۰

فلسفه وآداب باطني حج

علامه محمد حسن قزويني
کد خبر: ۱۱۳۷۸
۱۴:۴۷ - ۲۳ آذر ۱۳۸۷
هرگاه زائر بيت‏اللّه‏ الحرام از وطنش خارج شد و صحراها را براي رسيدن به ميقات پيمود، مرگ و خروج از دنيا تا رسيدن به مرحله قيامت و دشواري‏ها و هول و هراس را به ياد آورد. از ترس راهزنان به ياد نکير و منکر در قبر بيفتد و از خطر حيوانات و درندگان راه به ياد مارها، افعي‏ها، عقرب‏ها و کرم‏هاي قبر بيفتد و با جدا شدن از خانواده‏اش وحشت تنهايي قبر را به ياد آورد. خلاصه آنکه در هر مرحله‏اي از اين سفر، مرحله‏اي از مراحل زندگي پس از مرگ را ياد کند. آنگاه که وارد ميقات شد و دو لباس احرام به تن کرد، پوشيدن کفن را به ياد آورد؛ همانطور که در خانه خدا او را با ظاهر هميشگي‏اش ملاقات نمي‏کنند، بعد از مرگ نيز چنين است. لباس احرام هم مانند کفن، دوخته نيست.

هنگامي که احرام بست و لبيک گفت، به ياد آورد که نداي خداوند تعالي را پاسخ مي‏دهد و مردّد باشد که آيا به او پاسخ مثبت مي‏دهند يا نه؛ مانند شخص اميدوار و خائفي که بر قدرت و فضل و رحمت الهي متکي است، تلبيه نخستين مرحله اعمال اوست. نقل شده که امام سجاد علي‏بن الحسين عليهماالسلام هر گاه محرم مي‏شد و بر مرکب مي‏نشست، رنگش زرد شده و اعضاي بدنش مي‏لرزيد و نمي‏توانست لبيک بگويد و وقتي سؤال مي‏شد: چرا تلبيه نمي‏گوييد؟ مي‏فرمود: مي‏ترسم که پروردگار بگويد: «لا لَبَّيکَ» و چون لبيک مي‏گفت، بي‏هوش مي‏شد و از مرکب به زمين مي‏افتاد و تا پايان حج همين حالت خوف را به همراه داشت.

زائر خانه خدا بايد از اين ندا به ياد نداي روز قيامت بيفتد که مردم از قبرها عريان و پا برهنه بر مي‏خيزند و عده‏اي قبول، عده‏اي مردود و عده‏اي هم مقرّب درگاه خدا مي‏شوند و با اينکه همگي در آغاز مردّد‌اند، پس از مدتي وضعيتشان روشن مي‏شود.آن‏گاه که وارد مکه مي‏شود، متوجه باشد که وارد حرم امن شده که هرکه در آن داخل شود، از عذاب و سخط الهي در امان است. در عين حال بترسد که شايد او را طرد کنند و از حرم اخراج نمايند. گرچه بايد اميدش بيش از ترسيدنش باشد؛ زيرا خانه خدا شرافت فراواني دارد و صاحب خانه نسبت به هرکسي که بر او اميد بسته باشد، کريم و بزرگوار و درهاي رحمتش باز است و کسي که به سوي او کوچ نمايد، مورد توجه‏اش قرار مي‏گيرد. خداوند را بر اين نعمت که او را به خانه‏اش رسانده و به زائران خانه‏اش ملحق ساخته سپاس گويد و از او بخواهدکه لقاي خويش را همچون ديدار خانه‏اش ارزاني دارد.

هنگام طواف، قلبش را آکنده از تعظيم، محبت و ترس از خدا سازد و در اين مرحله، خود را همچون فرشتگان الهي که بر اطراف عرش الهي طواف مي‏کنند، حس کند و توجه داشته باشد که غرض از طواف، آن است که قلب طواف‌كننده به صاحب خانه متوجه باشد نه اينکه فقط جسمش بر گرد خانه بچرخد. روح طواف توجه قلب به محضر ربوبي است و خانه کعبه در عالم شهادت مثال آن محضر ربوبي است.

اين نکته در روايت وارد شده که بيت‏المعمور در آسمان‏ها مثال کعبه در دنياست و فرشتگان بر گرد آن مي‏چرخند؛ چنان‏که انسان‏ها بر گرد خانه کعبه طواف مي‏کنند.هنگام لمس حجرالأسود به هوش باشد که اين سنگ به منزله دست راست خدا در زمين است که با او مصافحه و بيعت مي‏کند.هنگام لمس و چسبيدن به مستجار و قسمت‏هاي ديگر خانه، از خداوند محبت و علاقه به خانه و صاحب خانه را بخواهد و اينکه به برکت ملاقات با هر قسمتي از خانه خدا، از آتش جهنم ايمن باشد. وقتي که به پرده خانه متوسل مي‏شود، خواستار عفو و امنيت الهي باشد و به کسي پناه ببرد که جز او پناهگاهي نيست، از او جدا نشود مگر بعد از عفو و امنيتش.

در سعي بين صفا و مروه مانند عبدي باشد که بارها به خانه مالکش رفت و آمد مي‏کند تا اخلاص خود را در خدمتگزاري ابراز کند و اميدوار به توجه او به ديده رحمت باشد، و رفت و آمد ميان دو کفّه ترازوي قيامت را به ياد آورد که به کم و زيادي اعمالش مي‏نگرد و ميان عذاب و غفران الهي مردّد و سرگشته است.

با وقوف در عرفات و در ميان ازدحام جمعيت و سر و صداي زياد آنان و اختلاف زبان‏هايشان و اينکه هر گروهي در مشاعر به دنبال رييس گروه است، به ياد عرصه‏هاي قيامت و مراحل دشوار آن و پراکندگي مردم با حالت سرگردان باشد و اينکه هر امتي به دنبال پيامبر خويش بوده و به شفاعت او نزد پروردگار عالم اميدوار است.

حاجي در اين سفر به درگاه خدا تضرّع کند و خواستار قبولي حجش و حشر با رستگاران باشد. روز عرفه روز شريف و موقف هم موقف عظيمي است. انسان‏ها در يک جا جمع، قلب‏ها به سوي حق متوجه و دستان مردم به سوي محضر ربوبي بلند است و گردن‏ها کشيده و چشم‏ها خيره و موقف از بزرگان و نيکان و صاحبان قلوب خالي نيست؛ ازاين‏رو، بعيد نيست که به واسطه آنان فيض الهي به همگان نايل شود؛ چرا که از لطف و کرم او انتظار نمي‏رود که تلاش همگاني را ضايع سازد و به غربت و جدايي آنان از خانواده وفرزندان رحم وشفقت نياورد. از اين رو، درروايات وارد شده‏که ازبزرگ‏ترين گناهان آن است که انسان در عرفات حاضر شود و گمان کند که آمرزيده نشده است.

هنگامي که از عرفات حرکت کرد و وارد مشعر الحرام شد، به ياد داشته باشد که خداوند پس از خروج او از حرم اجازه ورود داده، چون مشعر جزئي از حرم است و عرفات خارج حرم. با اين ورودِ دوباره، به حرم اميدوار باشد که حجش مورد قبول واقع شده و به خدا نزديک گشته و از عذاب او ايمن و از اهل بهشت شده است.

هنگامي که وارد منا شد و جمرات را رمي کرد، امتثال امر پروردگار و تشبّه به ابراهيم خليل عليه‏السلام را قصد نمايد. زماني که شيطان بر ابراهيم ظاهر شد تا حجش را فاسد کند و خداوند براي طرد شيطان، امر فرمود تا بر او سنگ پرتاب کند. رمي جمرات نيز در حقيقت رمي شيطان و طرد او و به خاک ماليدن بيني اوست در راه امتثال خداوند و عبادات او.

هنگامي‏که قرباني را ذبح کرد، در واقع اشاره به اين مطلب دارد که با انجام حج بر نفس و شيطان غلبه کرده و آن دو را هلاک نموده است، به‏همين جهت استحقاق رحمت و بخشش الهي را دارد؛ چنان‏که در حديث وارد شده که در برابر هر عضوي از قرباني، عضوي از پيکر انسان از آتش جهنم آزاد مي‏شود.

زائر بيت‏اللّه‏ الحرام بايد بکوشد که پس از انجام حج، اعمال و رفتارش بهتر از گذشته شود تا بدين وسيله بر اعمال و مناسکش صحّه بگذارد و نشانه‏اي بر قبول حجش.
 
پایگاه اطلاع رسانی حج
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: