- علمی
- بهداشت و سلامت
- گوناگون
- اجتماعی
- احکام اسلامی
- دین و مذهب
- اخلاق اهل بیت
- مباحث زناشوئی
- کودک و خانواده
- آشپزی و آشپزخانه
- گردشگری و تفریحی
- روانشناسی و مشاوره
- الگو سازی و سبک زندگی
- تکنولوژی و فناوری اطلاعات
به گزارش «شیعه نیوز»، کَرْخ از محلههای قدیمی بغداد و مرکز شیعیان در قرن چهارم و پنجم هجری قمری. کرخ بغداد در ۱۵۷ق به دستور منصور عباسی به عنوان بازار بغداد بنا شد.
با قدرت گرفتن آلبویه در قرن چهارم که خود از شیعیان بودند، شیعه در بغداد گسترش پیدا کرد و کرخ پایگاه اصلی شیعیان شد. به گفته محققان، حرم کاظمین و حضور موثر هشام بن حکم در کرخ از دیگر عوامل گسترش شیعه در بغداد بودهاند. نواب اربعه نیز در دوران غیبت صغرا در کرخ ساکن شدند و به ساماندهی شیعه پرداختند. شیخ مفید، سید رضی، سید مرتضی و شیخ طوسی از عالمان برجسته شیعه نیز در کرخ به تعلیم دینپژوهان پرداختند. ابونصر شاپور، از وزیران آلبویه، با تاسیس کتابخانهای به نام دار العلم در کرخ، کتابهای بینظیری را در آنجا فراهم آورد که در نهایت با حمله سلجوقیان به کرخ در آتش سوخت.
مطابق نقل مورخان، شیعه در کرخ چنان قدرتی یافت که در ۳۵۲ق برای نخستینبار برخی از شعائر شیعیان، مانند عزاداری در ماه محرم و جشن عید غدیر به صورت علنی در کرخ برگزار شد. با این حال کرخ از آسیب دشمنان شیعه در امان نماند و آتشسوزیها و درگیریهای متعدد بر آن وارد آمد که به از بین رفتن بسیاری از مساجد و خانهها و کشته شدن اشخاص پرشماری انجامید. پس از حمله سلجوقیان به کرخ، پایگاه علمی شیعیان به نجف منتقل شد.
معرفی و جایگاه
کرخ از محلههای بغداد است که در قرن چهارم و پنجم هجری قمری شیعه در آنجا رشد و گسترش زیادی داشت.[۱] در حدیثی از امام رضا(ع) کرخ سالمترین محل بغداد معرفی شده است.[۲] نواب اربعه نیز در دوران غیبت امام زمان(ع) کرخ را پایگاه شیعیان قرار دادند.[۳]
کرخ در قسمت غربی بغداد واقع بود و در مقابل آن، یعنی در قسمت شرقی بغداد، محله رَصافه که مرکز اهل تسنن بود، قرار داشت.[۴] مکانهای دیگری نیز به نام کرخ وجود دارد که ممکن است با کرخ بغداد اشتباه شوند؛ کرخ سامرا، کرخ جُدّان (یا جَدّان)، کرخ خوزستان و کرخ میسان از این قبیلند.[۵]
تأسیس
شهر کرخ در ابتدا دهکدهای در کنار دجله بود[۶] که در سال ۱۵۷ق به دستور منصور عباسی بنا شد.[۷] اگرچه در کتاب حدود العالم، کتاب جغرافیا متعلق به قرن چهارم هجری، آغاز بنای کرخ به زمان مامون و پایان ساخت آن به زمان معتصم نسبت داده شده،[۸] اما بعضی از محققان این نظریه را ناصحیح دانستهاند.[۹]
مطابق گزارش تاریخنگاران، پس از بناء شهر بغداد، منصور که از نفوذ جاسوسان به شهر در پوشش تاجران ایمن نبود، دستور داد بازار بغداد به خارج از شهر منتقل شود.[۱۰] با این حال در گزارشهای دیگری، ناراحتی منصور از سیاه شدن دیوارهای بغداد در اثر آتشی که مغازهداران میسوزاندند[۱۱] و یا دور ساختن مقرّ خلیفه از منازعات سپاهیان عرب، از علل تأسیس کرخ بیان شده است.[۱۲]
در جابهجایی بازار از بغداد به کرخ، علاوه بر تجار، کاسبان خرد مانند قصابان نیز به آنجا نقل مکان کردند[۱۳] و تنها چند بقال در شهر باقی ماندند؛[۱۴] از این رو برای آنها مسجدی بنا شد تا در آن اجتماع کنند.[۱۵] رفتهرفته برخی از مردم خانههایشان را نیز به آنجا انتقال دادند.[۱۶] به گفته مقدسی، مورخ قرن چهارم، کرخ پس از مدتی چنان رو به آبادی نهاد که آبادترین منطقه بغداد به شمار میرفت.[۱۷]
گسترش تشیع
ابنجوزی، تاریخنگار قرن ششم بر این باور است که از سال ۳۳۱ق تشیع در کرخ رو به گسترش گذاشت،[۱۸] به شکلی که در سال ۳۶۱ق مرکز شیعیان بهشمار میرفت.[۱۹] برخی محققان معتقدند کرخ در قرن چهارم و پنجم پایگاه فرهنگی شیعه بوده است.[۲۰] با قدرت گرفتن آلبویه در قرن چهارم، فضای آزادی برای گسترش فرهنگ شیعه در بغداد به وجود آمد و عالمان شیعه با بهرهگیری از این فرصت معارف اهل بیت(ع) را گسترش دادند.[۲۱]
عوامل گسترش تشیع در کرخ
عدهای از پژوهشگران، عوامل زیر را برای تقویت حضور شیعیان در کرخ ذکر کردهاند:
۱. حرم امامین کاظمین در نزدیکی کرخ و در قبرستان قریش.[۲۲]
۲. هشام بن حکم؛ او که از متکلمان برجسته شیعه بود و در کرخ سکنی گزید[۲۳] از دلایل رشد شیعیان آنجا دانسته شده است.[۲۴] به گفته برخی از محققان هشام بن حکم با حضور در مجالس کلامی آن روز در سرنوشت عقیدتی کرخ موثر بوده است.[۲۵]
۳. نواب اربعه؛ در دوران غیبت صغرا نواب اربعه رابط میان شیعیان و امام مهدی(عج) بودند که با اقامت خود در کرخ بغداد، موجب مرکزیت یافتن آنجا برای شیعیان و مهاجرت علمای شیعه به آن دیار شدند.[۲۶]
۴. مسجد براثا؛ این مسجد در جنوب غربی محله کرخ، قرار دارد و مطابق برخی از نقلها امام علی(ع) در بازگشت از جنگ نهروان در آنجا نماز خواند.[۲۷] به گفته برخی محققان، از آنجا که شیعیان این مسجد را مقدس میدانستند، توجه خاصی به آن داشته، در آنجا اجتماع میکردند.[۲۸]
۵. نقیبان علوی؛ از عوامل گسترده شدن شیعه در کرخ، وجود نقبای علوی در آن سامان دانسته شده است.[۲۹] وظیفه اصلی نقیب، رسیدگی به امور اجتماعی، حقوقی و اقتصادی بنیهاشم بوده است.[۳۰]
۶. حکومت آلبویه؛ آلبویه از مهمترین عوامل رشد شیعه بهشمار آمدهاند، به نحوی که در حکومت آنها فرصتی مناسب برای رشد شیعه فراهم گردید.[۳۱] اگرچه با آمدن آلبویه درگیریهای شیعه و اهل تسنن افزایش یافت، اما از آنجا که آلبویه خود از شیعیان بودند، به پیشرفت شیعه اهتمام داشتند.[۳۲]
برگزاری شعائر شیعیان
برای نخستینبار انجام برخی از شعائر مذهبی شیعه، مانند عزاداری عاشورا و جشن عید غدیر، در کرخ گزارش شده است.[۳۳] بر اساس نقل ابناثیر، تاریخ نگار قرن هفتم، در دهم محرم سال ۳۵۲ق به دستور معزالدوله، حاکم وقت بغداد، دکانها و بازار کرخ بسته شد، مردمان سیاهپوش شدند و در سطح شهر نوحهخوانی به صورت علنی انجام گرفت و اهل سنت به دلیل قدرت شیعه توان مقابله با آنها را نیافتند.[۳۴] چنانکه در ۱۸ ذیالحجه همان سال نیز معزالدوله دستور داد به مناسبت عید غدیر خم، مراسم جشن و سرور برگزار شود؛ از این رو شهر آراسته شد و به رسم اعیاد دیگر آتش افروخته، طبلها و بوقها نواختند.[۳۵]
افراد تاثیرگذار
به گفته برخی محققان، شخصیتهای تاثیرگذاری در کرخ ظهور کردند که در تحکیم پایههای مذهب شیعه نقش مهمی داشتند:[۵۱]
نواب اربعه
نواب اربعه راه ارتباطی میان شیعیان و امام زمان(عج) در عصر غیبت صغرا بودند که پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) در کرخ بغداد اقامت کردند.[۵۲] نواب اربعه، یعنی عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری، از طرف امام زمان(عج) به این سمت منصوب شدند.[۵۳]
عثمان بن سعید برای دوری از حکومت عباسی که پایتختشان سامرا بود، به کرخ بغداد مهاجرت کرد تا به دور از چشم آنها به فعالیت بپردازد؛ از این رو وی در پوشش روغنفروشی به کارهایش اشتغال داشت.[۵۴] عثمان بن سعید در کرخ با سه وکیل سرشناس خود، احمد بن اسحاق، محمد قطان و حاجز بن یزید وشّاء، بر کار ارتباط و نظارت بر سایر وکلای بلاد فعالیت داشتند.[۵۵]
پس از عثمان بن سعید، فرزندش محمد بن عثمان به مقام نیابت، منصوب شد.[۵۶] او وکیلان خود را به رعایت تقیه موظف ساخته بود و خودش نیز همچون پدرش در قالب روغنفروشی کارهایش را انجام میداد.[۵۷] دعای سمات،[۵۸] و دعای افتتاح از ادعیهای هستند که از طریق محمد بن عثمان نقل شده است.[۵۹]
پس از محمد بن عثمان، حسین بن روح نایب خاص امام مهدی(ع) شد.[۶۰] او در دوران نیابت خود، از سوی حاکمان وقت زندانی شد که به احتمال برخی از پژوهشگران معاصر، علت زندانی شدنش، شهرت وی در مقام نیابت و موفقیتش در ساماندهی وضعیت شیعیان و جمعآوری نامهها و وجوهات و تسلیم آنها به حضرت مهدی بوده است.[۶۱] زیارت رجبیه را شیخ طوسی به نقل از حسین بن روح نوبختی در مصباح المتهجد نقل کرده است.[۶۲]
محمد بن علی سمری چهارمین نایب خاص بود.[۶۳] به گفته بعضی از محققان، او به دلیل نسبتخویشاوندی که با وزیر عباسیان داشت، سمَت مهمی در دستگاه حاکم بهدست آورد، اما به دلیل کوتاهی مدت نیابتش، تغییرات قابل ملاحظهای در روابط او و وکلای شیعه به وجود نیامد.[۶۴] شش روز قبل از رحلت سمری، توقیعی از سوی امام دوازدهم صادر شد و در آن از وفات سمری و آغاز غیبت کبرا خبر داده شد.[۶۵]
عالمان
شیخ مفید: محمد بن محمد بن نعمان (۳۳۶ یا ۳۳۸ـ۴۱۳ق) معروف به شیخ مفید از علمای برجسته شیعه است که در خانهاش[۶۶] یا مسجد کرخ، مجلس درس برگزار میکرد.[۶۷] او در تبیین عقاید شیعه و دفاع از آن، نقش برجستهای داشته است.[۶۸] به گفته جعفر سبحانی، از مراجع تقلید معاصر، در میان علمای امامیه شیخ مفید اولین عالمی بود که کتاب مفصلی را در علم اصول فقه نگاشت.[۶۹] شیخ طوسی، نجاشی، سید رضی و سید مرتضی از شاگردان برجسته او بهشمار میآیند.[۷۰]
سید رضی: محمد بن حسین بن موسی (۳۵۹-۴۰۶ق) مشهور به سید رضی و شریف رضی، فقیه، متکلم، مفسر و شاعر بود.[۷۱] به گفته برخی از محققان از آنجا که شریف رضی مسئولیت قضاوت در دیوان مظالم را بر عهده داشت، نزد استادان اهل سنت رفت و به یادگیری فقه همه مذاهب آنان روی آورد.[۷۲] او در ۲۱ سالگی نقیب علویان در بغداد شد.[۷۳] نهج البلاغه، تلخیص البیان و حقائق التنزیل از آثار او به شمار میآیند.[۷۴]
سید مرتضی: علی بن حسین بن موسی (۳۵۵-۴۳۶ق) معروف به سید مرتضی یا شریف مرتضی، متفکری عقلگرا و از بزرگان مکتب کلامی عقلگرای بغداد به شمار آمده است.[۷۵] برخی وی را پایهگذار مکتب کلامی بغداد متأخر دانسته، معتقدند مکتب کلامی سید مرتضی، اولین مکتبی بود که نظامی منسجم و مفصل از اعتقادات امامیه ارائه کرده است.[۷۶] شریف مرتضی با حکومت آلبویه نیز همکاری داشت و از سال ۴۰۶ق از سوی سلطان آلبویه و خلیفه عباسی، نقیب علویان، امیرالحاج و رئیس دیوان مظالم شد؛ مناصبی که پیش از او پدر و برادرش شریف رضی بر عهده داشتند.[۷۷] الشافی فی الامامة و جمل العلم و العمل از آثار او بهشمار میآیند.[۷۸]
شیخ طوسی: محمد بن حسن بن علی بن حسن (۳۸۵-۴۶۰ق)، مشهور به شیخ الطائفه (به معنای بزرگ قوم/بزرگ شیعیان)، محدث و فقیه شیعه، از بزرگان مکتب کلامی عقلگرای بغداد بود که در ۲۳ سالگی به کرخ رفت و پنج سال نزد شیخ مفید شاگردی کرد.[۷۹] در ۴۴۹ق به خانه وی در کرخ هجوم برده شد و کرسی درس و دفترهایش سوزانده شد.[۸۰] شیخ طوسی به نجف مهاجرت کرد و در آنجا حوزه نجف را بنا نهاد،[۸۱] و با مهاجرت وی مکتب کلامی عقلگرای بغداد به افول گرایید.[۸۲] دو کتاب التهذیب و استبصار از آثار مهم شیخ طوسی است که از مصادر اصلی شیعه بهشمار میآیند.[۸۳]
بناهای مذهبی و فرهنگی
بَراثا یا بُراثا مسجدی مقدس نزد شیعیان در کرخ است که بر اساس بعضی از روایات، علی(ع) هنگام بازگشت از جنگ نهروان در محل مسجد اقامت کرد و کراماتی از وی ظاهر شد و آن مکان را محل عبادت بعضی از پیامبران دانست.[۸۴] در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری قمری مسجد براثا به پایگاه فعالیتهای شیعیان بغداد تبدیل شد که علاوه بر اعمال عبادی، محلی مناسب برای نشر احادیث شیعی قرار گرفت.[۸۵]
دار العلم
به گزارش ابنجوزی، تاریخدان قرن ششم، در سال ۳۸۳ق ابونصر شاپور، از وزیران نامی آلبویه، خانهای را در کرخ خریداری کرد و پس از بازسازی، آنجا را دار العلم نام نهاد و بر اهل کرخ وقف کرد.[۸۶] او کتابهای بسیاری را خریداری و به آنجا منتقل کرد.[۸۷]
به گفته یاقوت حموی، مورخ قرن هفتم، کتابهایی که در آنجا نگهداری میشد، در دنیا بینظیر و همه آنها به خط مولفانشان بودند.[۸۸] برخی از پژوهشگران معتقدند، دار العلم علاوه بر کتابخانه، محلی برای تعلیم و آموزش و احتمالا اولین مدرسه اسلامی بوده است.[۸۹]
اداره و نگهداری از کتابخانه دار العلم به افراد نامداری از شیعه، چون سید مرتضی سپرده شد.[۹۰] در سال ۴۴۷ق با ورود طغرل، اولین پادشاه سلجوقیان به کرخ، دار العلم با همه کتابهایش در آتش سوخت و از بین رفت.[۹۱]
مرقدهای نواب اربعه
مرقدهای نواب اربعه در کرخ قرار دارد؛ پیکر عثمان بن سعید در مسجد درب جبله،[۹۲] (بازار شورجه کنونی[۹۳]) محمد بن عثمان در خانهاش در کرخ،[۹۴] (که اکنون به محله شیخ خلّانی شناخته میشود[۹۵]) حسین بن روح نوبختی در محله نوبختیه کرخ[۹۶] و پیکر علی بن محمد سمری در محله خَلَنجی به خاک سپرده شد.[۹۷]
پانویس
↑ احمدی، «کرخ بغداد، پایگاه تشیع در سدههای چهارم و پنجم هجری»، ص۸.
