۰

تکرار دشمنی ایران ـ آمریکا این بار در ریاض و واشنگتن

همکاری نزدیک ایالات متحده با شاه ایران یکی از دلایل اولیه مخالفت دولت و ملت ایران با ایالات متحده پس از انقلاب بود.
کد خبر: ۱۲۸۳۰۳
۲۲:۳۷ - ۱۸ مهر ۱۳۹۵
به گزارش «شیعه نیوز»، هر کس حق دارد با توجه به سیاست های داخلی کاخ سفید و رفتار کنگره با عربستان، نسبت به سیاست های ایالات متحده در برابر عربستان سعودی، از جمله خود سعودی ها، سردرگم شود. نخستین شورش کنگره در طول زمامداری باراک اوباما، ابطال وتوی قانون "عدالت علیه حامیان تروریسم" (جاستا) توسط  رییس جمهور بود. گرچه اعلام نشد اما هدف مشخص این قانون عربستان سعودی است. این قانون به بازماندگان و قربانیان حملات 11 سپتامبر اجازه می دهد که به دلیل حمایت (مستقیم یا غیرمستقیم) دولت عربستان از حملات به دادگاه شکایت کنند. دقیقا به دلیل ژست حمایتی این قانون از بازماندگان 11 سپتامبر است که هیچ یک از نمایندگان کنگره تمایلی برای رای علیه آن نداشتند چرا که می توانند در انتخابات بعدی می توانند از رای موافق خود به این قانون بهره برداری کنند. به همین دلیل ما شاهد رای فراجناحی بودیم.

تنها یک هفته پیش از رای به قانون ضد سعودی جاستا بود که گفته شد سنا با رد لایحه ای که می توانست فروش تسلیحات به عربستان سعودی را متوقف کند از روابط واشنگتن ـ ریاض حمایت کرده است. مخالفان تاکید داشتند که فروش سلاح به ریاض باید متوقف شود چرا که عربستان سعودی از این تسلیحات در جنگ یمن و برای هدف قرار دادن غیرنظامیان استفاده می کند. اما اکثریت سناتورها تحت تاثیر یک موضوع دیگر قرار گرفته بودند: علاقه به نشان دادن حمایت از کشوری که در منطقه مخالف ایرانیان است. در واقع، این نیاز سیاسی برای جبران توافق هسته ای با ایران، یکی از دلایل دولت باراک اوباما بود که به خودش اجازه داد تا با حمایت از سعودی ها درگیر تراژدی جنگ یمن شود.
خوب این ژست سیاسی دو پیام درباره روابط ایالات متحده با عربستان سعودی دارد که از هر دو هم برداشت اشتباهی شده است. تصویب لایحه قانون ضد سعودی جاستا بدون تحقیق و بررسی دقیق اسناد و مدارکی که با عنوان "28 صفحه محرمانه" شناخته شده، نشان داد که عربستان سعودی با حملات 11 سپتامبر ارتباط داشته است. و فروش تسلیحات به عربستان سعودی ثابت کرد که همکاری ایالات متحده عمیق تر از آن است که اقدامات عمیقا بی ثبات کننده و غیرقابل دفاع عربستان سعودی بتواند آن را تحت تاثیر قرار دهد.  

در حالی که سیاستمداران آمریکایی یکی از این دو ژست را دارند، نسبت به پرسش هایی جدی که در رابطه با روابط ایالات متحده و عربستان سعودی مطرح است و باید پاسخگو باشند، بی توجه هستند؛ کشوری که همچنان عنوان متحد واشنگتن را یدک می شود. بخشی از این پرسش ها به وزن منافع احتمالی ایالات متحده از رابطه نزدیک با عربستان سعودی از جمله در بخش همکاری های نظامی بازمی گردد. این مساله به درگیری های فرقه ای به وسعت یک منطقه نیز باز می گردد که رهبران سعودی خود را موظف به راه انداختن آن می دانند.

مساله دیگر ارزش های سیاسی و اجتماعی عربستان سعودی است که کاملا متفاوت با ارزش های آمریکایی است. از بسیاری جهت مشکل بتوان دو شریک تا بدین حد متفاوت را در کنار هم تصور کرد. عربستان سعودی یک خاندان حاکم استبدادی است. هیچ آزادی مذهبی در عربستان سعودی وجود ندارد. خنده دار است برخی در ایالات متحده که نسبت به گسترش اسلام گرایی افراطی در کشور ابراز نگرانی می کنند با رژیمی که هر مذهبی را در کشورش به جز اسلام ممنوع کرده هیچ مشکلی ندارند.

یک مساله اساسی دیگر شکنندگی رژیم سیاسی است که دچار نابه هنجاری تاریخی است. در اینجا بدترین سناریوی ممکن وقوع انقلاب در این کشور است. به این ترتیب یک روز ما با نبود خانواده شناخته شده ای به عنوان عربستان سعودی مواجه می شویم که جایش را دولتی رادیکال تر و بنیادگراتر گرفته است.

برخی ناظران شانس کمی برای تحقق این سناریو قائل هستند. به اعتقاد این دسته از ناظران، یکی از جنبه های اطمینان بخش از تاریخ معاصر این حقیقت است که رژیم سعودی و متحدان عرب آن پس از گذشته شش سال، از آغاز بهار عربی جان سالم به در برده اند. به نظر می رسد که در میان برخی از اعضای خاندان سعودی این حد از هوشمندی وجود دارد که نیاز به تغییرات را درک کنند. 

اقدامات اخیر ملک عبدالله، پادشاه سابق عربستان، پیش از مرگ گام هایی به سوی مدرنیزه شدن بود. همین حالا هم سعودی ها نه در بخش سیاسی، اما حداقل در حوزه اقتصاد تلاش دارند که این مدرن شدن را ادامه دهند. محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی از طرح ها و برنامه های بزرگی برای آینده عربستان سخن می گوید اما یکی از دلایل این طرح ها می تواند افق تیره و تار آینده این کشور باشد. یکی از دلایل این پیش بینی ها نومید کننده درباره آینده عربستان کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی است. محمد بن سلمان بر لزوم تنوع اقتصادی عربستان سعودی تاکید می کند اما یکی از موانعی که با آن رو به روست، عاداتی است که اقتصاد نفتی در طول سال ها در مردم ایجاد کرده است: از جمله تمایل به انجام ندادن کارهای دشوار و وابستگی به کارگران خارجی.

در این میان خطر مشخصی که ایالات متحده را تهدید می کند این است: اگر در عربستان سعودی انقلاب شود خشم و مخالفت رژیم سیاسی جدید در ریاض نسبت به واشنگتن به دلیل ارتباط آمریکا با رژیم گذشته بیشتر خواهد شد. آمریکا پیشتر هم در خلیج فارس این تجربه را داشته است. همکاری نزدیک ایالات متحده با شاه ایران یکی از دلایل اولیه مخالفت دولت و ملت ایران با ایالات متحده پس از انقلاب بود. آمریکایی ها یک بار این اشتباه را مرتکب شده اند و حالا باید به سنجیدن و تعیین استانداردهای مشخص در روابط خود با کشوری دیگر در منطقه فکر کنند.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: