۰

نقش انقلابی امام سجاد(علیه السلام) در احیای اقلیت شیعه

تاریخ گواه است که امام سجاد(علیه السلام) در طول 34 سال فعالیت ولایی خود، شیعه را از یکی از سخت‌ترین دوران‌های حیات خویش عبور داد، دورانی که جز سرکوبی شیعیان توسط زبیریان و امویان، نشان روشنی موجود نیست.
کد خبر: ۴۸۵۶۸
۱۵:۲۲ - ۲۰ آذر ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از فارس، در واپسین روز واقعه کربلا، شیعیان در بدترین شرایط، از لحاظ کمی و کیفی و نیز موقعیت سیاسی و اعتقادی، قرار گرفتند، کوفه که مرکز گرایش‌های شیعی بود، تبدیل به مرکزی جهت سرکوبی شیعه شد، شیعیان واقعی امام حسین(علیه السلام) که در مدینه و مکه بوده و یا موفق شده بودند که از کوفه به او ملحق شوند، در کربلا به شهادت رسیدند.

گرچه بسیاری هنوز در کوفه بودند، اما تحت شرایط سختی که ابن زیاد در کوفه به وجود آورده بود، جرأت ابراز وجود نداشتند، کربلا از نظر روحی شکست بزرگی برای شیعه بود و به ظاهر این گونه مطرح شد که دیگر شیعیان نمی‌توانند سر برآورند.

* نقش انقلابی امام سجاد(علیه السلام) در احیای اقلیت شیعه

تعدادی از اهل‌بیت و در رأس آن‌ها امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسیدند و تنها یک نفر از فرزندان ذکور امام حسین(علیه السلام)، از نسل فاطمه(سلام الله علیها)، باقی مانده بود که البته در آن شرایط شهرتی نداشت، به خصوص که فرزند بزرگ امام حسین(علیه السلام)، یعنی علی اکبر، نیز به شهادت رسیده بود.

زندگی امام سجاد(علیه السلام) در مدینه و دور بودن از عراق فرصت هدایت جریان‌های شیعی کوفه را از امام گرفته بود، در چنین شرایطی که تصور نابودی اساس تشیع وجود داشت، امام سجاد(علیه السلام) می‌بایست کار را از صفر شروع کند، مردم را به سمت اهل‌بیت بکشاند، امام در این راه موفقیت زیادی کسب کرد. زیرا امام سجاد(علیه السلام) توانست شیعه را حیاتی نو بخشد و زمینه را برای فعالیت‌های آینده امام باقر و صادق(علیه السلام) فراهم کند.

تاریخ گواه است که امام سجاد(علیه السلام) در طول 34 سال فعالیت امامتی خود، شیعه را از یکی از سخت‌ترین دوران‌های حیات خویش عبور داد، دورانی که جز سرکوبی شیعه به وسیله زبیریان و امویان نشان روشنی ندارد.

آری دوره‌ای که امام سجاد(علیه السلام) در آن زندگی می‌کرد، دورانی بود که همه ارزش‌های دینی دستخوش تحریف و تغییر امویان قرار گرفته و مردم یکی از مهم‌ترین شهرهای مذهبی (مدینه)، می‌بایست به عنوان برده یزید با او بیعت کنند، احکام اسلامی بازیچه دست افرادی چون ابن زیاد، حجاج و عبدالملک بن مروان بود.

حجاج، عبدالملک را مهم‌تر و برتر از رسول‌ الله(صلی الله علیه واله) می‌شمرد! و برخلاف نصوص دینی از مسلمانان جزیه می‌گرفت و با اندک تهمت و افترایی مردم را به دست جلادان می‌سپرد.

در سایه چنین حکومتی آشکار است که تربیت دینی مردم تا چه اندازه تنزل کرده و ارزش‌های جاهلی چگونه احیا خواهد شده است، امام سجاد(علیه السلام) در این شرایط، انسانی اهل عبادت بود که مهم‌ترین تأثیر اجتماعیش در ایجاد پیوند مردم با خدا به وسیله دعا بود.

شخصیتی که همه مردم تحت تاثیر روحیات و شیفته مرام و روش او بودند، بسیاری از طالبان علم راوی احادیث او بودند و از سرچشمه پرفیض او که برگرفته از علوم پیامبر(صلی الله علیه واله) و علی(علیه السلام) بود، بهره می‌جستند.

*سختى‌هاى سفر شام از زبان امام سجاد(علیه السلام)

بی‌شک یکی از حوادث مهمی که زندگی امام سجاد(علیه السلام) را تحت تأثیر قرار داده است، حماسه عاشورای حسینی و به تبع آن به اسارت رفتن خاندان آل الله است، دانشنامه 14 جلدی امام حسین(علیه السلام) درباره حرکت کاروان اسرای کربلا به سوی دمشق چنین می‌نویسد:

عبیدالله بن زیاد به یزید بن معاویه نامه نوشت و او را از کشته شدن حسین(علیه السلام) و اخبار خانواده‌اش باخبر کرد و هنگامى که نوشته ابن زیاد به یزید بن معاویه رسید و از واقعه آگاه شد، پاسخ نامه را داد و او را مأمور روانه کردن سر حسین(علیه السلام) و سرهاى کشتگانِ همراه او و نیز اثاث و زنان و خانواده حسین(علیه السلام) کرد، ابن زیاد هم مِحفَر بن ثَعلَبه عائذى را خواست و سرها و اسیران و زنان را به او سپرد، مِحفَر آنان را تا شام همانند اسیران کفّار برد و اهالىِ همه جا، صورت‌هاى آنان را مى‌دیدند.

آری! عبیدالله بن زیاد، على بن الحسین(علیه السلام) و هر کس از حرم را که همراه او بود، براى روانه کردن به سوى یزید بن معاویه به گونه‌اى آماده کرد که از یادکردش بدن‌ها مى‌لرزد و مفصل‌هاى انسان به لرزه مى‌افتد.

به گونه‌ای که در «زیارت ناحیه» امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) خطاب به امام حسین(علیه السلام) چنین می‌خوانیم: سرت را بر نیزه کردند و خانواده‌ات را مانند بندگان، اسیر کردند و با زنجیر آهنین، به بند کشیدند و بر روى مَرکب‌هاى بدون جهاز، سوار کردند و باد داغ نیم‌روزى، صورت‌هاشان را مى‌سوزاند، آنان را در دشت‌ها و صحراها مى‌راندند و دستانشان را به گردن‌هایشان بسته بودند و آن ها را در بازارها مى‌چرخاندند.

حُباب بن موسى، از امام صادق(علیه السلام)، از پدرش امام باقر(علیه السلام)، از امام زین‌العابدین(علیه السلام) روایت می‌کند که امام سجاد(علیه السلام) فرمود: ما را از کوفه به سوى یزید بن معاویه بردند، راه‌هاى کوفه، پُر از مردم گریان بود و بیشترِ شب گذشته بود؛ ولى از فراوانى مردم، نتوانسته بودند ما را عبور دهند، [با خود] گفتم: اینان، همان‌ها هستند که ما را کُشتند و اکنون مى‌گِریند!

- در کتاب «المصابیح» روایتی را به سندش از امام صادق(علیه السلام) قل می‌کند که ایشان از امام باقر(علیه السلام) روایت می‌کنند که فرمودند: از پدرم على بن الحسین(علیه السلام) درباره بردن او به سوى یزید پرسیدم، فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار کردند و سر حسین(علیه السلام) بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر اَسترانى بدون پالان، سوار بودند، کسانى که ما را مى‌بردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نیزه، ما را احاطه کرده بودند و آزار مى‌دادند، اگر اشکى از دیده یکى از ما فرو مى‌چکید، با نیزه به سرش مى‌کوبیدند تا آنکه وارد شام شدیم، جارچى جار زد: اى شامیان! اینان، اسیران اهل بیتِ ملعون‌اند».

انتهای خبر/ ز.ح
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: