۰

سلحشور: 97درصد فیلمهایی که در کشور ساخته میشود مستهجن است

کد خبر: ۲۵۸۵۱
۲۱:۱۰ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۰
SHIA-NEWS شیعه نیوز:
 
به گزارش «شیعه نیوز» ، بیش از 30 سال از حضور فرج‎الله سلحشور در سینما می‎گذرد اما نام او بعد از کارگردانی سریال اصحاب کهف بود که سر زبان‎ها افتاد و بعد از سریال حضرت یوسف شناخته‎تر شد. او همواره دغدغه محتوا و ماهیت سینمای امروز را داشته و بر رویکرد دینی در تولیدات سینمایی تأکید کرده است. وی حتی در آیین اختتامیه تجلی اراده ملی، جایزه خود را به حوزه علمیه قم تقدیم کرد و گفت: «یوسف» پیش از آن‎که خروجی و حاصل سینما باشد، حاصل زحمات علمای دین و خروجی تفاسیر علمای اسلام عزیز است، آن‎چه در فیلم حضرت یوسف (علیه‎السلام) دیدید حاصل آموخته‎‎های من از محضر بزرگان دین است و لذا آن را به حوزه علمیه قم تقدیم می‎کنم. گفت‎وگویی با فرج‎الله سلحشور ترتیب دادیم و دیدگاه‎‎های وی را در خصوص تعامل حوزه و سینما، عرصه‎‎های ورود حوزه به این عرصه و کاستی‎ها و بایسته‎های این تعامل را جویا شدیم که در ادامه می‎خوانید.

چگونه حوزه و سینما می‎توانند در خدمت یکدیگر باشند؟

حوزه به‎عنوان متولی امر دین در جامعه می‎تواند احیاگر سینما باشد و حتی به نوعی تنها راه نجات سینما از وضعیت کنونی، دین است؛ از سوی دیگر سینما نیز می‎تواند مروّج دین باشد، چون بهترین زبان گویای عصر حاضر، سینما است، بنابراین این دو می‎توانند در کنار یکدیگر در خدمت هم باشند.

ظرفیت‎‎هایی که حوزه می‎تواند در عرصه سینما از آن‎ها بهره‎مند شود چیست؟

سینما زبان جامعه جهانی است، آیا برای تبلیغ دین زبانی از این گویا‎تر می‎توان یافت؟ حوزه‎‎های علمیه وقتی تأثیرگذاری چند اثر مذهبی را در جامعه مشاهده کردند، این تأثیرات را مورد مطالعه و بررسی قرار داده و دریافتند که سینما زبان میلیارد‎ها انسان است که در قالب آن می‎توان فرهنگ و فکر را منتقل ساخت. اگر حوزه‎ها و همه امکانات‎شان صد‎ها سال هم تلاش کنند، باز هم بعید است به اندازه تأثیری که هنر هفتم و رسانه بر جامعه دارد، بتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند، امروز گرچه دیر ولی به‎جاست که حوزه‎‎های علمیه در این عرصه وارد شوند.

حوزه در چه زمینه‎‎هایی می‎تواند وارد عرصه سینما شود؟

معتقدم، حوزه علمیه در همه زمینه‎ها می‎تواند در سینما و تلویزیون وارد شود، البته این ورود باید به‎گونه‎ای باشد که حوزه نیروی انسانی مورد نیاز این عرصه را تربیت کند و بازیگران را با آموزه‎‎های دینی و مسائل اعتقادی آشنا سازد تا بتواند در عرصه سینما، بازیگری مؤمن و متقی به‎جامعه ارائه کند، این‎روند جلوی بسیاری از انحرافات را می‎گیرد، باید توجه داشته باشید که حوزه نباید طلبه بازیگر به‎ جامعه عرضه کند، چون در ‎شأن طلبگی و حوزه نیست. بلکه طلبه باید بیشتر در بخش فرهنگی، نظارتی و محتوایی حضور داشته باشد و بهترین جایگاهی که حوزه می‎تواند داشته باشد، بخش تحقیق و نگارش در سینما است و اگر در این دو زمینه بتواند در سینما گامی بردارد، بزرگ‎ترین و اساسی‎ترین قدم را برداشته است. بازیگری که زیر نظر حوزه و آموزه‎‎های دین تربیت نشود، به راحتی با ورود به عرصه گسترده سینما منحرف می‎شود، بنابراین حوزه در این زمینه نیز می‎تواند نقش مهمی ایفا کند.

آفت‎ها و آسیب‎‎های پیش روی تعامل میان حوزه و سینما چیست؟

اگر حوزه بخواهد با این سینما به همین شکلی که الان وجود دارد تعامل داشته باشد و فقط رنگ و لعاب را عوض کند و از محتوا و مبانی غافل شود کاری صورت نمی‎گیرد و فقط اصلاحات ظاهری انجام می‎شود و به‎طور قطع همه عواملی که در این عرصه وارد می‎شوند، از دست خواهند رفت. همین امروز متأسفانه بسیاری از رزمندگان حزب‎اللهی، طلبه‎ها و مؤمنینی را که وارد عرصه سینما و هنر شده‎اند، از دست داده‎ایم. چون این نیرو‎ها سعی کردند وارد سینمای موجود شده و این سینمای غرب زده را اصلاح کنند، غافل از این‎که این سینما ماهیتا با فکر و فرهنگ ما در تضاد است، مشکل سینمای امروز ظاهر، آرایش لباس‎‎های ناجور وگریم‎‎های بد نیست، مشکل تفاوت در ماهیت تفکر است، سینمای غرب اومانیستی و ماتریالیستی است و ما از اسلام و معنی و خدا سخن می‎گوییم!

می‎خواهید بفرمایید سینمای امروز با مبانی اسلامی سازگار نیست؟

سینمای غربی می‎گوید: انسان، محور است و باید مادی‎گرا بود، ماهیتش مادی‎گرایی و اومانیستی است و بر پایه دروغ و توهم بنا شده، آیا چنین سینمایی مخرب و مضر نیست؟ ارکان سه‎گانه سینمای غرب، دروغ، توهم و مادی‎گرایی است، هرگز این سه محور با مبانی اسلامی سازگاری نخواهد داشت.

چه راه‎کاری برای برون رفت از این وضعیت پیشنهاد می‎کنید؟

راه‎کار این است که حوزه برای سینمای موجود، مبانی اسلامی تعریف کند و سینما را در خدمت اسلام در آورد، می‎بایست گروه‎‎هایی ایجاد شوند تا مبانی اسلامی سینما را تعریف کنند، حوزه می‎تواند ماهیت حقیقی سینما را از طریق قرآن و اهل بیت تعریف کند و حتی در ظواهر قرآن کریم هم به چنین ماهیتی اشاره شده؛ ولی از آن‎جایی که تاکنون حوزویان در این زمینه وارد نشده‎اند، مشکلات و نابه‎سامانی‎ها کماکان وجود دارد و اگر هم مشکلی حل می‎شود، کاملا سطحی و ظاهری است. اگر از ابتدا، حوزویان اصول سینمای غرب را تحلیل و مطالعه می‎کردند و در برابر آن، اصول و مبانی سینمای اسلامی را تبیین می‎کردند، امروز به نتیجه می‎رسیدیم.

رشد سینمای دینی را چگونه ارزیابی می‎کنید؟

اگر دین درست تفسیر نشود، مانند پوستین وارونه است. وقتی ترکیب دین با سینما به شکلی غلط انجام پذیرد، نتیجه آن نیز خطرناک و وحشتناک است. امروز همه اذعان دارند که اگر در سال 100 فیلم در کشور ما ساخته می‎شود، قریب به 97 فیلم آن مستهجن و بد است؛ البته از ترکیب دین و سینمای امروز چنین مسأله‎ای قابل پیش‎بینی است. مسئولین این کشور مذهبی هستند، حکومت مذهبی است و خاستگاه رهبری در این زمینه درست و به‎جا است؛ اما چون ذات سینما با این فکر و فرهنگ همخوانی ندارد، بنابراین از این سینما نمی‎توانید در خدمت اهداف خود استفاده کنید. غرب سینما را برای اهداف خود تعریف کرده و هرچقدر هم که مذهبی باشید، وقتی وارد سینما می‎شوید وارد زمینی می‎شوید که آن را دشمن طراحی و قواعد بازی را او تعریف کرده بنابراین برای او بازی می‎کنید.

با سینما می‎توان روحانیت، مسلک، مرام و سیره و زندگی آن‎ها را به تصویر کشید و به مردم معرفی کرد، فداکاری‎ها، توانمندی‎ها و ارزش‎ها را به‎جامعه معرفی نمود، ولی چون سینماگر، روحانیت را نمی‎شناسد و تعریف صحیحی از آن ندارد و تنها حوزه را به‎صورت سطحی می‎شناسد، نه تنها کار خوبی از حوزه ارائه نمی‎دهد، بلکه گاهی هم انحراف ایجاد می‎کند، چون درست نمی‎شناسد و با خلق و خوی حوزویان و تعریف آن‎ها آشنا نیست، شعاری عمل می‎کند و فیلم‎هایش درباره روحانیت دم دستی است و نمی‎تواند روحانیت را با همه عمق و عظمتش به تصویر بکشد، در ضمن این شعاری بودن برای مردم زدگی ایجاد می‎کند و در مخاطب واکنش منفی به‎وجود می‎آورد.

