۰

چالش‌های نسل دوم مسلمانان اروپا درپی سازگاری دین و مدرنیته

کد خبر: ۲۳۵۲۴۰
۱۲:۱۲ - ۱۴ مرداد ۱۳۹۹

به گزارش «شیعه نیوز»، بحث و مناقشه پیرامون اسلام به ویژه طی سال‌های اخیر به صورت چشمگیری در کشورهای اروپایی ظهور و بروز پیدا کرده است. هجمه‌های گسترده علیه نشریه فکاهی «شارلی ابدو» فرانسه در سال 2015 میلادی و همچنین حوادث خونین پاریس در نوامبر همین سال، یک سؤال اصلی و اساسی را به اذهان متبادر ساخت و آن، این بود که «چه اتفاقی افتاده است»؟

پیش از این حوادث، از دهه 90 قرن گذشته فرانسه نوعی چالش هویتی را به خود دید و آن، این بود که «چه کسی شهروند فرانسوی است»؟ بررسی این چالش به رسانه‌های مختلف، مناظرات اندیشه‌ای و کتاب‌های گوناگون کشیده شد و علت آن هم چالش‌هایی بود که «پرونده مهاجران» به فرانسه تحمیل کرد. پای این چالش و نگرانی حتی به ادبیات فرانسه نیز باز شد؛ جایی که رمان‌نویس مشهور فرانسوی یعنی «میشل ولبک» در سال 2015 میلادی رمانی را تحت عنوان «تسلیم» (Soumission) به رشته تحریر درآورد و در آن از چالش هویتی و نگرانی‌ها نسبت به پرونده مهاجران سخن گفت. او تلاش کرد تا از این طریق نوعی نگرانی را در ضمیر ناخودآگاه جمعیِ شهروندان فرانسوی ایجاد کند. او حتی پا را فراتر نهاد و در رمان خود با اشاره به وضعیت مهاجرت مسلمانان به فرانسه، با لحنی ادبی پیش‌بینی کرد که در سال 2022 میلادی یک مسلمان به ریاست‌جمهوری در فرانسه خواهد رسید.

با آغاز سال 2000 میلادی بود که برخی دیگر از رمان‌نویسان و نویسندگان فرانسوی نیز در آثار خود نسبت به خطرات ناشی از گسترش دین اسلام در جامعه فرانسه هشدار دادند. به عنوان نمونه «امانوئل برنر» (Emmanuel Brenner) آثاری در این زمینه را به رشته تحریر درآورد. علیرغم شیوع ادبیات هشدارآمیز نسبت به گسترش اسلام در فرانسه به ویژه در طول دو دهه اخیر، برخی دیگر از نویسندگان نیز در راستای فهم پیچیدگی‌های «اسلام فرانسوی» در خارج از چارچوبِ اصطکاک میان هویت‌ها و تمدن‌ها فعالیت کردند. این نویسندگان، آثار مختلف خود در این زمینه را با تکیه بر واقع‌بینی و بی‌طرفی نگاشتند. ازجمله این نویسندگان می‌توان به «الیویه روآ» اشاره کرد که کتاب «به سمت اسلام اروپایی» را به رشته تحریر درآورد. او در کتاب خود تلاش کرد تا اقلیتِ اسلامی را از فضا و محیط سکولار که هیچ ارتباطی با دین ندارد، تفکیک سازد.

«نیلوفر گل» جامعه‌شناس ترکیه‌ای ـ فرانسوی در کتاب خود تحت عنوان «مسلمانان در زندگی روزمره؛ تحقیق اروپایی پیرامون مجادله درخصوص اسلام» که در سال 2015 میلادی نگاشته شد، به بررسی مناقشات مختلف پیرامون مسلمانان در اروپا پرداخته است. او برای نگارش این کتاب گروهی بزرگ از پژوهشگران و دانشجویان مقطع دکترا از کشورهای مختلف اروپایی را به کار گرفت تا آن‌ها گفتگوها و دیدارهای دسته‌جمعیِ بی‌پرده‌ای را با مهاجران داشته باشند؛ مهاجرانی که تابعیت اروپایی دست یافته‌اند. این جامعه‌شناس ترکیه‌ای ـ فرانسوی با ترسیم یک نقشه راه اساسی، از ورود به فضاهای پروپاگاندا که غالبا به چشم می‌خورند، اجتناب کرد؛ فضاهایی که در آن همواره از تعارض میان اسلام و ارزش‌های موجود در اروپا سخن گفته می‌شود. بنابراین، «نیلوفر گل» تحقیقات و پژوهش‌های خود را بر روی مسلمانان عادی متمرکز ساخت. او به بررسی 6 مسأله اصلی که همواره در زمره مناقشه‌برانگیزترین موضوعات در اروپا بوده‌اند، پرداخت. ازجمله این قضایا و مسائل می‌توان به نمازهای مسلمانان، مساجد و گلدسته‌ها، مقدسات و خشونت در اسلام، حجاب، شریعت اسلامی و انواع حلال‌ها، اشاره کرد.

اروپایی‌ها؛ نگرانی هویت

از زمان پایان قرن نوزدهم میلادی مسلمانان رفته رفته وارد زندگی شهری در اروپا شدند و در کنار جامعه اکثریت [اروپایی‌ها] قرار گرفتند. بنابراین، اسلام در فضای عمومی در مقابل دیدگان شهروندان اروپایی قرار گرفت تا بدین‌ترتیب، نگرانی‌هایی در حافظه جمعی آن‌ها ایجاد شود. لذا «نیلوفر گل» این سؤال چالشی را مطرح ساخت که «آیا اسلام می‌تواند با ارزش‌های غربی سازگار شود یا خیر»؟

گل معتقد است که این سؤال در واقع قضایایی را برای ما تداعی می‌کند که از اسلام اروپایی یک مسأله سیاسی و فرهنگی ساخته‌اند؛ مسأله‌ای که در آن تنش‌های فراوانی به چشم می‌خورَد؛ گویی که ما در مقابل جنگی قرار داریم که در یک سوی آن مسلمانانِ مهاجر و در سویِ دیگر آن اروپایی‌ها قرار گرفته‌اند. البته باید به این مسأله نیز اشاره کرد که هدف «نیلوفر گل» ایجاد دوقطبیِ «یا با ارزش‌های اروپایی هستیم یا با اسلام» نبوده است. او در پژوهش خود تلاش کرده است تا از مناقشات و مجادلات هویتی اجتناب کند تا بدین‌سان بتواند بر وضعیت زندگی روزمره مسلمانان اروپایی متمرکز شود.

واقعیت آن است که چالش سکولاریسم و اسلام یکی از بحث‌برانگیزترین چالش‌ها در فرانسه به شمار می‌رود. تقدیس سکولاریسم به عنوان یک اصل سیاسی و فرهنگی در فرانسه به مانعی در برابر مظاهر مختلف دینی تبدیل شده است. علت هم آن است که سکولاریست‌ها در فرانسه به سخت‌ترین شکل ممکن به مقابله با مظاهر دینی می‌پردازند. در واقع، سنتِ سکولاریسم به ساختاری برای شناخت هویت فرانسوی تبدیل شده و همچنین به شرطی برای ادغام مسلمانان مهاجر در جامعه فرانسه مبدل گشته است. در دهه 90 سؤالاتی پیرامون هویت فرانسوی مطرح شد. ازجمله سؤالات این بود که «آیا هویت ما به عنوان شهروندان فرانسوی در سایه ظهور اسلام در جامعه فرانسه تهدید می‌شود»؟ باید گفت که نه‌تنها در فرانسه که در آلمان نیز همین سؤال پیرامون چالش هویت مطرح شد. افزون براین، نگرانی از گسترش اسلام در اروپا حتی به ایتالیا نیز رسید. درهمین ارتباط، «اوریانا فالاچی» روزنامه نگار برجسته ایتالیایی با اشاره به تعارض میان ارزش‌های اسلامی و ارزش‌های غربی مقالاتی را پیرامون اصطکاک تمدن‌ها به رشته تحریر درآورد. از سوی دیگر، «ساموئل هانتینگتون» نظریه‌پرداز آمریکایی صراحتا اعلام کرد که اسلام، دشمن غرب است.

در طرف مقابل، برخی از نویسندگان و صاحب‌نظران اروپایی بحث و مناقشه پیرامون «بحران کثرت‌گرایی فرهنگی» در اروپا را کلید زدند. درهمین ارتباط، «یورگن هابرماس» فیلسوف آلمانی معتقد است که دعوت به بحث و مناقشه عمومی پیرامون اسلام نشانگر وجود پدیده بیگانه‌هراسی در اروپا است. از سوی دیگر، «طارق مودود» اندیشمند حوزه «کثرت‌گرایی فرهنگی» در انگلیس در مقالات خود از «نژادپرستی فرهنگی» در قبال گروه‌هایی که از فرهنگ‌های متفاوت برخوردار هستند، سخن گفت. درهمین حال، «وینسِنت گیسر» در کتاب خود تحت عنوان «اسلام‌هراسیِ جدید» میان «اسلام‌هراسی» و «نژادپرستی» تمایز قائل شد و به این پدیده‌ها بر اساس رابطه حاکم میان اکثریت و اقلیت نگریست. او اروپا را به عنوان قربانی معرفی کرد.

جنگ لفظی بر سَر نماز مسلمانان و مساجد

از سال 2000 میلادی برگزاری نمازهای مسلمانان به ویژه نمازهای جمعه در مکان‌های عمومی به یک مشکل در فرانسه تبدیل شده است. «مارین لوپن» رهبر «جبهه ملی» فرانسه جزو اولین کسانی بود که به این مسأله از زاویه سیاسی نگاه کرد. او در دسامبر سال 2010 میلادی برگزاری نمازهای مسلمانان در مکان‌های عمومی را «اشغالگری» توصیف کرد و به مقایسه آن با اشغالگری آلمان‌ها در طول جنگ جهانی دوم پرداخت. در شهر «بولونیا» ایتالیا که بزرگترین کلیساهای جهان در آن دیده می‌شود، بحث‌ها و مناقشات تندی پیرامون برگزاری نمازهای مسلمانان در خیابان‌ها و میادین به راه افتاد.

درهمین حال، برگزاری تظاهرات مسلمانان در اعلام همبستگی با اهالی غزه به دنبال تجاوز اسرائیل به این منطقه در سال 2009 میلادی و اقدام آن‌ها در برگزاری نماز جماعت پس از تظاهرات، موجبات نگرانی‌های فراوان در ایتالیا را فراهم آورد. علت هم آن بود که به انجام این دست از اعمال دینی به عنوان تلاشی برای «اسلامی‌ساختن اروپا» و یا «تهدید اسلام برای ایتالیا» نگریسته شد. «نیلوفر گل» در ژوئن سال 2009 میلادی گفتگوهایی را با 3 نفر از زنان محجبه مسلمان، یک امام جماعت مسجد، یک جوان مسلمان و نیز 3 تَن از ایتالیایی‌هایی که به انجام اقدامات نژادپرستانه شناخته می‌شدند، انجام داد. وی در جریان گفتگوهای مذکور به این نتیجه رسید که اسلام‌هراسی به صورت چشمگیری در کشورهای اروپایی و به ویژه در ایتالیا رخنه کرده است. این گفتگوها همچنین ترس و نگرانی‌های هریک از طرفین از دیگری را آشکار ساخت.

در سال 2009 میلادی یک همه‌پرسی در ارتباط با منع ساخت گلدسته‌های مسجد در کشور «سوئیس» برگزار شد. در این همه‌پرسی به ممنوعیت ساخت گلدسته‌ها رأی داده شد؛ اقدامی که در واقع ضربه مهلکی بر پیکره آزادی‌های دینی در سوئیس محسوب می‌شود. در همه‌پرسی مذکور 57.5 درصد از سوئیسی‌ها اعلام کردند که با منع ساخت گلدسته‌ها در کشور خود موافق هستند. پس از برگزاری این همه‌پرسی بود که «گل» یکی از گروه‌های تحقیقی خود را به «ژنو» اعزام کرد. اعضای این گروه به دیدار شماری از سوئیسی‌ها و همچنین مسلمانانی که به تابعیت سوئیسی دست پیدا کرده بودند، رفتند. اینجا بود که «گل» به اختلافات گسترده و ریشه‌ای در میان دو طرف پی برد. مسلمانان معتقد بودند که پیروان هر دینی حق دارند که آداب و رسوم دین خود را به صورت کاملا آزادانه و همراه با احترام به قوانین کلی کشور، به جای آورند. در طرف مقابل، شهروندان سوئیسی نیز بر این باور بودند که اسلام تهدیدی برای هویت سوئیسی محسوب می‌شود.

در همین حال، درخواست‌ها و مطالبات پی در پی مسلمانان برای ساخت یک مسجد جدید در یک منطقه سکولارنشین در شهر «سارایوو» پایتخت بوسنی و هرزگووین به افزایش موج اسلام‌هراسی در این کشور منجر شد. درهمین ارتباط، به دنبال یک تحقیق میدانی که در روز 27 ژوئن سال 2010 میلادی انجام شد، نتایج نشان داد که افکار عمومی در بوسنی نسبت به مخاطر سلفیت به شدت نگران هستند. علیرغم حاکم بودن فضای اسلام‌هراسی بر کشورهای مختلف اروپا و نگرانی نسبت به ساخت مساجد و گلدسته‌ها در این کشورها، اما شهر «کلونیا» آلمان از این قاعده مستثنی شد، زیرا مهندسیِ جدید مسجد مرکزی «کلونیا» بر اساس سبک معماری اروپایی موجب شد تا فضایی از هم‌زیستی مسالمت‌آمیز میان پیروان ادیان مختلف به وجود آید؛ هرچند که در مراحل مختلف احداث این مسجد، اعتراضاتی نیز وجود داشت.

سکولاریسم و حجاب

بحث و مجادله پیرامون مسأله حجاب در فرانسه از سال 1989 میلادی آغاز شد. این بحث و جدل‌ها پس از آن به راه افتاد که 3 دانش‌آموز محجبه اهل کشور مغرب، از مدرسه‌ای در حومه پاریس اخراج شدند. در آن زمان، مدیر مدرسه مذکور اعلام کرده بود که افراد محجبه به دلیل چالش‌آفرینیِ صریح برای فرهنگ سکولاریسم در کشور نمی‌توانند در مدرسه حضور داشته باشند. پس از این تحولات، در سال 2003 میلادی نیز به دلیل ظهور و بروز برخی حوادث اجتماعی بحث‌ها و مناقشات پیرامون مسأله حجاب در فرانسه بار دیگر مطرح شدند. بدین‎‌ترتیب، یک کمیته متشکل از اندیشمندان و متخصصان در امور جامعه مدنی تشکیل شد و اعضای این کمیته نیز خواستار اجرایِ کامل اصول سکولاریسم در فرانسه شدند. آن‌ها خواستار آن شدند تا قوانین سختگیرانه‌تری در خصوص اجرای قوانین سکولاری در کشور اتخاذ شود به گونه‌ای که تمامی مظاهر دینی در نقاط مختلف کشور و نهادهای گوناگون که به هر نحوی دالّ بر نوعی گرایش دینی هستند، جمع آوری شوند. علیرغم کشمکش‌های فراوان در کشورهای اروپایی بر سَر مسأله حجاب اما باید گفت که زنان محجبه مسلمان حضور فعالانه‌ای در محافل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اروپا دارند.

با شریعت چه کنیم؟

«نیلوفر گل» در تحقیقات و پژوهش‌های خود به این نتیجه رسید که نسل دوم مسلمانان اروپایی ترجیح می‌دهند تا به یک راهکار میانه برای انجام آداب و رسوم دینی خود دست پیدا کنند. وی می‌گوید که این نسل از مسلمانان راه و روش‌هایی را اجراء می‌کنند که با ضوابط اسلامی موجود در شریعت از یک سوی و با زندگی‌شان به عنوان اروپایی‌های معاصر از سوی دیگر، نوعی سنخیت و سازگاری وجود داشته باشد. علت هم آن است که آن‌ها معتقدند در هر صورت با فرهنگ اروپایی درآمیخته‌اند.

بر اساس آنچه که گفته شد، نسل جوان در جوامع اروپایی دیگر به شیوه سنتی به قوانین و ضوابط شریعت اسلامی عمل نمی‌کنند و به عنوان نمونه ترجیح می‌دهند تا در قبال انواع حلال‌ها در شریعت به صورت گزینشی عمل نمایند. در واقع، این نسل به دنبال یافتن مفاهیمی انعطاف‎پذیرتر پیرامون مسائلی نظیر ذبح حلال، نماز، هنر، عشق، موسیقی و… است به گونه‌ای که این مفاهیم با فضای حاکم بر عصر حاضر سازگاری داشته باشد. آن‌ها تلاش می‌کنند شرایطی را برای خود فراهم آورند که بتوانند در میان دین و مدرنیته به زندگی خود در جوامع اروپایی ادامه دهند. لذا جوانان مسلمان سنت‌ها و آداب و رسوم‌های دینی خود را در چارچوب ضوابط و قوانین حاکم بر جوامع اروپایی انجام می‌دهند و در این مسیر ناگزیر به اتخاذ سیاست‌های گزینشی می‌شوند. در واقع، آن‌ها می‌خواهند از زندگی مدرن برخوردار باشند اما در عین حال به هیچ وجه نمی‌خواهند از سنت‌ها و آداب و رسوم دینی‌شان نیز دست بکشند. در واقع، این نسل از جوانان نمی‌خواهند ویژگی اصلی خود یعنی مسلمان بودن را از دست بدهند. بنابراین، ما شاهد آن هستیم که نسل دوم مسلمانان اروپایی نوعی سازگاری را میان دین و مدرنیته در جوامع اروپایی ایجاد کرده‌اند؛ جوامعی که مواضع تندی را در قبال دین و شخصیت‌ها و نمادهای آن اتخاذ می‌کنند. آن‌ها مظاهر مدرنیته را در اصول دینی خود ادغام کردند و بدین‌ترتیب، هویتی دینی را با فرهنگ اروپایی درآمیخته‌اند.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: