نگرانی مردم عربستان از جنگ های ریاض در یمن و سوریه علنی شد

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران،«عبدالباری عطوان»نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در تحلیلی در روزنامه رأی الیوم نوشت:تصور حاکم نزد بسیاری در منطقه عربی و چه بسا همه جهان این است که سخنان«تحریک آمیزی»که آقای «عادل الجبیر»وزیر خارجه عربستان هر از چند گاهی به زبان می آورد یا سخنانی که همتای نظامی اش سرتیپ «احمد عسیری»سخنگوی «توفان قاطعیت»و سخنگوی وزارت دفاع سعودی به زبان می آورد بازتاب دهنده دیدگاه های مردم عربستان در تایید جنگ هایی که به راه انداخته و سیاسیت هایی است که رهبران این کشور  در پیش گرفته اند اما آن چه می توان از گزارش های خبری منتشر شده در روزنامه های خارجی(بیشتر روزنامه های عربی از پرداختن به مسائل عربستان اجتناب می کنند)یا از طریق دیدارها و تماس های مستقیم با کارشناسان سعودی و منطقه ای پیگیری کرد و فهمید برعکس این را نشان می دهد.

از گزارش «هیو تایلور»روزنامه نگار آمریکایی که چند روز پیش در روزنامه «واشنگتن پست» منتشر کرد، شروع می کنیم.تایلور در گزارشش به دلیل جرأتش و پرداختن به برخی مسائل ممنوعه،موجی از واکنش ها را داخل و خارج از عربستان به راه انداخت.وی در این گزارش از «حالت نگرانی» که بر افکار عمومی عربستان به دلیل جنگ های کشورشان در منطقه چه به طور مستقیم مانند جنگ در  سوریه و یمن و چه به طور غیرمستقیم در لبنان و عراق و لیبی حاکم شده است،پرده برداشت.این نویسنده آمریکایی تاکید کرد در حالی که رهبران عربستان عرض اندام نظامی می کنند دشمنان آنها روی زمین در منطقه «حلب»پیشروی می کنند.

همین نویسنده به نقل از یک مسئول بلندپایه  عربستانی که نامش را ذکر نکرد، نوشت:« همه اقشار جامعه عربستان  و از جمله اعضای خاندان حاکم به شدت نگران مشارکت این کشور در جنگ ها در زمانی هستند که کشور با دشوارهایی اقتصادی در نتیجه کاهش قیمت و درآمدهای نفت رو به رو هستند.»این مسئول عربستانی سخنش را این گونه به پایان می رساند که:«من بر این باورم که این احساس در میان عربستانی ها وجود دارد که ما توان دیدن امور به شکل واقعی را از دست داده ایم.»

رسانه های رسمی کشورهای حاشیه خلیج فارس که بر منطقه با بازوهای قوی متعدد و امپراتوری های بزرگشان سلطه دارند این گونه نگرانی را بازتاب نمی دهند اما برخی از نویسندگان عربستانی به چند شیوه به این نگرانی «اشاره »می کنند:

نخست:امتناع از نوشتن به شکل عمومی و اجتناب از پرداختن به این موضوع های حساس و در نهایت اجتناب از برخورد با حکومت.شمشیر بازداشت روی گردن های آنها قرار دارد و ده سال زندان حداقل مجازات کسانی است که انتقاد کند.

دوم:نوشتن در موضوع های عمومی که ارتباطی با تحولات سیاسی و نظامی کنونی ندارد مانند بازگشت به تاریخ و سخن گفتن از «وهابیت» و سوء فهم برخی از آن و پرداختن به مسائل جهانی مانند انتخابات آمریکا به منظور در امان ماندن.

سوم:پرداختن به جنگ های عربستان سعودی در سوریه و یمن اما بدون آن که موضع گیری هوادار یا مخالف آن به شکل علنی اتخاذ شود و همه چیز را به خواننده واگذار کردن تا خودش همه چیز را از میان سطرها بفهمد.

«جمال الخاشقجی»نویسنده عربستانی که از نویسندگان نزدیک به حکومت عربستان و از بارزترین هواداران دخالت نظامی در یمن و سوریه است که در ساعت های نخست توفان قاطعیت آن را تایید کرد با جرأت بی سابقه ای نزد بسیاری از نزدیکان به وی اذعان کرد که عملا حالتی از نگرانی بر عربستانی ها حاکم شده است و گفت:«این مسئول بلندپایه ای که با روزنامه واشنگتن پست گفت و گو کرد» و او را نمی شناسیم باید پیش از آن که وی را به شکست خوردگی متهم کنیم، اقرار کنیم که نماینده واقعی عربستانی هایی است که در مجالس مان با آنها دیدار می کنیم و به صراحت حرف می زنند و چپ و راست پرسش مطرح می کنند و بهتر است به آنها گوش دهیم.»اما وی یعنی آقای خاشقجی مشکل را در واقعیت هایی که این مسئول ذکر کرده، نمی بیند بلکه در «نبود گفتمان بسیج عمومی می داند که این تردیدها را از بین برده و اعتماد را در وضعیتی که در آن قرار داریم و آن چه پیش روی ماست تقویت کند،تا زمانی که این مساله وجود دارد که رویارویی (با ایران)حتمی است پس زمان آن فرا رسیده است که همه اقشار جامعه عربستان را در این زمینه قانع کرد.»

این بحث و جدال های عربستانی ها که قله کوه یخی اش را فقط درباره جنگ ها و سیاست های این کشور مشاهده می کنیم «جدالی برای بیداری»است که بازتاب دهنده جنبشی است که به دنبال رساندن چندین پیام چه به تصمیم گیران و چه به افکار عمومی عربستان و کشورهای عربی است به ویژه آن که توفان قاطعیت در یمن برعکس تمام پیش بینی هایی که شده،سال نخست خود را کامل کرده و همراه آن نیز دوران جدید در عربستان که با به قدرت رسیدن ملک«سلمان بن عبدالعزیز»به پادشاهی آغاز شد نیز به پایان رسید.

توفان قاطعیت عربستان سعودی باعث فرسایش مالی و نظامی عربستان سعودی شده است و به رغم بسیج تعداد زیادی هواپیماهای مدرن و نیروهای عربی تحت عنوان ائتلاف عربی و با هدف «توزیع خون یمنی ها بر ده قبیله یا ده حکومت عربی» هیچ نشانه ای مبنی بر پیروزی اش در چشم انداز آن دیده نمی شود.اما دخالت سیاسی و نظامی غیرمستقیم(برای حمایت از معارضان)یا مستقیم(ارسال جنگنده ها به پایگاه هوایی اینجرلیک ترکیه و نیروهای ویژه به اردن به منظور آمادگی برای ورود به اراضی سوریه)تا این لحظه هیچ ثمره ای نداشته و چه بسا اگر تحولات تبدیل به برخورد با روسیه شود نتایج کاملا برعکسی در پی خواهد داشت.عربستان دیگر نه با «بشار اسد»رئیس جمهوری سوریه همانطور که طی پنج سال گذشته جنگید و در براندازی خودش و نظامش شکست خورد،می جنگد بلکه اکنون باید با روسیه ، ایران ،حزب الله و بخش عمده ای از کردها بجنگد؛ امری که جنگ هایش را پیچیده تر می کند.

با همکارمان، الخاشفجی در تشریح بحران و در پیش گرفتن نطریه«نبود گفتمان بسیج عمومی» موافق نیستیم، گفتمانی که می تواند نگرانی مردمی عربستانی ها را از بین ببرد زیرا با توجه به پیگیری جنبه های مختلف این بحران به نبود قانع سازی در زمینه حتمی بودن«رویارویی»در میان قشر اکثریت،حمایت از«گرفتار شدن»و نمی گوییم«دخالت»نظامی در یمن و سوریه در نهایت و رویارویی سیاسی در لبنان و حمایت مالی از حکومت مصر و دیگر جنبه های سیاسی لحظه ای عربستان، معتقدیم.

گفتمان بسیح عمومی موفق دارای ویژگی هایی است که باید کامل شوند تا مبادا نخست اقناع صورت گیرد و دوم بسیج عمومی.از بارزترین این ویژگی ها این است که «قانع سازی»پیش از«اقناع» است.ما بر این باور نیستیم که بیشتر مسئولان پشت این گفتمان قانع به آن هستند حتی اگر برعکس آن را بگویند.نکته جالب توجه این است که بیشتر«مبلغان دینی» عربستان هوادار جنگ یمن نیستند و با جنگ در سوریه  نیز مخالفند زیرا این جنگ جنگ علیه گروه های تروریستی «داعش» و «جبهه النصره» یا همان پدیده جهادگرایی است و همه تلاش های ارتش سایبری عربستان برای سرپوش گذاشتن به این واقعیت شکست خورده است.

به باور ما عربستان سعودی در دام«تحریک»آمریکا و غرب علیه ایران افتاد تا از مساله فلسطین دور شده و به اسرائیل به عنوان منجی در مقابله با خطر ایران(!)که تبلیغات رسمی و رسانه ای آمریکایی در بزرگ نمایی آن طی ده سال گذشته کار کردند،نزدیک شود.

نکته جالب این جاست که پس از آن که تحریک ها کامل شد و ثمره خود را در فروش 200 میلیارد دلار سلاح به منطقه خلیج فارس نشان داد،آمریکا از رویارویی با ایران عقب نشینی کرد و عربستان را در نیمه راه تنها گذاشت و همه راه های بازگشت را نیز به روی سعودی ها بست.

انتهای پیام /.

منبع: جماران