↑ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۳۷۱.
↑ حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه سید محمدتقی آیتاللهی، ۱۳۸۵ش، ص۱۴۹.
↑ یعقوبی، شیعیان بغداد، ۱۳۸۵ش، ص۳۰-۳۲.
↑ اصفهانی، «کرخ در قلمرو تاریخ»، ص۱۴۱ و ۱۴۲.
↑ دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۷۳ش، ص۳۷۹.
↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۸.
↑ حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، ۱۳۶۲ش، ص۱۵۴.
↑ اصفهانی، «کرخ در قلمرو تاریخ»، ص۱۴۲.
↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۶۵۳؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۹؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۴۴۸.
↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۴۴۸.
↑ موحدابطحی، نقش شیعیان در ساختار حکومت عباسیان از خلافت ناصر تا سقوط بغداد، ۱۳۹۲ش، ص۱۰۰.
↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۹.
↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۶۵۴.
↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۰۰.
↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۶۵۳.
↑ مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۴۱۱ق، ص۱۲۰.
↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۴، ص۲۷.
↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۶۱۹.
↑ احمدی، «کرخ بغداد، پایگاه تشیع در سدههای چهارم و پنجم هجری»، ص۲۱.
↑ احمدی، «کرخ بغداد، پایگاه تشیع در سدههای چهارم و پنجم هجری»، ص۲۱.
↑ جاویدان، «کرخ مرکز تشیع در بغداد»، ص۱۳۱؛ احمدی، «کرخ بغداد، پایگاه تشیع در سدههای چهارم و پنجم هجری»، ص۲۰.
↑ ابنندیم، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۲۱۷.
↑ جاویدان، «کرخ مرکز تشیع در بغداد»، ص۱۳۱؛ احمدی، «کرخ بغداد، پایگاه تشیع در سدههای چهارم و پنجم هجری»، ص۲۰.
↑ احمدی، «کرخ بغداد، پایگاه تشیع در سدههای چهارم و پنجم هجری»، ص۲۰.
↑ یعقوبی، شیعیان بغداد، ۱۳۸۵ش، ص۳۸.
↑ جاویدان، «کرخ مرکز تشیع در بغداد»، ص۱۳۱؛ احمدی، «کرخ بغداد، پایگاه تشیع در سدههای چهارم و پنجم هجری»، ص۲۰.
↑ احمدی، «کرخ بغداد، پایگاه تشیع در سدههای چهارم و پنجم هجری»، ص۲۰.
↑ یعقوبی، شیعیان بغداد، ۱۳۸۵ش، ص۳۹.
↑ الهیزاده، سیروسی، «کارکرد علم انساب در تبیین حیات اجتماعی طالبیان عهد سلجوقی»، ص۱۳۳.
↑ یعقوبی، شیعیان بغداد، ۱۳۸۵ش، ص۴۰.
↑ یعقوبی، شیعیان بغداد، ۱۳۸۵ش، ص۴۰.
↑ احمدی، «کرخ بغداد، پایگاه تشیع در سدههای چهارم و پنجم هجری»، ص۲۷.
↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۵۴۹.
↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۵۴۹ و ۵۵۰.
↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۵۵۸.
↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۴، ص۳۶۱.
↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۴، ص۱۵.
↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۳۳.
↑ طهماسبی، «کرخ در دوره آل بویه»، ص۱۰۹-۱۱۲.
↑ برای نمونه ر.ک: ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۳، ص۱۹۹ و ۳۴۹، ج۱۴، ص۲۱۵ و ۲۲۷ و ۲۸۱، ج۱۵، ص۱۲۵ و ۱۷۵.
↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۲۵.
↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۱۶۸.
↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۱۶۸.
↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۱۶۸.
↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۶۵۱.
↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۶۵۱.
↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۶۵۱.
↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۵۹۴.
↑ الصلابی، دولة السلاجقة و بروز مشروع اسلامی لمقاومة التغلغل الباطنی و الغزو الصلیبی، ۱۴۲۷ق، ص۶۳.
↑ طهماسبی، «کرخ در دوران آل بویه»، ص۱۱۷.
↑ حسینزاده شانهچی، اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعه در عصر غیبت صغری، ۱۳۸۶ش، ص۱۷۶.
↑ رضوانی، غیبت صغری، ۱۳۸۶ش، ص۲۹.
↑ حسینزاده شانهچی، اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعه در عصر غیبت صغری، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۹.
↑ جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۸۲.
↑ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۵۱۰.
↑ جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(عج)، ترجمه سید محمدتقی، آیتاللهی، ۱۳۸۵ش، ص۱۷۰.
↑ طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۴۱۶.
↑ ابنطاووس، اقبال الاعمال، ۱۴۰۹ق، ص۵۸.
↑ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۵۰۱ و ۵۰۲.
↑ موسوی، کسائی، «پژوهشی پیرامون زندگی سیاسی و فرهنگ نواب اربعه»، ص۲۸۶ و ۲۸۷
↑ طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۸۲۱.
↑ طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۳۹۳.
↑ جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(عج)، ترجمه سید محمدتقی، آیتاللهی، ۱۳۸۵ش، ص۲۱۰ و ۲۱۱.
↑ طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۳۹۵.
↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۵۷.
↑ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۱.
↑ سبحانی، موسوعة طبقات الفقهاء، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۳۳۶.
↑ سبحانی، موسوعة طبقات الفقهاء، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۳۳۶.
↑ سبحانی، موسوعة طبقات الفقهاء، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۳۳۶.
↑ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۹، ص۲۱۸.
↑ جعفری، سید رضی، ۱۳۷۵ش، ص۴۳ و ۴۲.
↑ آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۳۰ق، ج۲،ص۱۶۴.
↑ آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۳۰ق، ج۲،ص۱۶۴.
↑ عطائی نظری، «نگاهی به ادوار و مکاتب کلامی امامیه در قرون میانی»، ص۲۶.
↑ عطائی نظری، «نگاهی به ادوار و مکاتب کلامی امامیه در قرون میانی»، ص۲۶.
↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۱۱ و ۱۱۲.
↑ شیخ طوسی، الفهرست، الشریف الرضی، ص۹۹.
↑ آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۳۰ق، ج۲،ص۱۶۱.
↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۶، ص۱۶.
↑ آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۳۰ق، ج۲،ص۱۶۲.
↑ عابدی، مکتب کلامی قم، ۱۳۸۴ش، ص۴۱.
↑ آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۳۰ق، ج۲،ص۱۶۲.
↑ شیخ طوسی، امالی، ۱۴۱۴ق، ص۱۹۹ و ۲۰۰.
↑ صادقی، «براثا»، در دایرة المعارف بزرگ اسلامی.
↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۴، ص۳۶۶.
↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۴، ص۳۶۶.
↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۱، ص ۵۳۴.
↑ محمدنیا سماکوش، «کتابخانه شاپور اولین کتابخانه و دار العلم شیعه»، ص۹۵.
↑ خضری، تشیع در تاریخ، ۱۳۹۳ش، ص۳۰۹ و ۳۱۰.
↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۱، ص ۵۳۴.
↑ اصفهانی، «کرخ در قلمرو تاریخ»، ص۱۵۶ و ۱۵۷.
↑ گروهی از نویسندگان، ره توشه عتبات عالیات، ۱۳۹۱ش، ص۳۶۷.
↑ اصفهانی، «کرخ در قلمرو تاریخ»، ص۱۵۶.
↑ گروهی از نویسندگان، ره توشه عتبات عالیات، ۱۳۹۱ش، ص۳۶۷.
↑ اصفهانی، «کرخ در قلمرو تاریخ»، ص۱۵۷.
↑ طوسی، الغیبة، ص۱۴۱۱ق، ۳۹۶.
منابع
آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ق.
ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۲ق.
ابنطاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۰۹ق.
ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۷ق.
احمدی، محمدقاسم، «کرخ بغداد، پایگاه تشیع در سدههای چهارم و پنجم هجری»، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، شماره ۲۸، تابستان ۱۳۸۸ش.
اصفهانی، عبدالله، «کرخ در قلمرو تاریخ»، در مجله فرهنگ زیارت، شماره ۱۷، زمستان ۱۳۹۲ش.
الصلابی، علیمحمد، دولة السلاجقة و بروز مشروع اسلامی لمقاومة التغلغل الباطنی و الغزو الصلیبی، قاهره، موسسه إقرأ، ۱۴۲۷ق.
الهیزاده، محمدحسن، سیروسی، راضیه، «کارکرد علم انساب در تبیین حیات اجتماعی طالبیان عهد سلجوقی»، در مجله تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، شماره ۲۰، تابستان ۱۳۹۲ش.
امین، حسن، اعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف للمطبوعات،۱۴۰۳ق.
جاویدان، محمدعلی، «کرخ مرکز تشیع در بغداد»، در مجله وقف میراث جاودان، شماره ۲۵ و ۲۶، بهار و تابستان ۱۳۷۸ش.
جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه(ع)، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۸۲ش.
جعفری، محمدمهدی، سید رضی، تهران، طرح نو، ۱۳۷۵ش.
حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۶۲ش.
حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه سید محمدتقی آیتاللهی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۵ش.
حسینزاده شانهچی، حسن، اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعه در عصر غیبت صغری، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۶ش.
خضری، احمدرضا، تشیع در تاریخ، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۹۳ش.
خطیب بغدادی، ابوبکر احمد بن علی، تاریخ بغداد و ذیوله، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
دینوری، ابن قتیبه، الاخبار الطوال، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۳۷۳ش.
رضوانی، علیاصغر، غیبت صغری، قم، مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۶ش.
سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، موسسة الامام الصادق(ع)، ۱۴۱۸ق.
شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۵ق.
شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دار الثقافة، ۱۴۱۴ق.
شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، قم، دار المعارف الاسلامیة، ۱۴۱۱ق.
شیخ طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، نجف، الشریف الرضی، بیتا.
شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت، موسسة فقه الشیعة، ۱۴۱۱ق.
صادقی، مریم، «براثا»، در دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۱ش.
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ق.
طهماسبی، ساسان، «کرخ در دوره آل بویه»، در مجله تاریخ اسلام، شماره ۱۳، تابستان ۱۳۸۲ش.
عطائی نظری، حمید، «نگاهی به ادوار و مکاتب کلامی امامیه در قرون میانی»، در مجله آینه پژوهش، شماره ۱۷۱، مرداد و شهریور ۱۳۹۷ش.
گروهی از نویسندگان، ره توشه عتبات عالیات، تهران، مشعر، ۱۳۹۱ش.
محمدنیا سماکوش، مرتضی، «کتابخانه شاپور اولین کتابخانه و دار العلم شیعه»، در مجله کتاب ماه کلیات، شماره ۱۵۲، مرداد ۱۳۸۹ش.
مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، قاهره، مکتبة مدبولی، ۱۴۱۱ق.
موحدابطحی، رضیهسادات، نقش شیعیان در ساختار حکومت عباسیان از خلافت ناصر تا سقوط بغداد، قم، شیعه شناسی، ۱۳۹۲ش.
موسوی، سید حسن، کسایی، نورالله، «پژوهشی پیرامون زندگی سیاسی و فرهنگی نواب اربعه»، در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، شماره ۳۸، تابستان ۱۳۷۸ش.
یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
یعقوبی، محمدطاهر، شیعیان بغداد، قم، شیعه شناسی، ۱۳۸۵ش.