۰

هشدارهای عبرت آموز حضرت فاطمه (س)

قصه‌های قرآنی با تحلیل و تبیین علل و عوامل و نیز آثار و پیامدهای وقایع تاریخی از منظر خدای علیم و حکیم سرشار از عبرت‌هایی است تا بشر از آنها درس گیرد و به تکرار مصادیق بد و زشت نرود.
کد خبر: ۱۵۷۱۸۰
۱۱:۴۵ - ۱۰ بهمن ۱۳۹۶
شیعه نیوز:  قصه‌های قرآنی با تحلیل و تبیین علل و عوامل و نیز آثار و پیامدهای وقایع تاریخی از منظر خدای علیم و حکیم سرشار از عبرت‌هایی است تا بشر از آنها درس گیرد و به تکرار مصادیق بد و زشت نرود، بلکه بر آن باشد تا با تکرار مصادیق خوب و زیبا جهانی نیک و طیب برای خویش و دیگران بر پا کند. معصومان (علیه السلام)  به عنوان اسوه‌های نیک الهی نیز با بازخوانی و تحلیل و تبیین دوران خویش بر اساس همان نظام سنت‌های الهی حاکم بر جهان، جامعه بر آن بودند تا مردمان را نسبت به آن هوشیار سازند و از تکرار بدی‌ها جلوگیری و به تکرار خوبی‌ها مردمان را تشویق و ترغیب کنند. یکی از مهم‌ترین تحلیل‌گران وقایع و رخدادها در ساختار هستی شناسی، جامعه‌شناسی و روان شناسی قرآنی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)  است که بر کتاب الله و سنت‌های الهی مسلط و آگاه بوده است و عصر خویش را بر اساس آن تحلیل کرده تا مردمان را به عنوان «انذار دهنده الهی» بر حذر دارد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه‌های فاطمی به برخی از عوامل انحراف مردم عصر پس از پیامبر از اسلام ولایی به اسلام جاهلی پرداخته است.
 
  رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله)
بستر هویدایی کفر و نفاق
با نگاهی به سخنرانی‌ها و خطبه‌های حضرت فاطمه زهرا  (سلام الله علیها)  به صراحت این معنا روشن می‌شود که جامعه مدینه‌النبی (صلی الله علیه وآله)  از نظر روان شناسی قرآنی، بیشتر دارای مردمانی است که از نظر روانی و رفتاری لرزان و مذبذب هستند؛ زیرا از نظر اعتقادی هنوز میان جاهلیت و اسلام حقیقی در شک و از نظر رفتاری در آمد و شد هستند؛ چرا که بیشتر این مردم تحت فشارهای درونی و بیرونی، تنها اسلام را پذیرفته و از آزمون‌های سخت ایمان، به سلامت و سربلند بیرون نیامده‌اند.(حجرات، آیه 14) از همین رو جز شماری اندک از انصار و مهاجرین که صادقانه و مخلصانه عمل می‌کنند و همه سرمایه‌های وجودی و مادی خویش را در راه خدا ایثار می‌کنند (حجرات، آیه 15؛ حشر، آیات 9 و 10) اکثریت این جامعه راه نفاق را برگزیده و با جریان نفاق همراه شده یا تحت تاثیر جریان نفاق و افکار و رفتارهای آنان، افکار و رفتارهای خویش را سامان می‌دهند. به سخن دیگر، اکثریت مسلمانی سست ایمان از نظر اعتقادی و عملی تشکیل می‌دهند (همان؛ توبه، آیه 102) که مدیریت آنان را و بلکه جامعه منافقان به دست دارند. آنان درصدد هستند تا فرصتی دست دهد و اهل ایمان را خوار و ذلیل کنند و خود مدیریت رهبری جامعه را به طور مستقیم و کامل در اختیار گیرند. (احزاب، آیه 60) اینان به صراحت در محافل مخفی (بقره، آیه 14) خویش می‌گفتند: اگر به مدینه برگردیم قطعا آن که عزتمندتر است، آن زبون‏تر را از آنجا بیرون خواهد کرد، ولى عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است، لیکن این منافقان و دورویان نمى‏ دانند. (منافقون، آیه 8) با آنکه پیامبر (صلی الله علیه وآله)  شناخت کاملی نسبت به آنان از طریق نشانه‌های گوناگون گفتاری و رفتاری داشت (محمد، آیه 30) با این همه بر آن بود تا برای هدایت آنها و سلامت جامعه، از هر گونه تنش و درگیری با آنان خودداری کند و به یاوه‌گویی‌های آنان گوش دهد و بدگمانی را از خود دور دارد (توبه، آیه 61)؛ چرا که پیامبر (صلی الله علیه وآله)  از خودشان به خودشان دلسوزتر و مهربان‌تر و نگران‌تر بویژه نسبت به آخرت و قیامت ایشان بود. (همان؛ کهف، آیه 6؛ توبه، آیه 128)؛ زیرا پیامبر (صلی الله علیه وآله)  می‌خواست این مردم را از دوره جاهلیت بیرون آورد و در مدنیت و تمدنی وارد سازد که سرمشق جوامع و امت‌های دیگر باشند. (بقره، آیه 143)

حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  در تحلیل و تبیین روان‌شناسی و جامعه‌شناسی این مردم، مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار در تغییر رفتار و گرایش از اسلام ولایی به اسلام جاهلی را در این امور بر می‌شمارد که عبارتند از:


1- نادیده گرفتن رهبری پیامبر (صلی الله علیه وآله)  و امیرمومنان علی (علیه السلام) : از نظر حضرت فاطمه  (سلام الله علیها)  مهم‌ترین عاملی که در تغییر این رفتار نقش داشته فراموش کردن تلاش‌ها و مجاهدت‌های رهبران واقعی جامعه در ایجاد آرامش و آسایش و فراهم‌آوری مولفه‌ها و عناصر خوشبختی و سعادت جمعی بوده است؛ چرا که از نظر ایشان نقش پیامبر (صلی الله علیه وآله)  و امیرمومنان (علیه السلام)  بسیار اساسی و اصولی بود و با نادیده گرفتن این اصول جامعه به جای آنکه در مسیر تداوم سعادت قرار گیرد در مسیر دیگر غیر از صراط مستقیم ولایت الهی قرار می‌گیرد و به طور طبیعی به تعبیر سوره فاتحه‌الکتاب جامعه اسلامی در طریق ضلالتی می‌رود که جز مغضوب علیهم یا ضالین نخواهد بود، از این رو، حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  هشدار داده و گذشته را برایشان یادآور می‌شود و می‌فرماید: در هنگام بعثت، شما در عصر جاهلیّت، بر کناره پرتگاهی از آتش بودید؛ چون جرعه‌ای آب، خوراک هر کس بودید و لقمه هر طمع‌کننده؛ آتش زنه‌ای بودید که فوراً خاموش می‌شدید؛ لگدکوب هر رونده‌ای بودید؛ نوشیدنی شما، آب گندیده و خوردنی شما، پوست جانور و مردار بود؛ خوار و ذلیل بودید و رانده شده، و می‌ترسیدید که مهاجمان اطرافتان شما را بربایند تا آنکه خدای بزرگ با دست محمّد (صلی الله علیه وآله)  نجاتتان بخشید، پس از حوادث فراوانی که پدید آمد و رنج‌ها و بلاهای زیادی که از دست جنگجویانتان، از گرگ‌های عرب و از سرکشان اهل کتاب کشیدید. هرگاه آتش جنگ برافروختند، خدا خاموش کرد یا هر هنگام که شاخ شیطان سر برآورد یا اژدهایی از مشرکان، دهان باز کرد، رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  برادرش علیّ بن ابی طالب (علیه السلام)  را در کام اژدها و شعله‌های فتنه‌ها افکند و علی هم باز نمی‌گشت، مگر آنکه سر سرکشان را پایمال شجاعت خود می‌گردانید و آتش آنها را با آب شمشیرش خاموش می‌کرد.» (خطبه حضرت فاطمه در مسجد مدینه)


2- انتظار تغییر اوضاع:  از نظر برخی از افراد، تغییر هماره خوب است، بی‌آنکه بدانند که تغییر گاه به صلاح است و گاه دیگر به فساد و این گونه نیست که هر تغییری خوب باشد. از نظر حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  برخی از رهبران نفاق و نفوذ در انتظار رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله)  بودند تا بتوانند به اهداف خویش برسند. آنان گاه با تمسخر و اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله)  ابتر است و فرزند ذکوری ندارد بر این آرزوی خویش تاکید داشتند و گمان داشتند بزودی با رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله)  می‌توانند به اهداف خود برسند. از نظر حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  با همه رنج‌هایی که پیامبر (صلی الله علیه وآله)  و امیرمومنان امام علی (علیه السلام)  کشیدند، این مردم با آنکه در امنیت و رفاه قرار گرفتند، قدردان سعادت و خوشبختی نبودند که در سایه اسلام با ایجاد آرامش و آسایش برای آنان فراهم شده بود؛ زیرا رهبران نفاق و امامان کفر که پیش از آن پیامبر (صلی الله علیه وآله)  را از مکه بیرون رانده بودند (توبه، آیات 12 و 13) و برنامه داشتند تا از مدینه نیز بیرون کنند (منافقون، آیه 8) همواره در کمین بودند که اوضاع را در دست گیرند. جریان نفاق و همچنین جریان نفوذی که نمی‌توانستند با علنی کردن جاهلیت و شرک خویش به اهداف خود برسند، بر آن شدند تا در همه مراکز قدرت و تصمیم‌گیری نفوذ کنند و با مشابه سازی چون مسجد ضرار (توبه، آیه 107) دین اسلام را به مسیری که خود می‌خواهند بکشانند و جامعه اسلامی را از نظام ولایی به نظام سلطنتی یا خلافتی غیر انتصابی از سوی خدا سوق دهند. حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  در این باره می‌فرماید: در حالی که شما در خوشی زندگی می‌کردید، در امنیّت و رفاه، خوش بودید و منتظر فرصت بودید تا مگر روزگار بر ضدّ ما دگرگون شود، گوش به زنگ اخبار بودید و به هنگام کارزار فرار می‌کردید و عقب‌نشینی داشتید.» (خطبه فاطمه  (سلام الله علیها)  در مسجد النبی).


3- سست ایمان‌های متاثر از دیگران: در این دوره با مهاجرت مردم اعرابی از روستاها به شهر مدینه انبوهی از مسلمانان به وجود آمدند که در اندیشه بهره‌مندی از فرصت آرامش و امنیت و آسایش آن بودند و هنوز ایمان در آنان رسوخ نکرده بود. این مردم چشم به افرادی داشتند که پیامبر (صلی الله علیه وآله)  را نابغه سیاسی می‌دانستند، نه پیامبری معصوم از هر گونه گناه و خطا و‌اشتباه. بر همین اساس، بر خلاف آموزه‌های وحیانی قرآن که خدا پیامبر (صلی الله علیه وآله)  را معصوم (علیه السلام)  می‌داند و حتی اعمال و رفتار آن حضرت (علیه السلام)  را به خود نسبت می‌دهد (انفال، آیه 17؛ نجم، آیات 3 و 4) این رهبران اجتماعی، پیامبر (صلی الله علیه وآله)  را معصوم ندانسته و حتی بصراحت به نقد و انتقاد از پیامبر (صلی الله علیه وآله)  می‌پرداختند و در برابر نصوص پیامبر (صلی الله علیه وآله)  اجتهاد می‌کردند. همین رویه در میان سست ایمان‌ها و تازه مسلمانان مدینه به شدت رواج یافت و این گونه است که سخن پیامبر (صلی الله علیه وآله)  درباره ولایت و خلافت پس از وی را نیز با دیده اما و اگر می‌نگریستند و می‌پرسیدند که این حکم الهی است یا حکم خودت؟ در حالی که خدا به صراحت بر پیروی از پیامبر (صلی الله علیه وآله)  در همه امور و اطاعت از سنت و سیره وی (آل عمران، آیات 31 و 32؛ نساء، آیه 35) به عنوان اسوه حسنه تاکید داشته(احزاب، آیه 21) و فرمان می‌دهد تا هر چه پیامبر (صلی الله علیه وآله)  از امر و نهی می‌گوید، عمل کنند. (حشر، آیه 7)

 حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  معتقد بود اکثریت مردم مدینه را سست ایمان‌ها و همان مسلمانی تشکیل می‌دادند که از نظر عقیده و عمل آزمون‌های الهی را به سلامت نگذرانیده و تحت تاثیر جریان‌های نفاق و نفوذی که به همه ابعاد جامعه مدینه‌النبی نفوذ کرده بودند قرار داشتند. (مائده، آیه 41) اینان همواره در کمین بودند تا اوضاع و احوال تغییر کند و بتوانند شیوه جاهلیت خویش را دوباره احیا و بازسازی کنند و جامعه را به جاهلیت بازگردانند. اینان همان مرتجعین هستند که داعی اصلاحات دارند و افساد خویش را اصلاح و تغییر وضع بد به خوب دانسته و مومنان را سفیه و سبک مغز و خود را خردمند می‌دانند (بقره، آیات 11 تا 13)  و خود را از پیامبر (صلی الله علیه وآله)  متدین‌تر و در عمل معصوم‌تر می‌دانند و غلّ و غش و خیانت را به پیامبر (صلی الله علیه وآله)  نسبت می‌دهند (آل عمران، آیه 161) این گونه است که مجموعه‌ای اجتهادات در مقابل نص پیامبر (صلی الله علیه وآله)  دارند که مرحوم «سید عبدالحسین شرف‌الدین عاملی» برخی از آنها را گرد آورده است. حضرت فاطمه  (سلام الله علیها)  در خطبه‌ خویش خطاب به زنان انصار و مهاجرین، مردان ایشان را بازی گرایانی می‌داند که «بازیچه» شده‌اند و این گونه رفتار آنان را تبیین و تحلیل می‌کند.


4- مخالفت با نصوص پیامبر (صلی الله علیه وآله) : بی‌گمان اعتقاد به عدم عصمت پیامبر (صلی الله علیه وآله)  مهم‌ترین عامل در نحوه برخورد مردم مدینه با وضعیت ولایت و رفتارهای زشت آنان با اهل بیت عصمت و طهارت‌ (علیه السلام)  است. مسلمانان مدینه به جای آنکه ام‌الکتاب و محکمات صریح و نصوص را به عنوان مستندات برگیرند و به آن اعتماد کنند، به سمت و سوی متشابهات رفته و گرفتار فتنه شدند؛ در حالی که قرآن به آنان نسبت به این امور بارها هشدار داده بود.(آل عمران، آیه‌7) از نظر فاطمه (سلام الله علیها)  منافقان همواره در اندیشه بودند تا مسیر اصلی جامعه را از مسیر هدایت‌های قرآنی دور کرده و اسلام ولایی را به اسلام بی‌پایه و اساسی تبدیل کنند که تاثیری جز استثمار و بهره‌کشی مردم نداشته و آنان را در بستر جبرگرایی به سوی ظلمت بردگی نوین و جاهلیت پس از اسلام می‌کشاند. از همین رو در همان زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله)  تلاش‌های بسیاری داشتند هر چند که همه آنها به سبب تعلیم الهی و سیاست‌ها و سیره‌ پیامبر (صلی الله علیه وآله)  به شکست انجامید؛ اما هنگامی که رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله)  فرا می‌رسد، فرصتی بی‌بدیل برای شیاطین جنی و انسی فراهم می‌آید و منافقان و منحرفان مسیر اصلی اسلام و جامعه اسلامی را به سمت و سویی می‌برند که هنوز نیز آثار و پیامدهای آن پا برجا است. حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  در تحلیل علل و عوامل این ضلالت و جاهلیت نوین در زمان اسلام پس از رحلت پرداخته و علل و عوامل روان‌شناختی و جامعه‌شناختی را بیان می‌کند و می‌فرماید: و آنگاه که خدا برای پیامبرش، خانه پیامبران و آرامگاه اولیا را برگزید، خار و خاشاک نفاق در شما ظاهر شد و جامه دین کهنه گردید.گمراهان ساکت، به سخن درآمدند و آدم‌های پست و بی‌ارزش با قدر و منزلت شدند و شتر نازپرورده  اهل باطل، به صدا درآمد و وارد خانه‌های شما شد. شیطان سر خویش از مخفیگاه بیرون آورد و شما را فرا خواند. دید که پاسخگوی دعوت باطل او هستید و برای فریب خوردن آمادگی دارید. خواست که بر ضدّ حق برخیزید. شما را آماده این کار یافت و شما را گرم و آماده کرد و دید که غضبناک شدید. پس بر غیر شتر خود، داغ و نشان زدید و بر آبی که حقّ شما نبود، فرود آمدید؛ در حالی که هنوز از عهد و قرار شما (بیعت در غدیر دو ماه قبل) چیزی نگذشته بود و شکاف زخم عمیق بود و دهانه زخم هنوز به هم نیامده، بهبود نیافته بود و پیامبرهنوز دفن نشده بود که هر چه خواستید، کردید و بهانه آوردید که از فتنه می‌ترسیم «امّا در آتش فتنه سقوط کردید و راستی که جهنّم بر کافران احاطه دارد» شما کجا؟ و فتنه خواباندن کجا؟ دروغ می‌گویید! چرا بیراهه می‌روید؟ در حالی که کتاب خدا در میان شماست، مطالبش روشن است و احکام آن درخشان و نشانه‌های هدایت آن آشکار و نهی و هشدارهای آن روشن و اوامرش واضح است؛ امّا شما به قرآن پشت کردید و از آن رویگردان شدید. آیا به قرآن میل و رغبت دارید؟ یا داوری جز قرآن می‌گیرید؟ بد جایگزینی برای ستمگران است! سپس آنقدر درنگ نکردید که این دل رمیده آرام گیرد و مهارکردن آن آسان شود. پس آتش‌گیره‌ها را برافروختید و به آتش فتنه‌ها دامن زدید تا آن را شعله‌ور سازید و به شیطان گمراه‌کننده، پاسخ مثبت دادید و برای خاموش کردن نور اسلام آشکار، بسیج شدید و به از بین بردن سنّت‌های پیامبر برگزیده، روی آوردید و حرکت‌های منافقانه آغاز کردید و برای نابودی اهل بیت او، در پشت تپّه‌ها و درختان کمین کردید و ما برابر مصیبت‌هایی که چونان خنجر برّان یا فرو رفتن سنان در شکم است، چاره ای جز صبر نداریم.»... (خطبه حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  در مسجدالنبی)


5- رفاه‌طلبی و بدمستی: از نظر قرآن مهمترین عامل در ایجاد جرم و مجرمان، رفاه و بدمستی فرحناکی است که بسیاری از اشراف و ثروتمندان به آن گرفتار می‌شوند(سباء، آیات 34 و 35؛ زخرف، آیات 23 و 24؛ توبه، آیه 86). از نظر قرآن، جامعه‌ای که تعادل را میان دنیا و آخرت ایجاد نکند و حتی بیشتر از دنیا به آخرت گرایش نداشته باشد، به سبب رفاه و بدمستی، از آموزه‌های وحیانی و انجام تکالیف الهی سر باز می‌زند و به مسئولیت دفاع از اسلام و رهبران آن نمی‌پردازد. از نظر حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  مهم‌ترین عامل در تغییر رفتار اهالی مدینه بویژه انصار که بیعت کردند تا از پیامبر (صلی الله علیه وآله)  و اهل بیت وی در همه حال حفاظت و حمایت کنند و با دشمنان ایشان بجنگند، همان رفاه و سرخوشی است که به خاطر اموال دنیا گرفتار آمده‌اند. ایشان می‌فرماید: امّا جز این نیست که به تن آسایی خو کرده‌اید و امام واقعی خود را از زمامداری دور نموده‌اید و با رفاه و آسایش خلوت کرده‌اید و از سختی زندگی به راحتی و خوش‌گذرانی رسیده‌اید. به همین سبب آنچه را که حفظ کرده بودید، از دست دادید و آنچه را که فرو بردید، استفراغ کردید. پس بدانید! «اگر شما و هر که در زمین است کافر شود، خدای تعالی بی‌نیاز از همگان است.»(همان)


6- خیانت و عهدشکنی: از نظر قرآن، عهدشکنی و خیانت به تعهدات و پیمان‌ها از مهمترین عواملی است که جامعه را از مسیر اصلی عدالت خارج کرده و به سمت ظلم و ستم می‌کشاند.(آل عمران، آیه 77؛ توبه، آیه 12)  بی‌گمان از دیگر عوامل مهم از نظر ایشان، خیانت به عهد و پیمان و عدم وفاداری از سوی آنان است که مهمترین اصل عقلی و نقلی در رفتار اجتماعی است. حضرت فاطمه (صلی الله علیه وآله)  می‌فرماید: بدانید! آنچه را که من گفتم از روی آگاهی کامل بود. از سستی شما و هماهنگ شدن قلب‌هایتان با بی‌وفایی و خیانت شما آگاهم. چه کنم؟ اینها جوشش دل اندوهگین است و راه بیرون ریختن خشم و غضب و آنچه را که جانم نمی‌تواند تحمّل کند از سینه بیرون ریختم و حجّت و برهان را از این راه در پیش روی شما قرار دادم. پس خلافت را بگیرید و بروید؛ ولی بدانید پشت این شتر خلافت زخم است و پای آن تاول‌زده، عار و ننگ آن باقی است و نشان از غضب خدا و ننگ ابدی و جاویدان دارد و هر کس که آن را بگیرد، فردا به آتش برافروخته خدا که بر قلب‌ها احاطه دارد، وارد می‌شود. آنچه انجام می‌دهید برابر چشم خداست «و بزودی آنان که ستم کردند، خواهند دانست که به کدام جایگاه آتشینی باز می‌گردند.»

 در جایی دیگر درباره پیمان‌شکنی آنان می‌فرماید: من ملّتی را مثل شما نمی‌شناسم که این گونه عهدشکن و بدبرخورد باشند. جنازه  رسول خدا را بر روی دست ما گذاشته و رها کردید و عهد و پیمان‌های میانتان را بریدید و فراموش نمودید و ولایت و رهبری علی‌ (علیه السلام)  و ما اهل بیت را انکار کردید و حقّ مسلّم ما را بازنگرداندید؛ گویا از آنچه رسول خدا در روز غدیر خم فرمود، آگاهی ندارید؟(خطبه حضرت فاطمه برای زنان انصار و مهاجر)


7- افتراء و جعل حدیث: از نظر قرآن جوامع و امت‌های پیشین گرفتار رهبران و عالمانی شدند که حقایق کتب آسمانی را تغییر می‌دادند(نساء، آیه 46؛ مائده، آیات 13 و 41) و به پیامبران نسبت‌های دروغ و ناروا می‌بستند و با این کار جریان اصلی را از گردونه بیرون رانده و خود زمام امور را به دست می‌گرفتند؛ چنانکه سامری این گونه عمل کرد و حتی زمینه قتل خلیفه هارون (علیه السلام)  را فراهم آورد.(اعراف، آیات 148 تا 150؛ طه، آیات 95 و 96) از نظر حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  از دیگر عوامل تاثیرگذار در این تغییر اوضاع و رفتارهای اجتماعی نابهنجار و زشت از سوی مردم مدینه، همانا جعل حدیث‌های دروغین و نسبت دادن افترا و کذب به خدا و پیامبر (صلی الله علیه وآله)  از سوی رهبران نفاق و جریان‌های نفوذی است. حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  می‌فرماید: ابابکر گفت از پیامبر شنیدم که می‌فرمود: ما گروه پیامبران، درهم و دینار به ارث نمی‌گذاریم! سبحان‌الله! درشگفتم از این تهمت! پیامبراکرم‌ (صلی الله علیه وآله)  از کتاب خدا رویگردان نبوده و مخالف احکام قرآن کریم نبود. همواره پیرو قرآن بود و دنبال سوره‌ها و آیات آن می‌رفت. آیا برای توطئه اجتماع کرده و به نیرنگ و دروغ می‌خواهید به پیغمبر اسلام دروغ و بهتان بندید؟ این کار شما پس از وفات او، مانند فتنه‌هایی است که در زمان حیاتش برای نابودی او به وجود می‌آوردید. شما که می‌گویید پیغمبر ارث نمی‌گذارد، اینک این کتاب خدا، بین من و شما داوری عادل و گوینده و جداکننده  حق و باطل است که می‌گوید: «زکریّای پیامبر به خدا فرمود: «فرزندی به من عطا فرما که از من و آل یعقوب ارث برد...»(همان)


8- تاویلات نادرست قرآن و ترک امر به معروف و نهی از منکر: از نظر قرآن، تاویلات نادرست قرآن می‌تواند بسیار آسیب‌زا باشد؛ از همین رو فرمان می‌دهد تا به راسخون در علم مراجعه و از اهل ذکر سوال شود.(آل عمران، آیه 7؛ انبیاء، آیه 7) همچنین جامعه با امر به معروف و نهی از منکر در امنیت قرار می‌گیرد(آل عمران، آیات 104 و 114؛ توبه، آیه 97) در حالی که منافقان بر خلاف آن به منکرات امر کرده و از معروف باز می‌دارند؛ حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  ترک امر به معروف و نهی از منکر و نیز تاویل نادرست آیات قرآن را از مهمترین عوامل در تغییر رفتار جامعه و گرایش آنان از اسلام ولایی به اسلام جاهلی دانسته و می‌فرماید: ای گروه مردم که به سوی شنیدن حرف‌های بیهوده شتاب می‌کنید و کردار زشت زیانبار را نادیده می‌گیرید! آیا در قرآن اندیشه نمی‌کنید؟ یا آنکه بر دل‌های شما مهر زده شد؟ نه، بلکه آنچه از اعمال زشتی که انجام داده‌اید (تیرگی آن، دل‌های شما را فراگرفته است و گوش‌ها و چشم‌هایتان را پر کرده است) بسیار بد به تأویل آیات قرآن روی آوردید و بد راهی را پیشنهاد کردید و بد معامله‌ای انجام داده‌اید! به خدا سوگند، تحمّل این بار برای شما سنگین و سرانجام آن پر از وزر و وبال است. آن روزی که پرده‌ها برای شما بالا رود و زیان آن روشن شود و آنچه را که حساب نمی‌کردید بر شما آشکار گردد، آنگاه روشن می‌شود که اهل باطل زیانکارند و چاره‌ای نخواهند داشت.»(همان؛ بحارالأنوار، ج92، ص 220؛ الامامهًْ و السیاسهًْ، ج1، ص12؛ الاحتجاج، صص 51، 80)



منبع: کیهان



ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: