محقق : دکتر صادق یادگاری
شیعه نیوز | روش های برخورد برخی امامان با خلفای بنی امیه و بنی عباس :
امام سجاد:
مبارزه با عقاید انحرافی
امام سجاد (علیهالسّلام) همانند سایر ائمه توجه ویژهای به امت خود داشت و از آنان پشتیبانی مینمود. در واقع بعد از حادثه عاشورا و طرد ائمه از صحنه سیاست، امام در میان امت خود بودند و دستگیر بیچارهگان و درماندگان بودند. ایشان به صد خانواده فقیر مدینه کمک میکرد و دست محتاجان را میگرفت. از جمله مسائلی که امویان به آن تاکید داشتند، بحث جبرگرایی بود که امام سجاد (علیهالسّلام) هم چون پدرش در برابر این مبحث انحرافی کلامی ایستاد و روایات مختلف از ایشان در رد جبرگرایی نقل گردیده است که از جمله آن روایتی است که شیخ صدوق در کتاب خود به نقل از امام سجاد (علیهالسّلام) آورده است: آگاه باشید که ظالمترین مردم کسی است که ظلم ظالم را عدل تلقی کند و عدل هدایتیافته را ظلم بداند.
۶ - امام باقر و امویان
________________________________________
از جمله رهنمودهای سیاسی امام باقر (علیهالسّلام) به شیعیان خود، جبههگیری در برابر حاکمان ستمگر و ساکت نبودن در برابر ظلم آنان است. امام باقر (علیهالسّلام) در این باره فرمود: همانا پیشوایان ستمپیشه و پیروان ایشان، از دین الهی عزل شده و برکنارند.
ایشان در یکی از سخنرانیهای خود بر علیه حکومت وقت فرمود: کسی که به جانب سلطان ستمگری حرکت کند تا او را به تقوای الهی فرمان داده، وی را از عواقب شوم ظلم بترساند و موعظه نماید، از پاداشی همانند پاداش تمامی جن و انس و از عملی همانند عمل ایشان برخوردار خواهد بود.
این نوع بیانات که در کتب تاریخی و روایی کم هم نیست، نشان دهنده این است که امام مردم را بر ضد امویان تشویق مینمود و همیشه به افشاگری کارهای بنی امیه میپرداخت. امام باقر (علیهالسّلام) با این گونه رهنمودها و هشدارها، در حقیقت به امت اسلامی نمایانده است که اگر به قرآن و پیام وحی، ایمان دارند باید بدانند که پیروی از ظالمان و حمایت از ایشان، هم کیفر اخروی دارد و هم از سوی همین پیشوایان ستمگر مورد بیمهری و خیانت قرار خواهند گرفت. امامت امام باقر (علیهالسّلام) با چند تن از حاکمان اموی همعصر بوده است: ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک.
۶.۱ - مبارزه امام با عقاید انحرافی
امام باقر (علیهالسّلام) در دوران هر یک از خلفای اموی به مقابله با آن میپرداخت و همیشه مردم را با افکار منحرف امویان آشنا میکرد. امام در این دوره هم چون سایر ائمه با جبرگرایی و دیگر انحرافات اعتقادی به مبارزه پرداخت و سیاسی بودن این انحرافات را به مردم فهماند. در دوران عمر بن عبدالعزیر که عملکرد وی باعث رضایت مردم تا حدودی میشد باز امام باقر او را مستحق نفرین میدانست، چرا که مقام خلافت را که هیچگاه حق او نبود، اشغال کرده بود.
۶.۲ - امام باقر و خلیفه اموی
در روایتی آمده است که امام نسبت به عمر بن عبدالعزیر میفرماید: این جوان نرمی پیشه میکند و عدالت را آشکار میسازد و بعد از چهار سال زندگی میمیرد و زمینیان برایش گریه میکنند و کروبیان نفرینش میکنند و نیز فرمود: در جایگاهی مینشیند که حق او نیست.
سپس عبدالملک به خلافت رسید و او نیز تمام کوشش خود را در آشکار کردن عدالت و کسب محبوبیت بین مردم، به کار گرفت. اما با این وجود امام همیشه در قبال وی نیز موضع میگرفت.
در بین خلفای اموی هشام با امام عداوت بیشتری داشت که در نهایت امام باقر (علیهالسّلام) را در سال صد و هفده هجری به شهادت رساند.
امام جعفر صادق (علیهالسّلام) که در دوره بنی امیه امامت مسلمین را بر عهده داشت هم چون پدرش قیام را راه درست مبارزه با امویان نمیدانست و لذا به تربیت شاگردن و افشای حقایق در خطبههاشان پرداخت.
امام سجاد علیه السلام
چهارمین امام شیعیان حضرت علی بن الحسین(ع) ملقب به «سجاد» بود. آن حضرت به سال 38 هجری تولد یافته و تحت تربیت جد، پدر و عموی بزرگوارش رشد یافت. امام سجاد(ع) در حادثه کربلا حضور داشت اما بدلیل بیماری نتوانست در جنگ شرکت کند، آن حضرت ناظر شهادت مظلومانه پدر، برادر و سایر خویشان و شیعیان بود. زمانی که همراه سایر اسرا به کوفه آمد. عبید الله بن زیاد تصمیم به قتل وی گرفت اما رشادت حضرت زینب سلام الله علیها باعث شد تا عبید الله منصرف شود زینب خواسته بود تا اول او را و بعد امام سجاد(ع) را بکشد.
خطبه ای که امام درمسجد شام خواند، در شناساندن خاندان اهل بیت(ع) به مردم شام بسیار مؤثر بود و این خود در بیداری مردم خفته آن دیار که هیچگاه از آغاز اسلام آوردن با اهل بیت پیامبر(ص) آشنا نبودند تاثیر بسیار داشت، حضرت سجاد(ع) در روزگار خفقان بنی امیه زندگی می کرد. آنان کمترین حرکت مخالفان خود را به شدت سرکوب می کردند. حرکت امام دارای دو رویه بود یکی سیاسی و دیگری تربیتی. امام می کوشید تا نسل جدیدی را تربیت کند که وارث فرهنگ شیعیان نخستین باشند، تنها از سرچشمه های زلال علوم اهل بیت(ع) بهره برند و خود را از انحراف فراگیر، جدا سازند. امام در پناه «تقیه » با رعایت ظاهر می کوشید بطور پنهانی جنایت بنی امیه را افشا کند.
از مهمترین ابزارهایی که امام از آن بهره می گرفت «دعا» بود. از آن امام دومین مجموعه دینی بعد از نهج البلاغه امام علی(ع) باقی مانده که در ردیف بهترین میراث فرهنگی مسلمانان بویژه شیعیان است. این مجموعه را با عنوان «صحیفه سجادیه » می شناسیم. محتوای آن متشکل از مطالب عبادی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی است که در قالب دعا بیان شده است.
علاوه بر این، امام با خریدن کنیزان و غلامان به تربیت آنها می پرداخت و پس از مدت کوتاهی آنان را آزاد می کرد. این افراد از سایر ملل بوده و در سایه حکومت بنی امیه تحقیر شده بودند و می توانستند در آینده نقش مهمی را در جامعه ایفا کنند.
تعداد افرادی را که امام آزاد کرد بالغ بر چند صد نفر ذکر کرده اند.
امام سجاد(ع) که در مدینه زندگی می کرد اسوه مردم در عبادت، علم و انفاق در راه خدا بود به خاطر عبادت «سجاد» لقب گرفت. در علم مورد مراجعه مردم بوده و علمای مدینه از وی تمجید فراوان کرده اند. وی شبها وسائل مورد نیاز فقرا را بر دوش گرفته و ناشناس به دست آنها می رساند.
آن حضرت در سال 94 هجری به تحریک ولید بن عبد الملک مسموم شده و به شهادت رسید.
امام باقر علیه السلام
پنجمین امام شیعیان حضرت محمد بن علی(ع) است که به باقر شهرت دارد. باقر به معنای شکافنده است و آن امام را شکافنده علم می شناختند. آن حضرت در سال 58 هجری متولد شد. جابربن عبدالله انصاری صحابی رسول الله(ص) با دیدن او گفت که: پیامبر(ص) وعده تولد تو را داده و به من فرمود تا سلام آن حضرت را به تو برسانم.
امام باقر(ع) به دلیل دانش گسترده اش مورد ستایش بسیاری از محدثان معاصر خود از اهل سنت قرار گرفته و بسیاری از آنان افتخار شاگردی وی را داشته اند. در آن زمان علمای وابسته به حکومت اموی فراوان بوده و در کار تحریف دین در جهت اهداف امویان می کوشیدند. تلاش فرهنگی عمده امام زدودن غبار تحریف از چهره دین و مقابله با انواع و اقسام آراء باطل بود. آن حضرت در ترویج روایات صحیح پیامبر(ص) که از طریق اهل بیت(ع) نقل شده بود کوشش فراوان داشت.
از امام باقر(ع) روایات بی شماری در باب مسائل اعتقادی، تفسیر قرآن و فقه باقی مانده که از پر ارزش ترین میراث شیعه در زمینه فقه و حدیث است. تلاش فرهنگی امام باقر(ع) را باید در ادامه کار پدر بزرگوارش امام سجاد(ع) دانست.
اگر شاگردان امام سجاد(ع) اندک بودند، حوزه درس امام باقر(ع) گسترده تر شد و زمینه را برای تشکل سیاسی و فرهنگی شیعه فراهم ساخت. این خود از مهمترین اقدامات سیاسی بود گرچه به ظاهر اقدامی فرهنگی به شمار می رفت.
شیعیان با همین پشتوانه فرهنگی توانستند در تاریخ دوام آورند و اسلام را از انحراف برهانند.
امام باقر(ع) که خطر مهمی برای بنی امیه بود بسال 114 یا 117 هجری به دست عوامل بنی امیه به شهادت رسید.
..................................
امام صادق(ع)
در برخی منابع، از ارسال دو نامه برای امام صادق(ع) توسط ابومسلم در زمان دعوت بنیعباس و دو نامه از سوی ابوسَلمه خلَاّل، وزیر سفاح روایت شده است. مسعودی نوشته که امام به دو نامه ابومسلم جوابی نداده است. اما فخر رازی آورده، جعفر بن محمد پاسخ داد: نه تو از یاران من هستی و نه این زمان، زمان من است.
اسد حیدر، علت واکنش امام صادق به نامههای ابومسلم را در عدم صداقت و عدم وفاداری ابومسلم دانسته است. حضرت صادق به آورنده نامه ابوسلمه گفت: مرا کاری با ابوسلمه نیست! او شیعه دیگران است.
منصور برای اطلاع از تمایل یا عدم تمایل و فعالیتهای امام جعفر صادق(ع) علیه خود، او را زیرنظر داشت و گاه افراد و نامههای جعلی برای او میفرستاد. در این دوره روایاتی از امام صادق(ع) نقل شده است که بر تقیه تأکید میکرد. برخی نیز با انگیزههای متفاوت، نزد منصور از امام صادق بدگویی میکردند. عیسی بن موسی، پسرعموی منصور پس از سرکوب قیام نفس زکیه، بخشی از اموال امام ششم را مصادره کرد. منصور در پاسخ به شکایت امام، قصد قتل او را کرد ولی با صحبتها و تعهد امام، از این کار منصرف شد. منصور چندین بار حضرت صادق را از مدینه به عراق خواند و او را وادار به مناظره با ابوحنیفه کرد ولی نتوانست او را مغلوب کند. امام در ۱۴۸ق، سه سال پس از قیام نفس زکیه به شهادت رسید. تعدادی از علمای شیعه علت شهادت او را مسمومیت توسط منصور میدانند. حضرت صادق به خاطر سختگیریهای عباسیان و به منظور حفظ جان امام کاظم (ع)، پنج نفر،[یادداشت ۱] از جمله منصور را وصی خود معرفی کرد. امام صادق و امام باقر علیهما سلام چند هزار شاگرد دینی داشتند و علوم اسلامی خالص را به آنان می آموختند.
امام کاظم(ع)
دوران ۳۵ ساله امامت حضرت کاظم(ع)(۱۸۳-۱۴۸ق) همزمان با ۱۰ سال خلافت منصور(حکومت ۱۳۶-۱۵۸ق)، ۱۱ سال خلافت مهدی (حکومت ۱۵۸-۱۶۹ق)، یک سال خلافت هادی (حکومت۱۶۹-۱۷۰ق) و ۱۳ سال خلافت هارون (حکومت۱۷۰-۱۹۳ق) بود. دوران زندگانی موسی بن جعفر(ع) با دوران قدرت گرفتن عباسیان، و قیامهای متعدد از سوی علویان علیه آنان همزمان بود. قیام شهید فخ در سال ۱۶۹ق در دوره امامت موسی بن جعفر و خلافت هادی عباسی به وقوع پیوست. امام کاظم(ع) برای ارتباط با شیعیان و تقویت توان اقتصادی آنان، سازمان وکالت را که در زمان امام صادق(ع) پایهگذاری شده بود، گسترش داد. هنگامیکه مهدی عباسی از او خواست تا حدود فدک را مشخص کند، امام مرزهایی را تعیین کرد که با قلمرو حکومت عباسیان برابری میکرد. امام هفتم شیعیان اصحاب خود را به عدم همکاری با عباسیان سفارش میکرد، از جمله صفوان جمال را از کرایه دادن شتران خود به هارون منع کرد. در عین حال از علی بن یقطین که در حکومت هارون الرشید، عهدهدار وزارت بود، خواست تا در دربار بماند و به شیعیان خدمت کند. امام کاظم(ع) در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نخستینبار در زمان خلافت مهدی عباسی، امام را از مدینه به بغداد منتقل کردند. هارون نیز دو بار امام را زندانی کرد. امام کاظم(ع) سالهای پایانی عمر خود را در زندانهای فضل بن یحیی و سندی بن شاهک گذراند. بدگویی یحیی برمکی بیم هارون از موقعیت امام بین مردم و افزایش شیعیان او و عدم رعایت تقیه از سوی برخی یاران امام[۳۴] از جمله دلایل زندانی شدن او بیان شده است.( wikishia.net
امام رضا(ع)
علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعیان، حدود ۲۰ سال امامت کرد که ۱۰ سال با حکومت هارون، پنج سال با محمد امین و پنج سال با مأمون طی شد. پس از شهادت موسی بن کاظم و شروع امامت و دعوت امام رضا، برخی از اصحاب، او را به تقیه دعوت کردند. حضرت رضا آنان را اطمینان داد که هارون به او آسیبی نمیزند. برخی از اطرافیان هارون نیز، او را علیه امام هشتم تحریک کردند. اباصلت هروی نقل کرده که هارون یکبار قصد جان امام را کرد ولی منصرف شد.
در زمان امین، اتفاق خاصی برای امام رضا(ع) از جانب حکومت او رخ نداد. زیرا امین گاهی به لهو و لعب میپرداخت و اکثرا مشغول اختلاف داخلی و مناقشه با مأمون بود و فرصتی برای توجه به علویان نیافت.[۳۹] این سالها نیز آزادی نسبی امام و فرصت برای فعالیتهای فرهنگی وی را به همراه داشت.
پس از موفقیت مامون بر امین (۱۹۸ق)، علویان تهدید بزرگی برای خلافت عباسی بود. در آن زمان در نقاط مختلف قلمروی عباسی، علویان سر به شورش و مخالفت زده بودند. مامون ابتدا مرکز حکومت را به مرو، از شهرهای بزرگ خراسان منتقل کرد و امام رضا را از مدینه احضار نمود. او در ۲۰۱ق به اجبار امام هشتم را ولیعهد خود کرد و الرضا نامیدو به نامش سکه زد و رنگ سبز را نشانه دولت عباسی گرداند. حضرت رضا علیه السلام با علمای اسلام و علمای دیگر مذاهب سخن گفت و به سوالاتشان پاسخ داد. مامون دو سال بعد، پس از خاموش شدن قیام علویان، در حرکت به سمت بغداد، بنابر بعضی منابع، امام رضا(ع) را مسموم کرد.[۴۵]
امام جواد(ع)
محمد بن علی(ع)، پس از شهادت پدرش، امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ قمری به امامت رسید. دوران ۱۷ ساله امامت او با خلافت مامون (۱۵سال)و برادرش، معتصم (۲سال) همزمان بود. مأمون عباسی در سال ۲۰۲ قمری دخترش را به عقد امام درآوردو در ۲۱۵ق اجازه داد دخترش به خانه امام برود. او علاقه داشت نوهای از نسل پیامبر داشته باشد. خلفای عباسی دو بار امام محمد تقی(ع) را به بغداد احضار کردند. حضرت جواد بار دوم، در ۲۸ محرم سال ۲۲۰ق، به دستور معتصم وارد بغداد شد و چند ماه بعد در بغداد به شهادت رسید. پس از گسترش قیامهای علویان علیه بنیعباس، معتصم، امام جواد و محمدبنقاسم، از نوادگان امامزینالعابدینعلیهالسلام، را به بغداد فراخواند تا نقش آنان را در قیامهای پنهانی شیعی دریابد.[۵۱]
۱ - وقایع سالهای نزدیک به غیبت صغری
________________________________________
سالهای نزدیک به غیبت امام مهدی (علیهالسّلام)، دوران سختی برای امامان و شیعیان بود و آنان با مشکلات و محدودیتهای بسیاری از جانب حکومت و جوّ عمومی جامعه رو به رو بودند. تبعید و حصر امامهادی (علیهالسّلام) و امام عسکری (علیهالسّلام) به تنهایی بیانگر این وضعیت است.
۱.۱ - دشمنی متوکل با امام هادی
امام دهم، امام علی بن محمّدهادی (۲۱۲-۲۵۴ق)، یک سوم نخست دوره امامت خویش را در مدینه و تقریباً بدون مشکل خاصّی سپری نمود؛ ولی با به قدرت رسیدن متوکّل، گرفتاریهای ایشان نیز آغاز شد. متوکّل به دشمنی با اهلبیت و سختگیری بر شیعیان، مشهور بود. وی با توجّه به قیامهای متعدّد علویان (که در آن سالها علیه حکومت عبّاسی برپا میشد)، از وجود امام (علیهالسّلام) در شهر مدینه نگران بود. از اینرو برای نظارت و اشراف بیشتر بر امام (علیهالسّلام)، همان سیاست مأمون را در نزدیک ساختن امام به خود، در پیش گرفت و در سال ۲۳۲ هجری، امامهادی (علیهالسّلام) را به مرکز حکومت (سامرّا) فرا خواند. بهانه او برای این کار، گزارشهای تحریکآمیزی بود که عبداللَّه بن محمّدهاشمی، متولّی امور نظامی و نماز شهر مدینه، و نیز همسرش به او میدادند، که حکایت از فعّالیت امام (علیهالسّلام) علیه حکومت و گردآوری سلاح و تجهیزات داشت.
اگر چه امامهادی (علیهالسّلام) در نامهای به متوکّل، این سخن چینیها را تکذیب نمود، ولی متوکّل در نامه خود به ایشان، ضمن اشاره به عزل عبداللَّه بن محمّدهاشمی، به گونهای احترام آمیز از امام (علیهالسّلام) خواست تا به سامرّا حرکت کند و به این منظور، یحیی بن هرثمه و سیصد سرباز را مأمور کرد.
البتّه یحیی بن هرثمه هنگام ورود به مدینه، خانه امام (علیهالسّلام) را تفتیش کرد که در آن جا جز کتابهای دعا و علمی و مصحف چیزی نیافت.
سه روز بعد، امام (علیهالسّلام) به اجبار و به همراه خانواده خود به سامرّا نقل مکان نمود و اگر چه در آغاز ورود به این شهر، مورد استقبال مردم قرار گرفت؛ ولی در ادامه با رفتار تحقیرآمیز متوکّل مواجه گردید. به دستور متوکّل، امام (علیهالسّلام) و همراهانش را در روز اوّل در خان الصعالیک (که محلّی برای افراد فقیر و نادار بود)، جای دادند و سپس به خانهای مسکونی که در نظر گرفته شده بود، منتقل نمودند.
۱.۱.۱ - در تنگنا قرار دادن امامهادی
امامهادی (علیهالسّلام) تا پایان عمر در این شهر زندگی نمود و به گفته تاریخ نویسان، متوکّل شرایطی سخت را برای امام مهیّا کرده بود تا شخصیت ایشان را نزد مردم متزلزل سازد. از جمله او تلاش میکرد با طرح سؤالاتی در باره خلفای صدر اسلام و نیز عبّاس عموی پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) (با توجّه به آگاهیاش از دیدگاههای شیعیان در این خصوص) آن امام را در تنگنا قرار دهد؛ ولی هر بار، امام (علیهالسّلام) خود را با دادن پاسخهای مجمل و ایهامدار، از گرفتار شدن در دام وی میرهانید.
۱.۱.۲ - بازرسی از خانه امام هادی
از کارهای دیگر متوکّل در آزار رساندن به امامهادی (علیهالسّلام)، این بود که بر اساس گزارشهایی مبنی بر وجود ادوات جنگی و اموال و نامههای شیعیان در خانه امامهادی (علیهالسّلام)، دستور داد سربازان، غافلگیرانه به آنجا رفته، خانه را بازرسی کنند. ماموران که این بار نیز چیزی به دست نیاوردند، امام (علیهالسّلام) را که در حال تلاوت قرآن بود، با خود به نزد متوکّل بردند. متوکّل برای توهین بیشتر به امام، ایشان را به شراب نوشی دعوت کرد و چون با امتناع امام (علیهالسّلام) مواجه شد، از ایشان خواست تا شعری بخواند. امام نیز با خواندن اشعاری در باره کیفیت مرگ جبّاران و گردنکشان و اینکه جاه و مقام و خدم و حشم و قدرت و اقتدارشان نمیتواند آنان را از چنگال مرگ، رهایی دهد و از عاقبتِ سخت نجاتشان دهد، مجلس بزم متوکّل را بر هم زد.
۱.۱.۳ - تحقیر و قتل امام هادی
همچنین متوکّل تلاش میکرد امام (علیهالسّلام) را به کارهایی وا دارد که خلاف میل و شأن ایشان بود. او از امام (علیهالسّلام) میخواست مانند دیگر درباریان با پوشیدن لباسهای فاخر، در رکاب متوکّل پیاده راه برود (در مهج الدعوات آمده است: «به همه دستور داد که لباس فاخر بپوشند».)
و یا اصرار داشت که ایشان در مجالس بزم او حضور داشته باشد.
اینگونه کارهای متوکّل در جهت کاستن از شخصیت والای امام (علیهالسّلام) و محبوبیت روزافزون ایشان بود و چون در این کار موفّق نشد، تصمیم به قتل امام گرفت و به این منظور، ایشان را به زندان افکند. او امام (علیهالسّلام) را به حاجب دربار خود به نام سعید سپرد تا نقشه خود را عملی سازد؛ ولی پیش از آن، خودش به دست پسر و سردارانش به قتل رسید.
۱.۱.۵ - شهادت امامهادی
باقی مانده عمر امامهادی (علیهالسّلام) در زمان مستعین و معتز گذشت و در نهایت، ایشان پس از هفت سال، پس از مرگ متوکّل و در زمان حکومت معتز و با توطئه درباریان به شهادت رسید.
۱.۲ - امامت امام عسکری
سالهای امامت امام عسکری (علیهالسّلام) (۲۵۴-۲۶۰ق) که در میان امامان کوتاهترین دوره یعنی شش سال بود، با حکومت سه تن از عبّاسیان، معاصر گردید: معتز (۲۵۲-۲۵۵ق)، مهتدی (۲۵۵- ۲۵۶ق) و معتمد (۲۵۶-۲۷۹ق) که تمام این سالها و تقریباً همه عمر امام در سامرّا سپری شد. ایشان در سنّ یک سالگی به همراه پدرش به این شهر انتقال داده شد و احتمالاً تا زمان شهادت از این شهر بیرون نرفت و از این نظر همواره تحت نظارت شدید حکومت قرار داشت، بهطوری که بنا به نقلی، هفتهای دو بار میبایست حضور خود در شهر را به دارالحکومه اطّلاع دهد.
۱.۲.۱ - زندانی شدن امام عسکری
با وجود چنین شرایط سختی، در این مدّت کوتاه، امام (علیهالسّلام) چند بار روانه زندان گردید و در این زندانها که در زمان حکومت معتز و مهتدی رخ دادند نیز جاسوسان حکومتی در پی یافتن نکتهای از امام و یا ارتباط ایشان با شیعیان بودند تا اسباب گرفتاری بیشتری را برای ایشان فراهم سازند.
حتّی معتز یک بار به حاجب خود دستور داد که امام (علیهالسّلام) را به سمت کوفه برده و در بین راه از بین ببرد؛ امّا برکناری او از خلافت و قتلش به دست امرای خود، مانع تحقّق این توطئه شد.
۱.۲.۲ - قصد مهتدی در کشتن امام
مهتدی، خلیفه متنسّک عبّاسی نیز قصد کشتن امام (علیهالسّلام) را داشت؛ ولی بر اساس گفته ابوهاشم جعفری (که از اصحاب امام و همراه ایشان در زندان بود)، با کشته شدن مهتدی، امام از خطر رهایی یافت.
امام (علیهالسّلام) خود نیز پس از رهایی از زندان مهتدی، در نامهای به یکی از شیعیان، به این مطلب، اشاره نموده است.
۱.۲.۳ - قطع کردن نسل امام
در سال ۲۵۹ هجری، امام (علیهالسّلام) برای آخرین بار به دستور معتمد به زندان برده شد؛ ولی به زودی آزاد گردید.
ایشان در یکی از نامههای خود به یارانش، هدف عبّاسیان را از این کارها، کُشتن خویش و قطع کردن نسل ایشان و سلسله امامت اعلام نموده است.
۱.۲.۴ - شهادت در شهر سامرا
سرانجام، امام عسکری (علیهالسّلام) در سال ۲۶۰ هجری در شهر سامرّا به شهادت رسید.
۱.۲.۵ - محدودیت ارتباط امام با شیعیان
همچنین ارتباط امام (علیهالسّلام) با شیعیان، در ایّامی که ایشان در حبس نبود، بسیار محدود و در برخی مواقع، ناممکن بود. از گزارشهای متعدّد، پیداست که شیعیان نمیتوانستند در منزل و محلّ سکونت امام با ایشان دیدار کنند و به ناچار در خیابانها و در مسیر آمد و شدِ ایشان به انتظار میایستادند و هر گاه امام (علیهالسّلام) طبق دستور حکومت، همراه موکب خلیفه از دارالحکومه خارج و یا بِدان سو حرکت میکرد، خود را به ایشان میرساندند.
در همین حال، گاه شرایط به قدری خفقانآور بود که امام (علیهالسّلام) از طریق نامه و وکیلان خاصّ خود به شیعیان هشدار میداد که از ملاقاتهای خیابانی و اظهار آشنایی با ایشان خوداری کنند؛ زیرا خطر گرفتار و زندانی شدن، آنان را تهدید میکند.
۱.۲.۷ - نهاد وکالت در زمان امام عسکری
نهاد وکالت در زمان امام عسکری (علیهالسّلام)، وظیفهای سنگینتر و خطیرتر به عهده داشت؛ زیرا امام (علیهالسّلام) ناچار بود که با حفظ تقیّه و پنهاننگه داشتن وجود امام دوازدهم از عبّاسیان، موضوع امامت و جانشینی خود را برای خواصّ شیعه بیان کند و این مهم، تنها با فعّالیت زیرکانه وکیلان، تحقّق مییافت. بنا بر این، وکیلان در نواحی مختلف به فعّالیت خود ادامه دادند و در دوره غیبت صغرا، همچنان تحت اشراف نایبان خاصّ امام دوازدهم، وظایف خود (یعنی اطّلاع رسانی به شیعیان و ایجاد ارتباط میان آنان و امام غایب) را دنبال میکردند.
با توجّه به گزارشهای متعدّدی که از اسامی و تعداد وکیلان امامان در نواحی مختلف جهان اسلام در دست است، میتوان نواحی شیعه نشین را کشف نمود. اطّلاعات موجود در کتب جغرافیایی و دانستههای تاریخی در باره ارتباط بین مناطق و تعأمل آنان با یکدیگر نیز به روشن شدن نقاط تاریک و مجهول کمک فراوانی میکنند. بر این اساس، شیعیان، بیشتر در ایالت عراق (بینالنهرین سفلی) و در شهرهای کوفه، مدائن، بغداد و بصره متمرکز بودهاند و در نواحی جزیره (بین النهرین علیا) و شام بویژه در حلب و طرابلس جمعیتی از شیعیان زندگی میکردهاند. بعد از ایالت عراق، ایالت جبال در غرب و مرکز ایران بیشترین شیعیان را در خود داشته است. قم، قدیمیترین شهر شیعهنشین در ایران به شمار میرود و پس از آن، کاشان و آوه و ری، از عمده شهرهای شیعهنشین بودهاند. علاوه بر اینها، شیعیان در بیهق، طوس، نیشابور، شیراز، اهواز و شهرهای آذربایجان و شماری دیگر از شهرهای ایران، سکونت داشتهاند و وکیلانی به نمایندگی از نهاد وکالت در این مناطق، فعّال بودهاند.
بنی عباس، (حکومت: ۱۳۲-۶۵۶ق) از مشهورترین سلسلههای خلافت اسلامی که بیش از پنج قرن در محدوده فعلی خاورمیانه حکومت داشتند. فعالیت امام صادق (ع) و امامان بعدی، در زمان بنیعباس بود. در این دوره، امامان و علویان و پیروان آنان، در فشار و سرکوب شدیدی بودند. سیاست امامان در برابر حاکمان بنیعباس، تقیه و دوری از قیام و گاه گفتگوی صریح با خلیفه بود.
اولین قیام مشهور علویان در زمان عباسیان، قیام نفس زکیه و برادرش ابراهیم در ۱۴۵ق علیه منصور بود. قیام شهید فخ نیز در ۱۶۵ق توسط حسین بن علی علیه هادی عباسی صورت گرفت.
همه خلفای بنیعباس از نسل محمد بن علی، نوه ابنعباس، مفسر معروف بودند. محمد بن علی ادعا میکرد که ابوهاشم، نوه امام علی (ع)، او را به وصایت و امامت بنیهاشم انتخاب کرده است. ابومسلم، داعی مشهور عباسیان، در ۱۲۹ق از مرو قیام علیه بنیمروان را آغاز کرد که به سقوط آنان و شروع خلافت عباسیان منجر شد. مقر حکومت بنیعباس، بغداد بود. مشهورترین خلفای این سلسله، منصور (۱۳۶-۱۵۸ق)، هارون (۱۹۳-۱۷۰ق) و مامون (۱۹۸-۲۱۸ق) بودند. مستعصم آخرین خلیفه این سلسله توسط هلاکو خان امیر مغولها در سال ۶۵۶ق کشته شد.
