۰

ماجرای شفای چشم آیت‌الله بروجردی

آیت‌الله سیدمحمود مجد، مدیر حوزه علمیه باقرالعلوم(ع) و استاد دانشگاه‌های شهید بهشتی و صنعتی امیرکبیر است. وی 6 سال از محضر آیت‌الله بروجردی بهره برد و درس خارج فقه این مرجع بزرگ تقلید را بالاترین درس در تاریخ حوزه علمیه می‌داند.
کد خبر: ۳۹۹۳۸
۱۶:۴۳ - ۰۱ شهريور ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» ، آیت‌الله سید محمود مجد 73 سال سن دارد و اکنون  امام جماعت مسجد امام حسن مجتبی(علیه السلام) شهرک قدس (غرب) و مدیر حوزه علمیه باقرالعلوم(علیه السلام) است.

سید محمود در سن 12 سالگی از تهران به قم رفت و در سن 18 سالگی تحصیلات سطح را در قم به پایان رساند. وی 6 سال از درس خارج فقه آیت‌الله بروجردی بهره برد و پس از رحلت این مرجع بزرگ شیعیان جهان، 6 سال نیز در کلاس درس امام خمینی(ره) شرکت کرد.

سید محمود کم‌تر از 24 سال داشت که رسماً وارد حیطه تبلیغ دین و تدریس مشغول شد. همزمان مدتی را در نیز درس مرحوم آیت‌الله سید میرزا هاشم آملی گذراند. وی با حضرات آیات جوادی آملی و شاهرودی نیز هم‌دوره بوده است.

این مبلغ خستگی‌ناپذیر درس خارج فقه آیت‌الله بروجردی را بهترین و بالاترین درس در تاریخ حوزه علمیه می‌داند. این مجتهد علوم دینی هم‌اکنون علاوه بر تدریس در حوزه در دانشگاه‌های شهید بهشتی، صنعتی امیرکبیر و دانشکده افسری به تدریس مباحثی مانند فلسفه، معارف، ادبیات عرب، قانون اساسی مشغول است.

گفت‌وگویی با این استاد حوزه انجام دادیم که بخش نخست آن تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود.

با توجه به سخن مقام معظم رهبری مبنی بر «جذب حداکثری، دفع حداقلی» شاخصه‌های یک مبلغ خوب چیست؟

- جذب جوانان به مسجد شیوه خاصی را می‌طلبد، همچنان که بخشی از عوامل جذب جوانان به مسجد به نوع رفتار فرد مبلّغ و هیئت امنای مساجد باز می‌گردد. مبلّغ باید با توجه به وضعیت مردم و مخاطب خود سخنرانی‌هایش را تنظیم کند و به لحاظ علمی به گونه‌ای صحبت کند که در خور فهم نوجوانان و جوانان باشد لذا از جمله اموری که مطرح می‌شود آن است که نیاز روز و از مسائل مبتلابه افراد باشد نه اینکه مسائل تاریخی و قدیمی که عموما از حوصله جوان و نوجوان خارج است در مساجد بیان شوند چراکه این موضوع در جذب جوانان بسیار موثر است.

همچنین اخلاق شخص مبلغ و نوع برخورد او، میزان مشارکت جوانان در امور مساجد و دادن مسئولیت به آنها از عوامل جذب افراد به مسجد است و اگر مسئولیتی به آنها نداده و فقط بخواهیم که جوانان مطیع باشند جذب مسجد نخواهند شد از این رو سپردن مسئولیت برخی از امور، موجب شوق حضور جوان در صحن مسجد خواهد شد.

خیلی هم نباید سخت‌گیر بود و به ظاهر جوانان ـ مثل مدل مو و شیوه لباس پوشیدن ـ اشکال گرفت، چرا که مسجد مانند یک درمانگاه یا یک بیمارستان است اما با این تفاوت که بیمارستان محل برطرف کردن بیماری‌های جسمی است و مسجد مداوای روح و روان مردم جامعه را برعهده دارد. لذا یک جوان پاک و متقی باید به مسجد بیاید اما یک جوان منحرف بیشتر نیاز دارد تا در فضای مسجد قرار گیرد، او بیمار است و باید اصلاح شود. از این رو به عقیده بنده، برخورد امروز جامعه ما با این جوان‌ها، صحیح نیست و مبلغان باید بیشتر این قشر را تحویل بگیرند تا در نهایت، آنها جذب مسجد شده و در زندگی خویش تغییر رویه دهند.

بنابراین امام جماعت و هیئت امنا نباید نسبت به نوجوانان و جوانان سختگیری کنند و نباید انتظار داشت که یک فرد جوان، همانند یک فرد مسن و پیر، یک جا کز کند و به یاد گرفتاری‌هایش بیفتد. از این رو سخت‌گیری نسبت به نسل جوان موجب فراری دادن آنها از مساجد خواهد شد.

استفاده از ابزار تشویق، برگزاری مسابقات جذاب و اهدای جوایز جذاب نیز از دیگر گام‌های جذب جوانان به مساجد است.

چه عاملی می‌تواند جوانان را از خلأهای فکری و اعتقادی رهایی بخشد؟

- هر هجمه و هر اقدامی که از طریق فساد وارد می‌شود باید متناسب با خود آن پاسخ داده شود. اساسا وقتی واکسن ضد یک بیماری به افراد تزریق می‌شود در واقع آن واکسن حاوی ویروس ضعیف‌شده همان بیماری است لذا با هر ویروس و میکروبی باید با چیزی از جنس خود آن مبارزه کرد. اگر از طریق ماهواره، رسانه‌ها، فیلم‌ها و بازی‌های رایانه‌ای وارد شدند ما نیز باید از همان جهت وارد شویم. ما باید بازی‌های رایانه‌ای جهت‌دهنده با کیفیت مناسب تولید و ارائه کنیم، نه اینکه صرفاً سرگرم‌کننده باشد! اشتباه است که بگوییم اوقات فراغت بچه‌ها را پر کنیم باید جهت حرکت فرزندانمان را مشخص کنیم.

در حال حاضر بازی‌های رایانه‌ای بسیاری ساخته و وارد بازار شده‌اند و متاسفانه مادران ما برای اینکه فرزندش را ساکت کند او را با این بازی‌ها سرگرم می‌کند و به طور جدّ ما باید از حرکت‌های بی‌هدف و بدون جهت خودداری کنیم.

به نظر شما چرا بازدارندگی جوان نسل گذشته در مقابله با گناه بیشتر بود؟

- علت ارتکاب گناه و عدم اشتیاق جوانان فعلی به فضایل اخلاقی و کارهای نیک به دو عامل برمی‌گردد؛ نخست آنکه اشتغالات نوجوانان و جوانان امروزی به کامپیوتر و بازی‌های رایانه‌ای افزایش یافته است و از طرف دیگر داشتن تحصیل و پرداختن به فراگیری علم و دانش دیگر، فرصتی را برای آنها برای حضور در مساجد باقی نمی‌گذارد و این یک علت اساسی است و فرهنگ جوانان و نوجوانان ما از سی‌دی‌ها و بازی‌های تفریحی به دست می‌آید و از این طریق تغذیه می‌شوند. متاسفانه اشتغالات بزرگترها نیز به همین منوال است که کمتر به سراغ خواندن کتاب می‌روند و به همین دلیل مهم‌ترین کتابخانه‌های شهر مراجعات زیادی ندارد چرا که دیگر وقتی برای مردم باقی نمانده است و آنچه را که می‌خواهند از طریق اینترنت و نرم‌افزارها به دست می‌آورند.

علت دوم این است که عوامل منحرف کننده، امروزه بیش از گذشته مطرح است سم‌پاشی‌های تبلیغاتی که علیه اسلام می‌شود، گونه‌ها و اشکال مختلفی دارد و حتی برخی از این بازی‌های رایانه‌ای به فرزندان خط انحرافی می‌دهد، فیلم‌ها و نمایش‌ها و ماهواره‌ها غوغا کرده و مجموعه این عوامل، جوان را بی‌اعتقاد و بدبین می‌کند از این رو کمتر به مسجد و به سراغ روحانیون خواهد رفت.

بنابراین امروز شاهد یک تهاجم همه جانبه و همگانی به اسلام هستیم لذا این دو عامل اثر موثری در گرایش جوان‌های امروز به فساد و عدم تمایل آنها و در گرایش به مسائل دینی است.

 توصیه شما برای آن دسته از جوانانی که در ظاهر، خدا و ائمه اطهار(ع) را قبول دارند اما در پایبندی عملی به نماز، اعتقادات و سایر واجبات دین، سست عمل می‌کنند، چیست؟

- اولین دانشگاه و پرورشگاه، خانه است! اگر پدر و مادر اهل نماز و رعایت حریم الهی باشند فرزندانشان نیز همان مسیر را طی خواهند کرد و به اعتقاد بنده تنها چیزی که می‌تواند تبلیغات بیگانگان را خنثی کند این است که مانع حضور جوانان در عرصه‌های مختلف نباشیم، امروز، می‌بینیم مسیحیان، کتاب مسیحیت و کتاب‌های تبلیغی را در منازل می‌آورند چرا ما نباید این کار را انجام دهیم؟! چرا باید تبلیغات ما محصور در مساجد باشد، در حالی که فقط یک عده از افراد مؤمن به مسجد می‌آیند و اگر هم بخواهیم با فسادی که از جانب بیگانگان به جوانان القا می‌شود مبارزه کنیم باید تبلیغات دین را به فضای بیرون مساجد و در متن جامعه وارد کرد.

چطور می‌توان فردی را که با حداقل‌های دین آشنا شده و به این مسیر ورود پیدا کرده است را حفظ کرد؟

- یکی از عوامل موثر این است که به بهانه‌های مختلف جوانان را با مساجد مرتبط کنند. وقتی جوان و یا نوجوانی به بهانه‌های مختلف وارد مسجد می‌شود باید به آنها بها داده و به مسجد علاقه‌مندشان کرد و نیازمندی‌های مسائل خارج از فضای مسجد را با مساجد گره زد و امتیازی برای او قائل شد.

با توجه به اینکه آیات قرآن انسان را عجول معرفی می‌کند چه راهکاری را برای دستیابی به حوائج می‌توان مطرح کرد؟

- بهترین راه در رابطه کمک کردن به جوان و نوجوان این است که او را متوجه کنیم که اگر از خداوند بخواهد حوائج و خواسته‌هایش برآورده خواهد شد لذا اگر درخواست‌های خویش را فقط در درگاه الهی مطرح کند زودتر به جواب خواهد رسید و لازم است با لسانی مناسب با  فهم و درک نوجوان در اجابت خواسته‌هایش تلاش کرد.

برخی معتقدند که امروزه برکت در زندگی‌ها کم شده است، علت آن چه عاملی می‌تواند باشد؟

- البته بخشی از این موضوع، توهم است و واقعیت ندارد چرا که برکت خداوند در زندگی‌های امروزی نیز وجود دارد اما بخشی از این موضوع به ارتکاب گناهان برمی‌گردد. دقیق‌تر که بنگریم اسراف و تبذیر امروزه بیشتر شده است، قدیمی‌ترها ریخت و پاش بیهوده نداشتند لذا حقوقی که دریافت می‌کردند کفاف زندگی آن روزها را می‌کرد و مردم هم راضی بودند در حالی که هم اکنون خرجمان بیش از بَرجمان است و این امور است که منجر به کمرنگ شدن برکت در زندگی‌ها شده است رباخواری، کم‌فروشی در معامله نیز در کم شدن برکت بی‌تاثیر نیستند.

  اگر خاطره‌ای از زهد و تقوای امام(ره) دارید برایمان نقل کنید.

- خاطره خوشی از اخلاق امام(ره) دارم. به دلیل اینکه خانه ما نزدیک خانه امام(ره) بود، بسیار در راه با امام(ره) برخورد می‌کردیم. مشکلی که داشتم این بود که وقتی امام(ره) می‌آمد قبل از اینکه من سلام کنم ایشان سلام می‌داد خیلی خجالت می‌کشیدم که من که یک طلبه‌ هستم چرا در دادن سلام تاخیر می‌کنم تا امام(ره) همواره در دادن سلام بر من پیشی بگیرد این مسئله مرا ناراحت کرده بود چراکه حضرت امام(ره) اصلا فرصتی به ما نمی‌داد تا در سلام کردن مقدم شویم. وقتی این موضوع را با رفقا در میان گذاشتم همه همین موضوع را مطرح کردند یعنی اخلاق امام(ره) این بود که وقتی به جایی وارد می‌شد قبل از اینکه دیگران سلام کنند ایشان سلام می‌کرد.

خاطره دیگر اینکه؛ عموی من که روحانی دماوند بود به قم آمد و چون منزل ما نزدیک خانه امام(ره) بود، رفت و آمد بسیاری را با امام(ره) داشتیم و از نظر فعالیت‌های سیاسی نیز در خط فکری ایشان بودیم. عموی بنده گفت: یک وقتی از امام بگیرید که من سوالی از ایشان دارم. آن زمان هم دوران مبارزه علیه شاه بود. من رفتم آنجا تا از آقای شیخ صادق خلخالی در بیت امام قرار ملاقاتی را هماهنگ کنم.

در زمان ملاقات ما با امام(ره) حدودا صد نفر بودیم عمویم از امام سوال کرد که شما فرموده‌اید: تقیه حرام است، آیا این حکم است یا فتوا؟ که اگر فتوا باشد مقلدان شما باید از آن اطاعت کنند و اگر حکم باشد همه باید آن را رعایت کنند. کدام مدنظر شماست؟ امام(ره) فرمودند فعلا فتواست اما در آینده تبدیل به حکم می‌شود.

آیا از آیت‌الله بروجردی نیز خاطره‌ای به یاد دارید؟

- مرحوم آیت‌الله بروجردی در مسائل فقهی ید طولانی داشت وقتی درس می‌دادند گاهی بیش از 2 ماه درباره سند یک حدیث و یا یک روایت صحبت می‌کردند. بحث عمیق فقهی داشتند و بسیار هم نورانی بودند. کوچه باریکی بود که از آنجا می‌آمدند بالای ضریح حضرت معصومه(س) و در آنجا به تدریس می‌پرداخت، صورت گرد و سفیدی داشت عمامه مشکی و لباس مشکی بود وقتی از دور ایشان را می‌دیدم همانند یک ماه به نظر می‌رسید و از نظر تواضع هم بسیار متواضع بودند.

در سن 90 سالگی یک چراغ کوچک بالای منبر ایشان روشن بود و کتاب‌های قدیمی را بدون عینک می‌خواندند و درس را شروع می‌کردند. علت قوای عجیب بینایی‌ را هم این ذکر کرده‌اند که زمانی که ایشان حدودا بیست سال بیشتر نداشتند روزی به بیماری سختی در ناحیه چشم دچار ‌می‌شوند. در یکی از شهرها رسم بر این بود که در روز عاشورا خاک به سر و صورت خود می‌مالیدند آیت‌الله بروجردی نیز از همان خاک‌ها به سر و صورت خویش مالید و همین موضوع باعث می‌شود تا چشمانش شفا یابد و به همین دلیل بینایی ایشان در حد غیر متعارف، قوی بود و این در نتیجه توسل و تبرک به تربت حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام بود لذا این چنین آیت‌الله بروجردی به طور معجزه‌آسایی شفا یافت.

منبع : فارس
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: