۰

برتری نژادی،یک فکر ابلیسی است/ تفسیر جزء چهاردهم قرآن

جزء چهاردهم قران از آیه ۱ سوره حجر آغاز و تا آیه ۱۲۸ سوره نحل ادامه دارد. سوره حجر درباره مورد تهمت و تمسخر کفّار نسبت به قرآن و پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و دستور به صبر و گذشت نسبت به آنهاست و همچنین برخی از اعمال شیطانی ار برشمرده است.
کد خبر: ۲۵۵۱۸۶
۱۵:۴۷ - ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۰

«شیعه نیوز»: سوره حجر درباره مورد تهمت و تمسخر کفّار نسبت به قرآن و پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و دستور به صبر و گذشت نسبت به آنهاست و همچنین برخی از اعمال شیطانی ار برشمرده است.

در سوره نحل،از نعمت های الهی،دلایل توحید و معاد،احکام جهاد،تهدید مشرکان،نهی از ظلم و فحشا،پیمان شکنی و بدعت ها و وسوسه های شیطانی، مطالبی به میان آمده است.

درادامه تفسیر برخی از آیات جزء چهاردهم را میخوانید:

 

با جاسوس باید برخوردی سریع و انقلابی کرد

إِلاّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِینٌ«۱۸»

مگر آنکه دزدانه گوش فرا داد که شهابی روشن او را دنبال نمود.

نکته ها:

«استراق»از سرقت و«استراق سمع»به معنای سرقت کلام است.

در تفسیر فی ظلال و مراغی می خوانیم:ما روح آیه را نمی دانیم که چگونه شیطان خبر دزدی می کند و چه خبری را سرقت می کند،ولی فخررازی و آلوسی در تفاسیر خود می گویند:مراد از آسمان،همین آسمان ظاهر و مراد از شهاب،همین سنگ های آسمانی است که پرتاب و مشتعل می شود.گرچه بعضی گفته اند:مراد از آسمان،عالم ملکوت است که شیاطین را راهی بر آن نیست.

به هر حال شاید بتوان گفت:در آسمان معنویّت چهره های درخشان و الگوها و رهبرانی قرار دادیم و حقایق را از وسوسه های شیطان حفظ کردیم و هرگاه شیطان صفتی وسوسه ای نماید،با استدلال ومنطق محکم بر او هجوم آورده و بدعت و التقاط و وسوسه های او را با شهاب علم و برهانِ اهل ذکر محو می کنیم.

پیام ها:

۱-آسمان ها مرکز تدبیر امور وفرشتگان مدّبران امورند ومراکز تدبیر باید منطقه حفاظتی باشد. «حَفِظْناها»

۲-شیطان تنها ابلیس نیست. «کُلِّ شَیْطانٍ»

۳-شیطان،به خودی خود نمی رود،باید او را طرد نمود. «رَجِیمٍ»

۴-استراق سمع و جاسوسی در امور شرّ کار شیطان است. «مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ»

۵-با جاسوس باید برخوردی سریع و انقلابی کرد. «فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ»

۶-هر جا شیطان صفتی یافت شد،روشنگران جامعه باید با شهاب علم،آنان را دنبال کنند. «فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِینٌ»

۷-پاسخ وسوسه ها و شیطنت ها باید بسیار صریح،علنی و فوری باشد. «فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِینٌ» (در سوره صافّات آیه ۸ می خوانیم: «یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ» طرد شیطان باید از همه اطراف باشد وگرنه به شکل دیگر واز راه دیگری جلوه می کند)

_____________________________

برتری نژادی،یک فکر ابلیسی است

قالَ لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ«۳۳»

(ابلیس)گفت:من این گونه نیستم که برای بشری که او را از گِلی خشک،از گِلی سیاه و بدبو آفریده ای،سجده کنم.

قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجِیمٌ«۳۴»

وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَهَ إِلی یَوْمِ الدِّینِ«۳۵»

(خداوند)فرمود:پس از صف فرشتگان(واین مقام)خارج شو که همانا تو رانده و مطرودی والبتّه تا روز جزا بر تو لعنت خواهد بود.

پیام ها:

۱-در قضاوت تنها به علم خود تکیه نکنیم،بلکه از مجرم نیز اقرار بگیریم و با سؤال و جواب،منشأ جرم و روحیّات مجرم را برای همه روشن کنیم. «یا إِبْلِیسُ ما لَکَ»

۲-اگر روحیّه تکبّر در شخصی پیدا شد،محیط وعواملِ دیگر،در هدایت او کارساز نیست.(ابلیس در لابلای فرشتگان و در محیط ملکوتی بود لیکن بخاطر لجاجت و تکبر آنگونه شد) «أَلاّ تَکُونَ مَعَ السّاجِدِینَ»

۳-برتری نژادی،یک فکر ابلیسی است. خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ …

۴-بدتر از سجده نکردن،غرور وتکبّر در برابر فرمان خداست. «لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ»

۵-بدتر از گناه کردن،توجیه گناه است. «خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ» (شیطان،گناه خود را توجیه کرد)

۶-غرور و تکبر که آمد،نور و روح الهی را در انسان نمی بیند.شیطان جسم خاکی بشر را دید و حاضر به سجده نشد،در حالی که دستور خداوند به سجده،به خاطر روح الهی او بود. «خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ»

۷-دستور و فرمان های الهی سبب اجبار نیست. «لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ»

۸-تکبر،بزرگی نمی آورد،بلکه سبب تحقیر می شود. «فَاخْرُجْ» سبب نابودی و محو عبادات قبل می شود. «فَإِنَّکَ رَجِیمٌ»

۹-اجتهاد و اظهار نظر در برابر فرمان و دستور روشن الهی،جایز نیست.در مقابل فرمان: «فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ» جایی برای گفتار «خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ» نیست.

۱۰-یک لحظه نافرمانی و تکبّر،سبب خروج ابدی شد. «إِلی یَوْمِ الدِّینِ»

۱۱-متکبّر همواره مورد لعنت الهی است. «عَلَیْکَ اللَّعْنَهَ إِلی یَوْمِ الدِّینِ»

_________________________

ابزار انحراف شیطان،زیبا جلوه دادن زشتی هاست

قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ«۳۹»

(ابلیس)گفت:پروردگارا! به سبب آنکه مرا گمراه ساختی،من هم در زمین (بدی ها را)برایشان می آرایم و همه را فریب خواهم داد.

إِلاّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ«۴۰»

مگر بندگان اخلاص مند(و برگزیده تو را)از میان آنان.

نکته ها:

خداوند کسی را گمراه نمی کند،لیکن اگر کسی با اراده خود راه انحراف را برگزیند،خدا او را به حال خود رها می سازد و این رهاکردن بزرگترین کیفر و قهر الهی است.ابلیس نیز چون بااراده خود تکبر ولجاجت کرد،خداوند او را به حال خود رها کرد ومراد از جمله «أَغْوَیْتَنِی» نیز همین معناست؛یعنی اکنون که بخاطر لجاجتم مرا از مَدار لطف خود خارج کردی وبه حال خودم واگذاردی من چنین و چنان خواهم کرد.

ابلیس می داند که گروهی از مردم،از برگزیدگان الهی خواهند بود،(یعنی او نبوّت و امامت را نیز پذیرفته است همان گونه که از «رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی» معلوم می شود،خدا را پذیرفته است و از دعایش که مرا تا قیامت مهلت بده،روشن می شود معاد را نیز قبول داشته است.

بنابراین،ابلیس اصول عقائدش درست بود،لیکن عیب او تکبّر ونداشتن روحیّه ی تسلیم و عبودیّت بود.پس علم و ایمان به تنهایی کافی نیست،عمل وتسلیم وعبودیّت لازم است.

پیام ها:

۱-ابلیس و ابلیس صفتان عیب خود را به خدا نسبت می دهند. «أَغْوَیْتَنِی»

۲-ابزار انحراف شیطان،زیبا جلوه دادن زشتی هاست. «لَأُزَیِّنَنَّ»

۳-پاکان و مخلصان از دام شیطان درامانند. «الْمُخْلَصِینَ» (البتّه اخلاص داشتن کافی نیست،عنایت خداوند لازم است.زیرا«مخلص»به معنای برگزیده الهی است)

قالَ هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ«۴۱»

(خداوند)فرمود:این(اخلاص و نجات مخلصان)راه مستقیمی است که خود برعهده دارم

__________________
در لطف او شک و تردیدی به خود راه ندهید

نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ«۴۹»

(ای پیامبر!)به بندگانم خبر ده که همانا من خودم بسیار بخشنده و مهربانم.

وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الْأَلِیمُ«۵۰»

و البتّه عذاب من نیز همان عذاب دردناک است.

نکته ها:

قرآن در این آیات مردم را به چهار دسته تقسیم کرد:۱.مخلصان(انبیا واولیا)که ابلیس بر آنان سلطه ندارد.۲.متّقین که اهل بهشت هستند.۳.گناهکارانِ توبه کننده که پیامبر در این آیه خبر از عفو آنان می دهد.۴.گناهکاران یاغی که به عذاب دردناک بیم داده شده اند.

پیام ها:

۱-رحمت الهی،بزرگ ترین و بهترین پیام است.«نبیء»«نبأ»به خبر مهم گفته می شود)

۲-گنهکاران نیز بنده خدا هستند. «عِبادِی»

۳-در لطف او شک و تردیدی به خود راه ندهید. «أَنِّی أَنَا»

۴-بخشندگی او همراه با لطف و مهربانی است،نه تنها می بخشد لطف هم می کند. «الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»

۵-بخشش و لطف الهی،عمیق وپی درپی است. «الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» (قالب غفور و رحیم،نشانه ی عمق و تکرار است)

۶-لطف و رحمت الهی بر غضبش مقدّم است. «أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَ أَنَّ عَذابِی»

۷-به رحمت الهی مغرور نشویم،چرا که عذابش دردناک است. «الْغَفُورُ الرَّحِیمُ – الْعَذابُ الْأَلِیمُ»

_________________________
در جامعه ی فاسد،مجرم وگنهکار،طلبکار می شود

قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَیْفِی فَلا تَفْضَحُونِ«۶۸»

وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ لا تُخْزُونِ«۶۹»

لوط گفت:همانا این گروه مهمان من هستند پس مرا(در برابر آنان)رسوانکنید و از خدا پروا کنید و مرا خوار و شرمنده نسازید.

قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعالَمِینَ«۷۰»

(تبهکاران شهر)گفتند:آیا ما تو را از(مهمان کردن)مردم منع نکردیم.

نکته ها:

در روایات آمده که زن لوط به گنهکاران خبر داد که مهمانانی زیباروی برای حضرت لوط آمده است و آنان به دنبال مقصد شوم خود رو به سوی خانه ی لوط هجوم آوردند.امّا خداوند قبل از هر اقدامی آنان را نابود نمود.

از آیه به دست می آید که گناهکار هم می تواند فرشته را ببیند.

پیام ها:

۱-در نهی از منکر از کلمات عاطفی و انسانی استفاده کنید. «ضَیْفِی»

۲-آبرو بسیار ارزش دارد. «فَلا تَفْضَحُونِ ، وَ لا تُخْزُونِ»

۳-اهانت به میهمان،اهانت به میزبان است. «فَلا تَفْضَحُونِ»

۴-در جامعه ی فاسد،مجرم وگنهکار،طلبکار می شود. «أَ وَ لَمْ نَنْهَکَ»

۵-در جامعه ی فاسد،مردان خدا حقّ تصرّف در اموال خود را ندارند. أَ وَ لَمْ نَنْهَکَ …

__________________

سیمای سوره نحل

شانزدهمین سوره ی قرآن کریم،که یکصد و بیست و هشت آیه دارد،به دلیل اشاره به خلقتِ زنبور عسل،«نحل»نام گرفته است.

با آنکه قرآن،کتابِ تشریع است،ولی نام بسیاری از سوره های آن بر اساس تکوین است،همچون«نَجْم\ستاره»،«شَمْس\خورشید»،«فیل»،«عنکبوت»و «نحل».این نام ها،رمز آن است که همه موجودات هستی،چه در آسمان و چه در زمین،چه کوچک و چه بزرگ،همه نزد قدرت او یکسانند و کتابِ شریعت،بر اساس کتابِ طبیعت،بنا نهاده شده و این دو کتاب،از یک مبدأ نشأت گرفته اند.

یکی از نام های این سوره،«نعمت»است،زیرا بالغ بر پنجاه نعمت در آن بیان شده است.

در این سوره،از نعمت های الهی،دلایل توحید و معاد،احکام جهاد،تهدید مشرکان،نهی از ظلم و فحشا،پیمان شکنی و بدعت ها و وسوسه های شیطانی، مطالبی به میان آمده است.

مطابق نظر مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان،از شأن نزول های آیات این سوره،فهمیده می شود که چهل آیه اوّل آن،مربوط به اواخر دوران مکّه و هشتاد و هشت آیه دیگر آن،مربوط به اوایل زمان هجرت به مدینه است.

________________________

زینتی بنام مرکب
وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زِینَهً وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ«۸»

و اسبان و استران و الاغ ها را آفرید تا بر آنها سوار شوید و برای شما تجمّلی باشد و چیزهایی را می آفریند که نمی دانید.

نکته ها:

* «خیل»به معنای تکبّر است و در اینجا مراد از آن،«اسب»است،گویا در اسب سواری نوعی،احساس بزرگی و تکبّر به انسان دست می دهد.

«بغال»به معنای«قاطر»است که از آمیزش اسب و الاغ به وجود می آید و«حمیر»جمعِ «حمار»به معنای«الاغ»است.

پیام ها:

۱-حمل و نقل بار و مسافر،از نیازهای اوّلیه بشر است که خداوند حیواناتی را برای این کار آفریده است. «وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوها»

۲-سوارشدن بر مرکب،مایه رفاه و آسایش و نوعی زینت و جمال نیز محسوب می شود. «لِتَرْکَبُوها وَ زِینَهً»

۳-زینت،یکی از نیازهای فطری بشر است. «زِینَهً»

۴-مَرکب باید در درجه اوّل برای سواری باشد و در مرحله دوم مایه زینت.

«لِتَرْکَبُوها وَ زِینَهً» (بر خلاف برخی افراد،که فقط برای تجمّل و تشریفات،در فکر تهیه وسیله نقلیه هستند،نه آنکه واقعاً نیازی به آن داشته باشند.)

۵-دست خداوند در آفرینش باز است. «وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ»

۶-وسایل نقلیه امروزی،چه ماشین،چه قطار و چه هواپیما،در واقع مخلوقِ خدا هستند نه بشر. «وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ»

________________________

وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ«۱۶»

ونشانه های دیگری(در زمین قرار داد)وآنان به وسیله ستاره راه می یابند.

پیام ها:

۱-آیا خدایی که برای هدایت دنیوی مردم علائمی را قرار داده،از هدایتِ معنوی آنها غافل بوده است؟ وَ عَلاماتٍ … یَهْتَدُونَ

۲-علم هیئت و ستاره شناسی،مورد توجّه اسلام است. «وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ»

_______________________

توطئه گران علیه دین بدانند که مکر و حیله ی آنان،در برابر علم و قدرت الهی، پوچ است

أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ«۴۶»

یا(قهر الهی)در حین تلاش و کوششان ناگهان آنان را بگیرد،پس نتوانند آن عذاب را خنثی و عاجز نمایند.

أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلی تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ«۴۷»

یا آنکه در حال دلهره آنان را بگیرد،پس البتّه پروردگار شما رؤف ومهربان است.

نکته ها:

* خداوند در این آیات،چهار نوع عذاب برای توطئه گرانِ علیه دین،مطرح کرده:

۱.عذاب زمینی «یَخْسِفَ … بِهِمُ الْأَرْضَ»

۲.عذاب آسمانی: «یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ»

۳.عذاب ناگهانی: «یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ»

۴.عذاب روحی: «یَأْخُذَهُمْ عَلی تَخَوُّفٍ»

پیام ها:

۱-عذاب و کیفر الهی،پس از اتمام حجّت است.(به دنبال موضوع نبوّت در آیات قبل،این آیه مخالفان را تهدید می کند).

۲-احتمال عذاب و کیفر الهی،برای دست برداشتن از توطئه کافی است. «أَ فَأَمِنَ»

۳-توطئه گران علیه دین بدانند که مکر و حیله ی آنان،در برابر علم و قدرت الهی، پوچ است. «أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ»

۴-زمان و مکان و نوع قهر خدا در دنیا قابل پیش بینی نیست که امکان فرار باشد.

«یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ»

۵-هیچ فرد یا عاملی،مانع قهر خدا نیست. «فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ»

۶-نزول عذاب،ناگهانی و در هر حال و شرایطی است. «فِی تَقَلُّبِهِمْ» (چه در سفر، چه در وطن،چه در خواب و چه در بیداری،چه در راه چه ایستاده،…)

۷-گاهی رعب،خوف و دلهره،عذاب ومایه ی هلاکت است. «یَأْخُذَهُمْ عَلی تَخَوُّفٍ»

۸-گاهی تأخیر عذاب و مهلت دادن به گنهکاران،بخاطر لطف اوست تا توبه کنند. «فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ»

۹-قهر و تنبیه الهی نیز براساس تربیت و رحمت اوست. یَأْخُذَهُمْ … فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ

____________________________
تحقیر وپست شمردنِ دختر،فکر جاهلی و خرافی است

وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظِیمٌ«۵۸»

و هرگاه یکی از آن مشرکان به دختر دارشدن بشارت داده شود،صورتش از غصّه سیاه می شود،در حالی که خشم خود را فرو می برد.

یَتَواری مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلی هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ«۵۹»

بخاطر بشارت تلخی که به او داده شده،از میان مردم متواری می شود (درمانده است که)آیا این دختر را همراه با ننگ و خفت نگاه دارد یا او را در خاک پنهان کند.بدانید که چه بد قضاوت می کنند.

نکته ها:

* دلیل تنفر اعراب جاهل از دختر،امور زیر بوده است:

الف:دختر نقش اقتصادی و تولیدی نداشته و بار زندگی بوده است.

ب:در جنگ که سرنوشت قبیله به آن بوده،دختر قدرت جنگیدن و دفاع نداشته است.

ج:در جنگ ها،دختران به اسارت رفته و مورد تجاوز دشمن قرار می گرفتند.

* بر خلاف تفکّر جاهلی،اسلام برای دختر،ارزش زیادی قائل شده است که به گوشه ای از آن اشاره می کنیم:

پیامبر اسلام می فرماید:

«نعم الولد البنات»دختران چه فرزندان خوبی هستند.خداوند نیز نسل پیامبر را از دخترش فاطمه زهرا قرار داده است.

امام صادق علیه السلام به مردی که از تولد دخترش ناراحت بود فرمود:آیا تو بهتر می دانی یا خدا؟ گفت:خدا،امام فرمود:خداوند نیز آنچه را برای تو بهتر بوده،انتخاب کرده و به تو دختر داده است.

پیام ها:

۱-تحقیر وپست شمردنِ دختر،فکر جاهلی و خرافی است. إِذا بُشِّرَ … بِالْأُنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ

۲-با آنکه اصلِ تولد فرزند،بشارت است،امّا خرافات،بشارت را مایه ذلّت می شمرد. بُشِّرَ … ظَلَّ وَجْهُهُ

۳-خرافات وعقاید باطل،مایه ی تهدید خانواده هاست. ظَلَّ وَجْهُهُ … یَتَواری مِنَ الْقَوْمِ

۴-گاهی بزرگ ترین جنایت ها،زیر پوشش مقدّس ترین شعارها صورت می گیرد.

«أَ یُمْسِکُهُ عَلی هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ» (به نام حفظ آبرو،فرزندش را زنده بگور می کند)

۵-ادیان آسمانی،عقاید خرافی را در مورد دختر و زن،محکوم می کنند. «ساءَ ما یَحْکُمُونَ»

________________________________

مَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ«۶۹»

سپس از همه میوه ها بخور،پس راههای پروردگارت را خاضعانه طی کن.از شکم های آنها نوشیدنی رنگارنگ بیرون می آید که در آن شفای مردم است،البتّه در این(زندگی زنبور)برای کسانی که فکر می کنند قطعاً عبرتی است.

پیام ها:

۱-رفتار حیوانات،طبق فرمان الهی است،که به صورت غریزه در آنها می باشد.

«ثُمَّ کُلِی»

۲-عسل،عصاره ی انواع میوه هاست. «کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ»

۳-نه تنها انتخاب مسکن وغذای حیوانات با هدایت الهی است،بلکه همه کارهای آنها راهی است که خداوند پیش رویشان گذاشته است. «سُبُلَ رَبِّکِ»

۴-حرکت حیوانات در مسیری که خداوند برایشان انتخاب نموده است،حرکت متواضعانه است. «سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً»

۵-اعجاز خلقت:یک کارخانه عسل سازی،در شکم حیوانی کوچک! «یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها»

۶-عسل طبیعی به رنگ های مختلفی است. «مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ» (رنگ های سفید،زرد، قرمز،که شاید این اختلاف رنگ ها بر اساس اختلاف رنگ گلها باشد.)

۷-در گیاهان و گلها،خواص درمانی است که از طریق عسل،شفای دردهای ما می شود. «فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ» (ناگفته پیداست که عسل،شفای همه دردها نیست، لذا بصورت نکره «شِفاءٌ» آمده است)

۸-خانه سازی،موم سازی و عسل سازی،در کنار زهرسازی،توسط حیوان کوچکی مثل زنبور،از نشانه های قدرت الهی است. «لَآیَهً»

۹-تمام درس ها و عبرت ها،برای کسانی است که اهل فکر و اندیشه باشند «لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» وگرنه افرادی هستند که در تمام عمر از عسل استفاده می کنند ولی حاضر به چند دقیقه فکر درباره ی آن نیستند.

___

__________________
حساب رهبران کفر که با قلم و بیان و امکانات،راه خدا را می بندند،از حساب افراد عادّی جداست

اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما کانُوا یُفْسِدُونَ«۸۸»

کسانی که کافر شدند و(مردم را)از راه خدا بازداشتند،به سزای فساد مداومشان عذابی بر عذابشان افزودیم.

نکته ها:

* عکس العمل مردم در برابر راه خدا متفاوت،گاهی مثبت و گاهی منفی است و هرکدام دارای درجات و مراحلی می باشد؛

الف:برخوردهای مثبت:

-گروهی در انتظار فهم راه خدا وپیمودن آن هستند. «عَسی رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیلِ»

-گروهی به خاطر خدا هجرت می کنند. «وَ مَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللّهِ»

-گروهی به خاطر در راه خدا بودن محاصره می شوند. «أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ»

-گروهی در راه خدا آزار را تحمّل می کنند. «أُوذُوا فِی سَبِیلِی»

-گروهی منادی دعوت دیگران به راه خدا می شوند. «ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ»

-گروهی در راه خدا هرگز سست نمی شوند. «فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ»

-گروهی در راه خدا می جنگند. «یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ»

-گروهی کشته می شوند. «قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ»

ب:برخوردهای منفی:

-گروهی خیال می کنند در راه خدا هستند. «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»

-گروهی راه خدا را کج می خواهند. «یَبْغُونَها عِوَجاً»گروهی راه خدا را بر دیگران می بندند. «یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ»

-گروهی برای بستن راه خدا پولها خرج می کنند. «یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللّهِ»

پیام ها:

۱-کفر مقدّمه ی فساد است. کَفَرُوا وَ صَدُّوا … یُفْسِدُونَ همان گونه که ایمان مقدّمه عمل صالح است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ» (که در آیات متعدّد آمده است)

۲-حساب رهبران کفر که با قلم و بیان و امکانات،راه خدا را می بندند،از حساب افراد عادّی جداست. «زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ»

۳-مفسد فی الارض تنها کسانی که امنیّت جامعه را بهم می زنند نیستند،بلکه هر فرد یا گروهی که به هر شکلی،مانع رشد معنوی جامعه شود،مفسد است.

اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا … بِما کانُوا یُفْسِدُونَ

____________________________
مقدّسات را دستاویز و وسیله ی خدعه قرار ندهیم

وَ لا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ أَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ أَنْ تَکُونَ أُمَّهٌ هِیَ أَرْبی مِنْ أُمَّهٍ إِنَّما یَبْلُوکُمُ اللّهُ بِهِ وَ لَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ ما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ«۹۲»

و مانند آن زن نباشید که بافته ی خویش را پس از محکم بافتن،رشته رشته می کرد،سوگندهای خود را دستاویز(فریب و خیانت)میان خودتان می گیرید به خیال آنکه گروهی از گروه دیگری بیشتر است،(وپیمانی را که با گروه ضعیف بسته اید می شکنید)جز این نیست که خداوند شما را با آن سوگندها،آزمایش می کند و حتماً آنچه را که در آن اختلاف می کردید در قیامت برایتان روشن خواهد ساخت.

