۰

صبح عاشورا؛ دل‌نوشته جانسوز آیت الله صافی گلپایگانی

صبح روز عاشوراست؛ صبحى که آبستن مصایب جانکاهى است که حسین علیه‌السلام و اهل بیت و اصحابش باید به استقبال آنها بروند و از دین و قرآن و شرف آل محمّد صلوات الله علیهم و شرف همه انسان‏‌هاى شریف، دفاع نمایند و در این روز، یگانه راهى را که طى‌کردن آن براى نخبگان در طول قرن‌‏ها میسّر نمى‌‏شود، با عزّت و سرافرازى طى نمایند.
کد خبر: ۲۳۷۴۸۲
۱۵:۴۸ - ۱۰ شهريور ۱۳۹۹

به گزارش «شیعه نیوز»، آیت الله صافی گلپایگانی از مراجع عالیقدر شیعیان در یادداشتی با عنوان صبح عاشورا تاکید کردند: آن کس که اصالت و شرف انسان، اوج عظمت خود و ارزش انسان را در تمام عوالم خلقت به همه مخلوقات و ممکنات نشان داد و آیاتى مثل «لَقَد خَلَقنَا الإنسان فى أحسن تَقویم» و «فَتَبارَکَ اللهُ أحسن الخَالقین» و «إنّى أعلمُ مَا لا تَعلَمُون» را تفسیر نمود، حسین است؛ حسین انسانیت، حسین ملائکه، حسین انبیا، حسین ابراهیم و موسى و مسیح، حسین محمد و على و فاطمه، حسین حسن، حسین اسلام، حسین قرآن، حسین صبر و استقامت، حسین حق و عدالت، و بالاخره حسین خدا.

متن این دلنوشته به شرح زیر است:

باسمه تعالی شانه

صبح عاشورا
السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین‏

صبح روز عاشورا، صبح روز رستاخیز عظیمى است که بشریت در هولناک‏ترین مواقف و هراس‌انگیزترین ایستگاه‌‏ها قرار گرفت و در برابر حوادثى واقع شد که فرشتگان آسمانى را هم به شگفتى انداخت.

صبحى است سخت رهیب؛ مخاطراتى که در پى دارد و امتحاناتى که براى انسان پس از آن پیش مى‌‏آید، چنان شکننده است که شکست‌ناپذیرى در برابر شداید آن، جلوه امر محال و غیر ممکن را دارد؛ اگر آن سختى‌‏ها بر آسمان‌‏ها و زمین و کوه‌‏ها فرود مى‌‏آمد، تحمّل آن را نداشتند و اگر توان همه افراد بشر را یک نفر داشته باشد باز هم توان غلبه بر شداید و مصائب این روز از صاحب آن، عجیب و حیرت‌‏انگیز است.

استقبال از این روز، تنها در تاریخ انسانیّت، از یک نفر صادر شده است و نه پیش از او سابقه داشته و نه بعد از آن اتفاق مى‌‏افتد؛ یک نفر که از نظر ظاهرى یک تن بود، امّا از نظر معنا و بصیرت در معنویت و شخصیت یک عالم و عالم‏‌ها و بیش از آسمان‌‏ها و زمین و بهشت و آنچه در آنهاست بود، و همان مثال حقیقى و اکمل «الصوره الإنسانیه هى أکبر حجج الله على خلقه وهى الکتاب الذى کتبه بیده وهى الهیکل الذى بناه بحکمته …» بود، بزرگ مردى که در این روز و در این میدانِ پر از آنچه در نظر همه وحشتناک و هول‏‌انگیز و غیر قابل تحمّل است، ایستاد.

آن کس که اصالت و شرف انسان، اوج عظمت خود و ارزش انسان را در تمام عوالم خلقت به همه مخلوقات و ممکنات نشان داد و آیاتى مثل «لَقَد خَلَقنَا الإنسان فى أحسن تَقویم» و «فَتَبارَکَ اللهُ أحسن الخَالقین» و «إنّى أعلمُ مَا لا تَعلَمُون» را تفسیر نمود، حسین است؛ حسین انسانیت، حسین ملائکه، حسین انبیا، حسین ابراهیم و موسى و مسیح، حسین محمد و على و فاطمه، حسین حسن، حسین اسلام، حسین قرآن، حسین صبر و استقامت، حسین حق و عدالت، و بالاخره حسین خدا.

صبح روز عاشوراست؛ صبحى که آبستن مصایب جانکاهى است که حسین علیه‌السلام و اهل بیت و اصحابش باید به استقبال آنها بروند و از دین و قرآن و شرف آل محمّد صلوات الله علیهم و شرف همه انسان‏‌هاى شریف، دفاع نمایند و در این روز، یگانه راهى را که طى‌کردن آن براى نخبگان در طول قرن‌‏ها میسّر نمى‌‏شود، با عزّت و سرافرازى طى نمایند.

صبح عاشوراست، انبوه لشکر ظلم و ضد انسانى، لشکرى که براى انجام بزرگ‏ترین جنایات آماده شده بودند، گروه معدود و به ظاهر اندک و از نخبگان عالم وجود را محاصره کرده بودند.

حسین علیه‌السلام و اصحابش با تصمیم قاطع و عزمى راسخ، به تمام دنیا و مردم آینده جهان و فرشتگان و همه، اعلام وجود مى‌‏نمایند، و الله اکبر از آن عظمت ایمان و عظمت هدف و مقصد.

حسین علیه‌السلام اگر چه وجودش مالامال از توجه خاص به خداوند متعال بود و اگر چه دلش در حدّ کمال، محکم و استوار بود و مى‌‏دانست که در آن معرکه که دشمن همه شرارت‌‏ها را مرتکب مى‏‌شود، نه خودش و نه اصحابش شکست نمى‌‏خورند، و با روحیه و قوّت ایمان به خدا در خط خود و صراط مستقیم فداکارى در راه دین و استقبال از شهادت، دشمن را بیچاره مى‌‏نمایند، با این همه، مرد موحّد و بنده خاص و خالص خدا همه چیز و همه نیروها را از او مى‌‏داند و فقط او را حىّ و قیوم مى‌‏شناسد، لذا با ابتهال تمام از خدا کمک مى‏‌طلبد و اعلام وثوق و اعتماد به خدا مى‌‏نماید، و چنان دعا و ابتهال مى‌‏کند که زبان و بیان ما از تقریر این حال شور و شوق و توجه حسین و اصحابش به خدا عاجز است.

حسین علیه السلام در این روز آنچه را که به ظاهر براى انسان عزیز است و براى حفظ آنها همه دعا مى‌‏کنند، در ورطه خطر قطعى مى‌‏بیند. او دعا مى‌‏کند، اما دعایش نجات ظاهرى از این ورطه و امتحان بزرگ نیست؛ دعا نکرد که خدایا جوانانم، و برادرانم را از این قتل و شهادت و اهل بیت را از اسارت، نجات بده و آنها و اصحابم را باقى بدار، یا شیرخوارم را مورد ترحّم این اشرار قرار بده؛ نه! از این مقوله دعا نمى‌‏کرد و هیچ‌یک از اصحاب و یاورانش هم از این گونه دعاها نمى‌‏کردند؛ آنها همه به شهادت مى‌‏اندیشیدند؛ به این که انصار خدا و انصار رسول خدا و انصار حق مى‌‏باشند خوشحال و مسرور بودند، و چیزى که در فکر آنها نمى‌‏آمد، نجات از مرگ بود، آنها همه مستغرق در بحار توجّه به خدا و نیل به فوز شهادت بودند، دعایشان این بود که در شهادت و دادن جان در راه خدا هر چه بیشتر و خالصانه و موفق‏تر عمل نمایند و فداکارتر باشند و در برابر ضربات تیرها و شمشیرها و نیزه‏‌هاى دشمن، شایق‌‏تر ایستادگى نمایند، کشته‌شدن در راه خدا و شهادت، فوز عظیمى بود که بالمعاینه مى‌‏دیدند و با اختیار و اشتیاق تمام به سوى آن مى‏‌رفتند.

دعاى حسین علیه‌السلام در این موقع دعایى است که اوج پرواز روح آن حضرت را نشان مى‌‏دهد، و ارتباط خاص و خالص او را با خدا بیان مى‌‏کند. نکته‌‏هاى بزرگى که در این دعا و در این موقعیت است، چه آموزنده و سازنده است؛ این بالاترین مقام ربط و قرب آنان به خدا است، انسانى که تمام وجودش معناى «إنَّ صَلاتى وَ نُسُکى وَ مَحیَاىَ وَ مَمَاتى للهِ رَبِّ العَالمین» است، دعا این است: «اَللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کُرْبَهٍ وَ أَنْتَ رَجَائِی فِی کُلِّ شِدَّهٍ وَ أَنْتَ لِی فِی کُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی ثِقَهٌ وَ عُدَّهٌ کَمْ مِنْ کَرْبٍ یَضْعُفُ عَنْهُ اَلْفُؤَادُ وَ تَقِلُّ فِیهِ اَلْحِیلَهُ وَ یَخْذُلُ عَنْهُ اَلْقَرِیبُ وَ اَلْبَعِیدُ وَ یَشْمَتُ بِهِ اَلْعَدُوُّ وَ تَعْنِینِی فِیهِ اَلْأُمُورُ أَنْزَلْتُهُ بِکَ وَ شَکَوْتُهُ إِلَیْکَ رَاغِباً فِیهِ عَمَّنْ سِوَاکَ فَفَرَّجْتَهُ وَ کَشَفْتَهُ وَ کَفَیْتَنِیهِ فَأَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ نِعْمَهٍ وَ صَاحِبُ کُلِّ حَاجَهٍ وَ مُنْتَهَى کُلِّ رَغْبَهٍ»

در این دعا که جمله‏‌هاى توحیدى آن را بزرگان علما و اهل معرفت و ارتباط با حقایق عالى و معانى متعالى باید شرح بدهند، و برهان قدرت ایمان و وثوق و اعتماد و امید امام علیه‌السلام به خداست به نکته‌‏هاى بزرگى اشاره شده است.

اوّل: توحید در مقام وثوق و اعتماد و اتکا، امام علیه‌السلام در اندوه‌‏ها فقط خدا را پشتیبان و تکیه‏‌گاه خود مى‌‏داند و به احدى و هیچ‌کس غیر از خدا اعتماد و اتکا ندارد.

دوّم: توحید در مقام رجا و امید که در این مرتبه و مقام نیز در هر شدّت و سختى به او و حسن قضاى او امیدوار است.

سوم: خدا را ستایش مى‌‏نماید که در همه حالات و همه همّ و غم‏‌ها هموم و غموم او را بر طرف ساخته و غصه‏‌هایى را که دل را ضعیف مى‌‏نماید و راه چاره در آنها بسته مى‌‏شود و در آن دوست، شخص را وامى‌‏گذارد و دشمن، شماتت مى‌‏نماید بر طرف فرموده است. در اینجا و در این موقف هولناک نیز از خدا مى‏‌خواهد که به او توان حفظ آن موقف را عطا کند و او را در تحمل این همه مصیبت‏‌ها و بلیّات یارى فرماید که تا پایان راه، همه این مدارج و معارج را خودش و اهل بیت و اصحابش با عزمى خلل‌ناپذیر طى نمایند، و مشتاقانه، یکایک گردنه‌‏هاى خوفناک این وادى را پشت سر گذارند و پیش بروند؛ و بروند و بروند، تا به جایى برسند که دیگر این عقل‏‌هاى ما از درک اوج آن عاجز است و همه قلّه‏‌هاى عظمت را فتح نمایند. این دعا و این ابراز اعتماد و وثوق به بهترین وجهى مستجاب شد، و حسین به آنچه اراده کرده بود و مى‌‏خواست، رسید؛ همه مقاصدش حاصل شد، و همه حوایج حقیقى و خواسته‌‏هایش برآورده شد، همه یاران و اصحابش قلّه‌‏هاى بلند تقرب به خدا را فتح نمودند و برکات کار آنها تا روز قیامت، شکوفا و زنده و پایدار است و آیه شریفه «مَثَلًا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» در طول قرون و اعصار تا روز قیامت، تفسیر شد.

والسلام على الحسین وعلى اولاد الحسین وعلى اصحاب الحسین و رحمه الله وبرکاته‏

لطف الله صافى‏

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: