به گزارش «شیعه نیوز»، گروهک تروریستی داعش با برگزاری امتحان رانندگی به مردم شهر رقه سوریه گواهینامه اعطا میکند.
دفتر رسانهای داعش با انتشار عکسی از این گواهینامه اعلام کرد: به کسانیکه در امتحان رانندگی پلیس داعش پذیرفته شوند، گواهینامه اعطا میشود.
این گروهک که با وضع قوانین سختگیرانه و انجام جنایات مختلف، زندگی را برای مردم رقه بسیار رنجآور کرده است؛ حال که نوبت به رانندگی و حفظ جان مردم میرسد، به راحتی و با سادهترین قوانین به مردم گواهینامه رانندگی اعطا میکند. از همین رو بسیاری از مردم برای دریافت گواهینامه از داعش اقدام کردهاند و مراکز مختلفی برای امتحان رانندگی ایجاد شده است.
انتهای پیام/ س.ع
با سلام
گواهی نامه داعشی
مامور راهنمایی رانندگی امد برای امتحان شرکت کنندگان برای
گواهینامه
مدارکتان را بدهید پول واریز کردید کپی گرفتید
شناسنامه دارید
همه گفتند بله البته با ترس
مامور گفت ببینم .
من می گویم ان مامور جهنم با ان لباس و فرم یک ابوجهل
مجسم بود صبر کنید یک لعن به ابوجهل حواله کنم که خیلی
پیامبر مهربانمان را ازار داد.
خلاصه گفت شناسنامه ندارید مهم نیست ما به همه مخصوصش
را داریم شناسنامه تکفیری داعشی بوکوحرامی
نفر اول بیاید صبر کرد نیامد جان بکن بیا
نفر دوم او را بردند کجا گفت ریاست شما گفته تو نمی خواهد
امتحان بدی گواهینامه هم نمی خواهد داشته باشی
احمق کجا رفت با لرز گفت اوبسیار ماهر شده بود
بردند برای انفجار انتحاری با اتومبیل اخر داعش
نیروی زبده لازم دارد
نفر بعدی تویی بیا رفت بنشین پشت موتور چرا من با خودرو
میخواهم در اینده کار کنم
نمیخواهد بیا بپر با اخرین سرعت برو کجا
مامور وحشی و عصبانی وای از دست خنگ ها
برو با موتورسیکلت روی پل
چه کنم
فیل هوا کن برو الان می فهمی
بسته های انفجاری پل ومرد را پودر کرد
نفر بعدی امد بله من سومی هستم
برو پشت رل رفت استارت بزن با علامت من
دست مامور رفت بالا استارت همان انفجار همان
چهارمی بیا نیست کجا ست رفت کتاب ازمون رانندگی را
بیاورد بنظر فراموشش شده بعضی جوابها
چه شنیدم خودش وکتابش را یکجا بسوزانید چقدر از کتاب بدم می اید
نفر بعدی بیا وقت ندارم باید جایی یر بزنم
نیست او کجاست رفته برای شما سیگار بخرد
هم او هم سیگارش چند ضربه شلاق
نفر بعدی امد گغت من دیگر شرکت نمی کنم
دیوانه ای نه چرا اخر اخر اخر من من من
جان بکن جان بکن والا ماشه را می کشم
من د دس ندارم
عصبی مامور نامامور ماشه را کشید اورا کشت
نزدیک جسد رفت اورا شناخت این همان نبود هفته قبل
دستش را قطع کرده بودم
مامور دیگر بله او بود او لکنت زبان داشت
من حالیم نیست
برویم ناهار خیلی امتحان گرفتم خسته ام
ناهار چی داریم
نترس کنسرو دست هم هست به همه می رسد
گواهینامه ها همه در دستش ماند
راستی اینها عرضه ندارند رانندگی یاد بگیرند
حیف که اینها راچاپ کردیم
بگو چاپخانه برو بگو دست نگه دارند
رفت برگشت چاپخانه نیست یعنی چه نیست یعنی چه
وای یادم امد بسته های انفجاری را عوضی کنار هیتر
گذاشتم.