۰

زندگی نامه آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی تبریزی

آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی تبریزی، از عرفا و علما و استادان اخلاق حوزه علمیه نجف در قرن چهاردهم هجری قمری بود. طریقه عرفانی ایشان همان طریقه حسینقلی همدانی و استادش سیدعلی شوشتری بود.
کد خبر: ۲۴۲۷۹۷
۱۵:۲۶ - ۱۲ آبان ۱۳۹۹

شیعه نیوز: آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی تبریزی، از عرفا و علما و استادان اخلاق حوزه علمیه نجف در قرن چهاردهم هجری قمری بود. طریقه عرفانی ایشان همان طریقه حسینقلی همدانی و استادش سیدعلی شوشتری بود. روش سلوکی وی وصول به مقام توحید و سیر صحیح الی الله همراه با پذیرفتن ولایت امامان شیعه (علیهم السّلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود. هرچند شهرت آیت الله قاضی بیش تر به عرفان و اخلاق است، اما در حدیث و فقه و تفسیر نیز تبحر داشت و در سن ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد نایل آمد. سیدمحمدحسین طباطبائی، سیدابوالقاسم خوئی، سیدهاشم موسوی حداد و محمدتقی بهجت از جمله شاگردان آیت الله قاضی بودند.

ولادت

سید علی قاضی طباطبایی در سیزده ذی الحجة سال 1285، پا به عرصه وجود گذاشت.

پدر ایشان، سیّد حسین قاضی رحمه الله انسانی بزرگ و وارسته بود که از شاگردان بنام و برجسته آیة اللّه العظمی میرزا محمّد حسن شیرازی رحمه الله به شمار می آمد و از ایشان اجازه اجتهاد داشت.

درباره ایشان آمده: زمانی که قصد داشت سامرّا را ترک کند و به زادگاهش تبریز بازگردد، استادش میرزای شیرازی به او فرمود: «در شبانه روز یک ساعت را برای خودت بگذار!» مرحوم آقا سیّد حسین در تبریز چنان مشغول امور الهیّه می گردد که یک سال بعد چند نفر از تجّار تبریز به سامرّا مشرّف می شوند و با آیة اللّه میرزا محمّد حسن شیرازی رحمه الله ملاقات می کنند؛ وقتی ایشان احوال شاگرد خویش را استفسار می کنند، آنان در جواب می گویند: یک ساعتی که شما نصیحت فرموده اید، تمام اوقات ایشان را گرفته و در شب و روز با خدای خود مراوده دارند.

آغاز تحصیلات

سیّد علی قاضی از همان ابتدای جوانی تحصیلات خود را نزد پدر بزرگوارش سیّد حسین قاضی و نیز در نزد میرزا موسوی تبریزی و میرزا محمّد علی قراچه داغی آغاز نمود.

پدر به علم تفسیر علاقه و رغبت خاصّی داشت؛ چنان که خود میرزا علی تصریح می کند که تفسیر کشّاف را نزد ایشان خوانده است. همچنین ادبیّات عربی و فارسی را نزد شاعر نامی و دانشمند معروف، میرزا محمّد تقی تبریزی، متخلّص به «نیّره» خواند و از ایشان اشعار بسیاری به عربی و فارسی نقل می کرد.

سیّد علی در سال 1308 ه . ق، با آتشی از شوق و عشق برای زیارت امام العارفین علی علیه السلام همراه با کاروانی که به نجف اشرف مشرّف می شد، به این دیار وارد شدند و تحت تربیت مرحوم آیة الحق آقای سیّد احمد کربلایی تهرانی رحمه الله قرار گرفتند و با مراقبت ایشان طیّ طریق می نمودند. بدین گونه تا آخر عمر نیز نجف اشرف را موطن اصلی خویش قرار دادند.
کسب درجه اجتهاد

آیة اللّه قاضی رحمه الله پس از اقامت در نجف اشرف، تحصیلات حوزوی خود را نزد اساتیدی چون فاضل شربیانی، شیخ محمّد دامغانی، آقای شریعت و ملّا آخوند خراسانی ادامه دادند و سرانجام، تلاشهای خستگی ناپذیرشان در راه کسب کمال و دانش در سنّ 27 سالگی به ثمر نشست و در عنفوان جوانی به درجه اجتهاد نائل آمدند.

اساتید عرفان

جوهره حرکت معنوی و سلوک عرفانی آیة اللّه قاضی بر گرفته از پدر بزرگوارشان مرحوم سیّد حسین قاضی بود؛ زیرا ایشان از سنّ نوجوانی تحت تربیت والد ارجمندشان بودند و بعد از ورود به نجف، نزد آیة اللّه شیخ محمّد بهاری و آیة اللّه سیّد احمد کربلایی معروف به «واحدالعین» که هر دو از شاگردان مبرّز مرحوم ملّاحسینقلی همدانی رحمه الله بودند، به کسب مکارم اخلاقی و عرفانی پرداخت.

وی آن چنان شیفته اساتیدش بود که می فرمود: «چنانچه کسی که طالب راه و سالک طریق الهی باشد، اگر برای پیدا کردن استاد این راه، نصف عمر خود را در جستجو و تفحّص بگذراند تا پیدا نماید، ارزش دارد. کسی که به استاد رسید، نصف راه را طیّ کرده است.»

جامعیّت علمی

جناب آقای حاج سیّد هاشم حدّاد از شاگردان برجسته مکتب عرفانی ایشان بوده است که می فرماید: «مرحوم آقای قاضی یک عالمی بود که از جهت فقاهت بی نظیر بود. از جهت فهم روایت و حدیث و از جهت تفسیر و علوم قرآنی هم بی نظیر بود. همچنین از جهت ادبیّات عرب، لغت و فصاحت بی نظیر بود؛ حتّی از جهت تجوید و قرائت قرآن. در مجالس فاتحه ای که احیانا حضور پیدا می نمود، کم تر قاری قرآن بود که جرأت خواندن در حضور ایشان را داشته باشد؛ چرا که اشکالهای تجویدی و نحوه قرائت آنها را می گفت.»

شاگردان

آیة اللّه قاضی رحمه الله سه دوره، اخلاق و عرفان اسلامی را با کلام نافذ و عقل صالح خویش تدریس نمودند و در هر دوره شاگردانی پرورش دادند که هر کدام، از بزرگان وادی عرفان و اخلاق محسوب می شوند. تعدادی از آنان عبارت اند از: آیة اللّه شیخ محمّد تقی آملی، آیة اللّه سیّد محمّد حسین طباطبایی، آیة اللّه سیّد محمّد حسن طباطبایی، آیة اللّه محمّد تقی بهجت فومنی و حاج سیّد هاشم حدّاد.

عرفان و تنعمات مادّی

آیة اللّه قاضی رحمه الله انسانی بسیار بزرگ، وارسته و عارفی بی بدیل بودند و می فرمودند: «دنیایتان را داشته باشید؛ همسر، فرزندان و تنعّمات مادی خدادادی باشند و در همین زندگی طبیعی و عادی سیر و حرکت به سوی خدا و معنویّت هم وجود داشته باشد. این است مشرب نمونه عرفانی.»

ایشان از این رو ظاهری بسیار مرتّب و تمیز داشتند؛ موها و دستهایشان را حنا می زدند، به تمیزی کفش خیلی اهمیّت می دادند و عطر و بوی خوش استعمال می نمودند و این گونه بودن هنر می خواهد؛ اینکه انسان از لحاظ معنوی در آن عوالم عرفانی باشد و آن چنان شهودات و تجلیّات توحیدی برایش منکشف باشد و باز به عالم کثرت که می رسد، زندگی طبیعی و عادی خود را داشته باشد و بر آن تأکید نماید.

ویژگیهای عرفانی

1. خودسازی

آیة اللّه قاضی رحمه الله در نهایت فقر به سر می برد؛ به طوری که توان پرداخت اجاره خانه را نداشت. روزی در نجف اشرف صاحب خانه وسایل و اثاث ایشان را بیرون ریخته بود. آقای قاضی مجبور شد با خانواده اش به کوفه برود. در مسجد کوفه، یک بالاخانه ای بود که برای افراد غریب ساخته بودند. ایشان در آنجا سکونت گزیدند. علاّمه طباطبایی رحمه الله می فرمودند: «به مسجد کوفه رفتم. دیدم مرحوم قاضی و همه خانواده اش تب کرده اند و مریض هستند. هنگام نماز شد. علی آقا قاضی طبق معمول در اوّل وقت به نماز ایستاد و بعد از نماز عشاء آن چنان با توجّه کامل آیه شریفه «آمَنَ الرَّسُولُ» را تلاوت می فرمود که مثل آنکه اصلاً هیچ مشکلی پیش نیامده است. با آرامش وصف ناپذیر و شگفت انگیز به ذکر دعا مشغول بود.»

آری، در چشم عارفان، همه حوادث تلخ و شیرین معامله است با حضرت دوست، با این زمزمه روحانی:

در بلا هم می کشم لذّات اومات اویم مات اویم مات او

و این محو و مات در یار شدن است که سبب می شود وقتی آقای قاضی جلوی منزلشان می رسند و اسباب و اثاثیه شان را می بینند که صاحبخانه در کوچه ریخته، می فرمایند: «خدا گمان کرده که ما هم آدمیم که با ما چنین معامله می کند.»

تنگی معیشت و فقر در بعضی از مقاطع زندگی، آن چنان آقای قاضی و خانواده اش را تحت فشار قرار می دهد که بعضی از کتابهایشان را می فروشند تا از پول آن امرار معاش کنند؛ تحمل این مشکلات است که افرادی چون قاضی را می سازد.

چون تیر عشق جا به کمان بلا کنداوّل نشست بر دل اهل ولا کند

در حیرت اند خیره سران از چه عشق دوستاحباب را به بلند بلا مبتلا کند

2. نشانه های تشرّف

امام مهدی علیه السلام محور عالم هستی و قطب قلوب عارفان است؛ او که زمزمه عاشقان در رهش چنین است:

سویدای دل من تا قیامت مباد از شور سودای تو خالی

ما حقیقتا از تشرّفات آقای قاضی به محضر امام زمان علیه السلام ، خبر نداریم؛ امّا گویی اُنس و قرابتی نزدیک با حضرت داشتند و درباره زندگی مهدی موعود علیه السلام می فرمودند: «عَیْشَةً طَبیعَةً» یعنی زندگی عادی و طبیعی، مانند سایر انسانها دارند و وقتی پسر ایشان از محضرشان می پرسند که چگونه می شود؟ می فرمایند: «بیش تر از این از من نپرسید.»

آقا سیّد هاشم حدّاد می فرمودند: «آقای قاضی در قیام و قعود و در تغییر از حالتی به حالت دیگر خیلی می فرمودند: یا صاحب الزّمان! و یک بار وقتی از ایشان پرسیدم: آیا شما خدمت حضرت ولیّ عصر ـ ارواحنا فداه ـ شرف یاب شده اید؟ فرمودند: کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اوّلین نظر نگاهش به آقا امام زمان ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف ـ نیفتد.»

دیده را فایده آن است که دلبر بیندور نبیند چه بود فایده بینایی را

3. روح لطیف

آیة اللّه سیّد عبد الکریم رضوی کشمیری رحمه الله می فرمود: «آقای قاضی تمام مکاشفه بود و در اواخر عمرش، بسیار لطیف و رقیق شده بود و با دیدن آب به یاد امام حسین علیه السلام افتاده، می گریست.»

4. دعای اثر بخش

آیة اللّه سیّد عبّاس حسینی کاشانی نقل نموده اند:

«روزی در محضر مرحوم آقای قاضی نشسته بودیم که ناگهان شخصی با عجله و ناراحتی بسیار، خود را به مجلس ایشان رسانید و با نگرانی بسیار گفت: همسرم در حال احتضار است و نزدیک است بمیرد. اگر او بمیرد، من هیچ کس را ندارم. خواهش می کنم دعایی بفرمایید حالش خوب شود و از مرگ نجات یابد.

آقای قاضی پس از گوش دادن به حرفهای آن شخص، به آرامی و نزدیک گوش او فرمود: چرا با حالت جنب به اینجا آمده ای؟ برو اوّل غسل کن! دوباره به اینجا بیا تا دعا کنم. مرد عرب در حالی که از تعجّب حیرت زده شده بود، با عجله بلند شد و به منزلش رفت و پس از مدّتی باز گشت و در مقابل آقای قاضی مؤدّبانه نشست.

مرحوم قاضی دو انگشت سبّابه اش را به دو شقیقه پیشانی آن مرد گذاشت و به قرائت دعا مشغول شد و در این مدّت مدام اشک چشمانش بر محاسن سفیدش می ریخت. طولی نکشید که دعا تمام شد و مرد عرب به منزلش رفت. من دیگر او را ظاهری بسیار مرتّب و تمیز داشتند؛ موها و دستهایشان را حنا می زدند، به تمیزی کفش خیلی اهمیّت می دادند و عطر و بوی خوش استعمال می نمودند

ندیدم تا اینکه چند روز بعد در صحن حرم مطهّر او را ملاقات نمودم و از نتیجه دعا پرسیدم. او گفت: وقتی به منزل رسیدم، دیدم همسرم سالم و تندرست بیدار شده و از خطر مرگ رهایی یافته و مشغول امورات منزل است.»

5. طیّ الأرض

علامه بزرگوار سید محمدحسین طباطبایی رحمه الله فرمودند:

«مرحوم قاضی همیشه در ایام زیارتی، از نجف اشرف به کربلا مشرف می شدند. هیچ گاه کسی ندید که او سوار ماشین شود و از این سرّ احدی مطلع نشد، جز یک نفر از کسبه بازار ساعت (بازار بزرگ) که به مشهد مقدس مشرف شده بود و مرحوم قاضی را در آنجا دیده بود و از ایشان اصلاح امر در گذرنامه خود را خواسته بود و ایشان هم اصلاح کرده بودند. آن مرد به نجف آمد، افشا کرد که من آقای قاضی را در مشهد دیدم. مرحوم قاضی خیلی عصبانی شدند و گفتند: همه می دانند که من در نجف بوده ام و مسافرتی نکرده ام.»

ابعاد شخصیتی و فضایل اخلاقی

مرحوم قاضی در تعلیقی که بر کتاب ارشاد شیخ مفید نگاشته، نسب شریف خویش را با 30 واسطه به امام حسن مجتبی (علیه السلام) رسانده است، وی پس از گذراندن مراحل اولیه در مکتب خانه و حوزه علمیه تبریز، راهی نجف اشرف شده و از محضر بزرگانی همچون آخوند خراسانی، مؤلف کفایة الاصول; و آیت الله سید محمد کاظم یزدی صاحب کتاب عروة الوثقی; و آیت الله شیخ محمد بهاری و... . بهره مند شد و در سن 27 سالگی به درجه اجتهاد رسید. علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان در بیان مقام علمی و عملی ایشان می فرماید: «من در نجف اشرف پس از اتمام تحصیلاتم در مسائل عقلی و بررسی کامل حکمت متعالیه، فکر کردم که اگر مرحوم ملاصدرا حضور داشتند، بیش از اینکه من استفاده کردم، افاده نخواهند کرد; تا اینکه با شخص بزرگواری مانند مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی، استاد اخلاق، آشنا شدم. پس از مدتی که با ایشان مانوس شدم، فهمیدم که حتی یک کلمه از معقول و حقایق حکمت متعالیه نفهمیده ام. »

آیت الله قاضی در هنر شعر نیز از جایگاه والایی برخوردار بود. ایشان برای بیان اندیشه های والای عرفانی خود، به قالب شعر پناه می برد و در این خصوص، اشعار نغز و شیوایی از ایشان به یادگار مانده است. ایشان مفسر ماهری بود و تفسیر آیه به آیه از ابتکارات ایشان است. وی پیش از گفتار، عمل می کرد. سکوت او تفکر و کلام او حکمت و رفتار او دلیل و برهان راه جویان بود. زندگی آن بزرگوار بسیار ساده بود و در نهایت فقر و تنگدستی روزگار می گذرانید. علامه طباطبایی از آیت الله سید علی قاضی چنین نقل فرموده است: «اگر من به جایی رسیده باشم، از دو چیز است: قرآن کریم و زیارت سید الشهداء صلوات الله علیه.»

زندگی نامه  آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی تبریزی

به گفته فرزند برومند ایشان، مرحوم قاضی خود را مقید به انجام امور ذیل نموده بود:

1. قرائت تسبیحات اربعه در هر شبانه روز; 2. قرائت سوره «یس » هر روز صبح; 3. خواندن دعای کمیل در شبهای جمعه; 4. قرائت دعای سمات در ساعت آخر روز جمعه; 5. قرائت زیارت جامعه در روز جمعه در کنار مرقد منور علی (علیه السلام) و... .

آیت الله قاضی پیش از تدریس اخلاق و عرفان، به تدریس فقه اهل بیت اشتغال داشت. ایشان رسیدن به درجه اجتهاد را برای شاگردان خویش امری لازم می دانست. از این رو، شاگردان بزرگی همچون آیت الله شیخ محمد تقی آملی و علامه طباطبایی، آیت الله محمد تقی بهجت و آیت الله سید عبدالحسین دستغیب شیرازی، آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی و آیت الله خویی و... . را در مکتب درسی خویش تربیت نمود. وی از زمره استادانی نبود که به انتظار شاگرد بنشیند، بلکه خود به دنبال آنان می گشت و به جستجوی مشتاقان می پرداخت. یکی از شاگردان مرحوم قاضی می گوید: «مرحوم آقا شبها مجلس اخلاق داشتند و چراغ روشن نمی کردند و در همان تاریکی، بعضی از علمای نجف که اهل باطن بودند، به آن مجلس حاضر می شدند. »

ایشان جز به آنچه معصومان (علیهم السلام) بیان فرموده بودند، سفارش نمی کرد. ایشان تاکید زیادی به برپاداشتن نماز شب و اعتکاف در مساجد داشتند و پرخوری را یکی از صفات زشتی می دانستند که افزون بر زیان های جسمی، روح را خسته و اشتیاق به عبادت و توان تفکر را از انسان سلب می نماید. (مجله شمیم یاس اسفند 1381، پیش شماره 16، به نقل از دریای عرفان)

زندگی نامه  آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی تبریزی


روش عرفانی و تربیتی

آیت الله میرزاعلی آقا قاضی معتقد بود نظر به اینکه انسان از این دو مزیت عالی و فطری برخوردار است، احترام و تکریم شاگرد یک وظیفۀ اساسی برای استاد است که در حوزۀ تعلیم و تربیت، هیچ عاملی نباید مانع از تحقق آن شود؛ بنابراین در سیرۀ تربیتی خود، توجه خاصی به این موضوع داشت. آن عارف وارسته، به همۀ شاگردان اش به دیدۀ کرامت و بزرگواری می نگریست و تلاش می کرد بزرگی و عزت نفس را در آنان تقویت کند.

آن عارف روشن ضمیر که خود نماد استقامت در سیر و سلوک بود، شاگردان خود را نیز به استقامت و پایداری در امور توصیه می کرد. آیت الله مرندی(ره) یکی از شاگردان نامدار ایشان نقل می کند که: سیدعلی آقا قاضی در همت و تلاش مورچه را مثل می زد که با چه زحمت و کوششی برای خود توشه جمع می کند و هنگام انتقال دانه به لانه، بارها از بلندی پرت می شود، ولی ناامید نمی شود و دوباره به تلاش خود ادامه می دهد و سرانجام خود را به مقصد می رساند.

کرامات

مرحوم آیةالله فهری نماینده امام در سوریه نقل می کردند: که روزی با آیةالله سید علی قاضی به اطراف نجف پیاده می رفتیم، سر راه ناگهان یک افعی سبز شد و نصف بدن را بالا آورد و به ما نگاه می کرد. من سخت ترسیدم و می خواستم برگردم، اما به احترام آقای قاضی چیزی نگفتم. مقداری که نزدیک شدیم فرمودند: آقای فهری ترسیدی؟ عرض کردم بله، به مار خطاب کرد و فرمود: «مت باذن الله؛ ای مار! به اذن خدا بمیر». مار ناگهان روی زمین افتاد و مرد. در این مورد مرحوم آقای سید علی قاضی به موجب «اقتلو الموذی قبل ان یوذی» پیش از این که مار به آن دو حمله کند به چنین کرامتی دست زد وگرنه میل نداشت عمل خارق العاده ای انجام دهد. (مجله معارف اسلامی مهر وآبان و آذر 1387 شماره 73)

زندگی نامه  آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی تبریزی


توصیه های اخلاقی و عرفانی

علّامه طباطبایی (ره) می فرمود: روزی در نجف کنار در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم «آیة اللّه سید علی قاضی (ره)» از آنجا عبور می کردند، چون به من رسیدند دست خود را روی شانه ام گذاشته و گفتند: دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان. (نکته های ناب اخلاقی، ص31)

آیت الله سید علی قاضی(ره) در سخنان خود برای خواص می فرمود: «حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام کعبه اولیاست» و برای این تعبیر، سبب مخصوصی ذکر می کرد. مرحوم قاضی می فرمود: «حصول جذبه توحیدی خاص برای من به تأخیر افتاد... و زمان طولانی بر من گذشت و من در انتظار وصول به این مرتبه... بودم. تا آنکه روزی بر حسب اتفاق در اول ورودم به شهر کربلای معلی به زیارت حرم حضرت عباس علیه السلام رفتم. همین که به حرم شریف عباسی رسیدم، به شبکه های ضریح مقدس چنگ زدم؛ ناگهان خود را در انوار توحید دیدم... و این جذبه دقایقی چند با من بود.... سپس به خود آمدم و برای تشرف به زیارت مرقد امام حسین علیه السلام به راه افتادم. در نزدیکی مرقد آن حضرت، دوباره همان حالت برگشت و ساعتی دوام یافت و بعد ها به طور مستمر همراه من گردید». به این دلیل بود که از حضرت ابوالفضل علیه السلام به کعبه اولیا و صلحا تعبیر می کرد. (مجله خُلُق، شماره 35)


شاگردان

در نجف، در عرفان و اخلاق و تهذیب نفس، شاگردان متعدد و نام آوری پرورش داد. معمولاً جلسات درس وی خصوصی و محرمانه برگزار می شد. او در مدرسۀ هندی حجره ای داشت و شاگردانش در این حجره نزد او می آمدند.

برخی از علما و فقها و مراجع تقلید از شاگردان مکتب اخلاقی قاضی بوده اند، برخی از مهم ترین شاگردان او عبارتند از:

سید محمدحسین طباطبائی که خود از بستگان استادش بود و ابتدا به قاضی شهرت داشت ولی به احترام استادش، ترجیح داد که به طباطبائی مشهور شود. وی و برادرش سید محمدحسن الهی و عباس هاتف قوچانی ۱۳سال نزد قاضی شاگردی کردند.

سید هاشم موسوی حداد. وی ۲۸ سال شاگرد قاضی بود و استادش دربارۀ وی گفته او توحید را چنان چشیده و مس و لمس نموده که محال است چیزی بتواند در آن خللی وارد سازد.

سید حسن اصفهانی مسقطی. او در نجف شفا و اسفار درس می داد و به حکم سید ابوالحسن اصفهانی، مرجع وقت شیعیان، و توصیۀ استادش قاضی، به ناچار از نجف به مسقط هجرت کرد.

سید ابوالقاسم خویی. وی از استاد خود دستورالعملی گرفت و پس از ۴۰روز، مکاشفه ای برایش حاصل شد و آیندۀ خود را شامل تدریس و به مرجعیت رسیدن مشاهده کرد.

از دیگر شاگردان او می توان به افراد زیر اشاره کرد:

محمدرضا مظفر

علی اکبر مرندی شانزده سال نزد قاضی شاگردی کرد.

محمد تقی بهجت

علی محمد بروجردی وی دروس قاضی را تقریر می کرد.

مرتضی انصاری لاهیجی

سید حسن کشمیری

سید احمد کشمیری

مرتضی مدرس گیلانی

مرتضی مدرس چهاردهی

سید حسین بادکوبه ای

سید عبدالکریم کشمیری

سید عباس کاشانی

محمد تقی آملی

میرزا ابراهیم سیستانی

سید احمد فهری زنجانی یکی از آخرین کسانی است که محضر قاضی را درک کرد.

سید محمد حسینی همدانی بخش هایی از جامع السعادات ملا محمد مهدی نراقی را نزد قاضی خواند.

سید مرتضی فیروزآبادی، مؤلف فضائل الخمسة من الصحاح الستة، در همسایگی قاضی منزل داشت و در درس های اخلاق و عرفان وی شرکت می کرد و محرم اسرار استاد بود. (ویکی شیعه)


از نگاه دیگران

علامه طباطبایی می فرمود: در ایام تحصیلاتم که در نجف بودم، در یکی از سال ها ارتباط ما در عراق با ایران، بسیار با دشواری انجام می شد. این مسئله، منجر به تنگناهای مالی و کمبود امکانات اولیة زندگی گردید.

به هر حال، روزی خدمت استاد آیت الله سید علی قاضی رفتم و قصة دلم را با او گفتم. استاد به نصیحت و دلداری من پرداخت. آن گاه که از خدمت استاد بازگشتم، چنان سبکبار شدم که گویا در زندگی، هیچ سختی و غمی ندارم. مضمون نصیحت های استاد را به شکل دوبیتی زیر درآوردم:

پیر خردپیشة نورانی ام

برد ز دل، رنگ پریشانی ام

گفت که در زندگی آزاد باش

هان گذران است جهان، شاد باش

رشتة عشق است و بر گردن نکوست


معرفی کتاب

آسمان توحید و معرفت؛ پدیدآور: تحریری، محمد باقر؛ موضوع: کلام عرفانی؛ زبان: فارسی؛ ناشر: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی؛ سال چاپ: 1391 ه. ش

اخلاص مند اخلاص کیش؛ پدیدآور: لطیفی، محمود؛ موضوع: نامه های عرفانی؛ زبان: فارسی؛ ناشر: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی؛ سال چاپ: 1391 ه. ش

زینة الارشاد؛ پدیدآور: قاضی تبریزی، علی؛ محقق: صدرایی خویی، علی؛ موضوع: تاریخ اسلام؛ زبان: عربی- فارسی؛ ناشر: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی؛ سال چاپ: 1391 ه. ش

کوه توحید؛ پدیدآور: هاشمیان، هادی؛ موضوع: سرگذشتنامه؛ زبان: فارسی؛ ناشر: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی؛ سال چاپ: 1391 ه. ش

مجموعه مقالات برگزیده کنگره بزرگداشت آیت الله سید علی آقا قاضی(ره)؛ پدیدآور: جمعی از نویسندگان؛ موضوع: سرگذشتنامه؛ زبان: فارسی؛ تعداد جلد: 2؛ ناشر: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی؛ سال چاپ: 1391 ه. ش

سید العارفین؛ پدیدآور: کمیته اجرایی بنیاد نیمه شعبان مسجد آیت الله انگجی تبریز؛ موضوع: یادنامه؛ زبان: فارسی؛ ناشر: کنگره بزرگداشت فقیه متاله آیت الله سید علی آقا قاضی(ره)، دبیرخانه؛ سال چاپ: 1391 ه. ش

الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد( با حواشی سید علی آقا قاضی)؛ پدیدآور: مفید، محمد بن محمد؛ حاشیه نویس: قاضی تبریزی، سید علی؛ مصحح: حسنی حسینی طباطبائی، علی بن حسین؛ موضوع: تاریخ اسلام؛ زبان: عربی؛ سال چاپ: 1308 ه. ق (لوح فشرده اسوه تقوی؛ مجموعه آثار کنگره بزرگداشت فقیه متأله حضرت آیت الله حاج سید علی آقا قاضی(ره))

 

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: