ما نایب عام امام (علیه السلام) نیستیم

دقت كنيد ايشان چه فرمودند !!لطفا با حسن ظن قسمت دوم را بخوانيد :
امید است که این اداى وظیفه مورد رضایت ولى عصر(علیه السلام)باشد، من نایب عام امام (علیه السلام) نیستم، فقط خدمتگذار هستم و تا آن وقت که تکلیف داشته باشم عمل مى کنم و خود نمى توانم این مسئولیت را از خودم سلب کنم، خداوند به من توفیق دهد این امانت را به مقصد برسانم.
دز ضمن ياد اور ميشوم كلام از ميرزا اقا جواد تبريزي است و جاي هيچ حرفي را باقي نميگذارد!!!

برای آنها که منفی دادند بسیار متاسفم زیرا علاوه بر اینکه سواد کافی برای درک مطالب علمی ندارند به جهت مخالفت سیاسی گمان کردند که این هم از آن موارد است و سال من از آنها این است که اگر آنطور که نویسنده این خبر برداشت کرده ، مراجع عظام تقلید نایب عام نیستند پس تکلیف مردم در زمان غیبت به چه کسانی واگذار شده است؟ آیا این راه به همان پارادوکس مشهور خوارج ختم نمی شود؟

بسم الله الرحمن الرحیم
نا شناس محترم
یک بار دیگر متن مرحوم را با دقت بیشتر بخوان.
که ایشان در جواب چه سوالی پاسخ داده اند : خیر ... .
دیگر چه بهانه ای دارید؟!!
مراجع ما هیچگاه برای تواضع حقیقت را زیر پا نمی گذارند، چون با بعضی مرجع نما ها که ادای تواضع را درمی آورند تفاوت دارند.
گذشته از این ها وقتی چنین مرجعی با این درجه از تقوا و علم، «نیابت» را از خود نفی کند، وضع سایرین به طریق اولی روشن خواهد بود.
والسلام علی من اتبع الهدی

مگه نمیبینی تو پارا گراف دوم فرمودند من نایب عام امام (علیه السلام) نیستم

با این مطلب شما جناب ناشناس یاد این داستان افتادم که گفت طرف رفته بود پیش آقا (یک آقایی) پرسیده بود آقا میگن شما با حضرت در ارتباط هستید. آیا این موضوع درسته؟ آقا گفته بود نه! درست نیست! یکی از مریدان اونجا بوده به این شخص رو میکنه و میگه: آقا بیخود میگه. درارتباطه!
از باب تواضع و اینها کدومه برادر/خواهر؟ دارند از ایشون جدی یه موضوع رو سؤال کردند. شوخی که نداشتند! ضمنا این استنباط شما بر چه اساسی است که ایشون تواضع فرمودند؟ اگر اینطور باشه که شما ایشون رو به کذب متهم کردید!

دقت کن و متن آن مرحوم را یک بار دیگر بخوان. دقت کن که ایشان در جواب به چه سوالی فرموده : خیر.
مراجع ما به خاطر تواضع دروغ نمی گویند چون با بعضی ها که ادای تواضع را در می آورند تفاوت دارند...
اگر ایشان با این علم و تقوا این حقیقت را آشکار کرده اند، وضع سایرین به طریق اولی روشن خواهد بود
والسلام علی من اتبع الهدی

جواب اشتباه این ناشناس ، محتوی حرف خلافی نبود ولی ظاهرا منتشر نشده؟!

احسنت به آقا سید!
اخوی، حضرات حرفشون رو توی لفّافه بیان می کنند...
پناه بر خدا
و مرگ بر ضد ولایت فقیه

تصور ميكنيد آنچه قاعده و زاييده ذهن شماست قاعده حق است ؟
عجيب كه اگر همين اقا خلاف اين ميگتند به به و چهچه ميگفتيد!!!

حاجی جون .. زور نزن
با این حرفا نمیتونی نیابت خاصه رو برای بعضی ها اثبات کنی...
ضمنا مجید جان اونم قائده نیست .. قاعده است :)

حاجی محترم
اولا )در حق مرحوم جفای شدیدی کرده ای.
یک بار دیگر متن آن مرحوم را با دقت بیشتر بخوان.
ثانیا) قاعده با «عین» است نه با «همزه».
ثالثا) با گفتن حقیقت ، به هیچ قاعده ی حقی لطمه نمی خورد. می توانیم وارد بحث بیشتر شویم.
رابعا ) مراجع ما که به خاطر تواضع یا... حقیقت را زیر پا نمی گذارند، مراجع شما را نمی دانم.
والسلام علی من اتبع الهدی

البته «قائده» با همزه هم بعضی بکاربرده اند.
ضمنا اگر می توانید بگوئید در کدام قاعده اخلال پیش می آید؟!
راه حل مشکلات دروغ بستن به دین نیست اقای حاجی.