فیلم‎‎هایی که زندگی روحانیون را به تصویر کشیده و تأثیرمثبتی در جامعه گذاشته باشند انگشت شمارند؛ کسی می‎تواند از روحانیت فیلم بسازد که در مکتب روحانیت تلمذ کرده باشد. حقیقت این است که سینما را هالیوود و کمپانی‎‎های صهیونیستی برای تفریح و درآمدزایی ایجاد کردند و به مرور به توانمندی این ابزار در انتقال فکر و فرهنگ پی‎برده و به‎تدریج اهداف استکباری و استعماری و فرهنگ منحط و غلط خود را به جهانیان منتقل کردند، فرهنگ غرب فرهنگ بی‎خدایی و انسان محوری است، معنویت و خدا در این فرهنگ جایی ندارد.

چگونه می‎توان در مقابل سینمای غرب ایستادگی کرد؟

در شرایط موجود اگر بخواهیم با سینمای غرب مقابله کنیم، لازمه‎اش این است که خودمان از سینما تعریف داشته باشیم، آیات قران را بررسی کنیم که درباره قصه و داستان و داستان نویسی چه تعبیری دارد.

با توجه به تجربیاتی که در همین زمینه داشته‎اید، به‎نظر شما قصه و داستان از نظر قرآن دارای چه ویژگی‎‎هایی باید باشد؟

قرآن در آیه 111 سوره یوسف تأکید می‎کند که خدا باید قصه بگوید، قصه‎ها باید واقعی و عبرت آموز باشند و این قصه باید تشریح شود تا مردم بتوانند جواب سؤالات‎شان را بگیرند و در نهایت موجب هدایت جامعه شود. همه تعریف اسلام از داستان، سازندگان آن و ویژگی‎ها و مختصات آن در این آیه نهفته است و به نوعی ارکان سینمای اسلامی و داستان‎نویسی در این سینما تبیین شده است، به‎گونه‎ای که طبق این آیه قصه‎گو خداست، باید قصه‎ای را انتخاب کنیم که خدا در شکل‎گیری آن تصرف داشته و دست خدا در شکل‎گیری آن نقش داشته، می‎بایست عبرت آموز باشد، بتواند فکر ایجاد کند و مردم را به اعمال خوب دعوت کرده و بتواند بازگشت به خویشتن را در جامعه نهادینه کند، بنابراین قصه‎ها نباید دروغ و افترا‎آمیز باشد. در سینما قصه‎‎هایی را سرهم می‎کنند که واقعیت نداشته و دروغین است، در اسلام چنین چیزی مقبول نیست، ذهن هر انسانی حق ندارد از خودش قصه و داستان بسازد و در جامعه ترویج دهد، این سبک و روش قرآن کریم است، قرآن تأکید دارد تنها کسانی می‎توانند داستان بنویسند که متصل به حق باشند، یعنی امثال حافظ و مولانا باشند، تا بتوانند با این قصه‎‎های سازنده و تمثیل‎‎های درست جامعه را بسازند.

جایگاه فیلم‎‎های تاریخی و قرآنی در سینمای دینی ما کجاست؟

جایگاه تاریخ اسلام و تبیین قصص قرآنی در سینمای دینی و مذهبی، محدود به چند درصد از سینمای مذهبی و دینی است و این‎گونه نیست که بتوان فیلم‎‎های دینی را در تاریخ و قصص قرآن منحصر کرد، به جرأت می‎توان گفت این‎گونه فیلم‎ها تنها 30 درصد سینمای دینی را شامل می‎شوند و 70 درصد دیگر آن فضای خالی برای انجام ایده‎ها و کار‎های روز است. به‎عنوان کارگردانی که 33 سال تنها کار مذهبی در سینما و تلویزیون ارائه کرده، باید بگویم که بعد از گذشت سه سال از پخش سریال حضرت یوسف، کاری تحقیقاتی انجام شد و طی آن نزدیک به 4 هزار سوژه مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت، از داستان‎‎های شهید مطهری گرفته تا حکایات جبهه و جنگ و بیانات بزرگان حوزه و عرفا همه مورد بررسی قرار گرفت و از این میان تنها 100 داستان و حکایت که به درد جامعه امروز می‌خورد و مطابق با نیاز‎های روز است انتخاب و از این میان 30 سناریو نوشته شد و از این تعداد 9 فیلم در موضوعات روز جامعه و نیاز‎های آن جلوی دوربین رفته است / رضا طهرانی
 
منیع : انتخاب
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: