SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز»، لجاجت در اصل نوعي مقاومت در مقابل شرايط و موقعيت جديد است، مقاومت در مقابل هر چه كه منافع و مصالح شخص را به خطر مياندازد. بنابراين مقاومت امكان دارد به حق باشد و امكان دارد باطل باشد.
خداوند سبحان در قرآن كريم نمونهاي از مقاومت باطل و در نهايت كتمان حق و زيربار حق نرفتن رادر برخورد اهل كتاب با پيامبر (صلي الله عليه وآله ) ذكر ميفرمايد: الذين آتينهم الكتاب يعرفونه كما يعرفون ابناءهم و انّ فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون(1)
«اهل كتاب (تورات و انجيل) با توجه به مشخصاتي كه از پيامبر (صلي الله عليه وآله) در كتابهايشان نقل شده و با او كاملاً تطبيق مينمود، او را همانند فرزندان خود ميشناختند ولي حق را كتمان نمودند و به مقاومت عليه حق پرداختند.» نظير اين آيه، آيه 20 سورهي انعام است.
ذكر اين نكته ظريف لازم است كه نوع شناخت والدين و فرزند، بالاترين و دقيقترين شناخت نسبت به ساير شناختها است چرا كه ارتباط بين والدين و فرزند از ابتداي تولد بوده و حال آنكه ارتباطات ديگر اين چنين نيست.بنابراين بيشترين چيزي كه نقش زمينه را براي پيدايش لجبازي فراهم ميكند، به خطر افتادن يا احساس خطر كردن شخص لجباز است.
البته در خصوص كودكان به دليل عدم رشد قوة عاقلة آنها قابل توجيه و قابل اصلاح است و اگر اين صفت با تدابير صحيح تربيتي در كودكي كنترل نشود در بزرگسالي، احتمال انحراف و طغيان وجود دارد.
بدون شك امر تربيت، همانند مسائل حياتي و سرنوشتساز در زندگي انسان بايد با اعتدال و به دور از افراط و تفريط باشد. بديهي است هرگونه افراط و تفريط در امر مهم و از جمله امور تربيتي موجب خدشهدار شدن اصل مساله خواهد بود. يكي از رفتارهايي كه براي بعضي از اشخاص پيدا ميشود، مساله لجاجت است كه اين ريشه در تربيت خانوادگي و شرايط حاكم بر خانواده دارد.
ابتدا به تعدادي از عوامل آشكار ولي فراموش شده از ديد خانواده، در پيدايش اين رفتار اشاره و سپس راههاي برخورد صحيح را متذكرميشويم. به اميد تربيت فرزنداني سالم و متعادل از جهت روحي و رواني كه صدقات جارية شما باشند انشاءالله.
عوامل و زمينههاي پيدايش لجاجت:1ـ دخالتهاي زياد پدر و مادر و گرفتن آزادي عمل از كودك: سن دو سالگي سن ابراز شخصيت و اراده است، تصميمات كودك در انجام كارها به جهت عدم رشد كافي عقل، بدون تعقل و بيحساب است بنابراين والدين اگر بخواهند كودكاني متعادل، با شخصيت، با اراده، داراي حسن ظن و غير لجوج تربيت نمايند، حتي الامكان بايد (با رعايت اعتدال و دوري از افراط و تفريط) به كودكان آزادي عمل بدهندو زياده از حد در كارهاي آنها دخالت و امر و نهي نكنند. چرا كه امر و نهي بيش از حد (اين كار را بكن، اين كار را نكن و...) موجبات خستگي و در نهايت پيدايش صفت لجاجت ميشود.
البته تذكر اين نكته لازم است كه امر ونهي نكردن به معناي عدم كنترل حتي به صورت غير مستقيم نيست. به دليل اينكه چه بسا كودك دست به كاري بزند كه خطرات جاني، جسمي و روحي براي او داشته باشد.
2ـ يكي ديگر از زمينههاي پيدايش لجاجت در افرادتوهين وملامت است،كه البته اختصاص به كودكان ندارد ولي از آنجا كه كودكان نسبت به كارهايشان بيشتر در معرض مؤاخذه از سوي بزرگترها قرار ميگيرند، در آنها بيشتر نمود دارد. امير المؤمنين (ع) ميفرمايد: «الافراط في الملامة يشبّ نيران اللّجاجة»(2) «افراط و زيادهروي در ملامت كردن و سرزنش نمودن آتش لجبازي را شعلهور ميكند».
3ـ يكي ديگر از زمينههاي پيدايش اين رفتار كه البته در خانوادههاي دو يا سه فرزندي و بيشتر، نمود دارد، اين است كه گاهي يكي از كودكان مورد ستم برادران و خواهران بزرگترش قرار ميگيرد و كسي از او دفاع نميكند و او نيز براي دفاع از خود دست به لجبازي ميزند. در اينجا والدين و مربيان هوشيار، مساله را بايد علتيابي نمايند و با اطلاع از اصل جريان، ضمن كنترل رفتار خواهران و برادران (البته با تدابير صحيح تربيتي، كه موجبات دشمني آنان را با برادر يا خواهر كوچكتر فراهم نكند) دل كودك كوچكتر را به دست آورند و بدين ترتيب از ادامة لجاجت كودك جلوگيري نمايند.
4ـ گاهي زمينه لجبازي كودك توسط خود والدين فراهم ميشود و در واقع منشأ لجاجت كودك، خودشان هستند ولي توجهي به اين مساله ندارند. مثلاً گاهي به كودك قول ميدهند كه اگر فلان كار خوب را انجام دادي، فلان جايزه را برايت ميخرم، ولي متأسفانه بعد از انجام كار توسط كودك به قول خود عمل نميكنند و موجبات خشم و لجاجت كودك را فراهم ميكنند. و اين از نظر روايات نيز نهي شده است: «هرگاه به كودكانتان وعدهاي ميدهيد، عمل نماييد چرا كه آنها شما را رازق خود ميدانند.» وگاهي نيزوالدين به كودك مي آموزند كه اگركودك لجبازي كند وبرخواسته هايش پافشاري كند،به هدفش مي رسدووالدين كوتاه خواهندآمد.بنابراين يك سري ازلجبازي هاي كودك ٱموخته شده است.
5ـ پنجمين عامل كه البته مصداقي از عامل چهارم بوده و باز منشأ لجاجت، خود والدين هستند اين است كه در مقابل خواستهاي كودكان (ولو منطقي باشد) مقاومت و لجاجت به خرج ميدهند و همين، لجاجت طرف مقابل را تشديد ميكند. «خاطرهاي از يك دختر بچه: ... از كودكي خودم به ياد دارم كه يك روز مهمان داشتيم و من در اثر لجبازي كتك جانانهاي در حضور آنها خوردم، از مهمانها خجالت كشيدم و بناي جيغ و داد گذاشتم، مادرم مرتب ميگفت خفه شو، عيب است كه صداي دختر دربيايد و... (در آخر) مادرم به عقيده خودش بهترين تصميم را گرفت و لباس عروسكهايم را كه خودم دوخته بودم و از جان بيشتر دوست ميداشتم، آورد و در پيش چشم من آنها را آتش زد، گويا تمام اميدم قطع شد و...»(3)
آيا اين گونه برخورد مي تواند لجاجت را درمان كند؟ اين مادر نه تنها به تربيت كودكش كمكي نكرده بلكه باعث عقدهاي در دل كودكش ميشود كه شايد تا آخر عمر فراموشش نكند. امير المؤمنين علي (علیه السلام) ميفرمايد: «اللجاجة مثار الحروب»(4) «لجاجت باعث جنگ و دشمني است». و باز ميفرمايند: «اللجاج اكثر الاشياء مضرّة في العاجل و الاجال»(5) «ضرر لجبازي براي دنيا و آخرت انسان، بيش از هر چيز است.»
در پايان تذكر اين نكته لازم است كه: پدران و مادران در مورد تربيت عواطف كودكان خود بايد خِرَد را بكار برند و با حوصله و خويشتنداري باشند، آنان بايد از عوامل اصلي كه موجبات رضايت و آزردگي كودك ميشوند و همچنين نتايجي كه اين رضايت خاطر و آزردگي را به وجود ميآورند و اينكه چگونه عاقلانه از بروز حالات عاطفي نامطلوب جلوگيري كنند، آگاه باشند.(6)
والدين بايد نيازهاي كودك را درك كنند، خواستههاي آنان را در نظر آورند و در عين دادن ميدان به كودك جهت تجربه و عمل در سايه روابط حسنه او را تحت كنترل و نظر درآورند. در چنين صورتي كودك بين علاقهاي كه او را با والدينش پيوند ميدهد و دلتنگيهايي كه از ممانعت آنها دارد مبارزه ميكند و اگر واقعاً والدين خود را داراي روابط حسنه با خود بيابد تسليم ميشود. ولا اقل با اجازه گرفتن در آن راه اقدام ميكند.(7)
پاورقی:
1. بقره: 146.
2. محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1362، ج77، ص18.
3. اميني، ابراهيم، آئين تربيت، تهران، انتشارات اسلامي، چاپ اول، 1359، ص195.
4. ميزان الحكمه از غرر الحكم.
5. غرر الحكم.
6. آمدي، غرر الحكم.
7. جلالي، مهدي، روانشناسي كودك، تهران، امير كبير، 1351، ص450.
منبع: جام
انتهای پیام/ ز.ح