قائده ت منو کشته حاجی!
اون قاعده است عزیز دل برادر!

طهرانی جان ! همه فهمیدند که شما سواد داری داداش . در رفع حجب کوش نه در جمع کتب و اینا رو مراجع شما بهتون نگفتند ؟ که اولا) مغلطه نکن
ثانیاً) تواضع داشته باش و اندک سوادتو به رخ دیگران نکش
ثالثاً) اگر مراجع تقلید نائب امام نیستند با شرایطی که خود اون حضرت ارواحنا له الفدا معلوم فرمودند پس چه کسانی نائبند ؟
رابعا) شما را بخدا تقوا داشته باشید و مردم را به بیراهه نکشانید
خامسا) تاریخ اسلام پر است از خیانتهای بزرگانش که از روی تحجر و هوای نفس به انحراف و تباهی کشیده شدند
فاعتبروا یا اولی الالباب

آقای طهرانی !
جفا اینه که در اعتقادات و باورهای مردم تشکیک و تردید وارد کنی که ظاهرا جنابعالی ید طولایی در این باره دارید

دیوار توجیح بلنده

اگه كسي واقعا قائل به نيابت عامه مرجعيت نباشه چطور در اموري مثل مال امام يا همون خمس وزكات تصرف ميكنه پس بايد فهميد كه تواضع لفظي غير از بحث علمي است در ضمن نمي دونم موضوعيت مطرح كردن اين بحث توي سايتي كه مخاطباش از مباحث علوم فقهي وديني اطلاع چنداني ندارند( البته معمولا )و توسطح غلط املايي گرفتن هستن اونم اگه بلد باشن به چه معناست ايا چيزي جز شبهه افكني وتفرقه رو بهمراه داره يا نه ؟

اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی روات حدیثنا فانهم حجتی علیکم ... این فرمیاش امام خود پاسخ روشنی به طهرانی عزیز است که مجتهدین جامع الشرایط نواب عام حضرتند و آن مرحوم تواضع فرموده اند مانند مرحوم امام که با آنکه ولی فقیه بودند می فرمودند من یک طلبه ی کوچک هستم

آقای طهرانی
سام علیکم _با عرض تسلیت شهادت بانوی دو عالم حضرت زهراء(سلام الله علیها) _شما هم لطفا با دقت متن را مرور نمایید مرحوم آیه العظمی الله تبریزی (ره) می فرمایند من مدعی نیستم و در ادامه می فرمایند:ما از باب اداى تکلیف و انجام تکالیف تصرف مى کنیم و سعى مى کنیم مرضىّ امام زمان(علیه السلام)باشد ان شاء الله تعالى. ودر نهایت ادامه تاکید می نمایند:(تنها یک تکلیف است که از دست ما بر مى آید و باید آن را ادا کنیم از این باب، متصدى بعضى امور هستیم ) سوال آیا این مقام تصدی و امانت که ایشان از آن یاد می کنند را بر چه اساسی از آن برخوردار شده اند؟ غیر از این است که تصدی و تصرف و ادای تکلیف او در این مقام از نیابت عام مجتهد جامع الشرایط در زمان غیبت کبری مستفاد می گردد؟ آقای محترم اگر اینگونه که شما می پندارید باشد که همه فقهاء عظام باید رساله ای خودشان را جمع آوری کنند . زیرا هیچکدام به قطع همه نظرهای اجتهادی خودشان را بیان نمی کنند بلکه با عبارتهای از قبیل عمل به این رساله برای مکلفین مجزی است و الله اعلم ملاحظه می نمایند. آقای محترم هیچ فقیهی با ولایت فقیه مشکل ندارد وهمه بر اساس اجتهاد خودشان با تفاوتهای در حدود تعریف ان هستند.

ناشناس محترمي كه نوشته ايد : «دیوار توجیح بلند است»؛ نمی دانم با کدام طرف هستید، ولی «توجیه» صحیح است نه «توجیح».
چون از ریشه «و . ج .ه » است، مثل اینکه فلانی «وجیه» و آبرو دار است...

مسئولین محترم شيعه نيوز بعد از تشکر...
اگر بین جوابهایی که ارسال می شود و اشکالها، فاصله زیاد بیفتد، ممکن است شبهات در ذهن خوانندگان بماند و تصور شود که جوابی در کار نیست...
نظراتی که حاوی اشکال یا جواب علمی نیست را ممکن است بتوان عقب انداخت، اما جایی که بحث علمی طرح شده و موضع یک طرف منتشر شده، موضع طرف دیگر هم باید سریع تر منتشر شود
باتشکر

جناب محمد، شما که اینقدر شلوغ می کنی و به حدود هزار سال فقه شیعه تهمت خیانت می زنی،آقای محترمی که اینقدر خودت را برای اسلام نگران جلوه میدهی، که خود را از مرجعی چون ایت ا... تبریزی هم نگران تر نشان داده ای، در آخر پیامت یک جمله خطاب به امثال من تذکر داده ای و نوشته ای : «فاعتبروا یا اولی الالباب!»!!
با اظهار تاسف از این عبارات ایشان، لازم است به خوانندگان اعلام شود که چنین جمله ای در قرآن نداریم و متن آیه دوم از سوره ی حشر اینست : َ «فاعتبروا یا اولی الابصار ».
شما اگر به قرآن چیزی اضافه کنی، چطور بخودت اجازه داده ای تمام فقهای تاریخ تشیع را زیر سوال ببری؟!!
قبل از اینکه اسلام را جهانی کنیم، این نفس را درست کنیم که خیلی ها را به جهنم برده و می برد!

در پیامی اظهارشده اگر لفظ نائب را برای فقیه بکار نبریم ، باید رساله ها را جمع کنیم!! چون مراجع گفته اند ان شاء الله عمل به این رساله مجزی است و اخبار قطعی نکرده اند!!
آنچه گفته اند صرفا نشان از نا آشنایی نویسنده آن پیام با این بحث دارد. چون مرجع – نه هر مرجع نما (!) – تلاشش را می کند که با بیان اهل البیت (سلام الله علیهم) حکم الهی را بفهمد ، بعد که به حجت رسید فتوا می دهد یا به اقتضای شرایط احتیاط می کند. لذا در پیشگاه خداوند امید دارد که خود و تابعینش را معذور ببیند... این چه ربطی دارد به اینکه ما در مباحث، دقت علمی نکنیم؟! اگر اینگونه که شما پنداشته اید باشد، پس باید از اساس درب حوزه های علمیه را ببندیم، چون بقول شما اگر کوچکترین نقد و اصلاحی انجام شود، باید رساله ها جمع شود!! ناشناس محترم، این بحث ها ربطی به هم ندارند و مشکل شما اینست که چند نکته که اینطرف و آنطرف شنیده اید را به طور غلطی به هم ربط می دهید. و اگر نه اگر حرف شما بود، باید به دلیل اینکه مراجع اول رساله می فرمایند «ان شاء الله مجزی است» ، پس دیگر در هیچ بحث فقهي دقت نکنیم!!؟
گذشته از اینها آیا پنداشته اید که وقتی خود مرجع بگوید «ان شا ء الله مجزی است» ، من و تو حق داریم بگوئیم : « نخیر ، قطعا مجزی است ! » . ؟؟؟ یعنی شما قائلید که ما باید یک قدم ازمراجع جلوتر باشیم ، چون آنها کوتاهی می کنند؟!!
معنی عبارات شما اینست که تعبیر «ان شاء الله مجزی است» در حقیقت امر ، یعنی «حتما مجزی نیست». !! این چه توهماتیست که خود را اسیرش کرده اید؟!

آقای طهرانی مجددا سلام علیکم...
کجای نوشته بنده از آن این را می فهمید که گفته باشم :(اگر لفظ نائب را برای فقیه بکار نبریم ، باید رساله ها را جمع کنیم)؟ شما آقای محترم به چه جهتی ذهنیت سازی می کنید برای بنده و به اصطلاح برایم اتهام خودت را می سازی بنده کجا اصلا این توهم را داشته یا گفته ام که (ان شاء الله مجزی است در حقیقت امر ، یعنی حتما مجزی نیست)؟چرا آقای عزیز حمله می کنید ؟ همه عرض بنده این بوده که مجتهد جامع الشرایط تصدی او در محل افتا از مقام نائب بودن او ناشی می گردد. وبه این جهت چند سطر از فرمایشهای شخص مرحوم ایه الله العظمی تبریزی(ره) را هم برای بهتر رساندن مطلب عینا آوردم لطف بازبدون تعصب ملاحظه فرمایید. و در آخر مثالی جهت تقریب مسئله عرض داشتم. و این را بدانید . انشاء الله تعالی برای رضای خدا بنویسیم وبگوییم.

ناشناس محترم علیکم السلام
من در جواب به شما چند پیام فرستاده ام که فقط بعضیش منتشر شده. لذا من تقصیر ندارم.
ضمنا متن شما روی صفحه موجود است، نوشته اید: «... غیر از این است که تصدی و تصرف و ادای تکلیف او در این مقام از نیابت عام مجتهد جامع الشرایط در زمان غیبت کبری مستفاد می گردد؟ آقای محترم اگر اینگونه که شما می پندارید باشد که همه فقهاء عظام باید رساله ای خودشان را جمع آوری کنند . زیرا هیچکدام به قطع همه نظرهای اجتهادی خودشان را بیان نمی کنند بلکه با عبارتهای از قبیل عمل به این رساله برای مکلفین مجزی است و الله اعلم ملاحظه می نمایند...»
این عین عبارات شماست که روی صفجه قرار دارد و امیدوارم سایر جوابهایم به شما منتشر شود.

و درود بر شما که انقدر زیبا و هدف دار سلام می دهید و لعن می کنید.

وفقکم الله.

مثلا کیا بگو خجالت نکش جوابتو داریم

بعضی ها هم چقدر خوشحال میشند از این شائبه و شکهایی که مطرح میشه !

در مورد ولایت مطلقه فقیه از منظر آیه الله العظمی خویی (ره)ابتدا به تعریف مختصر این موضوع پرداخته و سپس دیدگاه این فقیه بزرگوار بیان می شود : ولایت مطلقه یعنی اینکه ؛ « ولایت فقیه شامل همه آن ولایتهائی می شودکه امام معصوم ع برای اداره جامعه بر جامعه داشته است ». این تعریف ولایت مطلقه فقیه نزد استوانه های فقه و فقاهت در طول تاریخ تشیع است. بنابر این هرگاه در مطالعات فقه سیاسی به کلمه مطلقه بر می خوریم معنای عام و شامل می دهد مگر آنکه خلاف آن ثابت شود. اما یک سؤال اساسی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا می گوئیم : برای اداره جامعه ؟ . در پاسخ می گوئیم: زیرا امام معصوم ع سه ولایت کلی بر جامعه دارد: 1- ولایت تکوینی ( که از امام معصوم به فقهاء جامع الشرایط منتقل نمی شود.) 2- ولایت در امور شخصی مردم ( که این نیز از امام معصوم ع به فقهاء جامع الشرایط منتقل نمی شود). یعنی اینکه فقیه حاکم نمی تواند بدون استناد به یک مصلحت اجتماعی به کسی بگوید اموالت را در اختیار دولت بگذارو یا به مردی بگوید برو و همسرت را طلاق بده. 3- ولایت در اداره امور جامعه , ولایتهای امام معصوم ع عبارتند از: 1- ولایت در پذیرش 2- ولایت در فتوا 3- ولایت در تعیین موضوعات 4- ولایت در قضاء 5- ولایت در اجرای حدود 6- ولایت درزعامت و رهبری 7- ولایت در تصرف 8- ولایت در امور حسبیه 9- ولایت دراذن و نظارت هر فقیهی که معتقد باشد که همه این 9 نوع ولایت از امام معصوم به فقهاء جامع الشرایط منتقل می شود معتقد به ولایت مطلقه فقیه است. مانند امام خمینی، شیخ مفید، شیخ طوسی، علامه نراقی، علامه نائینی، آیه الله خوئی (رحمهم الله تعالی)و بسیاری از فقهاء مطرح طول تاریخ تشیع . آیه الله خویی در کتاب منهاج الصالحین که به عنوان آخرین اثر تألیفی در حدود یکسال و اندی پیش از رحلت ایشان به چاپ رسید با صراحت از عنوان ولایت مطلقه فقیه استفاده نمودند و این در حالی است که ایشان از جمله فقیهانی است که دلالت ادله لفظی و روایی بر اثبات ولایت فقیه را ناتمام می‌دانست. ایشان در این اثر با طرح بحث جهاد ابتدایی در عصر غیبت و ردّ ادله مشهور ـ که قایل به عدم مشروعیت آن می‌باشند ـ مطابق دیدگاه صاحب جواهر اذن فقیه جامع‌الشرایط را در مشروعیت ان شرط می‌دانند . سپس در بحث تقسیم غنائم پس از آن که غنائم را به سه دسته تقسیم می‌کنند می‌نویسند: «آری ولی امر حق تصرف در آن غنائم را بر اساس آنچه مصلحت تشخیص دهد دارد زیرا این مقتضای ولایت مطلقه او بر آن اموال است... همان گونه که مشاهده می‎شود ایشان در این عبارت با صراحت از عنوان ولایت مطلقه استفاده نموده‌اند که البته با توجه به مطالب قبلی ایشان در کتاب التنقیح که فقط جواز تصرف را بر اساس دلیل حسبه آن هم در حدودی معین برای فقیه ثابت می‌دانستند، شاید بتوان نتیجه گرفت که نظر ایشان در این باب قدری متحول گردیده و در اواخر عمر نظر نهایی خود را مبنی بر ولایت مطلقه فقیه ابراز داشته‌اند. حضرت ایه الله العظمی مرحوم تبریزی (ره)هم در بیان ادای تکلیف در همین استفسار فوق و تصرف در سهم امام که در حیطه اختیار او بوده عملا مقام نیابت عام را به نحوی داشته اند و مسلم است که هنگام تعریف مطابقتی از مقام شامخ او انتظار مدعی بودن شخصش نیست ولی مقامش عملا در این مرتبه است.

احسنت
رحمت خداوند بر هر دو

نا شناس محترم بسی خندیدیم که افاضه فرمودید و شیخ طوسی و شیخ مفید را جزو کسانی قرار دادید که ولایت عامه فقها یا نیابت عامه را قبول داشتند اما این که مدام گفته می شود که صاحب جواهر مدافع این بدعت بوده ثابت می کنیم ایشان به هیچ وجه ولایت عامه را قبول نداشته استv
صاحب جواهر می گوید:نعم,لم یاذنوا لهم فی زمن الغیبه ببعض الامور التی یعلمون عدم حاجتهم الیها,کجهاد الدعوه محتاج الی سلطان و جیوش و امراء و نحو ذلک,مما یعلمون قصور الیه فیها عن ذلک و نحوه و الا لظهرت دوله الحق کما اوما الیه الصادق (ع) بقوله لو ان لی عدد هذه الشویهات, و کانت اربعین لخرجت.
ائمه علیهم السلام در اموری که می دانستند در زمان غیبت مورد نیاز نمی باشد, به فقها اجازه ندادند,همانند قیام و جهادی که برای دعوت به حق و دعوت مردم به اسلام است که احتیاج به رهبر,سرداران,لشکرها و حکومت و از این قبیل موارد دارد .
ائمه مي دانند نيازي به اين اذن در عصر غيبت نيست، بنابر اين اگر در عصر غيبت امكان جهاد باشد، پس امام بايد ظاهر شود و دولت حق حضرت حجت بن الحسن ظاهر تشکیل می شد.در اشاره به این مطلب امام صادق از کنار گله کوچکی عبور می کردند و فرمودند اگر به تعداد این گوسفندان یاور داشتم قیام می نمودم.
جواهر الکلام, ج21, ص397.,کتاب امر به معروف فی جواز اقامه الحدود للفقیه

بد نیست علاوه بر مطلبی که از ایشان نقل کردیم, قضیه دیگری نیز از ایشان نقل کنیم تا دیگر جای شکی باقی نماند که ایشان ولایت عامه فقها را قبول نداشتند.
شخصی معاصر صاحب جواهر عقیده داشت که ولایت فقیه همان ولایت امام معصوم است و این ولایت عامه است که برای فقیه ثابت است.در مجلسی صاحب جواهر به او اعتراض کرد و گفت: زنت را طلاق بده. آن شخص گفت: من اگر به اجتهاد تو یقین داشتم,از زنم طلاق می گرفتم,در حالی که من به مجتهد بودن تو شک دارم. تقرير بحث السيد الخوئي للغروي,ص164
صاحب جواهر در این جا بسار زیبا نشان می دهد که عملا قائل به ولایت فقیه هم نمی تواند,به این امر ملتزم باشد.

اما در ادامه باید عرض کنم که شما از میرزای ناینی اسم بردید ایشان از رای خود برگشتند (هر چند ولایت فقیه را آن طور که شما مد نظر دارید قبول نداشتند در اثبات این مطلب اول رجوع کنید به کتاب منیه الطالب که بقلم شاگرد اشان نجفی خوانساری نگاشته شده که در آن نماز جمعه را از مصادیق ولایت عامه شمرده و آن را در عصر غیبت رد کرده است ثانیا رجوع کنید به آخر کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله که امام عصر ارواحناه فداه عدم رضایت خود را از این نظریه به ایشان اعلام می کند
اول شروع در نوشتن اين رساله ، علاوه بر همين فصول خمسه ، دو فصل ديگر هم در اثبات نيابت فقهاى عدول عصر غيبت در اقامهء وظائف راجعه به سياست امور امّت و فروع مرتّبهء بر وجوه و كيفيات آن مرتّب ، و مجموع فصول رساله ، هفت فصل بود در همان روياي سابقه بعد از آنچه سابقا نقل شد,از تشبيه مشروطيت به شستن دست كنيز سياه از لسان مبارك حضرت وليعصر اروحنا فداه-حقير سئوال كردم كه رساله ايي كه مشغولش هستم .حضور حضرت مطبوع است يا نه ؟
فرمودند بلي مطبوع است مگر دو موضع به قراین معلوم شد كه مرادشان از آن دو موضع همان دو فصل بود و مباحث علميه كه در آن تعرض شده بود.با اين رساله كه بايد عوام هم متنفع شوند.بي مناسبت بود لهاذا هر دو فصل را اسقاط و و به فصول خمسه اقصار
كرديم . تنبیه الامه و تنزيه المله ص176
تا کید می کنم ولایت فقیه مد نظر ایشان با تعطیل توحید و حج روزه متفاوت بوده است.

اظهارات ناشناس اخیر تقریبا همه اش کذب است و هر کس اندک آشنایی با این بحث فقهی داشته باشد به روشنی می داند که همه ی فقهای شیعه در طول تاریخ ، ولایت فقیه را محدود می دانستند. بگذریم از بعضی حرفهای قرن اخیر...
نمونه کذب ناشناس اخیر نسبت دروغیست که به مرحوم صاحب جواهر داده است و هر کس الفبای این مباحث را هم بداند اینقدر می فهمد که ادعای صاحب جواهر ولایت مطلق «در اموال مذکور» است نه ولایت مطلقی که بعضی ها برداشت کرده اند! متاسفم.
در تمام کتاب منهاج الصالحین هم یک جا پیدا نمی شود که مرحوم ایت ... خوئی دم از ولایت مطلق یزند . همانطور که اقای احسان نظر ایشان را آورده است.
جواب این ناشناس که تقریبا تمام متن او کذب است، بسیار بسیار لازم است منتشر شود.
والسلام علی من اتبع الهدی

مسئولین محترم سایت می شود بفرمایند که جواب این ناشناس - که اینطور مطالب را وارونه جلوه داده و الفبای این بحث را هم نگذرانده - چرا منتشر نشده؟
بطور بسیار صریح و علنی به مرحوم اقای خوئی و سایر فقها نسبت دروغ داده، اما جوابش منتشر نمی شود؟
خودتان به متن مرحوم اقای خوئی، صاحب جواهر و... مراجعه کنید که ببینید این ناشناس چقدر دروغ واضحی گفته.
والسلام علی من اتبع الهدی

ما هر چند بار جواب این ناشناس که به فقها نسبت دروغ داده را می فرستیم، منتشر نمی شود. در حالیکه صرفا ارائه مدارک علمیست.

شیعه نیوز لطفا کامنت اقای طهرا
نی رو تاییید کن

قمی جون ! فکر کنم نظرت افراطیون بوده آره ؟ مواظب باش حاج آقا ظهرانی غلط املایی ازت نگیره .

باشه تو راست میگی....

باشه

مرحوم اقای تبریزی این فرمایش را با این فرض فرموده که مخاطبش عاقل است. و اگر نه اگر می دانست مخاطبین زیر 12 سال هم این کلمات را خواهند خواند، حتما به نحوی می فرمودند که جایی برای شبهات بعضی افراطی ها باقی نماند.

ناشناس محترم یا محترمه
همیشه وقتی حقیقت با سلیقه ی شما موافق نیست، زود هوچی گری می کنید و برچسب می چسبانید؟
اگر می توانید فقط یک روایت بر این مدعای غلط خود ذکر کنید!
حدود هزار سال فقه شیعه نفهمیده، یک نفر ... فهمیده!!؟؟؟
شما مطلوب خودت را پیش فرض گرفته ای بعد حول و حوش آن جولان می دهی.
از خدا بترس.

طهرونی جون بازم که مغلطه فرمودید !!!! شما یه روایت بیارید که مراجع نائب عام امام نیستند .مگر اینکه روایت : و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی روات حدیثنا فانهم حجتی علیکم .. را بخواهید انکار و یا حسب عادت تفسیر به رأی نمایید .

من جواب اظهارات محمد اقا را در بالا داده ام. حتما بخواند که از خواب بیدار شود.
اتمام نیابت خاص حضرت بعد از چهارمین نائب خاص مورد اتفاق فقها است. بحث بر سر بکار بردن تعبیر نائب عام است. این هم هیچ ربطی به اصل اجتهاد و تقلید صحیح و روایت فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا ندارد. شما حد اقل های این بحثها را هم نگذرانده ای چنانکه از کلماتت پیداست...
چندین پیام در جواب شما و امثال شما فرستاده ام که فقط تعداد کمیش منتشر شده.

پس آقای محمد هر مرجع تقلیدی میتونه نایب باشه پس شماها چرا انقدر هوچی گری میکنید ومیخواهید فقط یک نفررو نائب بدونید

آیت الله قمی یادتون نره

شما «معنی تواضع» و «موقعیت تواضع» را درک نکرده اید.
این همه روایت که ائمه هدی (سلام الله علیهم) به اصحاب دستور داده اند که به آستان اهل البیت (سلام الله علیهم) باید خضوع و کوچکی نمود، اینکه احدی از مردم با اهل بیت مقایسه نمی شود، اینکه رکن اصلی دین ما اعتراف به عظمت و برتری اهل البیت (علیهم السلام) است و... این همه روایات را همه اش را نادیده گرفته اید؟
در دین تشیع اینطور نیست که ائمه (علیهم السلام) خود را از بقیه پائین تر بدانند - العیاذ بالله- . چون به خواست خداوند، دارای کمالاتی هستند که احدی از دیگر مخلوقات با ایشان مقایسه نمی شود. اصل این مطلب فوق تواتر است. اظهار کوچکی ائمه (علیهم السلام) در پیشگاه خداوند سبحان است نه در پیشگاه مردم.
روایت بالای پیامتان هم یک کلمه کم دارد، روایت اینست : من تواضع لله، رفعه الله.
اتفاقا خیلی کلمه مهم و کلیدی ای را ذکر نکرده اید. چون اینجاست که فرق کسیکه حقیقتا متواضع است با کسیکه ادای تواضع در می آورد، روشن می شود.
بنظر شما اگر از یک مرجع استفتاء شود که مثلا مقدار آب کر چه مقدار است؟ بعد آن مرجع در پاسخ بجای مقدار حقیقی ، یک مقدار کمی را بگوید که مردم راحت تر باشند!، آیا به نظر شما این تواضع است یا خیانت؟
مرحوم ایت... تبریزی اهل این حرفها نبود.

آقای روحانی تفویض ولایت رو به فقها برایه بنده با دلیل وسند معتبر ثابت کنیدکجا حضرت ولایت رو به فقها دادند؟؟؟؟بگید ماهم یاد بگیریم؟؟؟

گمانم نویسنده این پیام طلبه نیست و بیهوده نام روحانی را بکار گرفته و اگر نه هر کس اندک سوادی داشته باشد می فهمد هیچ فقیهی چنین چیزی نگفته.
والسلام علی من اتبع الهدی

لطفا وحدت رو به مسئولین ذی ربط گوشزد کنید
اینجا یک محیط علمی ست.تاب انتقاد ندارید
یاعلی