۱

آشنایی با زندگی نامه شیخ احمد احسائی

شیخ احمد بن زین الدین بن ابراهیم الاحسائی ( 1753 - 1826 ) بنیانگذار مکتب شیعی قرن نوزدهم در امپراتوری های ایران و عثمانی بود که پیروان آن به شیخی معروف هستند. وی اهل منطقه الاحساء (شرق جزیره عربستان) و تحصیل کرده بحرین و مراکز علمیه نجف و کربلا در عراق بود. وی با گذراندن بیست سال آخر عمر خود در ایران تحت حمایت و حمایت شاهزادگان سلسله قاجار قرار گرفت.
کد خبر: ۲۶۴۱۸۴
۱۴:۴۶ - ۲۴ آذر ۱۴۰۰

به گزارش «شیعه نیوز»، شیخ احمد بن زین الدین بن ابراهیم الاحسائی ( 1753 - 1826 ) بنیانگذار مکتب شیعی قرن نوزدهم در امپراتوری های ایران و عثمانی بود که پیروان آن به شیخی معروف هستند. وی اهل منطقه الاحساء (شرق جزیره عربستان) و تحصیل کرده بحرین و مراکز علمیه نجف و کربلا در عراق بود. وی با گذراندن بیست سال آخر عمر خود در ایران تحت حمایت و حمایت شاهزادگان سلسله قاجار قرار گرفت.

چکیده ای از بیوگرافی شیخ احمد احسائی :

نام احمد بن زین الدین بن ابراهیم الاحسائی معروف به شیخ احمد احسائی

تولد 1166 /1753

اقامتگاه مطیرفی (قریه ای در منطقه احساء) عربستان

تحصیل کرد در کربلا و نجف

مرگ 1241 / سال 1826

محل دفن قبرستان بقیع

اطلاعات علمی

اساتید السید محمدمهدی بحرالعلوم ، محمد باقر الوحید بهبهانی و غیره.

دانش آموزان محمد حسن نجفی ، سید کاظم الرشتی و غیره.

آثار جوامع الکلم، حیات النفس فی حظیرة القدس، شرح العرشیه، شرح المشاعر، العصمة و الرجعة، الفوائد، مختصر الرسالة الحیدریة فی فقه الصوات الیومیة، شرح الزیارة الجامعة الکبیرة و ... .


بیوگرافی شیخ احمد احسائی :

احمد بن زین الدین بن ابراهیم الاحسائی (عربی: اَحمَد بن زَین الدّین بن اِبراهیم الأحسائی )، (متولد رجب 1166 / مه 1753 - متوفی ذوالقعده 1241 / ژوئن 1826، همچنین معروف به ' شیخ احمد احسائی'). همچنین معروف به عنوان از علما، فیلسوفان و فقیهان مشهور امامیه بود که شیخیه (از فرقه شیعه) به او منسوب است. اعمال و افکار و رویدادهای زندگی او تحولات شگرفی در تاریخ امامیه ایجاد کرده است.

منابع بیوگرافی شیخ احمد احسائی

منبع اصلی زندگی شیخ احمد احسایی مقاله کوتاهی است که او به درخواست پسر بزرگش محمد تقی نوشته است و در آنجا از اوایل زندگی و تجربیات خود صحبت می کند. منبع دیگر اثری از پسرش عبدالله است و منبع سوم بخش هایی از دلیل المتهیرین شاگرد و جانشین او، سید کاظم الرشتی است که حاوی اطلاعات تکمیلی درباره زندگی احمد احسایی است.

تولد شیخ احمد احسائی

احمد احسائی در روستای مطیرفی واقع در منطقه الاحساء در شرق عربستان به دنیا آمد. به گفته احسایی، جد چهارم او، زندگی بادیه نشینی را رها کرد و در مطیرفی اقامت گزید. وی پس از هجرت به تشیع گروید و همه فرزندان او نیز به تشیع گرویدند.

شیخ احمد احسائی سفر می کند

احسایی تا بیست سالگی در الاحساء تحصیل کرد. در سال 1186 /1772 م به کربلا و نجف هجرت کرد. پس از شیوع وبا در عراق در سال 1208/1794 م به احساء بازگشت و پس از چهار سال به عراق بازگشت. پس از بازگشت در بصره اقامت گزید و تا سال 1216/1801 م در ضوراق نزدیک بصره ماند . در این زمان اقامت کوتاهی در بصره و روستاهای اطراف آن داشت.

