۰

آيت الله سيستانی کانون قدرت عراق.. و مايه حیرت جهان

کد خبر: ۹۲۵۸۰
۲۰:۱۵ - ۰۱ تير ۱۳۹۴
به گزارش «شیعه نیوز» ،  ژوئن سال پيش بود که بيش از يک سوم خاک عراق با يورش گروه تندرو داعش از کف رفت، گروهی چندمليتی که در تاريخ نوين جهان بدترين آوازه‌ها را از آن خود کرده است. درست چند روز پس از آن رخداد، آيت الله العظمی سيد علی سيستانی از طريق تريبون نماز جمعه روز سيزدهم همان ماه، فتوای صريح خود را صادر فرمود و طی آن، از همه عراقی‌ها خواست تا برای دفاع از کيان، ملت، و شرافت و مقدسات خويش به پا خيزند. اين فراخوان موجب شد که بی‌درنگ، ده‌ها هزار داوطلب لباس رزم بر تن کنند و در کنار نيروهای امنيتی و ارتشی کشور قرار گيرند. اين فتوا هم‌چنين کمک کرد تا شبه‌نظاميان شيعه و رزمندگان عشاير سنی با گروه‌های مسلّح ايزدی و مسيحی متحد شده، تحت عنوان «نيروهای بسيج مردمی» سازمان يابند، نيرويی که اينک بيش از 65هزار عضو دارد که 17هزار تن از آن را رزمندگان عشاير سنی تشکيل می‌دهند و همگی گوش به فرمان فرمانده کل نيروهای مسلح عراق يعنی حيدر العبادی نخست وزير آن کشور هستند.
تصرف استان‌هايی با اکثريت سنی به دست گروه داعش را بايد برآيند فروپاشی شرايطی امنيتی دانست که با سقوط صدام حسين در بهار سال 2003 پيچيدگی‌های آن رو به فزونی نهاده بود. گو اين که تبليغات رسانه‌ای، گروه داعش را به گونه‌ای معرفی کرده است که تنها چندصد جنگجوی بيگانه توانسته‌اند ده‌ها هزار سرباز عراقی را عقب برانند، اما واقعيت گويای چيز ديگری است. حمله داعش کاملاً با پشتيبانی حاميان و طرفداران بومی آن در ناحيه مرزی هماهنگ شده بود و گروه يادشده از حمايت مالی و لجستيکی گسترده‌ای برخوردار بود. اين يورش که همزمان با هرج و مرج سياسی پيچيده حامن بر کشور برنامه‌ريزی شده بود، به فروپاشی ارتش آشفته عراق با فرماندهانی محلی که در آن منطقه عموماً از سنيان کشور هستند، انجاميد.
امروزه، با گذشت يک سال از شکل‌گيری نيروهای بسيج مردمی، اين سازمان نشان داده است که می‌تواند نيرويی توانمند و پويا را حتی کارآمدتر از پرواز هواپيماهای ائتلاف بين المللی بر ضد داعش، نمايندگی کند. اين نيرو توانسته است به پاسداری از بغداد برخيزد، و تکريت و بسيار از مناطق مرکزی کشور را آزادسازی کند، با اين حال اما گروه داعش هم‌چنان می‌کوشد تا برای جبران شکست‌های پيشين، پيروزی‌های تازه‌ای به دست آورد، و برای اين کار وادار شده است که همه جنگجويان خارجی خود را که امروزه به نيروهايی انتحاری تبديل شده‌اند، به کار گمارد تا بتواند بر شهر رمادی، يعنی مرکز استان الانبار تسلط يابد، استانی که از سال 2003 تا حدّ زيادی از تسلط دولت مرکزی بيرون بوده است. به رغم همه اين امور، به نظر می‌رسد که نيروهای امنيتی عراق و از جمله ارتش و بسيج مردمی، شديداً مصمم هستند که تا پايان سال جاری اين استان را کاملاً پاکسازی کنند. اينک حتی ايالات متحده هم به تلاش و توان نيروهای بسيج مردمی به عنوان عاملی اساسی برای آزادسازی مناطق از سلطه داعش اعتراف کرده است، همزمان جامعه بين المللی هم، از رهگذر ديدار دبيرکل سازمان ملل متحد از نجف، به پشتيبانی از اين فتوا و پيامدهای آن پرداخته است.
فراخوان سال 2014 آيت‌الله سيستانی مبنی بر بازسازی نيروهای مسلح عراق اولين گام عملی برای يک اقدام مثبت نبود، زيرا گرچه ايشان تمايلی به درگير کردن خود با مسائل سياسی روزمره عراق ندارد، اما دخالت وی نشان‌دهنده اهميت و حساسيت اين امور در تأمين منافع همه عراقی‌ها است. پيش‌تر، فراخوان ايشان برای شکل‌گيری کنگره ملی پس از فروپاشی رژيم بعثی هم نيروی محرکه سياسی برای تدوين قانون اساسی عراق را به کار انداخته بود. آيت‌الله سيستانی هم‌چنين کمک کرده بود تا فتيله کشمکش‌های طايفه‌ای که در آغاز سال 2006 و به دنبال انفجارهای حرم مقدس در سامرا به دست گروه القاعده، همه کشور را درگير کرده بود، پايين کشيده شود. وی در تضمين سازوکار انتقال قدرت در جريان انتخابات عمومی و گشودن گره‌های سياسی در سال‌های 2006 و 2014 نيز نقش برجسته‌ای را بر عهده داشت.
گرچه ايشان همواره خانه خويش را برای پذيرايی از مردم و خوشامدگويی به آنان باز نگه داشته، اما از سال 2011 و همزمان با اقدام برخی از مردان سياست در بی‌احترامی به وی، به منظور مطرح کردن نام خويش، از ديدار با دولتمردان عراقی سر باز زده، اما از تابستان سال گذشته و با روی کار آمدن دولتی با مقبوليت ملی و منطقه‌ای و جهانی، بار ديگر پذيرای حيدر العبادی نخست وزير جديد عراق شده است.
آيت‌الله سيستانی از طريق نمايندگان خود در نمازهای جمعه به روشنگری عموم مردم ادامه داده و ملت را به يکپارچگی و مبارزه با فساد و پشتيبانی از پناهندگان و مهاجران مناطق جنگ‌زده پرداخته و همواره آنان را به ايستادن در برابر رويکردهای طايفه‌گرايانه واداشته است. بايد گفت که شخصيت آيةالله العظمی سيستانی توجه بسياری از چهره‌ها و جريان‌های غربی را برانگيخته تا به دليل تلاش‌های نمايانی که برای پاسداری و تحکيم صلح و آرامش صورت داده است، وی را نامزد دريافت جايزه صلح نوبل کنند.
اگر به جهان غرب بنگريم، کسان بسياری هستند که آيت‌الله سيستانی را تنها به عنوان يک عالم روحانی و مرجع شيعه با اصالتی ايرانی می‌شناسند. وی با اين که سال 1930 در شهر مشهد واقع در ايران زاده شده، سال 1951 اما تصميم می‌گيرد که به عراق برود تا بيش از شش دهه از عمر خويش را در شهر مقدس نجف سپری کند، و به تلاش‌های علمی خود در زمينه مطالعات اسلامی در حوزه هزارساله نجف که برجسته‌ترين کانون مطالعات دينی شيعی در عراق است، بپردازد. وی نخستين گواهی اجتهاد خود را در سال 1960 گرفت و در حوزه درس‌های فقهی خويش به بررسی منابع بنيادين قانونگذاری از ديدگاه مکاتب و مذاهب مختلف اسلامی پرداخت. روش درسی وی بر مطالعات تطبيقی ميان قوانين معاصر از جمله قوانين عراق و مصر و فرانسه استوار است. آيت‌الله سيستانی، بر خلاف برخی از علمايی که به متون تاريخی به عنوان نصوصی مطلق و تغييرناپذير می‌نگرند و شرايط و ويژگی‌های زندگی معاصر را ناديده می‌گيرند، بر بازنگری در گفتمان احکام اسلامی بر پايه شرايط معاصر حاکم بر امت اسلامی تأکيد دارد.
شماری از علما و محصلان حوزه می‌گويند که آنان از مرجع فقيد، آيت‌الله العظمی سيد ابوالقاسم خوئی (1899- 1992) خواسته بودند که شرايط را برای کسی که بتواند رهبری نهاد عالی دينی و مديريت امور حوزه دينی نجف را بر عهده بگيرد، فراهم آورد، و نظر آقای خوئی به آقای سيستانی تعلق گرفت که جايگاهی والا داشت و گذشته از شخصيتی به دور از هر شائبه، از اخلاق، فضيلت، شايستگی و معرفت علمی برخوردار بود. اين گونه بود که آيت‌الله سيستانی همزمان با تدريس در حوزه، به اقامه جماعت در مسجد آيت‌الله خوئی در نجف پرداخت و پس از درگذشت آيت‌الله خوئی در سال 1992، روحانيان نجف به يک توافق جمعی مبنی بر انتخاب ايشان به عنوان برجسته‌ترين «آيت‌الله العظمی» در ميان مسلمانان شيعه دست يافتند.
اين جانب افتخار اين را داشتم که ماه گذشته با آيت‌الله العظمی سيستانی ديدار کنم؛ مردی که با شادابی و نشاط، مسئوليت جلوگيری از تجزيه عراق را بر دوش گرفته است. لحظه‌ای را به ياد می‌آورم که در خانه کوچک او با مساحتی کمتر از صد متر در يکی از کوچه‌های تنگ منشعب از شارع الرسول که به حرم امام علی در شهر نجف اشرف منتهی می‌شود، قدم می‌زدم. خانه‌ای که گفته‌اند در قبال پرداخت 400 دلار در ماه اجاره شده است. در لابلای آن ديدار به ياد ماندنی، ديدگاه‌های خود پيرامون مسائل جاری را با آيت‌الله در ميان نهادم، اما دريافتم که وی آگاهی و شناخت بيشتری به جزئيات مسائل دارد و همين امر اين باور را در من زنده کرد که اين مرد از مشاوران خوبی بهره‌مند است که همه آن چه را که در سطح کشوری و بين‌المللی اتفاق می‌افتد به اطلاع وی می‌رسانند.
هنوز طنين اين سخنان آيت‌الله سيستانی در گوش من باقی است که بارها تکرار کرد که شبانه‌روز برای بهره‌مندی همه انسان‌ها از جهانی با آرامش و امنيت دعا می‌کند و می‌خواهد که همه مسلمانان پايبند اتحاد و همبستگی باشند و با پرهيز از طائفه‌گرايی ، حقوق بشر را پاس دارند.
آيت‌الله 85 ساله من را نه به عنوان يک شيعه يا سنی، و مسلمان يا نامسلمان، بلکه به عنوان يک انسان خطاب می‌کرد.
من در حالی با آيت‌الله سيستانی بدرود گفتم که اطمينان داشتم تا زمانی که مردانی باحکمت در حد و اندازه آيت‌الله العظمی سيستانی در عراق هستند، اين کشور در دست انسان‌هايی امين قرار دارد.
اما پرسشی که هنوز در ذهن من بی‌پاسخ مانده، اين است که با رفتن اين مرد بزرگ از ميان عراق آشفته، بر سر اين کشور چه خواهد آمد؟
 

انتهای پیام/ س.ع
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: