۰

داستان ضرب المثل دعوای زرگری

در این مطلب داستان ضرب المثل دعوای زرگری را برای شما آورده ایم.
کد خبر: ۲۴۴۵۷۸
۱۱:۵۹ - ۰۴ آذر ۱۳۹۹

شیعه نیوز: در روزگاران قدیم هرگاه مشتری به ظاهر پولداری وارد بعضی از دکان‌های زرگری می‌شد و از کم و کیف و عیار و بهای جواهر پرسشی می‌کرد، زرگر فورا بهای جواهر مورد پرسش را چند برابر بهای واقعی آن اعلام می‌کرد و به شکلی (مانند علامت یا چشمک و فرستادن شاگردش)، زرگر مغازه همسایه را خبر می‌کرد تا وارد معرکه شود. زرگر دوم که به بهانه‌ای خود را نزدیک می‌کرد به مشتری می‌گفت که همان جواهر را در مغازه‌اش دارد و با بهای کمتری آن را می‌فروشد. بهای پیشنهادی زرگر همسایه کمتر از بهای زرگر اولی اما هنوز بسیار بالاتر از بهای اصلی جواهر بود.

در این حال زرگر اولی جنگ و جدلی با زرگر دومی آغاز می‌کرد و به او دشنام می‌داد که: داری مشتری مرا از چنگم در می‌آوری و از این گونه ادعاها. زرگر دوم هم به او تهمت می‌زد که: می‌خواهی چیزی را که اینقدر می‌ارزد به چند برابر بفروشی و سر مشتری محترم کلاه بگذاری؟!؟!؟!
خلاصه چنان قشقرقی به راه می‌افتاد و جنگی درمی‌گرفت که مشتری ساده‌لوح که این صحنه را حقیقی تلقی می‌کرد بی‌اعتنا به سر و صدای زرگر اول، به مغازه زرگر دوم می‌ رفت و جواهر موردنظر را بدون کمترین پرسش و چانه‌ای از او می‌خرید و نتیجه آن بود که مشتری ضرر می‌کرد و دو زرگر سود به دست آمده را میان خود تقسیم می‌کردند و اینگونه است که هرگاه شخصی بر سر بی ارزش و یا بی ارزشی دعوا و مشاجره ای ایجاد کند و سعی بر بزرگنمایی مسأله داشته باد میگویند دعوای زرگری به راه انداخته است.

منبع : بیستایی

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: