۰

روند گسترش شيعه در ايران

در دوره غزنويان که حکام آن مذهب اهل سنت داشتند، شيعيان به طور کلي تحت تعقيب بودند، هرچند آرامگاه هاي مقدس شيعيان گاه مورد توجه قرار مي گرفت.
کد خبر: ۱۴۲۰
۰۰:۰۰ - ۰۲ آبان ۱۳۸۶

«شیعه نیوز»:همه مي دانيم که تکامل معنوي و اجتماعي کشور ايران با مفاهيم سياسي و اجتماعي مذهب، پيوند ناگسستني دارد. بنابراين، پژوهنده حيات معنوي ايران بايد با ژرف بيني در پي يافتن علل و ريشه هاي آن برآيد; زيرا تحولات تاريخي دين و مذهب، به ويژه شعبه مهم آن يعني تشيّع، تاريخ سياسي اين سرزمين را شکل مي دهد.

تشيع در دوران استقرار عباسيان و نفوذ ايرانيان در حکومت هاي وقت (دوره استعجام)[1] و به دلايل خاص سياسي در ايران گسترش يافت و تقسيم بندي آن به شعبه هاي گوناگون نيز دلايل تاريخي ويژه اي دارد.[2]

مخالفت ايرانيان با دستگاه هاي دولتي از ميانه قرن سوم هجري آغاز شد که به ويژه در قالب نهضت هاي شيعي مذهب صورت مي گرفت. از ميان گروه هاي مخالف، کيسانيه، زيديه، غلات، اسماعيليه و قرامطه را مي توان نام برد که گاه توانستند سلسله هايي را تشکيل دهند و مدتي بر ايران حکومت کنند.

در همين ايام، انديشمندان شيعه مذهب ايراني مانند ابن بابويه (وفات 381 هـ . ق)، شيخ مفيد (وفات 413 هـ . ق)، شيخ طوسي (وفات 460 هـ . ق) و شيخ طبرسي (وفات 584 هـ . ق) به ترويج تشيع پرداختند.[3]

خاندان آل بويه که نواحي بزرگي از غرب ايران تا بغداد را تسخير کردند و خلفاي عباسي را از قدرت سياسي محروم ساختند، از مروّجان اوليه تشيع در ايران بودند.

در دوره غزنويان که حکام آن مذهب اهل سنت داشتند، شيعيان به طور کلي تحت تعقيب بودند، هرچند آرامگاه هاي مقدس شيعيان گاه مورد توجه قرار مي گرفت.[4]

در عصر سلجوقي، شيعيان بسيار مورد اذيت و آزار قرار گرفتند. بنابراين، به ناچار مخفي مي شدند و تقيّه مي کردند. يکي از دلايل قيام حسن صباح در زمان حکومت سلاجقه نيز همين افزايش آزار و اذيت حکومت بود. واکنش حکام سلجوقي سبب شد گسترش تشيع و تحولات تاريخي آن از شکوفايي باز ماند.

در دوره خاقان مغول، تشيع و تسنّن در ايران سرنوشتي مشابه داشتند; چون دين مغولان «شمني» بود; يعني در کنار خداي بزرگ، خدايان ديگري را مي پرستيدند. از اين رو، با مسلمانان (از هر مذهبي) به سختي مخالفت مي کردند.

شيعه در آغاز دوره ايلخاني، ضعيف بود، ولي کم کم و به آرامي رو به گسترش نهاد که در اين ميان، علما نقش مهمي را بر عهده داشتند. از جمله علمايي که براي ترويج مذهب تشيع به ايران آمدند و مورد استقبال ايلخانان مغول قرار گرفتند، علامه جمال الدين حسن بن مطهر حلي (726 ـ 648) و پسرش بودند.

علامه حلي که از مشهورترين دانشمندان شيعهي دوازده امامي و از شاگردان خواجه نصيرالدين طوسي بود، دو کتاب را در اصول عقايد شيعه به نامهاي «نهج الحق و کشف الصدق» و «منهاج الکرامة في معرفة الامة» به نگارش درآورد و به سلطان هديه کرد. در حقيقت، تجديد بناي شيعه و تأييد اصول احکام آن پيش از حکومت صفوي، تا اندازه زيادي مرهون کوشش هاي علامه و شاگردان اوست.[5]

نخستين پادشاه مغول، که پس از مسيحيت و بوداييسم، اسلام را پذيرفت، سلطان محمد خدابنده بود. پس از او نيز الجايتو ابتدا مذهب حنفي، سپس شافعي و در نهايت، مذهب اثني عشري را برگزيد و دستور داد به نام دوازده امام سکه ضرب کنند. پس از آن، دوباره تشيع در ايران رو به ضعف نهاد تا اين که در عصر صفوي، مذهب رسمي دولت ايران شد.[6]

در پايان حکومت ايلخانان مغول که طوغاي تيمورخان (حکومت 754 ـ 737) در گرگان حکومت مي کرد، نهضتي شيعي در خراسان رخ داد که به تشکيل سلسله سربداران (حکومت 783 ـ 737) انجاميد. اين سلسله پيش از صفويه اعتباري ويژه داشت و مخالفت آنان با سنّيان به عنوان دفاع از مذهب شيعه و تلاش در انتشار اين آيين با عنوان مريد و مرادي و دعوت فرقه اي تلقي مي شد. از اين نظر، آنان پيشگامان حرکت فرزندان شيخ صفي الدين اردبيلي بودند و براساس دو جريان فکري تشيع و تصوف، نهضتي را تشکيل دادند که پيشگام دولت صفوي گرديد.[7]

نهضت هاي مذهبي و سياسي عصر صفوي در آغاز قرن دهم هجري (907 هـ . ق / 1501 ميلادي) و هنگام روي کار آمدن دولت صفوي، ايران واحد سياسي يک پارچه نبود و از ايالت ها و بخش هاي مستقل تشکيل مي شد که هر کدام اميري جداگانه داشت. با قوت گرفتن دولت صفوي، بسياري از دولت هاي محلي از قدرت افتادند و تنها حکومت هايي مي توانستند با تأييد شاهان صفوي به موجوديت خود ادامه دهند که رنگ مذهبي داشتند و حکام آن در شمار سادات بودند. اين حکومت ها چندان دير نپاييدند، ولي هسته اصلي برخي نهضت هاي مذهبي مخالف با حکومت صفوي را تشکيل دادند.[8]

در برابر اقدام دولت صفوي در رسمي کردن مذهب تشيع در ايران، اعتراضهاي مذهبي گوناگوني رخ داد که به بعضي از آنها اشاره مي شود:

1- اعتراض کردهاي يزيدي مذهب در بين النهرين و نواحي غرب ايران.[9]
2- نهضت مشعشعان[10] که صوفي مسلک و علي اللهي بودند.
3- جنبش تبريز.[11]
4- جنبش گيلان.[12]
5- نهضت نقطويان.[13]

نهضت نقطويان، مهم ترين نهضت مذهبي سياسي عهد صفوي به شمار مي رفت. مؤسس آن، محمود پسيخاني، اهل رشت بود که ادعاي مهدويت کرد و دوره جديدي به نام «دوره استعجام» را در اسلام معرفي کرد. اين نهضت به سرعت در ايران، هندوستان و آسياي صغير گسترش پيدا کرد.[14]

گستردگي فعاليت اين نهضت و پيروان آن چنان بود که در سفر شاه عباس به مشهد براي زيارت امام رضا(عليه السلام)، دو تن از رهبران نقطويه به نام هاي درويش تراب و درويش کمال اقليدي و شماري ديگر از پيروان اين طريقت همراه وي بودند. شاه که مي دانست آنان مخالف تشيع اند، همگي را در کاروانسرايي در راه خراسان به قتل رسانيد. شاه عباس اول تلاش بسياري به خرج داد تا اين نهضت را از بين برد.[15]

گفتني است با وجود گستردگي نهضت هاي مخالف تشيع، مذهب شيعه در عهد صفوي روز به روز در ايران گسترش يافت.

منابع:
1. براي آگاهي از نقش ايرانيان در دربار خلفا. نک: خاندان نوبختي، عباس اقبال آشتياني، تهران، 1357.
2. نک: الملل و النحل; عبدالکريم شهرستاني; فرق الشيعه، ابومحمد نوبختي; برگردان: محمد جواد مشکور.
3. علماي ديگري نيز در پيشبرد شيعه نقش داشتند. نک: روضات الجنات في احوال العلماء و السادات، محمدباقر خوانساري، قم، 1304; قصص العلماء، محمد تنکابني، تهران، 1396 ق.
4. مرقد مطهر علي بن موسي الرضا(عليه السلام) که در سال 400 قمري به دستور سبکتکين; بنيان گذار سلسله غزنويان خراب شده بود، به دستور محمود غزنوي دوباره ساخته شد. اين مرقد بار ديگر در قرن پنجم قمري به دست ترکان ويران شد و در اوايل قرن ششم دوباره احيا شد. در سال 617، بار ديگر به دست مغولان ويران شد و در عهد الجايتو، که مذهب شيعه را پذيرفته بود، تجديد بنا شد. نک: دين و مذهب در عصر صفوي، مريم ميراحمدي، انتشارات اميرکبير، تهران، 1363، ص 14.
5. مهاجرت علماي شيعه از جبل عامل به ايران در عصر صفوي، ص 31.
6. دين و مذهب در عصر صفوي، صص 17و18.
7. مهاجرت علماي شيعه از جبل عامل به ايران در عصر صفوي، ص 31.
8. نهضت هاي ديگري نيز برضد شاهان صفوي رخ داده است که يا جنبه مذهبي نداشتند يا بسيار ضعيف بودند. نک: تاريخ ايران از دوران باستان تا پايان سده هيجدهم، گرانتوسکي، برگردان: کريم کشاورز ص 282.
9. عالم آراي صفوي به کوشش يدالله شکري، ص 126، تاريخ کامل ايران، عبدالله رازي، تهران 1347، ج4، ص413، درباره کردهاي يزيدي، نک: الملل و النحل، عبدالکريم شهرستاني، ص 6.
10. براي آگاهي از لغت مشعشع و معناي لغوي آن در اسلام نک: مشارق الانوار اليقين في حقيقة اسرار اميرالمؤمنين عليه السّلام حافظ رجب البرسي، نسخه خطي کتابخانه ملي ملک، به شماره 2793، ذيل فصل الرابع عشر في اسرار الامام المهدي، صص 101و189; درباره مشعشعيان نک: دين و مذهب در عصر صفوي، صص 88و89.
11. احسن التواريخ، حسن بيک روملو، به کوشش: عبدالحسين نوايي، تهران، 1357، ص587.
12. قيام غريب شاه گيلاني، محمود پاينده، تهران، 1357، ص30.
13. دين و مذهب در عصر صفوي، ص63.
14. نقطويان يا پسيخانيان، صادق کيا، تهران، 1320، صص 10،11و45.
15. دين و مذهب در عصر صفوي، ص98، زندگاني شاه عباس اول، نصراب فلسفي، ج3، ص51.

 

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: