۰

در روایات شیعی آمده است؛ امام مسلط بر تمام زبان ها و لهجه های دنیاست. آیا چنین چیزی باور پذیر است؟ بر فرض قبول؛ پس چرا بر امثال ابوهریره خرده می‌گیرند که چگونه چند هزار روایت نقل کرده است؟

در برخی از روایات آمده است که ائمه ما به زبان‌های غیر عربی صحبت کرده‌اند و زبان‌های مختلف را می‌دانند. البته آشنایی پیامبران و ائمه اطهار با زبان‌ها مختلف، نیازی به بیان روایات ندارد؛ زیرا دارای علم الهی هستند، به این معنا که به منبع اصلی علم که خداوند باشد متصل بوده و علوم خود را مستقیم از ایشان دریافت می‌کنند.
کد خبر: ۲۲۱۴۶۹
۱۱:۳۷ - ۱۰ فروردين ۱۳۹۹

شیعه نیوز:
پرسش
در روایات شیعیان آمده که امام حسن( علیه السلام ) فرمود: «خداوند دو شهر دارد که یکی در شرق و یکی دیگر در غرب. هر شهری دارای 70 میلیون ملت که هرکدام با زبان مختلف صحبت می‌کند و من همه آنها را می‌دانم». آیا امام حسن( علیه السلام ) با 70 میلیون زبان صحبت می‌کند؟ چگونه امکان دارد؟ اگر چنین است چرا بعضی فریاد می‌زنند و تعجب می‌کنند که ابو هریره از پیامبر 6000 روایت نقل می‌کند ولی در مورد امام حسن باور دارند؟
پاسخ اجمالی
در برخی از روایات آمده است که ائمه ما به زبان‌های غیر عربی صحبت کرده‌اند و زبان‌های مختلف را می‌دانند. البته آشنایی پیامبران و ائمه اطهار با زبان‌ها مختلف، نیازی به بیان روایات ندارد؛ زیرا دارای علم الهی هستند، به این معنا که به منبع اصلی علم که خداوند باشد متصل بوده و علوم خود را مستقیم از ایشان دریافت می‌کنند. با این توضیحات جواب سوال دوم نیز مشخص می‌شود؛ زیرا ما معتقدیم که امام بر اساس علم الاهی خود با این زبان‌ها آشنا است؛ نه این‌که کلاسی را شرکت کرده و اینها را آموخته باشد یا این‌که اینها را از شخص دیگری شنیده و یاد گرفته است، ‌در مقابل ابوهریره بیان می‌داشت که اینها را از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) شنیده است و بعد از شنیدن، اینها را حفظ کرده و این موضوع، اتکاء ما به روایات او را خدشه‌دار می‌کند. علاوه بر این شخصیت ابوهریره نیز چندان قابل اعتماد نبوده و نمی‌توان به او اعتماد کرد.
پاسخ تفصیلی
در منابع روایی شیعه چنین آمده:
أبوبصیر گوید: به امام موسی کاظم( علیه السلام ) گفتم: قربانت، امام به چه نشانه‌ای شناخته می‌شود؟ امام کاظم( علیه السلام ) در پاسخ فرمود: «به چند خصلت: 1. با چیزى که از پدر درباره او [مانند نصّ بر او و سپردن علم امامت به او] اشاره دارد تا دلیل امامت باشد. 2. هر چه از او پرسند جواب گوید و اگر در برابر او خاموش نشینند او خود آغاز سخن کند. 3. می‌تواند از آینده خبر دهد. 4. با مردم جهان به هر زبانى می‌تواند سخن کند و اهل هر زبانى می‌تواند با او بدون مترجم گفتگو کند. سپس فرمود: اى ابا محمد! من پیش از این‌که تو از جاى خود برخیزى، یک نشانه‌اى به تو می‌نمایم. دیرى نگذشت که مردى از اهل خراسان وارد مجلس شد و آن خراسانى به زبان عربى با آن حضرت سخن گفت ولى امام به فارسى جوابش را داد، آن خراسانى گفت: قربانت، به خدا مانع من از این‌که به زبان فارسى با شما سخن گویم این بود که شما زبان فارسى را خوب ندانید. فرمود: سبحان اللَّه! اگر من نتوانم جواب تو را بگویم، چه فضیلتى بر تو دارم؟ سپس به من فرمود: اى ابا محمد! به راستى سخن هیچ‌کس بر امام نهان نیست و نه گفتار پرنده و جانداران و نه هیچ زنده‌اى که روح دارد، هر که این خصال را ندارد امام نیست».[1]
روایات دیگری نیز در این محتوا وجود دارد:
الف. اصل روایت این‌گونه نقل شده است: «امام حسن( علیه السلام ) فرمود: خدا دو شهر دارد که یکى در مشرق و دیگرى در مغرب است، گرد آنها دیوارى از آهن است و هر یک از آنها یک میلیون در دارد و در آنجا هفتاد میلیون لغت است، تکلم هر یک بنابر لغتى بر خلاف لغت دیگر است و من همه آن لغات و آنچه در آن دو شهر و میان آنهاست میدانم و بر آنها حجتى جز من و برادرم حسین نیست».[2]
ب. چند نفر از مردم خراسان خدمت امام صادق( علیه السلام ) رسیدند. امام قبل از سؤال آنها به لهجه عربى فرمود: «مَنْ جَمَعَ مَالًا یَحْرُسُهُ عَذَّبَهُ اللَّهُ عَلَى مِقْدَارِه‏» (هر کس ثروت برهم انباشته کند خدا به همان مقدار او را عذاب می‌کند). گفتند: آقا ما نفهمیدیم، زبان عربى بلد نیستیم. امام( علیه السلام ) با زبان فارسى فرمود: «هر که درم اندوزد جزایش دوزخ باشد» سپس فرمود: «خداوند دو شهر آفرید؛ یکى در مغرب و دیگرى در مشرق که هر شهر هفتاد هزار نفر جمعیت دارد. هر شهرى داراى دیوارهاى آهنى است که یک میلیون در از طلا دارد هر در آن داراى دو مصراع‏ است. این هفتاد هزار جمعیت داراى لهجه‌هاى مختلف هستند که من تمام لهجه‌هاى آنها را می‌دانم. در آن دو شهر و غیر آن دو شهر جز من و پدرانم و فرزندان بعد از من حجت خدائى نیست».[3]
حال در پی سوال فوق و با توجه به این روایات باید به نکاتی توجه داشت:
1. پیامبران و ائمه اطهار( علیه السلام ) دارای علم الهی هستند، به این معنا که به منبع اصلی علم که خداوند باشد متصل بوده و علوم خود را خدا دریافت می‌کنند.[4] بنابر این، زبان‌های مختلف در صورت خواستن و پیشامد موقعیتی که نیاز به بیان آن بوده، مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین در اثبات این امر نیازی به بیان روایات نیست و با اصل قبول امامت و علم الهی ائمه اطهار( علیه السلام ) می‌توان به چنین امری یقین پیدا کرد.
3. آشنا بودن ائمه اطهار به این زبان‌ها، لزوماً به این معنا نیست که آن بزرگواران همه زبان‌های دنیا را در دل دارند، بلکه به این معنا که کلیاتی از اینها در ذهن ایشان بوده و در صورت خواستن، استفاده می‌کردند؛ مانند کامپیوتری که نرم افزار زبان‌های مختلف بر آن نصب شده و در صورت نیاز از آن استفاده می‌شود. آنها همچنین زمانی از این دانسته استفاده می‌کردند که به آن نیاز داشته باشند،‌ مثلاً در روایت اول، مخاطبان امام به زبان عربی آشنایی نداشتند و در روایت دومی امام از این علم خود، به عنوان شاهدی بر امامت خود بهره گرفتند.
2. اگر سند روایت مورد بحث را بپذیریم؛ می‌توان پیرامون آن چنین گفت که منظور از این تعداد مشخص پیرامون شهرها و زبان‌ها و ...، بیان در کثرت بوده که در اقصی نقاط جهان پراکنده شده‌اند و امام با علم لدنی آنها را به دست آورده است. بنابر این، اگر تعداد زبان‌ها و لهجه‌ها بیشتر یا کمتر از این تعداد بوده باشد، نقضی بر کلام امام نیست.
3. با این توضیحات جواب سوال دوم نیز مشخص می‌شود. ابوهریره می‌گفت احادیثی که نقل کرده را از پیامبر شنیده است و این با توجه به مدت نه چندان قابل توجهی که پیامبر را همراهی می‌کرده، مطابقت ندارد، و بر خلاف واقع است و این انتقاد نقضی بر روایات مورد بحث ندارد؛ زیرا به اعتقاد شیعیان امام بر اساس علم الهی خود با این زبان‌ها آشنا است؛ نه این‌که کلاسی را شرکت کرده و اینها را آموخته باشد یا این‌که اینها را از شخص دیگری شنیده و یاد گرفته است، ‌در مقابل ابوهریره می‌گفت این مقدار از روایات را از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) شنیده است و بعد از شنیدن، اینها را حفظ کرده است و این ادعا، اتکاء ما به برخی روایات او را خدشه‌دار می‌کند. علاوه بر این، شخصیت ابوهریره نیز چندان قابل اعتماد نبوده و نمی‌توان به همه روایات او اعتماد کرد.[5]
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 285، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق؛ مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق و مصحح: رسولی، سید هاشم، ‌ج 3، ص 208، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1404ق.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 462، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق: « َ: إِنَّ لِلَّهِ مَدِینَتَیْنِ‏ إِحْدَاهُمَا بِالْمَشْرِقِ‏ وَ الْأُخْرَى‏ بِالْمَغْرِبِ عَلَیْهِمَا سُورٌ مِنْ حَدِیدٍ وَ عَلَى کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا أَلْفُ أَلْفِ مِصْرَاعٍ وَ فِیهَا سَبْعُونَ أَلْفَ أَلْفِ لُغَةٍ یَتَکَلَّمُ کُلُّ لُغَةٍ بِخِلَافِ لُغَةِ صَاحِبِهَا وَ أَنَا أَعْرِفُ جَمِیعَ اللُّغَاتِ وَ مَا فِیهِمَا وَ مَا بَیْنَهُمَا وَ مَا عَلَیْهِمَا حُجَّةٌ غَیْرِی وَ غَیْرُ الْحُسَیْنِ أَخِی».
[3]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 753، مؤسسه امام مهدی( علیه السلام )، قم، چاپ اول، 1409ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 47، ص 119، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[4]. ر.ک: «علم غیب ائمه( علیه السلام )»، سؤال 2775؛ «علم اولیای خدا»، سؤال 189.
[5]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: 973؛ شخصیت ابوهریره از دیدگاه صحابه

 

 

 

 

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: