۲

خاطره عجیب علامه جعفری برای شکستن غرور خودش!

اگر فکر می‌کنیم کسی هستیم برتر به واسطه چهار سرتیتر و یا عنوان علمی در ظاهر بیشتر دانستن و یا قیام و قعود برتر و یا تلفظ بهتر دو سه کلمه انگلیسی و یا ... این خاطره را از علامه جعفری داشته باشیم که می‌فرمایند: عقلتان را تعطیل و تسلیم كسی نكنید هر چقدر هم طرف بزرگ باشد!
کد خبر: ۲۳۸۵۶۵
۱۶:۰۵ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۹

به گزارش «شیعه نیوز»، اگر فکر می‌کنیم کسی هستیم برتر به واسطه چهار سرتیتر و یا عنوان علمی در ظاهر بیشتر دانستن و یا قیام و قعود برتر و یا تلفظ بهتر دو سه کلمه انگلیسی و یا ... این خاطره را از علامه جعفری داشته باشیم که می‌فرمایند: عقلتان را تعطیل و تسلیم كسی نكنید هر چقدر هم طرف بزرگ باشد!

علامه جعفری: روزی طلبه فلسفه خوانی نزد من آمد تا برخی سوالات بپرسد. دیدم جوان مستعدیست كه استاد خوبی نداشته است. ذهن نقاد و سوالات بدیع داشت كه بی پاسخ مانده بود. پاسخ‌ها را كه می‌شنید، مثل تشنه‌ای بود كه آب خنكی یافته باشد.

خواهش كرد برایش درسی بگویم و من كه ارزش این آدم را فهمیده بودم، پذیرفتم. قرار شد فلان كتاب را نزد من بخواند. چندی كه گذشت، دیدم فریفته و واله من شده است. در ذهنش ابهت و عظمتی یافته بودم كه برایش خطر داشت! هرچه كردم، این حالت درو كاسته نشد. می‌دانستم این شیفتگی، به استقلال فكرش صدمه می‌زند. تصمیم گرفتم فرصت تعلیم را قربانی استقلال ضمیرش كنم.

روزی كه قرار بود برای درس بیاید، در خانه را نیم باز گذاشتم. دوچرخه فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازی و حركات كودكانه كردم. دیدمش كه سر ساعت، آمد. از كنار در دقایقی با شگفتی مرا نگریست. با هیجان بازی را ادامه دادم. در نظرش شكستم. راهش را كشید و بی یک كلمه رفت كه رفت!

اینجا كه رسید، مرحوم علامه جعفری با آن همه خدمات فكری و فرهنگی به اسلام، گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم، امید دارم. یكی همین دوچرخه بازی آن روز است!

درس استاد آن شب آن بود كه دنبال آدم‌های بزرگ بگردید و سعی كنید دركشان كرده از وجودشان توشه برگیرید. اما مرید و واله كسی نشوید. شما انسانید و ارزشتان به ادراک و استقلال عقلتان است. عقلتان را تعطیل و تسلیم كسی نكنید. آدم كسی نشوید، هر چقدر هم طرف بزرگ باشد.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
نظرات بینندگان
سعید
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۵
با خواندن داستان به نظرم عنوان این متن اشتباه هست...برای شکستن غرور خودش نبوده برای شکستن عدم استقلال فکری و وابستگی بیش از حد شاگرد به استاد چنین ترفندی رو به کار بردند که این نوع رفتار از انسان های بزرگی چون ایشان دیده میشه...روحش شاد....
محمد مهدی اسلامی
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۳۰
با سلام و احترام بر جنابعالی آقا سعید عزیز ، چرا برای دانشمند بزرگواری مانند حضرت علامه جعفری پرداختن به کاری کودکانه در حضور شاگردی که آنقدر شیفته استاد شده است ، آمادگی برای شکستن خود در برابر او ، بسیار سنگین است ، اما کسی که برای خدا کار می کند ، غرور خود را زیر پا می گذارد ، و البته به او هم عملاََ داشتن استقلال فکری را منتقل می کند . بدون آنکه خود او متوجه شود. شاید او هم بعدها به این مهم پی ببرد . پس در واقع ، کار مبارک علامه بزرگوار یک تیر دونشان بوده است . شکستم غرور خودم را که او __
به آزادی فکر آورد رو .