در سال 1216/1801 م به کربلا و نجف رفت و سپس برای زیارت به مشهد رفت و در راه خود در یزد اقامت داشت. مردم یزد به گرمی از او استقبال کردند و به دلیل اصرار آنها پس از بازگشت از مشهد در یزد ماندگار شد. احسائی مدتی به دستور فتحعلی شاه به تهران رفت و در سال 1223/1808 م با اجازه شاه به یزد بازگشت.

احمد احسائی در سال 1229/1814 م در راه کربلا و نجف به کرمانشاه رفت و مورد استقبال مردم قرار گرفت. استاندار کرمانشاه بر ماندن وی در آنجا تاکید کرد و قول داد که همه امکانات را برای سفر سالانه الاحسائی به عراق فراهم کند. اقامت حدود ده سال طول کشید، به جز دو سالی که در سفر بود.

سپس به مشهد و یزد و کرمانشاه و سپس به عراق رفت. سپس از عراق به سوی مکه حرکت کرد، شیخ احمد اَحسائی در دمشق بیمار شد و با شدت‌یافتن بیماری‌اش در نزدیکی مدینه، در محلی به نام هدیه در روز یکشنبه 21 ذیقعده سال 1241 قمری درگذشت. پسرش شیخ حسن بر جنازه او نماز گزارد و او را به مدینه برد و در قبرستان بقیع، پشت دیوار بقعه ائمه بقیع از سوی جنوب و زیر ناودان محراب در برابر بیت‌ الاحزان به خاک سپرد.

زیارت فتحعلی شاه

زمانی که شیخ احمد احسائی در یزد اقامت داشت در ایران شهرت داشت و فتحعلی شاه با او مکاتبه کرد و او را به تهران دعوت کرد. احسائی برای رد دعوت بهانه می آورد. اما شاه به او نوشت که اگر شاه با سپاهیانش به یزد بیاید، زندگی مردم یزد مختل می شود و از او می خواهد که به تهران برود. از آنجایی که احسائی تمایلی به قبول دعوت نداشت، تصمیم گرفت به بصره برود، اما مردم یزد به او گفتند که این کار برایشان دردسر خواهد داشت. سرانجام احسائی برای دیدار شاه به تهران رفت. پس از مدتی با اجازه شاه به یزد بازگشت.

معلمان و استادان شیخ احمد احسائی

احسائی با نا آرامی در احساء با حملات عبدالعزیز، حاکم سعودی، به کربلا و نجف مهاجرت کرد. معلمان و استادات او در عراق شامل :

السید محمدمهدی بحرالعلوم

محمد باقر الوحید البهبهانی

او مورد احترام معلمانش بود. وی در مدت اقامت خود در کربلا و نجف، از علمای مشهور مجوزهای متعددی برای نقل احادیث دریافت کرد، مانند:

 

الشیخ جعفر کاشف الغطاء ؛ وی با مشاهده دو اثر احسائی در فقه و کلام، شخصیت عالمانه احسائی را در «اجازه» خود ستود.

السید محمد مهدی بحرالعلوم

مهدی شهرستانی

السید علی الطباطبایی (معروف به مؤلف ریاض)

الشیخ احمد بحرانی الدمستانی

الشیخ موسی بن. جعفر کاشف الغطاء

الشیخ حسین الاصفور

الشیخ احمد الاصفور


شاگردان شیخ احمد احسائی :

السید کاظم الرشتی (متولد 1212 / 1798 - متوفی 1259 / 1843) پس از مرگ او در صدد ترویج افکار احسائی برآمد و جانشین وی شد.

میرزا حسن گوهر احسائی وظیفه پاسخگویی به نامه هایی را به او واگذار کرد.

الشیخ محمد حسن نجفی، مؤلف جواهر الکلام.

محمد ابراهیم کلباسی

محمدتقی النوری

اسد الله الکاظمی الشوشتری

علی براقانی

رجب علی یزدی

«علی بن. عبدالله سیمنانی

«علی بن. درویش الکاظمی

احسائی دو پسر داشت که از شاگردان او نیز بودند، محمدتقی و علی نقی.

آشنایی با زندگی نامه شیخ احمد احسائی

تخصص در رشته های مختلف

آثار احسائی نشان می دهد که وی علاوه بر فقه و سایر رشته های دینی، در فلسفه، ریاضیات، طبیعیات و «علوم غیبی» نیز صاحب نظر بوده است.

