۰

خاطره تلخ آيت‌الله مکارم از برخورد وهابي‌ها در مدينه

فراموش نمي کنم در سال هاي نخستين که به زيارت خانه خدا مشرّف شده بودم، در مدينه منظره عجيبي ديدم که مرا سخت در فکرفرو برد.
کد خبر: ۱۲۰۲
۰۰:۰۰ - ۱۵ مهر ۱۳۸۶

 «شیعه نیوز»:فراموش نمي کنم در سال هاي نخستين که به زيارت خانه خدا مشرّف شده بودم، در مدينه منظره عجيبي ديدم که مرا سخت در فکرفرو برد.

گروهي به نام «آمرين به معروف» (از متعصّبان وهّابي) با ريش هاي بسيار بلند اطراف مرقد پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله)را گرفته بودند و هر کدام شلاّقي در دست داشتند و هر کس به قصد بوسيدن مرقد پيامبر(صلي الله عليه وآله) نزديک مي شد، بر سرش مي کوفتند و مي گفتند «هذا حديد، هذا خشب و هذا شرک ; اين ضريح يک قطعه آهن و چوب بيش نيست، اين کار شما شرک است»!

آن ها از اين نکته غافل بودند که هيچ عاقلي آهن و چوب را به خاطر آهن و چوب نمي بوسد، بلکه اين کار حرکت نماديني است براي اظهار علاقه و عشق و محبّت به صاحب آن قبر، همان گونه که همه مسلمين حتّي خود وهّابي ها جلد قرآن را مي بوسند. آيا اظهار عشق و علاقه و محبّت به قرآن و پيغمبر اکرم(صلي الله عليه وآله)شرک است؟ هيچ عقل و منطقي با چنين عقيده اي موافق نيست.

مردم جهان پرچم کشور خود را مي بوسند و به آن احترام مي گذارند، آيا مقصودشان اظهار علاقه به يک قطعه پارچه بي ارزش است که شايد جزء طاقه پارچه اي بوده که بخشي از آن پرچم شده و بخش ديگري را پيراهن و شلوار کرده اند؟ به يقين هدف آنها احترام به استقلال کشورشان است و مصداق حبّ الوطن است.(1)

آيا هيچ کس احترام به وطن و آب و خاک را شرک مي شمرد؟!

جالب اين که همه وهّابي ها به «حجرالاسود» احترام مي گذارند و آن را مي بوسند. هنگامي که مي گوييم: هذا حجر لا يضرّ و لا ينفع... اين نيز قطعه سنگي بيش نيست و سرنوشت ما در دست آن نمي باشد؛ مي گويند: پيغمبر اکرم(صلي الله عليه وآله) آن را بوسيده(2) ما هم پيروي مي کنيم و مي بوسيم!

مي گوييم: مقصودتان اين است که پيغمبر(صلي الله عليه وآله) به شما اجازه شرک داده و اين مورد مستثني است و نوعي شرک جايز است، يا بوسيدن دليل بر شرک نيست؟! اينجا سکوت مي کنند و پاسخي ندارند.

اضافه بر اين مي گوييم همه شما «جلد قرآن» را مي بوسيد و اين کار را جايز مي شمريد. يک قطعه چرم ومقوا چه ارزشي دارد که مي بوسيد؟ مي گويند هدف اظهار محبّت و احترام به قرآن است!

مي گوييم اين کار شرک نيست؟ مي گويند: صحابه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) قرآن را مي بوسيدند.(3)

مي گوييم آيا حضرت اجازه داده شما مشرک شويد؟ با اين که دليل شرک غير قابل تخصيص است: (إِنَّ اللهَ لاَ يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَکَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِکْ بِاللهِ فَقَدْ افْتَرَي إِثْماً عَظِيماً)(4);

«خداوند (هرگز) شرک را نمي بخشد و گناهان پايين تر از آن را براي هر کس بخواهد (و شايسته بداند) مي بخشد و آن کس که براي خدا، شريکي قرار دهد، گناه بزرگي مرتکب شده است».

به يقين بطلان شرک به حکم عقل قطعي ثابت شده و حکم عقل قابل تخصيص نيست. در اينجا پاسخي ندارند.

کوتاه سخن اين که آنها در گردابي از تضادها و تناقض ها غوطه ورند و خودشان هم کم و بيش مي دانند امّا به رو نمي آورند.

پي نوشت:
1. سفينة البحار، مادّه وطن، در حديثي نيز از امام علي(عليه السلام) نقل شده که فرمود: عَمَرْتُ البُلْدَانَ بِحُبِّ الأوْطَانِ (ميزان الحکمة، جلد 4، صفحه 3566). در جريان هجرت پيامبر(صلي الله عليه وآله) از مکه نيز حديث مناسبي در درالمنثور نقل شده است (الدر المنثور، جلد 1، صفحه 300)
2. صحيح بخاري، جلد 2، صفحه 159
3. در دائرة المعارف کويتي ماده «تقبيل» مي خوانيم: مشهور در ميان حنابله و نيز حنفيه اين است که بوسيدن قرآن جايز است و از عمر نقل شده که همه روز صبح قرآن را مي بوسيد و از عثمان نيز نقل شده که قرآن را مي بوسيد و به صورت خود مي کشيد.
4. نساء، آيه 48

منبع: SHIA NEWS
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: