۰

تکیه‌گاه حضرت زهرا (سلام الله علیها) در خطبه فدکیه

خطبه فدکیه «ام‌‌ابیها» حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها مملو از معارف اسلامی است؛ اما در این خطبه رکنی از اسلام جایگاه خاصی در اثبات حقایق و رفع شبهات منسوب به پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه واله) دارد که دختر عزیز پیامبر به خوبی از آن بهره‌ برده است.
کد خبر: ۷۰۳۶۲
۱۰:۳۲ - ۱۴ فروردين ۱۳۹۳
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز»، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) یادگار عزیز ایشان در میان امّت بود با این حال عده‌ای دست به غصب ارثیه ایشان از پدر بزرگوارش که همان باغ معروف «فدک» بود زدند؛ همان‌هایی که با تشکیل ثقیفه بنی‌ساعده حق بزرگ الهی همسرش علی(علیه السلام) یعنی وصایت و ولایت بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) را نیز نادیده گرفتند.

این بزرگ بانوی جهان هستی پس از اطلاع از تصمیم این عده برای غصب فدک به همراه چند نفر از زنان و خدمتکاران به مسجد رفتند و به ایراد خطبه‌ای که معروف به خطبه «فدکیه» شده است پرداختند که در واقع دریای عظیم و وسیعی از حقایق الهی است که با معارف توحیدی آغاز می‌شود و پس از آن با اشاره به تاریکی‌های جهل در میان مردم به نقش نبوت پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) در زدودن این جهالت‌ها پرداخته و پس از آن به دوران پس از رحلت آن حبیب خداوند می‌رسد که موضوع این گزارش را تشکیل خواهد داد.

کسانی که مورد غبطه‌اند و گوش دادنی که نجات‌بخش است

اولین اشاره بانوی بزرگ جهان هستی حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) در این بخش از خطبه خود به قرآن کریم است که پس از آن نیز آیات کتاب خداوند، محور استدلا‌ل‌های حضرت در مورد مسائل مختلف قرار می‌گیرد که به آن‌ها اشاره خواهیم کرد.

اما عباراتی که حضرت درباره قرآن کریم به کار می‌برند اینچنین است؛

زَعیمُ حَقٍّ لَهُ فیکُمْ؛ زمامدار حق در میان شما

وَ عَهْدٍ قَدَّمَهُ اِلَیْکُمْ؛ و پیمانى است که پیشاپیش به سوى شما فرستاده شده

وَ بَقِیَّةٍ اِسْتَخْلَفَها عَلَیْکُمْ؛ و باقیمانده‌‏اى است که براى شما باقى گذارده

کِتابُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ الْقُرْانُ الصَّادِقُ؛ و آن کتاب گویاى الهى و قرآن راستگوست

و النُّورُ السَّاطِعُ وَ الضِّیاءُ اللاَّمِعُ؛ و نور فروزان و شعاع درخشان است

بَیِّنَةً بَصائِرُهُ؛ بیان و حجّت‌هاى آن روشن است

مُنْکَشِفَةً سَرائِرُهُ؛ اسرار باطنى آن آشکار است

مُنْجَلِیَةً ظَواهِرُهُ؛ ظواهر آن جلوه‌‏گر است

مُغْتَبِطَةً بِهِ اَشْیاعُهُ؛ پیروان آن مورد غبطه جهانیان‌اند

قائِداً اِلَى الرِّضْوانِ اِتِّباعُهُ؛ تبعیّت از او باعث خشنودى الهى است

مُؤَدٍّ اِلَى النَّجاةِ اسْتِماعُهُ؛ گوش دادن به آن راه نجات است

قرآن راهنمای شناخت واجب و حرام، گواه روشن و برهان کافی است

بِهِ تُنالُ حُجَجُ اللَّهِ الْمُنَوَّرَةُ وَ عَزائِمُهُ الْمُفَسَّرَةُ وَ مَحارِمُهُ الْمُحَذَّرَةُ وَ بَیِّناتُهُ الْجالِیَةُ وَ بَراهینُهُ الْکافِیَةُ وَ فَضائِلُهُ الْمَنْدُوبَةُ وَ رُخَصُهُ الْمَوْهُوبَةُ وَ شَرائِعُهُ الْمَکْتُوبَةُ؛ به وسیله آن می‌توان به حجّت‌هاى نورانى الهى و واجباتى که تفسیر و محرّماتى که از ارتکاب آن منع شده و نیز به گواهی‌هاى جلوه‌‏گرش و برهان‌هاى کافیش و فضائل پسندیده‏‌اش و رخصت‌هاى بخشیده شده‏‌اش و قوانین واجبش دست یافت.

سپس حضرت با اشاره به رحلت پیامبر اعظم (صلی الله علیه واله) به شکسته شدن سکوت گمراهان؛ ظاهر شدن علائم نفاق و نقش شیطانی که منزل به منزل به سراغ مردم می‌رفت تا آنها را فریب دهد اشاره فرموده و می‌افزایند: هذا، وَ الْعَهْدُ قَریبٌ، وَالْکَلْمُ رَحیبٌ، وَ الْجُرْحُ لَمَّا یَنْدَمِلُ، وَ الرَّسُولُ لَمَّا یُقْبَرُ، اِبْتِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ، اَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا، وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ؛ این در حالى بود که زمانى نگذشته بود و موضع شکاف زخم هنوز وسیع بود و جراحت التیام نیافته و پیامبر به قبر سپرده نشده بود، بهانه آوردید که از فتنه می‌هراسید، آگاه باشید که در فتنه قرار گرفته‏‌اید، و به راستى جهنم کافران را احاطه کرده است.

عمل به احکام و اوامر واضح و روشن قرآن جایی برای فتنه‌گری نمی‌گذارد

دخت مکرم نبی اسلام در این قسمت پس از اشاره به اینکه ترس از قتنه بعد از پیابر بهانه‌ای بیش برای کتمان حق اهل‌بیت(علیه السلام) نیست؛ به حضور قرآن در بین امت اشاره کرده و می‌افزایند: فَهَیْهاتَ مِنْکُمْ، وَ کَیْفَ بِکُمْ، وَ اَنَّى تُؤْفَکُونَ، وَ کِتابُ اللَّهِ بَیْنَ اَظْهُرِکُمْ، اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ، وَ اَحْکامُهُ زاهِرَةٌ، وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ، و زَواجِرُهُ لائِحَةٌ، وَ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ، وَ قَدْ خَلَّفْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، أَرَغْبَةً عَنْهُ تُریدُونَ؟ اَمْ بِغَیْرِهِ تَحْکُمُونَ؟ «بِئْسَ لِلظَّالمینَ بَدَلاً (1)»، «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْاِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ، وَ هُوَ فِی الْاخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینِ (2)»؛ این کار از شما بعید بود، و چطور این کار را کردید، به کجا روى می‌آوردید در حالى که کتاب خدا رویاروى شماست، امورش روشن، و احکامش درخشان، و علائم هدایتش ظاهر، و محرّماتش هویدا، و اوامرش واضح است، ولى آن را پشت سر انداختید، آیا بى‏رغبتى به آن را خواهانید؟ یا بغیر قرآن حکم می‌کنید؟ که این براى ظالمان بدل بدى است، «و هرکس غیر از اسلام دینى را جویا باشد از او پذیرفته نشده و در آخرت از زیانکاران خواهد بود».

همانطور که مشاهده می‌کنید صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در این بخش از خطبه خویش در ضمن دفاع از حق اهل‌بیت پیامبر (صلی الله علیه واله) به ویژگی‌هایی از کتاب خداوند همچون اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ، وَ اَحْکامُهُ زاهِرَةٌ، وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ، و زَواجِرُهُ لائِحَةٌ، وَ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ؛ امورش روشن، و احکامش درخشان، و علائم هدایتش ظاهر، و محرّماتش هویدا، و اوامرش واضح است، اشاره می‌کند و این وضوح و روشنی در احکام و اوامر قرآن کریم را فتنه شکن معرفی می‌کند.

مرحوم آیت‌الله مجتبی تهرانی درباره این آیه در خطبه فدکیه می‌گوید: استدلال حضرت این است که شما از احکام قرآن تخلف کردید و شرایطی که در قرآن برای رهبری و امامت الهی مطرح شده است نادیده گرفتید و احکام ظاهره قران را کنار گذاشتید؛ پس شما قرآن را کنار زدید و هنگامی هم که قرآن کنار رفت دیگر اسلامی باقی نمی‌ماند. پس اگر علی علیه السلام را کنار گذاشتید یعنی حقیقت اسلام را کنار گذاشته‌اید؛ چون اسلام یعنی عمل به معیارها و شرایطی که در قرآن آمده، حال اگر کسی به حرف قرآن گوش نداد و آن را رها کرد اسلام را رها کرده است.

من مانند سلیمان(علیه السلام) و یحیی(علیه السلام) و هر انسان دیگری از پدرم ارث می‌برم

بزرگ بانوی دو عالم در ادامه برای استدلال درباره حق خویش در ارث بردن از پدر بزرگوارشان از آیات قرآن کریم بهره برده و می‌فرمایند: «اَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ! أَاُغْلَبُ عَلى اِرْثی؟ یَابْنَ اَبی‏‌قُحافَةَ! اَفی کِتابِ اللَّهِ تَرِثُ اَباکَ وَ لا اَرِثُ اَبی؟ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیّاً، اَفَعَلى عَمْدٍ تَرَکْتُمْ کِتابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، إذْ یَقُولُ «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ» (3) وَ قالَ فیما اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ زَکَرِیَّا اِذْ قالَ: «فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِ‏ یَعْقُوبَ»، (4) وَ قالَ: «وَ اوُلُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ» (5) وَ قالَ «یُوصیکُمُ اللَّهُ فی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ» (6) وَ قالَ «اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةَ لِلْوالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبَیْنِ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ» (7).

وَ زَعَمْتُمْ اَنْ لا حَظْوَةَ لی، وَ لا اَرِثُ مِنْ اَبی، وَ لا رَحِمَ بَیْنَنا، اَفَخَصَّکُمُ اللَّهُ بِایَةٍ اَخْرَجَ اَبی مِنْها؟ اَمْ هَلْ تَقُولُونَ اِنَّ اَهْلَ مِلَّتَیْنِ لا یَتَوارَثانِ؟ اَوَ لَسْتُ اَنَا وَ اَبی مِنْ اَهْلِ مِلَّةٍ واحِدَةٍ؟ اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی وَ ابْنِ عَمّی؟ فَدُونَکَها مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً تَلْقاکَ یَوْمَ حَشْرِکَ؛ اى مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث پدرم را از من بگیرند، اى پسر ابى‏‌قحافه، آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببرى و از ارث پدرم محروم باشم امر تازه و زشتى آوردى، آیا آگاهانه کتاب خدا را ترک کرده و پشت سر می‌اندازید، آیا قرآن نمی‌گوید «سلیمان از داود ارث برد»، و در مورد خبر زکریا آنگاه که گفت: «پروردگار مرا فرزندى عنایت فرما تا از من و خاندان یعقوب ارث برد» و فرمود: «و خویشاوندان رحمى به یکدیگر سزاوارتر از دیگرانند»، و فرموده: «خداى تعالى به شما درباره فرزندان سفارش می‌کند که بهره پسر دو برابر دختر است»، و می‌‏فرماید: «هنگامى که مرگ یکى از شما فرا رسد بر شما نوشته شده که براى پدران و مادران و نزدیکان وصیت کنید و این حکم حقّى است براى پرهیزگاران».

و شما گمان می‌‏برید که مرا بهره‏‌اى نبوده و سهمى از ارث پدرم ندارم، آیا خداوند آیه‏‌اى به شما نازل کرده که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا می‌گوئید اهل دو دین از یکدیگر ارث نمی‌‏برند؟ آیا من و پدرم را از اهل یک دین نمی‌دانید؟ و یا شما به عام و خاص قرآن از پدر و پسرعمویم آگاه‌ترید؟ اینک این تو و این شتر، شترى مهارزده و رحل نهاده شده، برگیر و ببر، با تو در روز رستاخیز ملاقات خواهد کرد».

تهدید به عذاب الهی

در ادامه نیز حضرت با استفاده از آیاتی از قرآن کریم به قیامت و عذاب آن اشاره می‌کند و می‌فرماید: «فَنِعْمَ الْحَکَمُ اللَّهُ وَ الزَّعیمُ مُحَمَّدٌ وَ الْمَوْعِدُ الْقِیامَةُ وَ عِنْدَ السَّاعَةِ یَخْسِرُ الْمُبْطِلُونَ وَ لا یَنْفَعُکُمْ اِذْ تَنْدِمُونَ، «وَ لِکُلِّ نَبَأٍ مُسْتَقَرٌّ(۸)»، «وَ لَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتیهِ عَذابٌ یُخْزیهِ (9)»، «وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقیمٌ (10)»؛ چه نیک داورى است خداوند و نیکو دادخواهى است پیامبر و چه نیکو وعده‌‏گاهى است قیامت و در آن ساعت و آن روز اهل باطل زیان می‌برند، و پشیمانى به شما سودى نمی‌رساند و براى هرخبرى قرارگاهى است، پس خواهید دانست که عذاب خوارکننده بر سر چه کسى فرود خواهد آمد و عذاب جاودانه که را شامل می‌شود.».

حق‌کشی بعد از پیامبر، مخالف قرآن و عقبگرد بود

سپس حضرت با مخاطب قرار دادن نقبا و انصار آنها را به خاطر خاموش ماندن در احقاق حق دختر عزیز پیامبر پس از رحلت جانگداز رسول خدا (صلی الله علیه واله) مذمت کرده و دوباره با استناد به آیه‌ای از قرآن کریم می‌فرماید: فَتِلْکَ وَاللَّهِ النَّازِلَةُ الْکُبْرى وَ الْمُصیبَةُ الْعُظْمى، لامِثْلُها نازِلَةٌ، وَ لا بائِقَةٌ عاجِلَةٌ اُعْلِنَ بِها، کِتابُ اللَّهِ جَلَّ ثَناؤُهُ فی اَفْنِیَتِکُمْ، وَ فی مُمْساکُمْ وَ مُصْبِحِکُمْ، یَهْتِفُ فی اَفْنِیَتِکُمْ هُتافاً وَ صُراخاً وَ تِلاوَةً وَ اَلْحاناً، وَ لَقَبْلَهُ ما حَلَّ بِاَنْبِیاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ، حُکْمٌ فَصْلٌ وَ قَضاءٌ حَتْمٌ. «وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ اَفَاِنْ ماتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى اَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللَّهُ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللَّهُ الشَّاکِرینَ». (11)؛ به خدا سوگند که این مصیبت بزرگ‌تر و بلیّه عظیم‌‏تر است که همچون آن مصیبتى نبوده و بلاى جانگدازى در این دنیا به پایه آن نمی‌رسد، کتاب خدا آن را آشکار کرده است، کتاب خدایى که در خانه‏‌هایتان، و در مجالس شبانه و روزانه‏‌تان، آرام و بلند و با تلاوت و آهنگین آن را می‌خوانید، این بلائى است که پیش از این به انبیاء و فرستاده شدگان وارد شده است، حکمى است حتمى، و قضائى است قطعى، خداوند می‌فرماید: «محمد پیامبرى است که پیش از وى پیامبران دیگرى درگذشتند، پس اگر او بمیرد و یا کشته شود به عقب برمی‌گردید، و آنکس که به عقب برگردد به خدا زیانى نمی‌رساند و خدا شکرکنندگان را پاداش خواهد داد».

علی را از خلافت دور کردن، پیامبر را از صحنه خارج کردن است

سپس زهرای اطهر در ضمن ادامه سخن خود به آیه‌ 13 سوره مبارکه توبه که مربوط به طرح یهود برای بیرون کردن پیامبر از مدینه است اشاره کرده و فرمودند: «ایهاً بَنی ‏قیلَةَ! ءَاُهْضَمُ تُراثَ اَبی وَ اَنْتُمْ بِمَرْأى مِنّی وَ مَسْمَعٍ وَ مُنْتَدى وَ مَجْمَعٍ، تَلْبَسُکُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُکُمُ الْخُبْرَةُ وَ اَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْاَداةِ وَ الْقُوَّةِ وَ عِنْدَکُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، تُوافیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجیبُونَ وَ تَأْتیکُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغیثُونَ وَ اَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْکِفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَیْرِ وَ الصَّلاحِ وَ النُّخْبَةُ الَّتی انْتُخِبَتْ وَ الْخِیَرَةُ الَّتِی اخْتیرَتْ لَنا اَهْلَ الْبَیْتِ.

قاتَلْتُمُ الْعَرَبَ وَ تَحَمَّلْتُمُ الْکَدَّ وَ التَّعَبَ وَ ناطَحْتُمُ الْاُمَمَ وَ کافَحْتُمُ الْبُهَمَ، لا نَبْرَحُ اَوْ تَبْرَحُونَ، نَأْمُرُکُمْ فَتَأْتَمِرُونَ، حَتَّى اِذا دارَتْ بِنا رَحَى الْاِسْلامِ وَ دَرَّ حَلَبُ الْاَیَّامِ وَ خَضَعَتْ نُعْرَةُ الشِّرْکِ، وَ سَکَنَتْ فَوْرَةُ الْاِفْکِ وَ خَمَدَتْ نیرانُ الْکُفْرِ وَ هَدَأَتْ دَعْوَةُ الْهَرَجِ وَ اسْتَوْسَقَ نِظامُ الدّینِ، فَاَنَّى حِزْتُمْ بَعْدَ الْبَیانِ، وَ اَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الْاِعْلانِ وَ نَکَصْتُمْ بَعْدَ الْاِقْدامِ وَ اَشْرَکْتُمْ بَعْدَ الْایمانِ؟

بُؤْساً لِقَوْمٍ «نَکَثُوا اَیْمانَهُمْ (12)» مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ، «وَ هَمُّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ (13)»، «اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ (14)».

اَلا، وَ قَدْ أَرى اَنْ قَدْ اَخْلَدْتُمْ اِلَى الْخَفْضِ وَ اَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ اَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ وَ نَجَوْتُمْ بِالضّیقِ مِنَ السَّعَةِ، فَمَجَجْتُمْ ما وَعَبْتُمْ وَ دَسَعْتُمُ الَّذى تَسَوَّغْتُمْ، فَ«...اِنْ تَکْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ جَمیعاً فَاِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ (15)».

اَلا، وَ قَدْ قُلْتُ ما قُلْتُ هذا عَلى مَعْرِفَةٍ مِنّی بِالْخِذْلَةِ الَّتی خامَرْتُکُمْ، وَ الْغَدْرَةِ الَّتِی اسْتَشْعَرَتْها قُلُوبُکُمْ، وَ لکِنَّها فَیْضَةُ النَّفْسِ، وَ نَفْثَةُ الْغَیْظِ، وَ حَوَزُ الْقَناةِ، وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ، وَ تَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ، فَدُونَکُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبِرَةَ الظَّهْرِ، نَقِبَةَ الْخُفِّ، باقِیَةَ الْعارِ، مَوْسُومَةً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ وَ شَنارِ الْاَبَدِ، مَوْصُولَةً بِنارِ اللَّهِ الْمُوقَدَةِ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْاَفْئِدَةِ.

فَبِعَیْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ، «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ (16)»، وَ اَنَا اِبْنَةُ نَذیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذابٌ شَدیدٌ، فَ«اعْمَلُوا ... اِنَّا عامِلُونَ (17)»، «وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ (18)؛ اى پسران قیله، گروه انصار، آیا نسبت به میراث پدرم مورد ظلم واقع شوم در حالى که مرا می‌بینید و سخن مرا می‌شنوید و داراى انجمن و اجتماعید، صداى دعوت مرا همگان شنیده و از حالم آگاهى دارید و داراى نفرات و ذخیره‏‌اید و داراى ابزار و قوه‏‌اید، نزد شما اسلحه و زره و سپر هست، صداى دعوت من به شما می‌‏رسد ولى جواب نمی‌دهید و ناله فریاد خواهیم را شنیده ولى به فریادم نمی‌‏رسید، در حالى که به شجاعت معروف و به خیر و صلاح موصوفید و شما برگزیدگانى بودید که انتخاب شده و منتخباتى که براى ما اهل‏بیت برگزیده شدید!

با عرب پیکار کرده و متحمّل رنج و شدت‌ها شدید و با امت‌ها رزم کرده و با پهلوانان به نبرد برخاستید، همیشه فرمانده بوده و شما فرمانبردار، تا آسیاى اسلام به گردش افتاد، و پستان روزگار به شیر آمد، و نعره‏‌هاى شرک‏‌آمیز خاموش شده و دیگ طمع و تهمت از جوش افتاد و آتش کفر خاموش و دعوت نداى هرج و مرج آرام گرفت و نظام دین کاملاً ردیف شد، پس چرا بعد از اقرارتان به ایمان حیران شده و پس از آشکارى خود را مخفى کردید و بعد از پیشقدمى عقب نشستید و بعد ایمان شرک آوردید؟

واى بر گروهى که بعد از پیمان بستن آن را شکستند، و خواستند پیامبر را اخراج کنند، با آنکه آنان جنگ را آغاز کردند، آیا از آنان هراس دارد در حالى که خدا سزاوار است که از او بهراسید، اگر مؤمنید.

آگاه باشید می‌بینم که به تن ‏آسایى جاودانه دل داده و کسى را که سزاوار زمامدارى بود را دور ساخته‏‌اید، با راحت‏‌طلبى خلوت کرده، و از تنگناى زندگى به فراخناى آن رسیده‌‏اید، در اثر آن آنچه را حفظ کرده بودید را از دهان بیرون ریختید، و آنچه را فروبرده بودید بازگرداندید، پس بدانید اگر شما و هرکه در زمین است کافر شوید، خداى بزرگ از همگان بی‌نیاز و ستوده است.

آگاه باشید آنچه گفتم با شناخت کاملم بود، به سستى پدید آمده در اخلاق شما، و بی‌وفائى و نیرنگ ایجاد شده در قلوب شما، و لیکن اینها جوشش دل اندوهگین، و بیرون ریختن خشم و غضب است، و آنچه قابل تحمّلم نیست، و جوشش سینه‏‌ام و بیان دلیل و برهان، پس خلافت را بگیرید، ولى بدانید که پشت این شتر خلافت زخم است، و پاى آن سوراخ و تاول‏دار، عار و ننگش باقى و نشان از غضب خدا و ننگ ابدى دارد و به آتش شعله‏‌ور خدا که بر قلب‌ها احاطه می‌یابد متصل است.

آنچه می‌کنید در برابر چشم بیناى خداوند قرار داشته، و آنانکه ستم کردند به زودى می‌‏دانند که به کدام بازگشتگاهى بازخواهند گشت، و من دختر کسى هستم که شما را از عذاب دردناک الهى که در پیش دارید خبر داد، پس هرچه خواهید بکنید و ما هم کار خود را می‌کنیم، و شما منتظر بمانید و ما هم در انتظار به سر می‌بریم.».

سخنی که مخالف قرآن باشد مردود است ولو منسوب به پیامبر/ سخنانی آغشته به هوای نفس

پس از این فرمایشات پاره تن پیامبر اسلام، سخنانی توسط خلیفه اول مطرح شد که در ضمن آن نقل قولی از پیامبر اکرم کرده و می‌گوید: از پیامبر شنیدم که فرمود: «ما گروه پیامبران دینار و درهم و خانه و مزرعه به ارث نمی‌گذاریم و تنها کتاب و حکمت و علم و نبوت را به ارث می‌نهیم، و آنچه از ما باقى می‌‏ماند در اختیار ولىّ امر بعد از ماست، که هر حکمى که بخواهد در آن کند.»

حضرت زهرا (سلام الله علیها) در رد این سخن دوباره به قرآن کریم استناد کرده و با اشاره دوباره به آیات پیشین و آیه 18 سوره مبارکه یوسف (علیه السلام) که درباره هوای نفس برادران او در آوردن حجت دروغین برای یعقوب (علیه السلام) در خورده شدن یوسف (علیه السلام) توسط گرگ سخن گفته است، می‌فرمایند: «سُبْحانَ ‏اللَّهِ، ما کانَ اَبی رَسُولُ‏ اللَّهِ عَنْ کِتابِ اللَّهِ صادِفاً، وَ لا لِاَحْکامِهِ مُخالِفاً، بَلْ کانَ یَتْبَعُ اَثَرَهُ، وَ یَقْفُو سُوَرَهُ، اَفَتَجْمَعُونَ اِلَى الْغَدْرِ اِعْتِلالاً عَلَیْهِ بِالزُّورِ وَ هذا بَعْدَ وَفاتِهِ شَبیهٌ بِما بُغِیَ لَهُ مِنَ الْغَوائِلِ فی حَیاتِهِ، هذا کِتابُ اللَّهِ حُکْماً عَدْلاً وَ ناطِقاً فَصْلاً، یَقُولُ: «یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِ‏ یَعْقُوبَ»، وَ یَقُولُ: «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ»؛ بَیَّنَ عَزَّ وَ جَلَّ فیما وَزَّعَ مِنَ الْاَقْساطِ وَ شَرَعَ مِنَ الْفَرائِضِ وَالْمیراثِ وَ اَباحَ مِنْ حَظِّ الذَّکَرانِ وَ الْاِناثِ، ما اَزاحَ بِهِ عِلَّةَ الْمُبْطِلینَ وَ اَزالَ التَّظَنّی وَ الشُّبَهاتِ فِی الْغابِرینَ، کَلاَّ «بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ اَنْفُسُکُمْ اَمْراً، فَصَبْرٌ جَمیلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ (19)»؛ پاک و منزه است خداوند، پدرم پیامبر، از کتاب خدا رویگردان و با احکامش مخالف نبود، بلکه پیرو آن بود و به آیات آن عمل می‌کرد، آیا می‌‏خواهید علاوه بر نیرنگ و مکر به زور او را متهم نمائید، و این کار بعد از رحلت او شبیه است به دام‌هائى که در زمان حیاتش برایش گسترده شد، این کتاب خداست که حاکمى است عادل، و ناطقى است که بین حق و باطل جدائى می‌اندازد، و می‌‏فرماید: زکریا گفت: خدایا فرزندى به من بده که «از من و خاندان یعقوب ارث ببرد»، و می‌فرماید: «سلیمان از داود ارث برد»؛ و خداوند در سهمیه‏‌هائى که مقرر کرد و مقادیرى که در ارث تعیین فرمود و بهره‏‌هائى که براى مردان و زنان قرار داد، توضیحات کافى داده که بهانه‏‌هاى اهل باطل و گمان‌ها و شبهات را تا روز قیامت زائل فرموده است، نه چنین است، «بلکه هواهاى نفسانى شما راهى را پیش پایتان قرار داده و جز صبر زیبا چاره‏‌اى ندارم و خداوند در آنچه می‌کنید یاور ماست».

دل‌هایی که به واسطه گناه بر آنها مهر زده شده قرآن را نمی‌فهمند

سپس بعد از اینکه خلیفه اول حکومت خود را نتیجه تصمیم مردم معرفی می‌کند؛ زهرای مرضیه(سلام الله علیها) خطاب به مردم می‌فرماید: «مَعاشِرَ الْمُسْلِمینَ الْمُسْرِعَةِ اِلى قیلِ الْباطِلِ، الْمُغْضِیَةِ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ، اَفَلا تَتَدَبَّرُونَ الْقُرْانَ اَمْ‏ عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها، کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِکُمْ ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِکُمْ، فَاَخَذَ بِسَمْعِکُمْ وَ اَبْصارِکُمْ، وَ لَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ، وَ ساءَ ما بِهِ اَشَرْتُمْ، وَ شَرَّ ما مِنْهُ اِعْتَضْتُمْ، لَتَجِدَنَّ وَ اللَّهِ مَحْمِلَهُ ثَقیلاً، وَ غِبَّهُ وَ بیلاً، اِذا کُشِفَ لَکُمُ الْغِطاءُ، وَ بانَ ما وَرائَهُ الضَّرَّاءُ، وَ بَدا لَکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَحْتَسِبُونَ، وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ؛ اى مسلمانان! که براى شنیدن حرف‌هاى بیهوده شتابان بوده و کردار زشت را نادیده می‌گیرید، آیا در قرآن نمی‌اندیشید، یا بر دل‌ها مهر زده شده است، نه چنین است بلکه اعمال زشتتان بر دل‌هایتان تیرگى آورده و گوش‌ها و چشمانتان را فراگرفته، و بسیار بد آیات قرآن را تأویل کرده و بد راهى را به او نشان داده و با بد چیزى معاوضه کردید، به خدا سوگند تحمّل این بار برایتان سنگین و عاقبتش پر از وزر و وبال است؛ آنگاه که پرده‌‏ها کنار رود و زیان‌هاى آن روشن شود و آنچه را که حساب نمی‌کردید براى شما آشکار شود، آنجاست که اهل باطل زیانکارند».

همانگونه که دیدید و پیش از این نیز گفته شد؛ حضرت در جای جای خطبه خود و در پاسخ به شبهاتی که در خصوص حق زائل شده از اهل‌بیت رسول خدا علیهم‌السلام مطرح شده است با استفاده از آیات قرآن کریم به استدلال پرداخته‌اند و پیش از آن با توصیفاتی که در ابتدای این گزارش ذکر شد ابتدا جایگاه قرآن کریم را در اسلام و در میان امت اسلامی روشن کرده‌اند.

...............................................

1- سوره مبارکه کهف، 50

2- آل‌عمران، 85

3- نمل، 16

4- مریم 5 و 6

5- انفال، 75

6- نساء، 11

7- بقرة، 180

8- انعام، 67

9- هود،39 و 40

10- هود، 40

11- آل‌عمران 144

12، 13 و 14  توبه، 13

15- ابراهیم، 8

16- شعرا، 227

17- هود، 121

18- هود، 122

19- یوسف، 18

منبع: فارس

انتهای پیام/ ز.ح
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: