۳

شعر/ یاد زهــــرا (سلام الله علیها) آتشی در جان زند آتشی از عشــق در یاران زند

کد خبر: ۳۳۴۱۲
۱۲:۵۶ - ۱۵ فروردين ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :
 
آتش جان

یاد زهــــرا(س) آتشی در جان زند
 آتشی از عشــق در یاران زند

آتشــی که تا ابـد بر جـــــان بود
 ولوله در عالــــــم امـــکان بـود

این چه غم باشد به جانها در فتاد
این چه ننگی بر سر پیمان نهاد

آتشــــی در خانه افتاد ای دریغ
 تیغِ کین با گُل درافتاد ای دریغ

یادگار مصـــــطفی(ص) پرپر شده
بی گمان آن تیغ بر پیغمبر شده

از نیســـتان ناله ی نی خاسته
مرتضی(ع) را ناله از دل خاسته

این چه تیغــی بود بر ابدان پاک
 مصطفی را هم گریبان کرد چاک

شیر حق را که عمود خیمه بود
 چون خم ابــروی یاران کرده بود

ای خداوند جلیــــل آســـــمان
تو به فریاد علی رس این زمان

آن بزرگیــن یـاور پیغـــــــمبران
 در نگاهش نیست آن تاب و توان

شیرحق اینجا زپا افتاده است
 کوه در پای چمن افتاده است

آن دلیـــــری که نبودش ناله ای
 این زمان گشته زغم، مه پاره ای

کی توانِ مرد باشـــــد، گر بدید
 برتر از جانش ز تیـــــغِ کین برید

ای خدای مهتر، ای فرمانــــــروا
کاش تا جان گردد از حیدر جدا

کاش آن تیـــــــــغ بر پهــلوی یار
 می نشست بر جان حیدر جای یار

کاش آن تیـــــــغ جفای بد نگون
می شد از این ناله و غم سرنگون

کاش تا دستان مــــولا باز بود
 ذوالفقارش را مجال ناز بود

تا که آن شمشیر رقصانی کند
 بهر ناموس زمان کاری کند

کاش تاریـــــخ بر گردد به پیش
 میخ را بردارد از قاموس خویش

کاش آن خداوند جلیل خوش نشان
 می نمود اینـــــجا سر قدرت نشان

تا به یک لحظه جهان دامی شود
بر سر نامردمان خالی شود

کاش تا عمـر گلـــی کوته نبود
تیغ را از راز گـــــل آگه نبود

کاش در مسلکِ خلقت ، خدا
می نمود از تیـغ، تیـزی را جدا

کاش بر برگ شقایق می نوشت
 تا ابد زنـــــده به حکم سرنوشت


شعر از مهدی کویر
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳
نظرات بینندگان
امین
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۱۶
مصرع های

کاش آن خداوند جلیل خوش نشان
و
کاش در مسلکِ خلقت ، خدا

اشکال در وزن دارند

تصحیح شده :

کاش آن ربِ جلیل خوش نشان
و
کاش اندر مسلکِ خلقت ، خدا

لطفا تصحیح کنید
ناشناس
United States
۱۶:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۱۶
کاش تا دستان مــــولا باز بود
ذوالفقارش را مجال ناز بود
...
ناشناس
United States
۱۶:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۱۶
کاش تاریـــــخ بر گردد به پیش ... میخ را بردارد از قاموس خویش

این بیت را خیلی دوست داشتم ... ممنون از شعر