۰

وهابي‎ها و تبرك به قبر پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله)

از جمله مواردي كه وهابي‏‌ها به مسلمانان، علي‏الخصوص شيعيان ايراد مي‏‌گيرند و نسبت به آن حساس هستند، آداب روضه منوره و حرم رسول خدا(صلي الله عليه و آله) از هنگام ورود به حرم، كيفيت ايستادن، تبرك جستن به قبر و يا ستون‏‌ها، منبر و ... مي‏‌باشد.
کد خبر: ۵۷۹۸۴
۱۷:۱۸ - ۱۰ تير ۱۳۹۲
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از حج، صنعاني كه از وهابيون مي‏‌باشد مي‏‌گويد: طواف قبور و تبرك و دست كشيدن يا لمس اعضاي ديگر به قبور پيامبر و اهل‌‏بيت شرك است و اين اعمال، مانند افعال جاهليت براي بت‌ها مي‏‌باشد.(1)

وهابي‏‌ها در نامه‌‏اي كه به «شيخ الركب المغربي» نوشتند، بيان كرده‌‏اند كه:
تعظيم قبور انبياء و اولياء از موارد شرك و عبادت بت‏‌ها محسوب مي‌شود.(2) براي پاسخ به اين شبهه و اتهام وارده به مسلمانان، علي‌‏الخصوص شيعيان ذكر چند نكته لازم است:

1- تعظيم و احترام به قبور انبياء و اولياء از مصاديق بزرگداشت و تعظيم شعائر الهي است:
«و من يعظم شعائر الله فانّها من تقوي القلوب»؛ و هر كس شعاير الهي را بزرگ شمارد، همانا كه آن از پرهيزگاري دل‏هاست.(3)هيچ دليلي بر تحريم تعظيم قبور وجود ندارد. مگر اين كه برخي اعمال در آنجا انجام شود و نيّت عبادت بر آن حمل شود مانند: سجده بر قبور، نماز خواندن بر آنها و هر نوع احترامي كه به قصد عبادت باشد نه صرفاً احترام و محبت.

2- بايد به اين نكته توجه داشت كه هر تعظيم و خضوعي عبادت نيست و موجب شرك نمي‌‏شود و حرام نيست.

هيچ دليلي بر تحريم تعظيم قبور انبيا و اوليا وجود ندارد. مگر اين كه برخي اعمال در آنجا انجام شود و نيّت عبادت بر آن حمل شود مانند: سجده بر قبور، نماز خواندن بر آنها و هر نوع احترامي كه به قصد عبادت باشد نه صرفاً احترام و محبت.بلكه آن خضوع و تعظيمي عبادت شمرده مي‌‏شود كه در برابر فردي كه براي او مقام الوهيت قائل است و او را خدا مي‏‌داند، شرك است. در مقاله گذشته اشاره كرديم كه عبادت چه معنايي دارد و در چه صورت، عملي عبادت محسوب مي‌‏شود. در غير اين صورت احترام و تعظيم در مقابل والدين، بزرگان و اساتيد و اميران همه بايد عبادت و در نتيجه شرك محسوب شوند.

پس احترام و تعظيم در برابر كسي كه خدا او را بزرگ قرار داده، مانند انبياء، اولياء، علما و صالحين، عبادت نيست، بلكه چون خداوند آنها را بزرگ شمرده ما نيز او را بزرگ مي‏‌شماريم در نتيجه اين كار به نوعي تعظيم و بزرگداشت خداوند است. مانند احترام به پدر و مادر، احترام و تعظيم به كعبه، مسجدالحرام، ركن، مقام، عرفات و نظاير آنها، همه اينها به اعتبار انتساب به خداوند محترم هستند. و همين‏‌طور است احترام و تعظيم پيامبران و اولياء و صالحان، همان‏طور كه در زمان حياتشان شرك نيست بلكه از نظر آيات و روايات پسنديده است و در حال ممات و پس از مرگ هم تعظيم و تكريم ايشان داراي فضيلت است زيرا حرمت آنها با مرگشان از بين نمي‏‌رود. مالك در مناظره‌‏اي كه با منصور دوانيقي در حرم رسول خدا(صلي الله عليه و آله) داشت گفت:

«انّ حُرمة النبي ميتاً كحرمته حيّاً؛ احترام پيامبر بعد از وفات، همانند احترام او در حال حيات است.(4)

جمله فوق به بحث توسل و حيات برزخي رسول خدا دلالت دارد و وهابي‏‌ها مي‌‎گويند كه:

ما اعتقاد داريم كه پيامبر در قبر، از حيات برزخي بالاتر از شهدا كه قرآن به آن تصريح نمود، برخوردار است، زيرا آن حضرت از شهيدان، افضل است.(5)

پس با توجه به حقايق مربوط به حيات رسول خدا(صلي الله عليه و آله) و لزوم احترام به آن حضرت، مكاني كه در برگيرنده جسد انبياء و اولياست يعني قبور آنان نيز در خور احترام و تكريم است و اين احترام و اظهار محبت‏‌ها نظير بوسيدن و دست كشيدن به قبور و مانند آن، عبادت آنها يا عبادت سنگ‌‎ها نيست و اين اماكن به جهت اين كه مدفن انبياء و اولياء است شرف و حرمت پيدا كرده‌‏اند. و در خور تكريم مي‏‌باشند. همانطور كه جلد قرآن از هر جنسي كه باشد، به علت مجاورت با قرآن بايد محترم باشد و نبايد آن را نجس نمود، چون توهين به قرآن محسوب مي‎شود.

احترام و تعظيم در برابر كسي كه خدا او را بزرگ قرار داده، مانند انبياء، اولياء، علما و صالحين، عبادت نيست، بلكه چون خداوند آنها را بزرگ شمرده ما نيز او را بزرگ مي‌‏شماريم در نتيجه اين كار به نوعي تعظيم و بزرگداشت خداوند است. آيا كسي احترام به مقام ابراهيم و تعظيم حجرالاسود و يا طواف كعبه را، عبادت سنگ‏‌ها، و آن اماكن مي‏‌داند؟

3- تمام اين امور از قبيل: طواف، لمس منبر و قبر و ديوار و ... به قصد تبرك انجام مي‏ شود و در روايات اهل تسنن و تشيع و تاريخ وارد شده است كه در صدر اسلام، مسلمانان به آبي كه پيامبر با آن، دست خود را مي‌‏شست يا مويي كه از پيامبر ريخته مي‏‌شد و يا به آب دهان آن حضرت تبرك مي‌‏جستند. براي نمونه به بعضي از اين موارد اشاره مي‏‌كنيم:

- در سيره حلبيه آمده است:
عروة بن مسعود ثقفي در سال صلح حديبيه نزد رسول خدا(صلي الله عليه و آله) ايستاده بود، ناگهان ديد كه اصحاب ايشان به خاطر تبرك جستن به آبي كه پيامبر با آن وضو مي‌‏گرفت و يا دست خود را مي‏‌شست، بر هم سبقت گرفته و نزديك بود براي دستيابي به آن آب، يكديگر را بكشند و همين كار را با آب دهان حضرت انجام مي‏‌دادند و نيز مويي از حضرت نمي‌‏افتاد مگر اين كه اصحاب آن را مي‏‌گرفتند.(6)

- بخاري در باب صفة البني(صلي‏الله عليه و آله) از ابي‌جحيفه نقل مي‏‌كند:
پيامبر در سفري به سوي وادي بطحاء (بيابان مكه) از منزل خارج شد، هنگام نماز، وضو گرفت و دو ركعت نماز ظهر و دو ركعت نماز عصر بجا آورد - تا آنجا كه مي‏‌گويد- آنگاه مردم، دست آن حضرت را گرفته و به صورتشان مي‏‌ماليدند.

راوي مي‏‌گويد: من نيز دست پيامبر را گرفته و به صورت خود مي‏ماليدم كه دست حضرت از برف خنك‏تر و از مشك‏ خوش‏بو‏تر بود.

بخاري در پايان اين باب، از همين راوي نقل مي‌‏كند: بلال، باقي مانده آب وضوي رسول خدا را براي مردم آورد و آنان از آن آب تبرك نمودند.(7)

بخاري در باب استعمال فضل وضوء‏الناس، از ابي جحيفه نقل مي‏‌كند: همراه رسول خدا در مسافرت بوديم، حضرت وضو گرفت و مردم از آب باقي مانده وضوي ايشان، مي‌‏گرفتند و به خود مي‌‏ماليدند.(8)

مالك در مناظره‏اي كه با منصور دوانيقي در حرم رسول خدا(صلي الله عليه و آله) داشت گفت:

«انّ حُرمة النبي ميتاً كحرمته حيّاً؛ احترام پيامبر بعد از وفات، همانند احترام او در حال حيات است.

مانند اين روايت را بخاري در صحيح خود، «كتاب الصلاة» نيز آورده است و گفته است كه مردم خود را به وضوي حضرت، مسح مي‏‌كردند.(9)

و قسطلاني گفته است كه از اين عبارت، جواز تبرك جستن به چيزي كه جسد صالحان را لمس كرده استنباط مي‌شود.(10)

- مسلم در كتاب الصلاة از ابي جحيفه نقل مي‏‌كند:

پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) را در بيابان مكه ملاقات نمودم... وقتي بلال آب وضوي حضرت را آورد، مردم مي‌‏شتافتند؛ بعضي به آب وضو مي‌‏رسيدند و برخي نيز به ديگران، رطوبت آن آب را مي‌‏رساندند و قطره‌‏هايي از آن را بر آنها مي‌‏پاشيدند. و در حديثي ديگر به همين صورت نقل مي‌‏كند و مي‏‌گويد: اگر كسي به آب نمي‏‌رسيد، از رطوبت آب دست رفيقش مي‏‌گرفت و به خود مي‌‏ماليد. نووي گويد: در اين باب است، تبرك جستن به آثار صالحان و استفاده كردن باقي مانده آب وضو و غذاي او و نوشيدني‌‏ها و لباس‏هايشان است.(11)

- در جريان فتح مكه، داستان تبرك به وضوي پيغمبر(صلي الله عليه و آله) و سبقت گرفتن بر هم و نگاه نمودن ابوسفيان به اين منظره و تعجب از آن، معروف است، كه در كتاب‏‌هاي تاريخي ذكر شده است.

تبرك جستن به منبر پيامبر
سمهودي در آداب روضه منوره و حرم پيغمبر(صلي الله عليه و آله) مي‏‌نويسد:

يكي از آداب روضه منوره و حرم پيامبر اينست كه نزد منبر شريف حضرت آمده و بايستد و خدا را بخواند و او را به خاطر اين كه در كارش آساني قرار داده، حمد و سپاس گويد و بر رسول خدا درود فرستد و همه نيكي‏‌ها را از خدا بخواهد و به او پناه برد، همان‏طور كه ابن عساكر گفته است. در ادامه آن اقشهري مي‏‌گويد: مرداني از اصحاب رسول خدا را ديدم وقتي كه در مسجد (پيامبر) بودند مانند رسول خدا قُبه جلو منبر گرفته و رو به قبله ايستادند و دعا خواندند.

- عياض در كتاب الشفاء از ابي‏ قسط و عتبي مي‌‏نويسد:

اصحاب رسول خدا همواره وقتي كه در مسجد (پيامبر) بودند، قبّه منبر را كه به سمت قبر بود، با دستان خود مي‏‌گرفتند و رو به قبله دعا مي‌‏كردند.(12)

- ابوبكر اثرم مي‏‌گويد: به ابوعبدالله (احمد بن حنبل) گفتم:
آيا لمس و مسح كردن قبر پيامبر جايز است؟ گفت: نمي‌‏دانم. گفتم: منبر چطور؟ گفت: آري، در اين باره روايتي است كه آن را از ابن ابي فديك از ابن ابي ذئب از ابن عمر نقل مي‏‌كنند كه او (ابن عمر) منبر را مسح مي‏‌كرد.(13) - در فصلي از كتاب شرح الكبير چنين آمده است كه مي‌‏گويد: در باره مسح كردن منبر، روايتي وارد شده است كه آن را ابراهيم بن عبدالله بن عبدالقاري نقل كرده و در آن آمده كه او، ابن عمر را ديد كه به جايگاه نشستن پيامبر روي منبر، دست گذاشت، سپس دستش را بر صورت نهاد.(14)

نتيجه‎:
با مطالعه اين روايات كه از كتب معتبر اهل تسنن استخراج شده دريافتيم كه:

1- بر خلاف نظر وهابي‎ها، تبرك جستن به پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) هيچ منافاتي با توحيد ندارد و اگر فقط به عنوان تبرك اين اعمال انجام شود، هيچ نوع شركي را به همراه نخواهد آورد. و مسلم است كه هيچ مسلماني رسول خدا(صلي الله عليه و اله) را با ديدي غير از نگاه پيامبري نمي‌نگرد و اگر اين همه محترم است به جهت پيامبري ايشان است و اين كه مورد رضايت خداي متعال مي‌باشد.

2- اين روايات از منابع اهل تسنن استخراج شده است و اگر فردي از اين فرقه، به اين روايات عامل نباشد دچار تفريط شده است و كسي نمي تواند شيعيان را متهم نمايد كه اين افكار و اعتقادات مختص به شيعيان است.

3- اين مسئله واقعيتي است كه بايد به آن توجه نمود كه اگر تبرك به آب وضو و آبي كه روي دست پيامبر ريخته مي‌‏شد و موي پيغمبر جايز نبود؛ يقينا رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در زمان حيات خود مردم را از اين اعمال نهي مي‎فرمود.

4- قهراً تبرك به قبري كه همه جسم پيامبر را در برگرفته است نيز بايد جايز باشد، چون معيار در تبرك چيزي است كه به پيغمبر وابسته بوده و به بدن مطهر و مبارك آن حضرت به نوعي چسبيده و مرتبط بوده است، مانند لباس و مو و نظاير آن و با توجه به اين كه قبر در برگيرنده بدن مطهر آن حضرت است، خصوصاً با توجه به اين كه خود وهابي‏‌ها مي‏‌گويند كه پيغمبر در قبر به گونه‌‏اي است كه احساس دارد... پس تبرك جستن به قبر، چه با ماليدن دست باشد و چه بوسيدن و چه طواف در اطراف آن، اينها تبرك به بدن پيغمبر است نه عبادت آن حضرت و يا سنگ، آجر و ... .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي‎نوشت‎ها:

1- كشف الارتياب في اتباع محمد بن عبدالوهاب، سيدمحسن امين، ص 341 .

2- كشف الارتياب في اتباع محمد بن عبدالوهاب، سيدمحسن امين، ص‏341 .

3- حج/32 .

4- تببين باورهاي شيعي، ج 3، ص 61 .

5- رسائل الهديّة السّنيّه، ص 41 به نقل از كشف الارتيارب، ص 110 .

6- سيره حلبيه، ج3، ص 15 .

7- صحيح بخاري، ج4، ص229- 231.

8- صحيح نجاري، ج1، ص 58- 59 .

9- صحيح بخاري، ج1، ص 134 .

10- ارشاد الساري، ج1، ص 467 .

11- صحيح مسلم با شرح نووي، ج4، ص 218- 220 .

12- وفاء الوفا، علي بن عبدالله سمهودي، ج4، ص 1401 .

13- وفاء الوفا، ج4، ص 1403 .

14- عبدالرحمان بن قدامه، الشرح الكبير، ج 3، ص 496 .

انتهای پیام/ ز.ح
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: