۱

یک جریان فکری در کشور بدنبال حذف عقلگرایی از حکومت و حاکمیت است

جدال میان عقل‌گرائی و اخباری گری در میان مسلمانان، سابقه‌ای طولانی دارد که به قرن‌های صدر تاریخ اسلام می‌رسد. علاوه بر اینکه خلفای اموی و عباسی از مکتب اخباریگری برای توجیه رفتارهای جائرانه خود بهره می‌بردند، شیعیان نیز چه در بخش علمی و اعتقادی و چه در بخش حکومتی همواره درگیر جدال‌های پیاپی میان اخباریگری و عقل‌گرائی بودند.
کد خبر: ۲۸۶۶۴۱
۰۹:۱۶ - ۲۷ آذر ۱۴۰۲

شیعه نیوز | یکی از بزرگان حوزه علمیه قم که از حواریون امام خمینی بود و اکنون از مراجع مطرح است در اولین سال‌های بعد از انقلاب پیروزی انقلاب اسلامی هشدار داده بود مبادا ما که با نهج‌البلاغه انقلاب کرده‌ایم، بخواهیم با رساله عملیه جامعه را اداره کنیم. تفسیر روشن این سخن این بود که جریانی در حال شکل‌گیری است تا عقل‌گرائی را کنار بزند و اخباریگری را به جای آن بنشاند و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را با مشغول نگهداشتن به احکام فردی از بالندگی اجتماعی باز بدارد.

به گزارش «شیعه نیوز»، روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

جدال میان عقل‌گرائی و اخباری گری در میان مسلمانان، سابقه‌ای طولانی دارد که به قرن‌های صدر تاریخ اسلام می‌رسد. علاوه بر اینکه خلفای اموی و عباسی از مکتب اخباریگری برای توجیه رفتارهای جائرانه خود بهره می‌بردند، شیعیان نیز چه در بخش علمی و اعتقادی و چه در بخش حکومتی همواره درگیر جدال‌های پیاپی میان اخباریگری و عقل‌گرائی بودند.

متأسفانه اخباریگری در بخش قابل توجهی از تاریخ بر جوامع شیعی حاکم بود و همین سلطه توانست شیعیان را دچار تأخیر تمدنی قابل تأملی نماید.
انقلاب اسلامی، چه از نظر تفکر و گرایش‌های علمی رهبری و چه از نظر نوع اهدافی که دنبال می‌کرد، یک جریان کاملاً عقل‌گرا و نافی اخباریگری بود. امام خمینی علاوه بر اینکه یک فقیه اصولگرا بود، از سرآمدان فلسفه و عرفان در عصر خود نیز بود. نگاه سیاسی او نیز اسلام مبتنی بر عقل و وحی را معرفی و مطرح می‌کرد و کارنامه عملی او نیز همین را به منصه ظهور رساند.

نظریه‌پردازان انقلاب مانند شهیدان مطهری و بهشتی که از نزدیک‌ترین یاران رهبری بودند نیز در رأس عقل‌گرایان عصر حاضر قرار داشتند و عقل و وحی را جان‌مایه اصلی انقلاب اسلامی می‌دانستند.
یکی از بزرگان حوزه علمیه قم که از حواریون امام خمینی بود و اکنون از مراجع مطرح است در اولین سال‌های بعد از انقلاب پیروزی انقلاب اسلامی هشدار داده بود مبادا ما که با نهج‌البلاغه انقلاب کرده‌ایم، بخواهیم با رساله عملیه جامعه را اداره کنیم. تفسیر روشن این سخن این بود که جریانی در حال شکل‌گیری است تا عقل‌گرائی را کنار بزند و اخباریگری را به جای آن بنشاند و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را با مشغول نگهداشتن به احکام فردی از بالندگی اجتماعی باز بدارد.

این هشدار مهم به معنای نادیده گرفتن ارزش و اهمیت رساله عملیه نیست بلکه به این معناست که جامعه را باید با تکیه بر منشور حکومتی امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه و حکمت‌ها و نامه‌ها و خطبه‌های لبریز از درس‌های مدیریتی و تعامل اجتماعی آن حضرت اداره کرد.

متأسفانه ما به این هشدار بسیار مهم بی‌توجهی کردیم و به آن جریان اخباریگری در حال شکل‌گیری مجال رشد و نفوذ در ارکان حاکمیتی دادیم و کاری کردیم که امروز در نظام حکمرانی ما جائی برای نهج‌البلاغه وجود ندارد. سهم اسلام مناسکی در تعاملات حکمرانی ما ۹۵ درصد و سهم اسلام علوی فقط ۵ درصد است البته اگر بگذارند همین ۵ درصد بماند و هر روز کاهش پیدا نکند.

حکمرانی ما اکنون در دام اخباریگری افتاده و شاید بهتر باشد که بگوئیم اصحاب جریان اخباریگری، انقلاب را به دام انداخته‌اند. تمسک به ظواهر، تکیه بر کمیت، ورود به حریم شخصی افراد، قربانی کردن اصول در پای فروع، بالا نشاندن بله‌قربان ‌گویان، کنار زدن اهل نقد، تعطیل کردن جریان آزاداندیشی، روا دانستن دروغ و تهمت و بداخلاقی، پوستین وارونه بر تن اسلام کردن و خوداسلام ‌پنداری از ویژگی‌های اخباریگری عصر حاضر است.

شاخصه اصلی جریان اخباریگری، کنار گذاشتن عقل است که بزرگترین خسران را به همراه دارد. خطر بزرگ اینست که وقتی اخباریگری در پوستین حکومتی قد علم می‌کند، دین و دنیای مردم را بر باد می‌دهد. در برابر این خطر نمی‌توان مسامحه کرد. همه موظفیم با تمام توان برای جلوگیری از حاکم شدن اخباریگری بر مقدرات کشور تلاش کنیم و با تقویت پایه‌های عقلانیت، راه را برای پیشرفت و توسعه همه‌جانبه و متوازن کشور هموار نمائیم.

 
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۲۷
تندروها مبلغ این ایده اند و درحالی بر اجرای کلیشه ای اسلام و نفی عقلانیت بشیوه طالبان تاکید دارند که خود با عقلانیت کامل همه چیز را به میل و مصلحت قدرت خود تغییر میدهند حتی ترک یک واجب یا واجب سازی یک مکروه. نفی عقلگرایی یعنی استبداد محض و سرکوب ازادی و اختیار و حق اعتراض.