باورهای شیخ احمد احسائی :

دیدگاه احسائی را می توان در این شعار خلاصه کرد که علم و حقایق درباره هر چیزی منحصراً در انبیا و امامان (ع) یافت می شود. حکمت - به عنوان علم به واقعیت هر چیزی - هم با باطن شرع و هم با ظاهر آن سازگار است. وی معتقد است که عقل در صورتی می تواند واقعیت را بشناسد که با اهل بیت (ع) - چه در علم نظری و چه در علم عملی - روشن شود. تعقل در عقاید دینی بر هر کس واجب است، اما از آنجا که حقایق نزد اهل بیت (علیهم السلام) است، صدق حکم عقل بستگی به نوری دارد که از اهل بیت (ع) می گیرد.

احسائی از یک سو موضع قناعت کنندگان به ظاهر یا ظاهری شریعت را نمی پذیرد و از سوی دیگر نظر کسانی را که معتقد به باطن شریعت هستند را رد می کند. شرع ما نیازی به ظاهر آن نخواهیم داشت.

در آثار او مخالفت های شدیدی با آرای ابن عربی وجود دارد. او همچنین به نظرات ملاصدرا و فیض کاشانی اعتراض دارد. احسائی می گوید توسل او به اهل بیت (علیهم السلام) به او کمک کرد که تنها بخش هایی از آرای فلسفی را بپذیرد که منافاتی با باطن شریعت او ندارد.

معاد و تحولات بدن

مشهورترین دیدگاه احسائی دیدگاهی است که در مورد کیفیت معاد جسمانی است. او برداشت ظاهری شرعی را که بر اساس آن معاد جسمانی با بدن طبیعی دنیوی اتفاق می افتد را نمی پذیرد، این از نظر او با تغییرپذیری و فسادپذیری بدن منافات دارد. راه حل شیخ احمد احسائی تشخیص بدن و میت است. به گفته احسائی، انسان دو بدن و دو جسد دارد.

اولین جسد، بدن قابل مشاهده ظاهری ما است که از عناصر زمانی تشکیل شده است. این جنازه در قبر معدوم می شود.

جنازه دوم حورقلیایی است که مانند اولی جاودانه نیست، بلکه در روز قیامت زنده می شود. از عناصر آرمانی ( میثالی ) و لطیف زمین حورقلیا تشکیل شده است که عنصری برتر از عناصر این جهان است. میت دوم در اولی تا هنگام مرگ مخفی می شود و بعد از معدوم شدن میت اول در قبر، میت دوم صاف می شود و در قبر زنده می ماند، هر چند به دلیل لطافتش دیده نمی شود.

مرگ انسان در جدا شدن از این دو جسد است:

جسم اول، وسیله نقلیه روح در عالم برزخ است، در همراهی با اولین بدن است که روح از دو جنازه جدا می شود. بدن اول جسم اثیری ظریفی است که قوای روح را در حیات برزخ آگاه می کند.

کالبد دوم، بدن اصیل و واقعی انسان است که در همه عوالم از دنیا تا برزخ تا آخرت ، هویت انسان را حفظ می کند. بدن از هیولا (ماده) و صورت ( میثال ) تشکیل شده و محمل روح و دلیل است و عین انسان است. گاهی شیخ احمد احسائی از این بدن به عنوان «نفس» یاد می کند.

با دمیدن اول در صور، بدن اول از روح جدا می شود و از بین می رود و بعد از دمیدن دوم زنده می شود و بدن دوم همراه میت دوم است. تکوین بدن انسان به شرح احسائی دو جنبه دارد: بدن واقعی در هنگام آمدن به دنیا با بدن اول و جسد اول آمیخته شد و در آخرت هر دو از آن جدا می شود.

یکی از ایرادات احسائی این بود که نمی توان آن را با آموزه معاد جسمانی مطابقت داد، همانطور که در قرآن آمده است، اما او پاسخ می دهد که بدن دومی که زنده می شود با اجسام مرئی ما در دنیا یکی است. هر چند به گونه ای تصفیه شده باشد که فساد ناپذیر باشد.

به گفته احسائی، حتی بدن پیامبر (ص) و ائمه (ع) در قبر فاسد و نابود می شود - او بین بدن ظاهری آنها و بدن های اولیه آنها که بسیار ظریف است فرق می گذارد. بدن ظاهری آنها برای آنها تصادفی است. این بدن ها فقط به این دلیل ایجاد شده اند که مردم بتوانند آنها را ببینند و با آنها ارتباط برقرار کنند. احادیث مربوط به بقای اجساد آنها در قبور، مربوط به ظاهر آنها نیست. بلکه مربوط به جسمی است که هیچ گونه عنصری ندارد، یعنی بدن حورقلیایی که فقط برای سایر ائمه (ع) قابل رویت است نه برای دیگران.

