۱

حج متفاوت ثروتمندترین فرد تاریخ با اهداف اقتصادی و سیاسی

براساس قوانین شریعت اسلامی، سفر حج برای هر مسلمانی که از نظر مالی و جسمی توانایی داشته باشد واجب است. با این همه وقتی ثروتمندترین فرد مسلمان تاریخ برای این سفر زیارتی عزمش را جزم می‌کند، اوضاع کمی متفاوت است.
کد خبر: ۲۳۵۱۴۴
۱۳:۵۱ - ۱۳ مرداد ۱۳۹۹

به گزارش «شیعه نیوز»، از مانسا کانکان موسی، دهمین مانسای (امپراتور) مالی به عنوان ثروتمند‌ترین انسان تاریخ نام برده می‌شود. او بین سال‌های ۱۳۱۲ تا ۱۳۳۷ میلادی به عنوان امپراتور مالی و در زمانی که امپراتوری مالی در اوج قدرت خود بود، فرمان راند. به نوشته مجله تایم، مانسا موسی یکی از ثروتمندترین افراد در دوره‌های تاریخ است و براساس برآورد‌های مورخان و با معیارهای اقتصادی امروز، ثروت او به حدود ۴۰۰ میلیارد دلار می‌رسید که دلیل آن استخراج معادن طلا در امپراتوری مالی بود. اما موضوعی که موسی را در تاریخ از همتایان خود متمایز کرده، ماجرای سفر حجش است.

موسی عقیده داشت که اسلام راهی برای «ورود به جهان فرهیخته مدیترانه شرقی» است و به همین دلیل او زمان زیادی را صرف رشد دین اسلام در امپراتوری خود کرد. موسی در سال ۱۳۲۴ تصمیم گرفت که به سفر حج برود و این کار را بین سال‌های ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۵ انجام داد.

بنا بر گزارش‌های تاریخی، کاروان وی شامل ۶۰ هزار مرد که همه لباس‌ ابریشم ایرانی پوشیده بودند. دوازده‌هزار برده که هر یک شمش طلایی به وزن ۱,۸ کیلو را حمل می‌کردند و جارچیان و پیش‌قراولان ابریشم‌پوش بودند. علاوه بر اینها موسی تمام مایحتاج افراد و حیوانات را برای این راهپیمایی عظیم فراهم کرد.

از احشام موجود در این کاروان، ۸۰ شتر همراه قافله بود که هرکدام ۲۳ تا ۱۳۶ کیلوگرم گرد طلا حمل می‌کردند. موسی به هر فقیری که در طول مسیر می‌دید، طلا داد. او نه تنها به شهرهایی که در راه مکه بودند از جمله قاهره و مدینه طلا هدیه کرد، بلکه به تجار هم به عنوان سوغات طلا داد. گزارش شده كه او هر جمعه یک مسجد می‌ساخت. سفر موسی توسط چندین شاهد عینی در طول مسیر ثبت شده بود، زیرا تحت تأثیر ثروت و بذل و بخشش‌های او قرار گرفته بودند. او در جولای سال ۱۳۲۴ با ناصر محمد، پادشاه وقت مصر، دیدار کرد.

به دلیل هزینه‌های گسترده و کمک‌های سخاوتمندانه موسی، رکود اقتصادی شدیدی به مدت ۱۰ سال در مناطقی که از آنجا عبور کرده بودند، به وجود آمد. در شهرهای قاهره، مدینه و مکه افزایش ناگهانی طلا باعث کاهش ارزش این فلز شده و تورم شدید موجب شد که قیمت کالاها بسیار افزایش یابد. موسی متوجه اشتباهش شد و در هنگام بازگشت از مکه، تمام طلایی را که می‌توانست از وام‌دهندگان پول در قاهره پس بگیرد، با بهره زیاد به صورت وام گرفت. این تنها زمانی در تاریخ بود که یک نفر مستقیماً قیمت طلا را در مدیترانه کنترل کرد.

با این همه برخی از مورخان معتقدند که حج بهانه‌ای برای جلب توجه بین‌المللی به کشور در حال پیشرفت مالی بود و رکود اقتصادی آن هم به این شدت می‌توانست هدفمند باشد. از این گذشته، قاهره در آن زمان بازار برتر طلا بود (جایی که مردم برای خرید مقادیر زیادی از طلا به آنجا می‌رفتند) و برای تغییر این بازارها به شهرهای تیمبوکتو یا گائو، باید ابتدا موسی بر اقتصاد طلای قاهره تأثیر می‌گذاشت.

موسی نکته اصلی را برای نشان دادن ثروت ملت خود بیان کرد. هدف او ایجاد موجی اقتصادی بود و در این امر بسیار موفق شد، به حدی که نام خودش و امپراتوری مالی را در اطلس کاتالان (مهمترین اطلس در قرون وسطا) در سال ۱۳۷۵ ثبت کرد.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
عبدالله
Canada
۲۰:۰۶ - ۱۳۹۹/۰۵/۱۳
با آنهمه زر، مالی نبود و مالی هم نخواهد شد
نکته مهم داستان اینست: دوای درد بی‌درمان ملّتهای عقب مانده، کوه طلا نیست؛ یک جو عقل است
چه میشد اگر بجای زرفشانی، دانشمند گِرد آوری و فرزندان ملّت را پای درسش به رایگان نشانی
يا كُمَيْلُ اَلْعِلْمُ خَيْرٌ مِّنَ الْمالِ اَلْعِلْمُ يَحْرُسُکَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمالَ وَ الْمالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ يَزْكو عَلَا الْإنْفاقِ وَ صَنيعُ الْمالِ يَزولُ بِزَوالِهِ
ای کمیل! دانایی از دارایی بهتر است؛ علم پاسبان توست و تو پاسبان ثروتی؛ بخشش، مال را می‌کاهد و دهش، علم را می‌پالاید؛ و کارکرد ثروت با پایان یافتنش از میان می‌رود
يا كُمَيْلَ بْنَ زِيادٍ مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دينٌ يُّدانُ بِهِ؛ بِهِ يَكْسِبُ الْإنْسانُ الطّاعَةَ فی حَياتِهِ وَ جَميلَ الْأُحْدوثَةِ بَعْدَ وَفاتِهِ وَ الْعِلْمُ حاكِمٌ وَّ الْمالُ مَحْكومٌ عَلَيْهِ
ای کمیل پسر زیاد! شناخت دانش، خودش دین و آیین است؛ آدمی با علم در حیاتش، بندگی خدا میکند و پس از مرگ، خاطرۀ خوش کسب می‌نماید؛ دانش، حاکم است و دارش، محکوم علیه
يا كُمَيْلُ هَلَکَ خُزّانُ الْأَمْوالِ وَ هُمْ أَحْياءٌ وَ الْعُلَماءُ باقونَ ما بَقِیَ الدَّهْرُ أَعْيانُهُمْ مَفْقودَةٌ وَ أَمْثالُهُمْ فِی الْقُلوبِ مَوْجودَةٌ
ای کمیل! مال اندوزان مرده‌اند با اینکه هنوز زنده‌اند و دانشمندان ماندگار اند تا روزگار پاینده‌‌ است؛ کالبدشان مفقود است و همسان‌شان در دلها موجود (نهج البلاغة ج1 ص495)