( بنی عباس حدودا 520 سال حکومت کردند ).
امامان و بنیعباس
بنیعباس از هنگام صلح و کنارهگیری امام حسن (ع) از خلافت، از علویان فاصله گرفتند. عبیدالله، برادر ابن عباس، فرماندهی سپاه امام حسن (ع) را رها کرد و به معاویه پیوست. ابن عباس در حرکت امام حسین (ع) به کوفه در مکه ماند. او و فرزندانش پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) فقط با محمد حنفیه و فرزندش ابوهاشم ارتباط نزدیک داشتند.
امامت حضرت صادق(ع)، امام ششم شیعیان و امامان بعدی با دوران حکومت بنیعباس همزمان بود. سیاست کلی این امامان شامل تقیه و عدم مخالفت صریح با بنیعباس در اجتماع، عدم شرکت در قیامهای علویان و انتقادهای صریح و شجاعانه در دیدارهای رودررو با خلفاء بود.
امام حسن عسکری(ع)
امام عسکری(ع) به مدت ۶ سال (از ۲۵۴ تا ۲۶۰ق) امامت کرد. دوره امامت او همزمان با سه خلیفه عباسی بود: معتز عباسی(۲۵۲-۲۵۵ق)، مهتدی (۲۵۵-۲۵۶ق) و معتمد (۲۵۶-۲۷۹ق). در دوره زندگی امام عسکری(ع)، دستگاه عباسی به ابزار دستی برای امیران رقیب تبدیل شده بود و بخصوص فرماندهان نظامی تُرک نقش مؤثری در نظام حکومتی داشتند. معتز در سال ۲۵۵ق امام عسکری را زندانی کرد. او در دوره یک ساله خلیفه بعدی (مهتدی) نیز همچنان در زندان بود. با آغاز خلافت معتمد (۲۵۶ق) که با قیامهای شیعی رو به رو بود، امام از زندان آزاد شد و بار دیگر به سازماندهی اجتماعی و مالی امامیه اهتمام ورزید. در صفر سال ۲۶۰ق امام به دستور معتمد به زندان افتاد و شخص خلیفه روزانه اخبار مربوط به امام را پیگیری میکرد. پس از مدتی امام عسکری به خانه حسن بن سهل (وزیر مامون) در نزدیکی شهر واسط منتقل شد. در این زمان، در میان شیعیان آمدن امام منتظَر رواج یافته، و خلیفه عباسی در جستجوی فرزند امام عسکری (ع) بود.
امام مهدی(عج)
حضرت مهدی (عج)، دوازدهمین و آخرین امام شیعیان است که در ۲۵۵ق، در زمان حکومت معتمد عباسی به دنیا آمد. محل تولد او در سامرا، در خانه پدرش بود که به دستور خلیفه در این شهر تحت نظر قرار داشت. معتمد عباسی به قابلهها امر کرده بود تا وقت و بیوقت، سرزده وارد خانه سادات شوند - بهویژه خانه امام حسن عسکری(ع) - و درون خانه را بگردند و از حال همسر او باخبر شوند و گزارش دهند. در آغاز خلافت «معتضد» عباسی، در سال ۲۷۹ق، دو بار خانه امام عسکری(ع) از سوی حکومت تفتیش شد. حضرت مهدی، در ۲۶۰ق پس از شهادت پدرش، غیبت صغری خود را با انتخاب وکیل یا نائب خاص شروع کرد.
بهرحال بیشتر امامان معصوم پس از جریان شهادت امام حسین علیه السلام در حال تقیه و رسیدگی به شیعیان و پرورش و تعلیم شاگردان به احکام و عقاید حق و اخلاق محمدی بودند و بجز امام رضا علیه السلام که مجبور به ولایتعهدی شدند الباقی در زندان و حصر و تقیه بودند.
دورههای حکومت
سلسله عباسی را بر اساس قدرت خلیفه و اوضاع سیاسی میتوان به چهار دوره یا مرحله تقسیم کرد.
• دوره نخست (۲۳۲-۱۳۲ق/۸۴۷-۷۵۰م): در این دوره، قدرت خلیفه بسیار بود و تسلط حکومت رو به گسترش و نفوذ بود. این دوره از خلافت ابوالعباس سفاح تا پایان خلافت واثق ادامه داشت.
• دوره دوم (۳۳۴-۲۳۲ق/۸۴۷-۹۴۶م): اقوام تُرک آسیای میانه باعث تضعیف حکومت شدند. این دوره از آغاز خلافت متوکل تا میانه خلافت مستکفی طول کشید.
• دوره سوم (۴۴۷-۳۳۴ق/۱۰۰۵-۹۴۶م): در ابتدای این دوره حاکمان پارسی آلبویه بر خلفاء تسلط پیدا کردند. این دوره از میانه خلافت مستکفی آغاز شد و در میانه خلافت القائم به پایان رسید.
• دوره چهارم (۶۵۶-۴۴۷ق/۱۲۸۵-۱۰۰۵م): سلجوقیان در ابتدای این دوره قدرت را بدست گرفتند و مغولان در اخر این دوره، با کشتن مستعصم، خلافت بنیعباس را تمام کردند.
• بنی عباس حدودا 520 سال حکومت کردند.
حکومتهای همزمان
• طاهریان (۲۵۹-۲۰۶ق)
امیران نیمه مستقل خراسان که با حکومت طاهر بن حسین از زمان مامون شروع به فعالیت کردند و وفادار به بنی عباس بودند.
• صفاریان (۳۹۴-۲۴۷ق)
حاکمان سیستان و کرمان و جنوب که توسط یعقوب لیث بوجود آمد. او با خلیفه بنی عباس مخالف بود ولی جانشینانش به خلیفه اظهار اطاعت میکردند.
• سامانیان (۳۹۵-۲۶۱ق)
حاکمان پارسی زبان در خراسان و آسیای میانه. بنی عباس را به رسمیت میشناختند.
• آل بویه (۴۴۸-۳۲۲ق)
امیرانی از دیلم، و شیعه مذهب که در بغداد، مرکز عباسیان، مراسم شیعیان را رواج دادند.
• غزنویان(۵۸۳-۳۴۴ق)
سلسله ترک تبار که از غزنی شروع کردند و تا هند و نیشابور پیش آمدند.سلاطین غزنوی، به بنی عباس وفادار بوده و بر شیعیان فشار و محدودیت آوردند.
• سلجوقیان (۵۹۰-۴۲۹ق)
حکومت ترک تبار که تمام قلمروی شرقی و شمالی بنی عباس را تصرف کردند. بنی عباس را به رسمیت شناخته و با شیعیان مخالف بودند.
• خوارزمیان (۶۱۶-۴۹۱ق)
امیران ترک تبار آسیای میانه که تا منطقه جبال پیش آمدند. با خلفای بنی عباس رابطه گرم نداشتند.
• غوریان (۶۱۲-۵۴۳ق)
امیران غور و کابل و هند که توسط محمد بن سوری تاسیس شد. اینان بنی عباس را به رسمیت نمیشناختند. نسبت به شیعیان تساهل مذهبی داشتند.
• مغولان (۶۱۵-۷۳۶ق)
هلاکوخان، سلطان مغول در ۶۵۶ق مستعصم خلیفه بنی عباس را کشت و حکومت آنان به پایان رسید.
.....................
نام خلفای راشدین، حاکمان اموی و حاکمان عباسی چه بوده و به ترتیب در چه سالهایی حکومت میکردند؟
پرسش
نام خلفای راشدین و اموی چه بود و مدت زمان خلافتشان چه مقدار بود؟
الف. خلفای راشدین
1. ابوبکر(عبدالله بن عثمان): از سال 10 تا سال 13
2. عمر بن خطاب: از سال 13 تا سال 23
3. عثمان بن عفوان: از سال 23 تا سال 35
4. امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع): از سال 35 تا سال 40.
نکته اول: البته شیعیان معتقدند که امام علی(ع) خلیفه بلافصل پیامبر اسلام(ص) است.
نکته دوم: برخی اهل سنت، امام حسن مجتبی(ع) را نیز از خلفای راشدین میدانند.
ب. خلفای اموی
1. معاویه: او در سال 18هجری و در عهد عمر بن خطاب به حکمرانی منطه شام رسید و با صلح میان او و امام حسن(ع) در سال 41، به حکومت بلامنازع سرزمینهای اسلامی دست یافت.
2. یزید بن معاویه: از سال 60 تا 64.
3. معاویه بن یزید: او پس از مرگ یزید و رسیدن به خلافت موروثی در سال 64، خود را شایسته این امر ندانسته و در همان سال آنرا رها کرد.
4. مروان بن حکم: او با کنارهگیری فرزند یزید، فرصت را غنیمت شمرد و در سال 64 زمام امور را به دست گرفت. ولی حکومت او فقط تا سال 65 پابرجا بود.
5. عبدالملک بن مروان: 65 تا 86
6. ولید بن عبدالملک: از سال 86 تا 96
7. سلیمان بن عبدالملک(برادر ولید): از سال 96 تا 99
8. عمر بن عبدالعزیز بن مروان: از سال 99 تا 101
9. یزید بن عبدالملک: از سال 101 تا 105
10. هشام بن عبدالملک: از سال 105 تا سال 125
11. ولید بن یزید: از سال 125 تا 126
12. یزید بن ولید: به مدت شش ماه در سال 126 حکومت کرد
13. ابراهیم بن ولید: در سال 126 به مدت دو ماه
14. مروان بن محمد(مروان حمار): از سال 126تا سال 132
...............................................
ج. خلفای عباسی
1. سفاح: 132 هجری قمری.
2.منصور: 136
3. مهدی: 158
4. هادی: 169
5. هارون: 170
6. امین: 193
7. مأمون: 198
8. معتصم: 218
9. واثق: 227
10. متوکل: 232
11. منتصر: 247
12. مستعین: 248
13. معتز: 252
14. مهتدی: 255
15. معتمد: 256
16. معتضد: 279
17. مکتفی: 289
18. مقتدر: 295
19. قاهر: 320
20. راضی: 322
21. متقی: 329
22. مستکنی: 333
23. مطیع: 334
24. طائع: 363
25. قادر: 381
26. قائم: 422
27. مقتدی: 464
28. مستظهر: 487
29. مسترشد: 517
30. راشد: 529
31. مقتنی: 530
32. مستنجد: 555
33. مستضی: 533
34. ناصر: 575
35. ظاهر: 622
36. مستنصر: 623
37. مستعصم:
640