نه تنها در تمام اديان و مذاهب الهي مورد تأکيد قرار گرفته، بلکه عقول و افکار بشري نيز آن را مورد تأييد قرار داده‏اند. از نظر اسلام، اهميت اين موضوع به حدّي است که برخي روايات حفظ حيا و عفت را تمام دين مي‏دانند.

جلباب و حجاب، که به معناي پوشيدن تمام بدن و زيبايي‏هاي ظاهري زن در برابر مردان بيگانه است، براي پيش‏گيري و مهار برخي گرايش‏ها و رفتارهاي خودنمايانه و وسوسه‏انگيز مي‏باشد. اين در حالي است که زنان به طور طبيعي دوست دارند در برابر جنس مخالف خودآرايي کنند و زيبايي زنانگي خود را به نمايش بگذارند.

تبرج از مصدر بروج(ظهور و بروز) يعني زن صورت ، مو و زينت هاي خود را نشان دهد اين کلمه ازواژه برج گرفته شده يعني همانگاه که برج وباروي يک شهر از دور توجه هر رهگذري را جلب مي کند فرد به گونه اي لباس بپوشد،آرايش کندو رفتار نمايد که توجه ديگران رابه خود جلب نمايد ازاين رو مي توان اين واژه را «جلب توجه » يا «خود نمايي» معنا نمود. و به عبارتي «تبرّج»، جلوه‏گري و دلبري کردن براي تصاحب قلب ديگري است.

يکي از ويژگي‏هاي مهم زنان، خصيصه تبرّج و خودنمايي است که به صورت غريزي و طبيعي در آنان وجود دارد. قرآن در دو آيه از آيات حجاب، از تبرّج و خودنمايي زنان صحبت کرده و آن را محدود به محيط خانواده کرده است.

در يک جا مي‏فرمايد: (وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّه?ِ الْأُولَي -حزاب: ??) اي زنان «در برابر نامحرم» ظاهر نشويد و خودنمايي نکنيد؛ مانند خودنمايي دوران جاهليت نخستين؛ و در آيه ديگر مي‏فرمايد: (غَيْرَ مُتَبَرِجاتٍ بِزينَهٍ - نور:??) زنان، "در برابر نامحرمان" با زينت‏هاوآرايش‏هايشان‏خودنمايي‏نکنند.

قرآن در اين آيات فقط زنان را از تبرّج و خودنمايي و به نمايش گذاشتن جاذبه‏هاي جنسي خود در برابر نامحرم نهي کرده و از تبرّج مردان سخني نگفته است. از ظاهر اين مطلب فهميده مي‏شود که غريزه خودنمايي و تبرّج از ويژگي‏هاي خاص زنان است و در مردان وجود ندارد. به همين دليل پوشش و حجاب تنها براي زنان واجب شده است.

آيت الله شهيد مطهّري در کتاب «نظام حقوقي زن در اسلام»، درباره آثار اين غريزه و نيز اختصاص آن به زنان مي‏گويد:
«اما علت اينکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است، اين است که ميل به خودنمايي و خودآرايي مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها، مرد شکار است و زن شکارچي؛ همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچي. ميل زن به خودآرايي از اين نوع حس شکارچي‏گري او ناشي مي‏شود.

در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد که مردان لباس‏هاي بدن‏نما و آرايش‏هاي تحريک‏کننده به کار برند. اين زن است که به حکم طبيعت خاص خود، مي‏خواهد دلبري کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود اسير کند، انحراف تبرّج و برهنگي از انحراف‏هاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است.»

در روايات نيز از وجود غريزه خودنمايي يا تبرّج در زن سخن گفته شده است. براي مثال در کتاب وسائل الشيعه از امير مومنان علي(ع) نقل شده است که مي‏فرمايند:
«خداوند زنان را از سرشت مردان آفريده، از اين‏رو، تمام همّت خود را در جذب مردان و نزديک شدن به آن‏ها صرف مي‏کند».بنابراين، اصل وجود غريزه خودنمايي در زن مورد تأييد منابع اسلامي است. اما در مورد کارکرد اين غريزه در زنان، مي‏توان گفت: وجود اين غريزه براي متمايل کردن مرد ـ جنس مذکر ـ به زن ـ جنس مؤنث ـ است تا بدينوسيله، مقدّمات ازدواج و زندگي مشترک را بين آنان فراهم کند؛ چنانکه در ساير جانداران نيز اين ويژگي در جنس ماده وجود دارد.

درباره غريزه خودنمايي و تبرّج، غير از منابع اسلامي، برخي از دانشمندان نيز مطالب جالبي دارند. ويل دورانت در کتاب « لذات فلسفه» درباره آثار غريزه تبرّج زن مي‏گويد: «زن ميل دارد بيشتر مطلوب باشد، نه طالب، و به همين جهت، در ارج‏گذاري و تقدير آن جاذبه‏هايي که مايه تشديد ميل مرد است، استاد است.» بنابراين، اصل وجود اين غريزه و اختصاص آن به زن در بين دانشمندان پذيرفته شده است.

عدم کنترل اين غريزه، چه از لحاظ افراط و چه از لحاظ تفريط، براي زن زيانبخش است و سلامتي او را به خطر مي‏اندازد. از اين‏رو، در دين اسلام براي اين غريزه حد و حدود ويژه‏اي تعيين شده است و همان‏گونه که آزادي بي‏حد و حصر آن ممنوع گرديده و براي کنترل آن حجاب واجب شده، بي‏توجهي به آن نيز مذموم شمرده شده است. به همين دليل، در برخي روايات، آرايش کردن براي زنان يک ضرورت تلقّي شده و بي‏توجهي به آن به معناي ناديده گرفتن غريزه خودآرايي، مورد نکوهش قرار گرفته است.

در جلد پنجم اصول کافي درحديثي از پيامبر اکرم(ص) در مورد ويژگي‏هاي بهترين زنان نقل شده است که فرمودند:
«بهترين زنان شما زني است که بسيار با محبت باشد، عفيف و پاک‏دامن باشد، نزد اقوامش عزيز و محترم باشد، با شوهرش متواضع و فروتن باشد، براي او خودآرايي و تبرّج داشته باشد و در برابر نامحرم عفيف باشد.»

در اين حديث، دقيقا به همان تبرّجي که قرآن آن را براي زن در مقابل نامحرم ممنوع کرده، نسبت به شوهرش سفارش شده است. همچنين در روايت ديگري در اصول کافي آمده است: پيامبر به مردان فرمود: «ناخن‏هاي خود را کوتاه کنيد» و به زنان فرمود: «ناخن‏ها را کوتاه نکنيد؛ زيرا شما را زيباتر مي‏کند.» حتي آن حضرت از بعضي زنان به خاطر اهميت ندادن به آرايش و زيبايي، انتقاد کرده است.

يکي از عوامل مهم با نشاط بودن زن، داشتن ظاهري زيبا و دلپسند است که شوهرش را پي‏درپي به وجد آورد و خود نيز از اين طريق به وجد آيد. در نتيجه، کوشش زن در جذّاب بودن و آرايش کردن براي شوهر، ضمن اينکه نياز طبيعي زن به خودنمايي و تبرّج را ارضا مي‏کند، وي را از جلوه‏گري و خودنمايي براي مردان‏نامحرم نيز بي‏نياز مي‏سازد؛ زيرا او براي شوهري خودآرايي کرده است که حقيقتا به او عشق مي‏ورزد و در دوستي‏اش وفادار است. بدين‏سان، هم نياز غريزي او به آرايش و تجمّل اشباع شده و هم از آفات‏وانحرافات عشق آزاد رهايي يافته و آسيبي به‏سلامت‏رواني‏اووارد نشده است.

همان‏گونه که بي‏توجهي به غريزه خودنمايي و تبرّج براي زن زيان‏بخش است، خودنمايي و تبرّج بيش از اندازه و خارج از چهارچوبه حجاب نيز زيان‏بخش خواهد بود و سلامت رواني زن را به مخاطره مي‏اندازد. اين مطلب دقيقا مانند اين است که بگوييم: غذا خوردن براي سلامتي ضرورت دارد، اما زياده‏روي و عدم رعايت قانون غذا خوردن مضر است.

در ارضاي نيازهاي رواني نيز بايد جانب اعتدال رعايت شود، زيرا هرگونه زياده‏روي در آن موجب از دست رفتن انرژي رواني انسان مي‏شود و سلامت رواني او را مختل مي‏سازد. البته تفاوتي که در ارضاي نيازهاي رواني، مثل نياز به خودنمايي و تبرّج در زن، با نيازهاي جسماني مثل نياز به غذا خوردن وجود دارد اين است که اين‏گونه نيازها سيري‏ناپذيرند و اگر انسان در ارضاي آن‏ها حد افراط را در پيش بگيرد، نه تنها نياز او برطرف نمي‏شود، بلکه روز به روز تشنه‏تر شده، تمام فکر و ذهن او را به خود مشغول مي‏کند.

در ارضاي نياز به خودآرايي و خودنمايي نيز همين مطلب وجود دارد؛ يعني اگر زن در توجه به زيبايي ظاهري و خودآرايي افراط کند، کم‏کم به حدّي مي‏رسد که بيمارگونه به تجمّل و آرايش مي‏پردازد و هيچ‏گاه احساس ارضا و سيري نمي‏کند.

وقتي يک زن مکشوف و آرايش کرده در بين مردان ظاهر مي‏شود، طبعا عده‏اي خوششان مي‏آيد و او را مورد تحسين و تکريم (ظاهري) قرار مي‏دهند. به همين دليل، دايم سعي مي‏کند وضع ظاهري خود را طوري قرار دهد که بيشتر موردپسند آنها واقع شود. معمولا اين‏گونه زنان و دختران براي اينکه زيباتر شوند، هر روز وقت زيادي را صرف آرايش و تقليد از مدهاي جديد مي‏نمايند. اين روند مي‏تواند ناراحتي‏هاي رواني زيادي براي آنان ايجاد کند؛ زيرا به دليل اينکه هميشه کارها به دلخواه پيش نمي‏رود، باعث بروز نگراني‏هايي براي آن‏ها مي‏شود.

دليل ديگري که مي‏تواند به نگراني آن‏ها بيفزايد اين تصور است که هر لحظه ممکن است رقيبي زيباتر از راه برسد و شکار آن‏ها را بربايد. و سرانجام، دليل ديگري که باعث ناراحتي و استرس براي آن‏ها مي‏شود اين است که مي‏بينند به مرور زمان، از زيبايي‏هايشان کاسته مي‏شود و زنان جوان‏تر و زيباتر جاي آن‏ها را مي‏گيرند و نقش آن‏ها را در ربودن دل‏ها کمتر مي‏کنند. گرچه آن‏ها براي اينکه در اين رقابت، ضعف خود را جبران کنند، دست به کارهاي گوناگوني مي‏زنند: تنوّع‏طلبي بيشتر در لباس و آرايش و افراط در جلوه‏گري و خودآرايي؛ ولي نتيجه چنداني برايشان ندارد.

تبرج و جلب توّجه ممکن است از راه هاي مختلف صورت گيرد،گاهي ممکن است از طريق ويژگي هاي لباس مانند تنگي ،کوتاهي يا رنگ آن و گاهي ممکن است از طريق عواملي از قبيل بوي تند عطر ، صداي خاص کفش ها و... صورت گيرد همانگونه که گاهي هم ممکن است از طريق نوع حرکات و رفتار شخص صورت گيرد.

بالاخره بايد گفت که تبرج براي محارم و شوهر مستحب و گاه واجب و براي ديگران حرام و مذموم شمرده شده است که در جامعه اسلامي کشورمان در بحث حجاب، قانونگذار تمامي شرايط آن را برشمرده است ولي همچنانکه قانونگذار يک اصل کلي براي تحقق آن شمرده است و لذا تنها در حوزه اختيارات قانونگذار است که قوانين مصوب خويش را تفسير نمايد و مصاديق حجاب و تبرج در جامعه را مشخص سازد و هيچ مجري و نيرويي در مقام اجرا، صلاحيت تفسير قانون را ندارد که متاسفانه همواره عدم لحاظ آن موجبات تذکر حقوقدانان کشورمان را سبب ساز بوده است.

در مورد مصاديق تبرج نيز، سردار رادان و يا هر فرد ديگر در مقام اجرا بدون حجت قانوني حق ندارند قوانين موضوعه و مصوب مجلس شوراي اسلامي را به زعم خويش تفسير و اجرا نمايند و تشخيص اينکه آيا پوتين بر روي شلوار از لحاظ شرعي نوعي تبرج به شمار مي‌رود در صلاحيت ايشان نبوده و نيست.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
نظرات بینندگان
م.صفرپناه
Netherlands
۱۸:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۵
واقعا چقدر این گزارش اشکال داشت... هیچ کجای دنیا اقایون تبرج نکردن؟... در قران مصادیقی برای تبرج اقایون نیومده؟... تحقیقاتتونو بیشتر کنید به جای القا یه مطلب مورد علاقه تون به مخاطب
فاطمه ماهروزاده
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۸
خوب بود ولی بهتر بود کوتا هتر و قابل ارسال در گروهها باشه وبجای تکرا تبرج از اهميت قبح شکنی در حضور دیگران که باعث رواج گناه می‌شود صحبت شود. که بیان گناه خودش گناه است چون قبح شکنی است و همینطور گناه علنی آثار اجتماعی و عقوبتش به مراتب بیشتراز گناه مخفی ست