نظريه اجساد هورقليايی نه تنها قيامت بدنی را تبيين می كند، بلكه معراج و غيبت امام مهدی (عج) را نيز در نظر می گيرد.

جایگاه امامان در خلقت

احسائی در آثار خود نقش بسزایی برای مسائل امامت قائل شده است، مثلاً در شرح مبسوط زیارت جامعة الکبیره . وی به ویژه بر جنبه های زایشی مقام امامت تأکید می کند - پیامبر (ص) و ائمه (ع) بزرگ ترین مخلوقات خداوند و واسطه فیض او هستند و موجبات چهارگانه - نافع، مادی، صوری، و غایت شناسی جهان. در فلسفه های ارسطویی و اسلامی، هر یک از این چهار نوع علت، جنبه ای از نیاز پدیده ها به علل است. احسائی با توسل به یک حدیث می کوشد نشان دهد که پیامبر(ص) و ائمه (ع) نقش همه این علل را دارند.

هستی و ماهیت

احمد احسائی در مورد اصالت وجود ( اصالت الوجود ) یا ماهیت ( محیه ) نظر خاصی دارد. او به اصل هر دو پایبند است، که هر یک جنبه ای از هر شی است. وجود یا به وجود آمدن شیء دو وجه دارد: فعل خداوند که وجود است و انفعال فعل که ماهیت شیء است. بنابراین هر شی ممکن به معنای واقعی کلمه ترکیبی از دو عنصر است.

احسائی در این زمینه دیدگاهی انسان شناسانه دارد. او از دوگانگی اطاعت و نافرمانی در فطرت انسان استنباط می کند که نمی توان هر دو را به یک شیء واحد نسبت داد. نحوه ادغام وجود و ماهیت را می توان با آگاهی از تمایلات ترکیبی انسان و اعمال ارادی آنها شناخت. ترکیب به گونه ای است که هیچ یک از دو قسمت تأثیر خود را از دست نمی دهد.

همان گونه که اصالت هر دو گرایش مانع از انتساب فعل به کل نیست، اصالت وجود و ماهیت هم خللی در وحدت شیء وارد نمی کند. بنابراین وجود و ماهیت دو قرارداد یا وجه برای یک شیء واحد هستند. با این حال، ماهیت بدون وجود چیزی نیست. اصل خلقت وجود است، اما وجود در تجلی خود نیازمند ماهیت است.

احسائی می گويد كه خداوند نيازی به ماهيت ندارد، زيرا بين خدا و مخلوقاتش همگونی وجود ندارد. اگر آنها دارای یک نوع وجود باشند، وجود خدا ترکیبی است و باید وحدت وجود را منتفی کرد. احسائی در جاهای مختلف وحدت وجود ( وحدة الوجود ) یا وحدت وجود را رد می کند و آن را با توحید ناسازگار می داند.

آشنایی با زندگی نامه شیخ احمد احسائی


آثار شیخ احمد احسائی :

شرح الزیارة الجامعة الکبیره

احسایی آثار زیادی در موضوعات مختلف از خود به جای گذاشته است. دو کتابشناسی از آثار او وجود دارد: (1) فهرست التسانیف اثر ریاض طاهر، و (2) فصلی از کتاب فهرست مشایخ الاعظم ابوالقاسم ابراهیمی که بسیار مفصلتر از آن است.

بسیاری از آثار احسائی جستارهای کوتاهی است که وی در پاسخ به سؤالاتی نوشته است. برخی از این موارد بعداً به عنوان بسیار مهم شناخته شدند و به طور مستقل منتشر شدند.

از احسایی بیش از 100 مقاله به جای مانده است که ممکن است در برخی از مجموعه های چاپی یا خطی یافت شود. شرح الزیارة الجامعة الکبیره مشهورترین اثر اوست.

– شرح الزیارة الجامعة الکبیرة

– جوامع الکلم

– حیاةالنفس فی حظیرة القدس

– شرح العرشیه

– شرح المشاعر

– العصمة و الرجعة

– الفوائد

از جدیدترین آگهی های مناقصه باخبر شو!

با هزینه 3 ماه، 4 ماه رژیم بگیر (20کیلو لاغری)

– مختصر الرسالة الحیدریة فی فقه الصلوات الیومیة

– الرسالة الجعفریة فی جواب المیرزا جعفر النواب

– الرسالة الخطابیة فی جواب بعض العارفین

– الفائدة فی الوجودات الثلاثة

– الفائدة فی کیفیة تنعم اهل الجنة و تألم اهل النار

– دیوان مراثی شیخ احمد احسائی با ترجمه، در رثاء حضرت سیدالشهداء صلوات الله علیه

– رسالة فی اثبات المعاد الجسمانی

– رسالة فی المعاد الجسمانی

– رسالة فی جواب السید ابی‌الحسن الجیلانی

– رسالة فی جواب السید ابی‌الحسن الجیلانی فی العلم

– رسالة فی جواب السید ابی‌القاسم اللاهیجانی

– رسالة فی جواب السید شریف

– سالة فی جواب السید محمد البکاء

– رسالة فی جواب الشاهزاده محمود میرزا

– رسالة فی جواب الشیخ جعفر قراگوزلوی الهمدانی

– رسالة فی جواب الشیخ رمضان بن ابرهیم

– رسالة فی جواب الملا کاظم بن علی‌نقی السمنانی

– رسالة فی جواب الملا محمد الدامغانی

– رسالة فی جواب الملا محمدحسین الاناری

– رسالة فی جواب الملا محمدطاهر المسمی بالطاهریة

– رسالة فی جواب المیرزا محمدعلی المدرس

– رسالة فی جواب بعض الاجلاء

– رسالة فی جواب بعض الاخوان عن مسألتین

– رسالة فی جواب بعض الاخوان فی الرؤیا

– رسالة فی جواب بعض الاخوان من اصفهان

– رسالة فی جواب بعض السادات فی الرؤیا

– رسالة فی شرح حدیث حدوث الاسماء

– مراسله شیخ احمد احسائی در شرح حال خودشان در جواب ملا علی رشتی


مخالفت های علمای معاصر

احسائی در اواخر عمر خود با مخالفت برخی از علما مواجه شد که برخی از نظرات او را انحراف از تشیع معیار و غلو (غلو) در مورد ائمه (ع) دانستند. خود احسایی می گوید که محمد بن. حسین الاصفور بحرانی که پدرش به احسائی اجازه داده بود در یک بحث شفاهی نظر او را رد کرد.

اما اولین مخالفت صریح با احسائی از سوی ملا محمدتقی بورقانی از علمای بانفوذ قزوین بود. او در جلسه ای با احسائی درباره معاد جسمانی بحث کرد و به دیدگاه او اعتراض کرد که منجر به اختلاف نظر در میان سایر شرکت کنندگان شد. حاکم قزوین جلسه ای برای آشتی این دو برگزار کرد، اما بورقانی این بار احسایی را به کفرگویی متهم کرد. با انتشار خبر این اتهام، احسائی شهر را ترک کرد.

پس از خروج از قزوین در مشهد، یزد و اصفهان با مخالفت هایی روبه رو شد، اما با همه این ها در میان مردم محبوبیت داشت – در اصفهان امام جماعت بود که حدود 16000 نفر از او پیروی می کردند.

اتهام بورقانی برای احسائی در آخرین سفرش به کربلا دردسرهای زیادی به همراه داشت و باعث شد که علیرغم اینکه قصد ماندن در آنجا را داشت، شهر را رها کرد. در این میان عده ای او را به غلو در مورد ائمه علیهم السلام متهم کردند و علمای کربلا و برخی از سران عثمانی را علیه او تحریک کردند.

مرگ احمد احسائی :

او در راه کربلا به مکه در نزدیکی مدینه در ذی القعده ۱۲۴۱/ ژوئن ۱۸۲۸ از دنیا رفت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

دفاعیات برخی از علما از شیخ احمد احسائی

برخی از مردم در برابر چنین اتهاماتی به احسائی مقاومت کردند. مثلاً محمد ابراهیم کلباسی با آرای احسائی آشنایی کامل داشت و پس از رحلت احسائی به مدت سه روز در اصفهان مجالس عزاداری برپا کرد. وی می گوید: متهم كردن شیخ احسائی به عقاید ناروا توسط افرادی كه از نظر و اصطلاحات او اطلاعی ندارند، جسارت است.

منبع: بیتوته

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
عبدالله
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۷
پس واسطه فیض بودن امامان از افکار اوست.مگر خداوند متعال علجز است که واسطه فیض داشته باشد؟
در قران واسطه فیض بودن نیامده است