نکته ها:

* در تاریخ آمده که زن بی خردی در نیمی از روز پنبه وپشمی را می بافت و در نیمِ دیگر بافته خود را وامی تابید،کار او یک ضرب المثل شد که قرآن نیز برای کسانی که زحمات خود را هدر،و پیمان های خود را می شکنند بکار برده است.

* فاطمه زهرا علیها السلام در مسجد مدینه در خطبه ای که علیه حاکمان وقت ایراد فرمود،این آیه را تلاوت کرد که مثال شما به خاطر پیمان شکنی نسبت به بیعتی که در غدیرخم با علی علیه السلام داشتید،مثال همان زنی است که می بافت و سپس بافته خود را پنبه می کرد.* مثال ها و ضرب المثل های قرآن به نحوی است که در همه ی مکان ها و زمان ها تازگی و روشنی و طبیعی بودن خود را حفظ می کند و از کودک دبستانی تا فیلسوف را اشباع می کند.

* جمله ی «أَنْ تَکُونَ أُمَّهٌ هِیَ أَرْبی مِنْ أُمَّهٍ» را دو گونه می توان تفسیر کرد:

الف:شما بخاطر قدرت و کثرت گروهی،پیمانی را که با گروه کوچک تر بسته اید نشکنید.

ب:شما بخاطر آنکه ابرقدرت شده اید،پیمان خود را با گروه های کوچک نشکنید.

پیام ها:

۱-پیمان شکنی،هدر دادن زحمات گذشته است. «نَقَضَتْ غَزْلَها»

۲-هرچه پیمان محکم تر بسته شود،شکستن آن زشت تر است. «مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ»

۳-پیمان شکنی پی درپی،ننگ بیشتری دارد.( «أَنْکاثاً» جمع«نکث»)

۴-با مقدّسات بازی نکنیم.(مقدّسات را دستاویز و وسیله ی خدعه قرار ندهیم) «تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلاً»

۵-قدرت و تعداد و هیاهوهای سیاسی و اقتصادی،زمینه ی پیمان شکنی است.

«أَنْ تَکُونَ أُمَّهٌ هِیَ أَرْبی مِنْ أُمَّهٍ»

۶-یکی از ابزار آزمایش،وفای به تعهدات است. «یَبْلُوکُمُ اللّهُ بِهِ»

۷-یاد معاد،عامل تقوا و مراعات پیمان ها است. «وَ لَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ»

_______________________________
-کار خوب به تنهایی کافی نیست،خود انسان هم باید خوب باشد

مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ«۹۷»

هر کس از مرد یا زن که مؤمن باشد و کار شایسته کند،حتماً به زندگی پاک وپسندیده ای زنده اش می داریم وقطعاً مزدشان را نیکوتر از آنچه انجام داده اند،پاداش خواهیم داد.

نکته ها:

* «حیات طیبه»آن است که انسان دلی آرام و روحی مؤمن داشته باشد،مؤمن به نور خدا می بیند،مشمول دعای فرشتگان است،مشمول تأییدات الهی است،این گونه افراد خوف و حزنی ندارند.

پیام ها:

۱-ملاک پاداش،سنّ،نژاد،جنسیّت،موقعیّت اجتماعی،سیاسی و…نیست. «مَنْ عَمِلَ»

۲-زن و مرد در کسب کمالات معنوی یکسانند. «مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی»

۳-شرط قبولی عمل صالح،ایمان است. «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»

۴-حتّی یک عمل صالح،بی پاسخ نمی ماند. «مَنْ عَمِلَ صالِحاً»

۵-هر کجا تفکّر جاهلی مبنی بر تحقیر زن در کار باشد،باید نام و مقام زن را با صراحت برد. «مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی»

۶-کار خوب به تنهایی کافی نیست،خود انسان هم باید خوب باشد. مَنْ عَمِلَ صالِحاً … وَ هُوَ مُؤْمِنٌ

۷-انسانِ بدون ایمان و عمل صالح،گویی مرده است. «فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً»

____________________________
در اسلام ریاضت و رهبانیّت نیست

فَکُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیّاهُ تَعْبُدُونَ«۱۱۴»

پس،از آن چیزهای حلال و پاکیزه ای که خداوند روزی شما کرده بخورید، و اگر تنها او را می پرستید نعمت خدا را شکرگزارید.

نکته ها:

* اسلام خوردن چیزی را اجازه می دهد که هم طیّب باشد و هم حلال.چیزهایی مثل شراب و گوشت خوک ممنوع است،چون ذاتاً خبیث و ناپاک است.و چیزهایی که با پول غصبی خریداری شود،گرچه خودش طیّب باشد،ممنوع است چون حرام است.

اکنون که کفران نعمت ها و تکذیب انبیا سبب قهر و عذاب خداست،پس بجای کفران وکفر، از نعمت های حلال بهره گرفته وحلال وار بخورید وشکرگزار باشید.

پیام ها:

۱-در اسلام ریاضت و رهبانیّت نیست. «فَکُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ»

۲-مصرف،در چارچوب حلال مجاز است،نه هر چه بدست آمد. فَکُلُوا … حَلالاً طَیِّباً

۳-دستورات دین مطابق فطرت است.خوردنی هایی که مطابق طبع انسان باشد، مجاز است. فَکُلُوا … طَیِّباً

۴-دینِ جامع،دستوراتش نیز جامعیّت دارد.هم طهارت ظاهری را شرط مصرف می داند، «طَیِّباً» هم طهارت باطنی و حقوقی را. «حَلالاً»

۵-روزی را نعمت وهدیه الهی بدانیم،نه محصولِ زرنگی خود. رَزَقَکُمُ اللّهُ …

نِعْمَتَ اللّهِ

۶-خوردن برای خوردن نیست،برای انجام وظایف است. فَکُلُوا … وَ اشْکُرُوا …

تَعْبُدُونَ

۷-عبادت وبندگی بدون شکر نعمت ها نمی شود. وَ اشْکُرُوا … إِنْ کُنْتُمْ إِیّاهُ تَعْبُدُونَ

_______________________

حتّی نسبت به دشمنان و شکنجه کنندگان،عدل و انصاف را مراعات بکنید.

وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصّابِرِینَ«۱۲۶»

و اگر عقوبت می کنید،چنان عقوبت کنید که شما را بدان عقوبت کردند و البتّه اگر صبر و شکیبایی کنید قطعاً صبر برای صابران بهتر است.

نکته ها:

* به گفته روایات،همین که حضرت حمزه در جنگ احد شهید و قطعه قطعه شد، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:اگر ما بر کفّار غالب شویم آنها را مُثله(قطعه قطعه) خواهیم کرد.در این هنگام این آیه نازل شد که در صورت انتقام عدالت و صبر را از دست ندهید، حضرت فرمود:صبر می کنم صبر می کنم.آری،برای معرّفی اسلام باید جنگ احد را در کنار فتح مکّه و عفو رسول اللَّه در کنار هم مقایسه کنیم.

پیام ها:

۱-حتّی نسبت به دشمنان و شکنجه کنندگان،عدل و انصاف را مراعات بکنید.

«بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ»

۲-مقابله به مثل،حقّ طبیعی و الهی است. «فَعاقِبُوا»

۳-در صبر لذّتی است که در انتقام نیست. «وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ»

۴-آنجا که هیجان و ناباوری در کار است،وعده های خود را با تأکید مطرح کنید.

(در «لَهُوَ خَیْرٌ» تاکیدی است که در «فَهُوَ خَیْرٌ» نیست)

۵-جنگ هم قانون و اخلاق دارد. بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ ، وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ …

۶-قانون به تنهایی کارساز نیست،اخلاق لازم است.(عبارت «بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ» قانون و «لَئِنْ صَبَرْتُمْ» اخلاق است.)

۷-فکر نکیند که صبر شما به سود مخالفان است،بلکه به سود خودتان می باشد.

(روزی می رسد که برگ سبز پیروزی به دست شما می افتد،ووجدان مخالفان بیدار شده ودنیا صحنه های برخورد میان شما را می بیند،به عظمت و بزرگی

شما و…پی می برد.) «لَهُوَ خَیْرٌ لِلصّابِرِینَ»

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: