محقق : دکتر صادق یادگاری
شیعه نیوز | مروری بر اقتصاد اسلامی محمدی و علوی :
مقدمه:
اميرالمؤمنين علي (ع) مي فرمايد: «اعمل لدنياک کأنّک تعيش ابداً، و اعمل لآخرتک کأنک تموت غداً»، يعني: براي امور زندگانيت آنطور کوشش کن که گويا براي هميشه زنده هستي، و براي آخرت خود آن گونه فعّال باش که گويا فردا خواهي مرد.
و نيز امام جعفر صادق (ع) مي فرمايد: «لا تکسلوا في طلب معايشکم» يعني: براي تأمين امور اقتصادي زندگانيتان سستي نورزيد.
وظایف دولت :
زمانی که میگوییم در جامعه اقتصادي اسلام (فقر و تهيدستي) محو مي شود به اين معنا است که دولت اسلامي اضافه بر دادن آزادي اقتصادي کامل به کليه مردم مسئول رفع نيازمنديهاي مستمندان مي باشد، آنهم به فراخور حالشان و با در نظر گرفتن شخصيت اسلامي آنان نه اين که به صورت هاي زننده و تحقيرآميزي که نسبت به گدايان ولگرد رفتار مي شود، بلکه بايد طبق دستور زيبا و گرانمايه اسلام و به صورتي آبرومندانه تحقق پذيرد.
و اما منظور از رفع نيازمنديها کليه احتياجات انسان اعم از موادّ غذايي، پوشاک، مسکن، کار، وسيله نقليه، انتخاب همسر، مسافرت هاي ضروري، هزينة تحصيل، و هم چنين هزينه هاي فوق العاده و اضطراري مانند دارو و درمان و امثال آن مي باشد.
دولت اسلامي از رباخواري، احتکار، گرانفروشي، بهره کشي هاي ظالمانه، استثمارگري، فسق و فجور، دزدي و رشوه خواري و کلاه برداري، و هر نوع ستمي جلوگيري مي کند، و اگر کسي مرتکب يکي از اين گناهان گرديد، بايد طبق موازين اسلامي کيفر ببيند و به مجازات خود برسد.
امّا کيفيت حمايت دولت اسلامي عبارت است از:
آزادی حقیقی:
دادن همه نوع آزاديهاي منطقي و حساب شده از قبيل: آزادي تجارت و بازرگاني، آزادي صنعت، آزادي کشاورزي، آزادي فرهنگ و هنر، آزادي عمران و آباداني، آزادي مسافرت هاي دور و نزديک، آزادي سکونت در کشور دلخواه، آزادي بهره برداري از کليه مواهب الهي و بسياري از آزاديهاي اسلامي ديگر.
2. استفاده دولت اسلامي از منابع طبيعي، و تلاش براي افزايش ثروت از آنچه که قابليت توليد را دارد منتها لازم است که در اين دو طرح اقتصادي خلاف و گناهي راه پيدا نکند، مانند تحصيل مال از طريق خريد و فروش گوشت سگ و خوک و مشروبات الکلي و امثال آن از گناهاني که در مکتب اسلام ممنوع شده است.
3. گرفتن وجوهات اسلامي (خمس) و (زکات) از طبقة ثروتمند، و اين دو روي همرفته کمتر از سي درصد مي باشد، به اين معني که خمس بيست درصد از اضافي درآمد کسب و تجارت و معادن زيرزميني و امثال آن است، زکات هم ميان دو و نيم درصد تا ده درصد از دارائي گندم و جو و خرما و کشمش و شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره مي باشد. البته پرداخت خمس و زکات منوط به شرائط متعددي است که در فقه بيان شده است.
و همچنين (خراج) و (جزيه) از وجوهاتي است که توسط دولت اسلامي از اقليتهاي مذهبي ساکن در کشورهاي اسلامي دريافت مي شود، و در مقابل کشور اسلامي وظيفه دارد از جان و مال و ناموس آنها دفاع کند و به جاي خمس و زکاتي است که مسلمين پرداخت مي کنند، دولت اسلامي حق ندارد هيچگونه پول ديگري را از مردم بگيرد.
4. هم چنانکه دولت اسلامي مي تواند بالاترين رقم از ثروت را به وسيله (اوقاف) که از موارد ديگر اقتصاد اسلامي است به دست آورد، مشروط بر اين که دولت اسلامي راه استفاده درست و برنامه ريزي صحيح آن را بداند، و همچنين به واسطه (تبرعات) و کمکهاي خيريه و امثال آن مي توان پشتوانة صندوق مرکزي اقتصاد دولت اسلامي را تقويت نمود.
آزادی :
گستردن اصل آزادي در تمام جنبه هاي زندگي و طبق اين اصل مردم در پرتو قوانين اسلامي از آزاديهاي فراواني برخوردار هستند و لذا مشتاقانه تلاش و کوشش ميکنند، و راه در برابرشان باز و هموار است، همگي به سوي رفاه و آسايش گام بر مي دارند، و کمتر کسي يافت مي شود که احتياج و نيازي به ديگران پيدا کند.
و سبب اصلي اين آسايش عمومي آن است که تمام راه ها و عوامل بي نياز شدن براي همگان کاملاً آزاد است و هيچ گونه محدوديتهايي از قبيل مالياتهاي سنگين و رشوه خواري و قوانين دست و پاگير جلوي آزاديهايشان را نمي گیردو نيز هيچ قيد و بندي در کار نیست.
و به همين جهت هر کسي مشغول کار دلخواه خود مي شود و کار، رزق و روزي را همانند سيل بر او سرازير است.
وظايف بيت المال
وظايف بيت المال دو چيز است:
1. برآوردن تمام نيازمنديهاي مردم.
2. رسيدگي به همة شئون و مصالح امت اسلامي.
بنابراين، بيت المال بايد به فقرا و مستمندان سرمايه بپردازد تا بي نياز شوند، و نيز به مسافراني که در راه سفر پول خود را گم کرده و يا تمام نموده اند کمک کند تا به شهر خود برسند.
و همچنين به جوانهاي مجرد جهت ازدواج پول و يا وام بدهد تا کانون خانواده تشکيل دهند، براي افراد بيکار کار مناسب پيدا کند.
و نيز به بيماراني که توانائي هزينه دارو و درمان را ندارند پول مي دهد تا بهبودي يابند.
و همچنين به کساني که خانه ندارند پول يا وام مسکن بدهد تا خانه دار شوند، و نيز به کساني که مي خواهند درس بخوانند هزينة تحصيل بپردازد.
و خلاصه بايد به تمام نيازها و خواسته های مسلمین را پاسخ دهد.
و به طور خلاصه در حکومت اسلامي در زمان رسول خدا و علی مرتضی علیهما سلام هر نيازمندي که به بيت المال مراجعه مي کرد، بيت المال مسئول رسيدگي به نيازمنديهاي او بود.
و اين مسئوليت به طور وجوب و وظيفه الزامي بر عهده بيت المال قرار داشت نه اين که به عنوان تبرع و نيکوکاري اين نوع کارها را انجام مي داد.
برای مثال دولت موظف است :
بيمارستانهای عمومي و مدارس و مساجد مجهزي که به اندازه نياز جمعيت هر شهر باشد تأسيس نمايد.
در زمان امام علی علیه السلام هيچ محتاجي در کشور اسلامي وجود نداشت مگر اين که بي نياز ميشد
و همچنين هيچ کمبودي براي مملکت و ملّت باقي نمي ماند، مگر اين که برآورده مي شد.
در حکومت پیامبر و امام علی با گسترش آزاديها، سادگي و بي آلايشي دستگاه دولت، مسئوليت وسيع و همه جانبه بيت المال آئين حيات بخش اسلام توانست سطح اقتصادي مردم را بالا ببرد.
آري، اقتصاد اسلامي بهترين سيستم اقتصادي جهان است.
نه مانند اقتصاد سرمايه داري غرب است که ثروت را به طور ظالمانه در يکجا متمرکز مي کند
و نه مانند اقتصاد سوسياليستي و کمونيستي است که حتي نيازهاي اوليه مردم را هم برآورده نمي سازد، و به علاوه آسايش را از طبقات جامعه سلب مي نمايد.
رعایت حقوق محرومان
محرومان و مستضعفان همواره مورد توصیه امام علی علیه السلام بود. آن بزرگوار برای رسیدگی به حال آنان غافل نبود نه تنها حود چنین بود بلکه به کارگزاران خود نیز چنین میگفت:
ثُمَّ اللّهَ اللّهَ فِى الطَّبَقَةِ السُّفْلى مِنَ الَّذينَ لا حيلَةَ لَهُمْ،مِنَ الْمَساكينِ وَ الْمُحْتاجينَ وَ اَهْلِ الْبُؤْسى وَ الزَّمْنى،فَاِنَّ فى هذِهِ الطَّبَقَةِ قانِعاً وَ مُعْتَرّاً.وَاحْفَظْ لِلّهِ مَا اسْتَحْفَظَكَ مِنْ حَقِّهِ فيهِمْ، وَ اجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَيْتِ مالِكَ، وَ قِسْماً مِنْ غَلاّتِ صَوافِى الاْسْلامِ فى كُلِّ بَلَد، فَاِنَّ لِلاْقْصى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذى لِلاْدْنى، وَ كُلٌّ قَدِ اسْتُرْعيتَ حَقَّهُ، فَلايَشْغَلَنَّكَ عَنْهُمْ بَطَرٌ،فَاِنَّكَ لاتُعْذَرُ بِتَضْييعِكَ التّافِهَ لاِحْكامِكَ الْكَثيرَ الْمُهِمَّ، فَلاتُشْخِصْ هَمَّكَ عَنْهُمْ، وَ لاتُصَعِّرْ خَدَّكَ لَهُمْ، وَ تَفَقَّدْ اُمُورَ مَنْ لايَصِلُ اِلَيْكَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ، وَ تَحْقِرُهُ الرِّجالُ،فَفَرِّغْ لاِولئِكَ ثِقَتَكَ مِنْ اَهْلِ الْخَشْيَةِ وَ التَّواضُعِ، فَلْيَرْفَعْ اِلَيْكَ اُمُورَهُمْ. ثُمَّ اعْمَلْ فيهِمْ بِالاْعْذارِ اِلَى اللّهِ يَوْمَ تَلْقاهُ،فَاِنَّ هؤُلاءِ مِنْ بَيْنِ الرَّعِيَّةِ اَحْوَجُ اِلَى الاْنْصافِ مِنْ غَيْرِهِمْ، وَ كُلٌّ فَاَعْذِرْ اِلَى اللّهِ فى تَأْدِيَةِ حَقِّهِ اِلَيْهِ. وَ تَعَهَّدْ اَهْلَ الْيُتْمِ وَ ذَوِى الرِّقَّةِ فِى السِّنِّ مِمَّنْ لاحيلَةَ لَهُ، وَ لايَنْصِبُ لِلْمَسْاَلَةِ نَفْسَهُ. وَ ذلِكَ عَلَى الْوُلاةِ ثَقيلٌ، وَ الْحَقُّ كُلُّهُ ثَقيلٌ، وَ قَدْ يُخَفِّفُهُ اللّهُ عَلى اَقْوام طَلَبُواالْعاقِبَةَ، فَصَبَّرُوا اَنْفُسَهُمْ، وَ وَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللّهِ لَهُمْ.
خدا را خدا را در نظر داشته باش ای مالک !، در طبقه پایین اجتماع، از آنان که راه چاره ندارند و از کارافتادگان و نیازمندان و دچارشدگان به زیان و سختى و صاحبان امراضى که از پا درآمدهاند،در میان اینان کسانى هستند که روى سؤال و اظهار حاجت دارند و کسانى که عفت نفسشان مانع از سؤال است. بنابراین آنچه را که خداوند در مورد آنان از حفظ حقوق از تو خواسته به حفظ آن پرداز، نصیبى از بیتالمال که در اختیار توست، و سهمى از غلاّت خالصه جات اسلامى را در هر منطقه براى آنان قرار ده، که براى دورترین آنها همان سهمى است که براى نزدیکترین آنان است، در هر صورت رعایت حق هر یک از آنان از تو خواسته شده، پس نشاط و فرورفتن در نعمت تو را از توجه به آنان بازندارد،چه اینکه از بى توجهى به امور کوچک آنان به بهانه پرداختن به کارهاى زیاد و مهم معذور نیستى، از اندیشه ات در امور ایشان دریغ مکن، و رخ از آنان برمتاب، نسبت به امور نیازمندان و محتاجانى که به تو دسترسى ندارند، از آنان که دیده ها خوارشان مى شمارد، و مردم تحقیرشان مى کنند، کنجکاوى کن، براى به عهده گرفتن امور اینان انسانى مورد اعتماد خود را که خداترس و فروتن است، مهیّا کن، تا وضع آنان را به تو خبر دهد. سپس با آنان به صورتى عمل کن که به وقت لقاء حق عذرت پذیرفته شود، زیرا اینان در میان رعیت از همه به دادگرى و انصاف نیازمندترند، و در اداى حق همگان باید چنان باشى که عذرت نزد خداوند قبول شود. به اوضاع یتیمان و سالخوردگان که راه چاره اى ندارند، و خودرا درمعرض سؤال از مردم قرار ندادهاند، رسیدگى کن. آنچه سفارش کردم بر حاکمان سنگین است، البته همه حق سنگین است، و گاهى خداوند آن را بر اقوامى سبک مى کند که خواهان عاقبت به خیرى هستند، و خود را به صبر و استقامت واداشته، و به صدق آنچه خداوند به آن وعده داده اعتماد کرده اند.(نامه 53 نهج البلاغه).
مبارزه با سرمایه اندوزی واحتکار
امام علی (ع) به مالک اشتر تاکید می کنند، بسیاری از معامله گران در دادوستد بی اندازه سختگیری می کنند وبا بخل وطمع برای سود جویی بیشتر به احتکار می پردازند ونرخ فروش کالای خود را به دلخواه معین می کنند وکار این سودا گران بخیل ومحتکر موجب زیان عمومی وعیب مسؤلان است، بنابراین از احتکار جلوگیری کن که رسول خدا(ص) از آن جلوگیری فرموده است.
ماخذ: (منصوری لاریجانی- اسماعیل - در چشمه سار نهج البلاغه – (ویراستار: محمد حسن استادی مقدم) -قم: خادم الرضا (ع) -چاپ دوم – 1384 -ص 80.)
روش و مشی امام علی(ع) در کاهش شکاف طبقاتی
حضرت علی(ع) در پاسخ به امتیازات عمر و عثمان دستورالعملی را پیش گرفت و چنین بود که گفت: در دفتر، اسم افراد را بنویسند که وقتی می خواهند غنیمت بگیرند، همه سه درهم یا سه دینار باشد. در صف ایستاده بودند که اسم بنویسند، سهل بن حنیف که از یاران ایشان و از اصحاب رسول خدا بود، در صف پشت سر غلام آزاده شده خود ایستاده بود. آن غلام نوبتش که رسید امیرالمومنین به عبیداللّه بن ابی رافع گفت بنویس سه؛ سهل بن حنیف هم که رسید گفت بنویس سه، او گفت یا امیرالمومنین او سه و من هم سه؛ علی گفت چه امتیازی دارید؟ همه مساوی هستید و هیچ فرقی میان عرب و عجم و آزاد و برده و سابقه دار و بی سابقه نیست. اگر ادعای ایمان و تقوا و هجرت و شرکت در جهاد را دارید، من یک میزانی ندارم که ارزیابی کنم ایمان و تقوای شما چقدر است، آیا در این جنگ با اخلاص شرکت کرده بودید یا برای بردن غنیمتی، نام و شهرتی بوده است؛ اینها فردا در پیشگاه خداوند یک میزان عدلی گذاشته شده که دقیقاً بر طبق نیتتان و عملتان به شما اجر می دهد. من مسئول عموم مردم هستم، برای من هیچ کسی بر دیگری ترجیح ندارد، هیچ کسی بر دیگری امتیاز ندارد و همه یکسان هستند. به این ترتیب امتیاز داران و رانت خواران گذشته مانند طلحه، زبیر و سعدبن ابی وقاص و عبدالرحمن عوف همه به اعتراض بلند شدند که یعنی چه! عمربن خطاب چنین سنتی گذاشت، در واقع آنها سنت عمر را بالاتر از سنت نبوی می دانستند و منجر به جنگ جمل شد چرا که عمر برای زنان رسول خدا(ص) که ممکن است سابقه در اسلام نداشته باشند و در جنگ ها هم شرکت نکرده باشند، حداکثر همان ۱۲ درهم را گذاشته بود لذا وقتی امتیاز عایشه به وسیله علی(ع) قطع شد، او هم جزو معترضین درآمد و جنگ جمل را با طلحه و زبیر به راه انداخت.
در هیچ جا نعمت فراوانی ندیدم که روی هم انباشته شده باشد مگر اینکه در کنارش حق دیگری ضایع شده است.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: در هیچ جا نعمت فراوانی ندیدم که روی هم انباشته شده باشد مگر اینکه در کنارش حق دیگری ضایع شده، یعنی در جامعه نباید کسی ثروت فراوانی انباشته داشته باشد. از این جهت هر جا که به زهد و ترک دنیا صحبت کرده، دنیا را شناسانده که این است و پایدار نمی ماند، مگر ثروت های گذشتگان چقدر شدند، چند بار به افراد وصیت می کند که حرص نزنید و مال جمع نکنید، برای وارث می ماند، وارث شما اگر آدم صالحی باشد آن مال را در جهت درست صرف می کند و ثوابش به آنها می رسد و زحمتش را تو کشیدی، اگر آدم ناصالحی باشد تو هم زحمت کشیدی و هم گناهی که با آن مال مرتکب شده دامن تو را هم می گیرد. در واقع حضرت می خواستند که همه مردم زندگی متوسط انسانی داشته باشند منتها سخت گیری هایی که برای خودش یا حتی برای فرزندانش می کرد، برای این بود که می گفت اینها مسئول هستند و مسئولین باید خودشان را ساده زیست قرار دهند.( برخلاف مسئولین ممالک اسلامی که عمده آنان در رفاه و راحتی هستند و بسیاری از مردم زیر خط فقرو بی مسکن اند . ثروت های نجومی انباشته در دست در صدی از مردم صدر نشین و حتی مدیران و وکلای مجلس و حکام است !. بسیاری از جوانان شاید ده در صد از جمعیت هنوز از ترس تورم ها قادر به تشکیل خانواده و ازدواج و فرزند آوری نیستند و این یعنی بی عدالتی و اختلاف طبقاتی شدید و انحراف از سیره اقتصاد محمدی و علوی).
لزوم الگوبرداری از کشورهای پیشرفته با در نظر گرفتن سه اصل عدالت، آزادی و فرهنگ
اینکه عده ای می گویند آزادی مقدم بر دو اصل دیگر است، امکان ندارد؛ نمی توانیم یکی را مقدم بدانیم و دیگری را دنبالش بیاوریم، هر دو باید با هم و با فرهنگ و آگاهی همراه باشند. از این جهت اگر ما بخواهیم امروز از آموزش های امیرالمومنین استفاده کنیم باید ببینیم که در دنیای پیشرفته امروز چه روشی برای اقتصاد پیشرفته دارند، سه اصل عدالت، آزادی و فرهنگ را در نظر بگیریم، اما بر طبق روش های اجرایی مربوط به زمان خودمان؛ امروز می گویند که اقتصاد بخش خصوصی باید آزاد باشد منتها باید نظارت دولت هم بر روی آنها باشد، یعنی اگر بخش خصوصی را به حال خود رها کنید دنبال سود است و به ضرر مردم تمام می شود، اگر محدود کنید و دولت بخواهد متولی مسایل اقتصادی باشد، دولت اصلاً نمی رسد، کار دولت چیز دیگری است، نمی تواند مسایل اقتصادی را سرپرستی کند جز در موارد ضروری و فوق العاده ای که گاهی در زمان جنگ و امثال اینها پیش می آید. بنابراین باید الگویی که مثلاً در مالزی، سنگاپور، کره جنوبی و کشورهای دیگری که با ایران همراه بودند را ببینیم . بنابراین اگر آن اصل کلی را همیشه در نظر داشته باشیم و از تجارب امروز کشورهایی که یک روزی بسیار عقب افتاده بودند و بعد پیشرفت کردند و اکنون جزو کشورهای خوب دنیا هستند، استفاده کنیم و در حقیقت تلفیقی از هر دو اصل را داشته باشیم حتماً موفق می شویم.
باغدارى و كشاورزى
ششمين ستاره آسمان ولايت در تفسير آيه «و على الله فليتوكل المتوكلون » فرمود:
«بارزترين مصداق انسانهاى متوكل دهقانان و كشاورزان هستند .» [1]
ابن هارون واسطى مى گويد: روزى از امام صادق عليه السلام در مورد دهقانان و زارعين پرسيدم . امام فرمود:
«برزگران گنجينه الهى در روى زمين هستند .» سپس اضافه كرد: «وما فى الاعمال شى ء احب الى الله من الزراعة و ما بعث نبيا الا زراعا الا ادريس فانه كان خياطا; از ميان كارها چيزى در نزد خداوند محبوب تر از كشاورزى نيست و خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد، مگر اينكه كشاورز بود، به جز ادريس كه خياط بود .»
امام صادق عليه السلام نه تنها مسلمانان را به كشاورزى و درختكارى ترغيب مى كرد، بلكه خود نيز عملا به اين كار اقدام مى نمود .
ابو عمرو شيبانى مى گويد: روزى امام صادق عليه السلام را مشاهده كردم كه در يكى از باغهاى خود لباس كار پوشيده و بيل به دست گرفته و مشغول فعاليت است . آن حضرت چنان با جان و دل كار مى كرد كه بدن مباركش خيس عرق بود . پيش رفتم و عرضه داشتم: جانم به فدايت، اجازه بفرماييد من به جاى شما بيل بزنم و اين كار سخت را انجام دهم . امام از پذيرش پيشنهاد من امتناع كرده و فرمود:
«انى احب ان يتاذى الرجل بحر الشمس فى طلب المعيشة; (22) دوست دارم انسان براى به دست آوردن درآمد حلال در مقابل آفتاب آزرده شود .»
آرى، بهترين و پاكيزه ترين درآمدهاى انسان، زمانى است كه با عرق جبين و كد يمين به دست آمده باشد و رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله اولين شخص عالم امكان، دست چنين فردى را مى بوسيد و مى فرمود: «هذه يد لا تمسها النار; اين دستى است كه آتش جهنم به آن نخواهد رسيد .»
مبارزه با فقر
تأمین نیازمندیها در طبیعت
امام رضا «علیهالسلام»:
… انا وجدنا کلما احل الله تبارک و تعالی ففیه صلاح العباد و بقائهم و لهم الیه الحاحة التی لا یستغنون عنها … و وجدنا المحرم من الاشیاء لا حاجة للعباد الیه و وجدناه مفسدا داعیا الی الفناء و الهلاک …: . [2]
ما (با بررسی احکام) مییابیم که هر چه را خداوند متعال حلال شمرده است مایهی صلاح و بقای مردم است، و مورد نیاز آنان بگونهای که نمیتوانند از آن دست بردارند … و چیزهایی را حرام و ممنوع یافتیم که مردمان را به آنها نیازی نیست؛ بلکه آن چیزها فسادآور است و نابود کننده و هلاکتبار.
از مسائل فکری و عقیدتی نادرستی که زمینهی درونی فقر و محرومیت را میسازد و رویارویی با آن را غلط و ناممکن جلوه میدهد، نسبت دادن فقر است به عوامل طبیعی و کمبود مواد در زمین، و سلب مسئولیت از انسانها و سیستم و نظام اجتماعی. در این نوع اندیشهها، مبارزه با فقر غیرممکن و بیرون از حوزهی اختیار و قدرت انسان معرفی میشود و این اشتباهی بزرگ و بدآموزی زیانباری است که از عوامل فکری و فرهنگی پایداری فقر در جامعه میباشد.
اکنون با مراجعه به مجموعه آموزشهای رضوی، نیک روشن میگردد که این اندیشه، نادرست و مخالف گفتار امام رضا «علیهالسلام» است.
امام در کلام یاد شده که از فلسفه احکام سخن میگوید، هماهنگی نظام تشریع و نظام تکوین را - در تأمین احتیاجات انسان - بیان کرده، معیار احکام الهی را رفع نیاز انسان و بقای او شمرده است. دین بر اساس حلال و حرام استوار است و حلیت و جواز، بر اصل صلاح و بقا و احتیاج پی نهاده شده است؛ و حرمت بر اصل فساد، فناء، هلاکت و بینیازی آدمی از چیزهای حرام. بنابراین، آنچه برای ادامهی زندگی و بقای انسان لازم است، در طبیعت موجود است و در شرع حلال و جایز شمرده شده است. و آنچه برای انسان زیان دارد، یا موجب نابودی و هلاکت اوست، حرام و ممنوع گشته است. از این کلام بخوبی روشن میشود که در نظام تکوین و جهان آفرینش، همهی آنچه مورد نیاز انسان و عامل بقا و پایداری و زمینهی صلاح و هدایت اوست آفریده شده و در دسترس او قرار گرفته است. و اگر موانعی انسانی چون ظلم، خیانت، غصب، سرقت، احتکار، و مصرفهای اسرافی طبقات ثروتمند، و ویژه ساختن کالاها به اشخاص پیش نیاید، طبیعت غنی است و مواد لازم زندگی خلق را تامین کرده است. و این نظر کارشناسان مسائل اقتصادی و زیست محیطی و انسانی است.
«… بهتر آن است که دنیایی را به فرزندان خود واگذاریم که امکان برآوردن نیاز همگان به غذا، آموزش، کار مطلوب، سر پناه و بهداشت مناسب در آن گسترش یافته نه این که نقصان گرفته باشد. این کار فقط به شرطی امکان دارد که مردم جوامع مصرفی، شیوهی زندگی خود را دگرگون کنند.» . [3]
امام صادق «علیهالسلام»:
… فانک اذا تأملت العالم بفکرک … وجدته کالبیت المبنی المعد فیه جمیع ما یحتاج الیه عباده … و کل شییء فیها لشأنه معد، و الانسان کالمملک ذلک البیت. . [4]
چه اگر در اندیشهی خود دربارهی جهان تأمل کنی و به عقل خود درصدد شناخت آن برآیی، آن را همچون خانهای خواهی دید که ساخته و پرداخته شده و هر چه مورد نیاز بندگان بوده در آن فراهم آمده است؛ و هر چیز در آن - چنان که باید - آماده شده است. و آدمی همچون مالک این خانه است که همهی آنچه در آن است به اختیار وی قرار گرفته است. و گونههای رستنی برای رفع نیازمندیهای او آماده شده است.
از عوامل فقر مردم :
انحصارطلبی در اموال (خصوصی کردن اموال عمومی)
امام رضا «علیهالسلام»:
… و البراءة من الذین ظلموا آل محمد «صلی الله علیه و آله » … و البراءة من الناکثین و القاسطین و المارقین … و البراءة من اهل الاستئثار … . [5]
(از اسلام و ایمان است) بیزاری از کسانی که به آل محمد «علیهالسلام» ظلم روا داشتند … و برائت از پیمانشکنان و منحرفان و مرتدان … و بیزاری و برائت از انحصار طلبان در اموال …
«استئثار» (انحصارطلبی)، از آثار شوم سرمایهداری و شیوههای نظام اترافی و استعمار است. «استئثار» در لغت به این معنا است که انسان مال و متاع و یا چیزی را که مورد میل و رغبت و نیاز دیگران است، ویژهی خویش سازد، و با خودکامگی و استبداد دست دیگران را از آن کوتاه کند.
این طبقه که اهل استئثارند یعنی انحصار طلب هستند، اموال و منابع ثروت و درآمد جامعه را به خود و نزدیکان خود اختصاص میدهند، و ثروتها و منابع عمومی مولد ثروت را ویژهی خویش میسازند، یا نزد خود ضبط میکنند. از این کلام، روشن میگردد که منظور از این طبقه، سرمایهداران نفوذی اند که در حکومت رخنه میکنند، و امور کلیدی جامعه را در دست میگیرند، و با کمک دولتها، اموال عمومی و منابع ثروت همگانی و امکانات گوناگون را ویژهی خویش میسازند، استخراج معادن را بعهده میگیرند، زمینها را با سند و ثبتهای قلابی مالک میشوند، آبها را با زور و استبداد تصاحب میکنند، مراتع را در اختیار میگیرند، بهرهبرداری از دریاها و جنگلها را از آن خود میکنند. یا با ایجاد انحصار، کالا و متاعی را در اختیار میگیرند، و دست دیگران را کوتاه میکنند یعنی دزدی بیت المال.
مشکلات بانکداری جدید :
امروزه مسئلۀ بانکداری و ربا نقش کلیدی در زندگی مردم دارد و از طرفی هم معمولاً بانکداران از سرمایه داران قدرتمند و سودجو هستند که به بهانه کمک به نیازمندان بزرگترین استفاده ها را دارند. با توجه به حرمت ربا و توده های کم درآمد، از منظر امام (علیه السلام) چه عاملی می تواند رابطه سرمایه دار و نیازمند را به نفع طبقه محروم و کم درآمد و حفظ سرمایه های مجاز برقرار سازد؟
- مسئلۀ بانک و بانکداری و حتی بیمه در اصل به وسیلۀ یهودیان اروپایی و برخی سرمایه داران سودپرست طرح شد و به بهانه خدمات اجتماعی، از طریق ربا و بهره، هم به سرمایه های کلان رسیدند و هم از آن راه، قدرت سیاسی و اجتماعی به دست آوردند. در کشور ما و تقریباً همه کشورهای دیگر بانک اغلب به وسیلۀ سرمایه داران و انگشت شماری به وسیلۀ دولت اداره می شد.
بحث درباره بانک و پیامدهای بانک های خصوصی بحثی مسقل و طولانی است و مسئلۀ ربا که به نام بهره بانکی از آن یاد می شود همواره در بانکها وجود داشته است و تصور اینکه وام بانکی با بهره (سنگین و نیم سنگین) به نیازمندان کمک به آنان محسوب شود تصور باطلی است زیرا در حکم غذای مسموم است که ظاهر آن رحمت و باطنش زحمت و گاهی عذاب است..
از نظر امام معصوم (علیه السلام) و فقه شیعه امکان داشتن بانک با امکان نفع بی ضرر برای طبقه محروم وجود دارد و آن بانک های دولتی است که از سنت بانکداری غربی پیروی نکند.
اصول مدیریتی امام علی (ع) در اقتصاد خانواده
۱. تامین هزینه زندگی
یکی از اصول مهم در مدیریت منزل، تامین هزینه ی زندگی است. مرد باید با کار و تلاش فراوان نیازهای اقتصادی خانواده را برطرف سازد تا سربار جامعه نگردند. حضرت امیرمومنان علی (علیه السلام) باکار و تلاش و حفرچاه و درختکاری و احداث باغ در منطقه ی ینبع در اطراف مدینه توانست سرمایه ی فراوانی بدست بیاورد؛ هزار برده آزاد کند و برای عمه ها و خاله های خود خانه بخرد و زنان و فرزندان خود را آبرومندانه اداره کند، که وصیت نامه ی حضرت به عنوان نامه ی ۲۴ نهج البلاغه در تاریخ ثبت گردیده است در آن دستور العمل اقتصادی برای اداره ی زنان و فرزندان خود تاکید می کند که درخت ها و زمین ها را نفروشند بلکه با درآمد سالانه ی آن نیازهای اقتصادی خانواده آن حضرت را برطرف سازند. [6]
۲. تعدیل و میانه روی در مصرف
اعتدال و میانه روی در هر کاری مقبول و پسندیده است و میانه روی در امر اقتصاد و خرج کردن درآمدهای خانواده می تواند راحتی و آسایش طولانی تری را برای خانواده به ارمغان بیاورد. در اهمیت اعتدال و میانه روی همین بس که حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در لحظات پایان عمرگرانقدر خود به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام ، او را به میانه روی در زندگی سفارش می کند؛
حدثنا أبو عبد الله محمد بن محمد بن النعمان فی شهر رمضان سنة تسع و أربعمائة... قال حدثنی الحسن بن علی بن أبی طالب علیهم السلام، قالَ لمّا حَضَرَت وَالِدی الوَفَاة أَقبَلَ یُوصِی، فَقَالً هَذَا مَا أَوصَى بِهِ عَلی بنِ أبِی طَالِب أخُومُحَمَد رَسُولُ الله صَلَى الله علیه و آله وَ ابنَ عَمِّهِ وَ صَاحِبِهِ ... وَ اقتَصِد یَا بُنَیَّ فِی مَعیشَتک.
.. . ترجمه : ... این آن چیزی است که علی بن ابیطالب برادر رسول خدا وپسر عمویش و همنشینش وصیت می کند ... پسر جانم در زندگانى راه اعتدال و میانه روى را پیش گیر... .
حضرت امیر در جای دیگر در بیان اکتفا کردن به قدر ضرورت اینگونه اشاره می کنند؛ خطبةٌ لأمیر المؤمنین علی (علیه السلام): ... مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْکَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَة. ترجمه: ...هر که به کفایت گذران زندگى بسنده کند آسایش خود را پا بر جا کرده است...
گاهی حضرت امیر درمواقع بی پولی رویه ای بکار می بردند که معمولاً بسیاری از مردم آنگونه عمل نمی کنند آنهم صبر کردن تا زمانیکه پولی بدست ایشان برسد در حالیکه افراد معمولاً با قرض کردن ویا خرید نسیه مانند ایشان عمل نمی کنند، نمونه ای از عمل حضرت اینگونه نقل گردیده است؛ رُوِیَ أَنَّ عَلِیّاً علیه السلام اِجتَازَ بِقَصَّابٍ وَ عِندَهُ لَحمٌ سَمینٌ فَقَالَ یَا أَمیرَالمُؤمِنیِن هَذَا اللَّحم سَمینٌ اِشتَر مِنهُ فَقَالَ لَهُ لَیسَ الثَّمَن حَاضِرًا فَقَالَ أَنَا أَصبِرُ یَا أَمیرَالمُؤمِنینَ فَقَالَ لَهُ أَنَا أَصبَرُ عَنِ اللَّحمِ .[7]
] ترجمه: روایت شده است روزی حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) از مقابل قصابی عبور می کردند، قصاب به حضرت عرض می کند: ای امیرمؤمنان گوشت خوبی است از آن بخرید اما حضرت می فرمایند: پولی برای خرید ندارم قصاب عرض می کند من برای گرفتن پولش صبر می کنم. حضرت می فرمایند: من در برابر خوردن گشت صبر می کنم.
توجه:
عقب افتادگی اقتصادی برخی از ممالک اسلامی علل فراوان دارد . از جمله علل آن یکی این است که رهبران و مسئولین و مدیران اصلی آن شیوه زندگی شان پیرو سیره معصومین و دستورات قرآن نیست. برای مثال سران 3 قوه و مدیران ارشد و استانداران و مسئولین بالا باید مطابق سیره امام علی و پیامبر خدا زندگی کنند و الگوی زندگی متوسط و عادی را داشته باشند در حالیکه چنین نیست و بیشتر آنان حتی در کشورهای اهل سنت سبک سلطانی و کاخ نشینی دارند و بعضا در منازل مصادره ای باغدار ووسیع زیست میکنند و این باعث میشود که مردم عادی نه فقط به مسئولین بلکه به اسلام بدبین شوند و دین زده شوند.
بعضا دیده و شنیده میشود تمرکز ثروت های کلان در دست گروه های مافیایی بظاهر اسلامی و اهل نماز و روزه و عبادت است و توزیع ثروت ظالمانه است و برعکس ملیون ها کارگر و کارمند و معلم و مردم عادی زیر خط فقرند و حتی پس از 30 سال خدمت دولتی اجاره نشین هستند ! و این برخلاف سیره عادلانه محمدی و علوی است و موجب شکافهای عمیق طبقاتی است . رشوه خواری و رانت خواری و رباخواری در زندگی برخی از مسئولین هست و بسیاری از آنان مزایا و سودهای کلانی دارند که باعث میشود ویلاهای شمال و سفرهای کذایی خارجی و تفریحات و خوشگذرانی ها داشته باشند و این در حالی است که برخی از مردم حتی یک سفر زیارتی هم نداشته اند. گروهی از ثروتمندان که وابسته به حکام و احزاب خاصی هستند زمین های کشاورزی و چندین چاه عمیق دارند که باعث میشود آبهای زیر زمینی که برای همه مردم است کاهش یابد و بعضی جاها مجبور شوند آب آشامیدنی را با تانکرها توزیع کنند. برخی از مسئولین در خانه ها و قصرهایشان استخر دارند و چون میلیاردر بزرگ هستند و نفوذ دارند ملیونها پول آب یا برق را میدهند وحق الناس مردم را بالا میکشند و برخی شان در صفوف اول نماز جماعت هم نماز میخوانند! و حتی توجیه میکنند که ما صاحب این مملکت هستیم !. اگر بخواهی تمام مظالم آقازاده هارا افشا کنی و بدبختی های طبقه پایین و حتی متوسط را بیان کنی کار بجاهای باریک میرسد و خیلی ها طاقت و تحمل شنیدن و افشای آنرا ندارند و حتی مقابله و دشمنی میکنندو...
وسائل الشيعه، ج 17، ص 42 . ↑
الحیاة 175: 4. محمد رضا حکیمی ↑
جامعه مصرفی و آیندهی زمین: 6. آلن درنینگ، ترجمهی عبدالحسین وهابزاده، جهاد دانشگاهی مشهد ↑
بحار 61: 3. ↑
عیون اخبار الرضا «علیهالسلام» ص126: 2 ج ؛ شیخ صدوق ↑
دشتی، امام علی و اخلاق اسلامی، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، ص۷۹ ↑
]- حسن بن ابى الحسن دیلمى، إرشاد القلوب، دو جلد در یک مجلد، انتشارات شریف رضى، ۱۴۱۲ هجرى قمرى/ ج۱ ص ۱۱۹ ↑