۰

ماه رمضان؛ ماه عافیت‌خواهی در دین و دنیا نوشتاری از آیت ‌الله صافی

کد خبر: ۲۲۷۷۷۹
۱۵:۴۶ - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹

به گزارش «شیعه نیوز»، آیت ‌الله صافی گلپایگانی در بیست و چهارمین بخش از سلسله مقالات در ماه مبارک رمضان با عنوان «ماه رمضان؛ ماه عافیت‌خواهی در دین و دنیا» این گونه آورده اند:

دعا و خواندن خدا به اسما و صفات جمال و جلال، یکی از ارکان عبودیّت و بندگی و توجّه به کمال و یکی از وسایل مهم ترقّی و سیر معنوی و سفر به عالم ملکوت و لاهوت است و فاصله‎ای بین خواندن بنده و پاسخ خدا نیست، ولی بنده باید خود را برای گرفتن جواب، آماده نماید و بداند که در چه مشهد عظیم و مقام اعلایی قرار می‎گیرد و با گوش دل جواب خدا را بشنود و اگر از حال خود احساس کرد که جواب نگرفته است باید به اصلاح حال معنوی و اخلاقی خود بپردازد و موانع صدور جواب یا شنیدن جواب را رفع نماید.
در مورد حاجات مادّی و دنیوی گاه ـ چنان‌که از احادیث شریفه استفاده می‎شود ـ سرعت اجابت، علامت استدراج و خذلان و تأخیر در اجابت و دادن حاجت، برای حضور بیشتر بنده در مشهد دعاست که از اعظم مشاهد است.
ابن‌فهد حلی در کتاب عدّه‌ الداعی از جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده است که: قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و‌آله: «إِنَّ الْعَبْدَ لَیَدْعُو اللهَ وَهُوَ یُحِبُّهُ فَیَقُولُ لِجَبْرَئِیلَ: اقْضِ‏ لِعَبْدِی‏ هَذَا حَاجَتَهُ وَأَخِّرْهَا فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ لَا أَزَالَ أَسْمَعُ صَوْتَهُ وَإِنَّ الْعَبْدَ لَیَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ وَهُوَ یُبْغِضُهُ فَیَقُولُ: یَا جَبْرَئِیلُ اقْضِ‏ لِعَبْدِی‏ هَذَا حَاجَتَهُ وَعَجِّلْهَا فَإِنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَهُ؛ بنده‎ای خدا را می‎خواند درحالی‌که خدا او را دوست می‎دارد، پس خدا به جبرئیل می‎فرماید: حاجت بنده‎ام را برآور و آن را به تأخیر انداز؛ زیرا من می‎خواهم همواره صدای او را بشنوم و بنده‎ای خدای عزّوجل را می‎خواند درحالی‌که خدا او را دشمن می‎دارد پس خدا به جبرئیل می‎فرماید: حاجت این بنده‎ام را زودتر برآور؛ زیرا کراهت دارم صدایش را بشنوم».
چنان‌که می‎دانیم دعا گاه متضمّن درخواست و تقاضای حاجتی از حوایج دنیا یا آخرت است، یا درخواست و حاجت در آن نیست و فقط بنده به خواندن خدا و گفتن یا الله، یا رحمان، یا رحیم، یا خالق، یا رازق، یا قاضی‎الحاجات، یا کافی‌المهمّات، یا سمیع، یا بصیر و سایر اسماءالله الحسنی اکتفا می‎کند؛ هرچند در گفتن این اذکار هم به‌ مناسبت حالی که بنده دارد و اسمی را که خدا را به آن ندا می‎کند حاجت‌مندی و قبله دعای او معلوم می‎شود.
مثلاً بیمار و مریض «یا شافی» و «یا سلام» می‎گوید. فقیر «یا غنیّ» و جاهل «یا علیم» می‎گوید. گناهکار «یا غفّار» و «یا توّاب» و «یا ستّار» می‎گوید.
در اینجا هم اگرچه حاجت بر زبان آورده نمی‎شود ولی معلوم است که بیماری که «یا شافی» می‎گوید، یا گمراهی که خدا را به اسم «یا هادی» می‎خواند حاجتشان، شفا و هدایت است.

* اقسام دعا
دعاهایی که مشتمل بر عرض حاجت‌ها و نیازهاست بر دو قسم هستند:
قسم اول: مشتمل بر درخواست حاجت‌های مادّی و دنیوی است، مثل طول عمر، وسعت رزق، صحّت بدن، تندرستی و سلامتی در سفر، شفای بیمار، برکت کسب‌وکار، موفّقیت در شغل و امنیّت و امور دیگر.
چنان‌که می‎دانیم بیشتر دعاهای مردم از این قسم است یعنی خدا را می‎خوانند برای این حوایج جسمی و مادّی که دارند و گرایش آنها به دعا احساس ضعف خود و احتیاج به ارتباط با قدرت قادر متعال و مددگرفتن از اوست که این خود از جهاتی مفید، سودمند و موجب امیدواری به موفّقیت و پیشرفت و درعین‌حال جلب عنایات الهیّه و از عبادات است؛ چون مفهوم آن اعتراف به عجز و ناتوانی بنده و فقر به خداوند متعال است و لذا باید انسان همه‌چیز و هر نعمتی را از خدا بخواهد و خدا را در رسیدن به تمام نعمت‌ها مؤثّر بداند حتّی اگر وسایل ظاهری موفّقیت در امری و مقصدی ازهرجهت فراهم شده باشد بنده عارف، اهل بینش و بصیرت آن را از خدا می‎خواهد؛ چون علاوه ‌بر آنکه فراهم‌شدن وسایل و اصل وسایل همه از خداست، بقای آنها نیز تا حصول مقصود با عنایت خدا می‎باشد.
باید همه‌چیز را حتّی ـ چنان‌که در بعضی اخبار است ـ نمک طعام را هم از خدا خواست و این برنامه‎ای است که تأثیر آن در کمال نفس، ترقّی و سیر معنوی بسیار مؤثّر است.
مع‎ذلک در این‌گونه موارد گاهی برخی به‌عنوان رضا به قضای الهی و تسلیم امر او زبان به دعا باز نمی‎کنند و ثمرات تحمّل بلا را بر دفع یا رفع آن برمی‎گزینند و مانند حضرت سیّدالشّهدا‌(علیه‌السلام) که در روز عاشورا هرگز خلاصی خود را از آن مصائب جانکاه که مفهومش عدم نیل به درجه رفیعه شهادتی بود که آن‌همه آثار عالیه و برکات متعالیه در احیای دین اسلام و بقای شرع داشت، طلب نکرد، بلکه برحسب روایات هرچه مصائب بیشتر بر او وارد می‎شد چهره نورانیش بازتر و روشن‌تر می‎شد و حالت رضایش ظاهرتر می‎گشت.
بلی! گاهی حال، اقتضای دعا دارد مثل نفرین بر ظالم؛ یعنی اگر نفرین کند خلاف تسلیم و رضا نیست ولی دعاکننده از بیم اینکه دعایش به داعی و غرض تشفّی قلب و انتقام‎گیری آلوده نشود، دعا نمی‎کند ولی ناله درونش تا عرش یار می‎رسد.
و گاهی همین نفرین نیز از باب اینکه اظهار حقّ و اعلان بیزاری و تنفّر از ظالم و سبب هلاک او می‎گردد لازم می‎شود.
خلاصه برحسب موارد و حالات، مظاهر و صُوَر دعا متفاوت می‎شود. چنان‌که برحسب روایات نیز دعاهای مناسب این حالات از پیغمبر اکرم و ائمّه طاهرین علیهم‌السلام ـ که معلّمان الهی مکتب دعا هستند ـ رسیده است. اما اینکه بعضی متصوّفه می‎گویند:
یک گُره دارم خبر از اولیا * که زبانشان بسته باشد از دعا
خامشند و ناله‎های زارشان * می‎رسد تا زیر عرش یارشان
به‌طورمطلق، به‌طور یک روش دائمی، خلاف سیروسلوک شرعی و سیره رسول خدا صلی الله علیه و‌آله و ائمّه معصومین علیهم‌السلام است که فقط باید به آنها اقتدا و تأسّی کرد و از آنها کسب تعالیم اخلاقی و عبادی را نمود.
قسم دوّم: از دعاهای مشتمل بر درخواست‌ها و رفع نیازمندی‌ها، دعاهایی است که مربوط به کمال نفس، تعالی روح، امور معنوی، حصول معرفت، تقرّب به درگاه الهی، تکامل در عبودیّت و حسن ارتباط بنده با خدا و چیزهایی است که هرچه در آنها انسان ترقّی و رشد داشته باشد، ارزش انسانی او افزوده می‎شود و وجهه خدایی و رحمانی او را قوّت می‎دهد و از حَضیض حُظوظ عالم حیوانی به‌سوی اوج مرتبه ملکوتیّت و حقیقت انسانیّت و آدمیّت پرواز می‎نماید.
لذّت این دعا قابل توصیف نیست و تا انسان آن را درنیابد نمی‎فهمد. روح را قانع می‎نماید و آرام‌بخش دل و موجب صفا و روشنی باطن و رفع تیرگی‌ها و تاریکی‌های قلب است.
وقتی انسان در مراتب و منازل این دعا سیر می‎نماید احساس می‎کند که آنچه را خواسته است به او عطا می‎کنند و اجابت دعایش با دعایش هم‌زمان است. در این دعا انسان تلاش می‎کند که چیزی نگوید و نخواهد جز آنچه ارتباط او را با صاحب این عالم که کمال مطلق است محکم‌تر سازد تا آنجا که فقط منقطع به‌سوی او می‎شود و برای او می‎شود و در حال این دعا هرچه می‎بیند جمال و کمال است و هرچه درک می‎کند حضور و وصال و هرچه دعا می‎کند تمنّایش و عشقش به دعا بیشتر می‎شود و از آن سیر نمی‎شود.

* بهترین دعاها
یکی از مهمترین حوائجی که انسان در همه اوقات مخصوصاً در ماه مبارک رمضان باید از خداوند بخواهد، عافیت در بدن و دین است؛ که هر کسی این دو نعمت خداوند را داشته باشد، سعادت دنیا و آخرت را دارا شده است.
* عافیت در بدن
عافیت در بدن، عبارت از تندرستی و سلامتی از بیماری ها و نقص های عضوی و کمال استوای خلقت و آفرینش است که از نعمت های بزرگ خداست که با توجه به انواع و اقسام امراض، سلامتی از هر یک از آنها نعمتی جداگانه به شمار می‎رود و غالب مردم از شکر این نعمتها غافلند چون از خود نعمت غافلند؛ یا اصلاً آن را نمی‎شناسند؛ زیرا اطلاع بر این نعمت ها نیاز به اطلاع وافی و کامل در علوم متعدده دارد که همه مربوط به جسم انسان از گوشت، پوست، استخوان، رگ، پیه، خون، مفاصل، سلولها، اعضا و جوارح ظاهره و باطنه می‎باشد که به فرض اینکه کسی از این همه علوم مطلع باشد چون این علوم کامل نشده است باز هم از شناخت نعمت های خدا در این رابطه و شکر آنها قاصر است.

* عافیت دین و انواع آن
و امّا عافیت در دین که اهمیّت آن بیشتر است و اگر آن نباشد عافیت در بدن وسیله احتجاج بر عبد و استحقاق توبیخ و معاقبه زیادتر است بر سه قسم است:
– عافیت فکری و اعتقادی
عافیت فکری و اعتقادی این است که شخص در شناخت خدا و صفات و اسماءالحسنای او در شناخت ملائکه و مسائل نبوّت پیغمبران و وحی و امامت خصوصاً شناخت حضرت خاتم‎الأنبیاء ‎صلی الله علیه وآله و اوصیا و خلفای آن حضرت و در شناخت معاد و خلاصه کلّ امور اعتقادی، ایمانش سالم از انحرافات و پاک از بدع و شبهه‎ها باشد و از خطی که انبیاء خصوصاً حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله ترسیم فرموده‎اند بیرون نباشد و همه را با معیارهای صحیح عقلی و نقلی تحصیل کرده باشد و به آنچه بر حضرت محمّد بن عبدالله ‎صلی الله‎علیه وآله نازل شده است؛ اعم از اصول یا فروع ایمان داشته باشد که حتّی به جزئی‎ترین امری از امور اعتقادی و کوچکترین فرع از فروع و احکام شرعی و عملی، ایمان مطمئن داشته باشد و میل نفس خود را در همه امور، تابع شرع قرار دهد، بدیهی است گاه یک انحراف و انکار یک موضوع مسلّمِ دینِ اسلام، شخص را زیر سؤال برده و موجب کفر او می‎شود.
– عافیت اخلاقی
و امّا عافیت اخلاقی عبارت از اتّصاف انسان به اخلاق اسلامی است که در قرآن مجید و احادیث مرویّه از پیغمبر و ائمه ‎صلوات‎الله علیهم بیان شده است. مثل: صبر، زهد، تواضع، صداقت سخاوت، شجاعت، عدالت، ترحّم، حلم، عفّت، مروّت، حرّیت، فتوّت، عفو و گذشت، ایثار، صله رحم، رعایت حقّ همسایه حق پدر و مادر، مواسات، احسان، انصاف، کظم غیظ، صدق وعده، تفویض، توکّل، رضا و تسلیم و سایر صفات حمیده و مکارم اخلاق که در قرآن مجید و احادیث شریفه و ادعیه بر آنها ترغیب و توصیه شده است.
و بر حسب حدیث معروف: «اِنّما بُعِثْتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الأخلاق» پیغمبر اکرم ‎صلی الله علیه وآله برای اتمام و آموزش کامل اخلاق مبعوث شده است.
در موضوع اخلاق، تعالیم اسلام کاملترین و سازنده‎ترین تعالیم است. بسیاری از حکما هم که علم اخلاق را حکمت عملی می‎نامند در حکمت عملی وارد نمی‎شوند؛ زیرا معتقدند با تعالیم اسلام در این موضوع دیگر جایی برای کلام و مقال دیگران نیست.
کتاب های اخلاق و اشعار شعرا و حکایاتی که از مسلمانان تربیت شده در مکتب اسلام نقل شده، مسلمانان را در اخلاق به قدری غنی و صاحب افتخار نشان می‎دهد که بالاتر از آن تصور نمی‎شود.
شخص پیغمبر اکرم ‎صلی ‎الله علیه وآله که خدا به او خطاب فرموده است: «اِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظیم» دارای عالیترین اخلاق انسانی بود و یکی از علل عمده نفوذ دعوت آن حضرت در اعراب جاهلیت که تغییر عادات آنها امری ناممکن به نظر می‎آمد همان اخلاق کریمه آن حضرت بود.
همچنین اهل بیت آن حضرت امیرالمؤمنین و سایر ائمه طاهرین ‎علیهم ‎السلام همه نمونه اعلی و مثل اکمل اخلاق انسانیت بودند که دوست و دشمن به آن اعتراف داشتند و این اخلاق سرّ و رمز محبوبیت فوق‎العاده آنها در قلوب مردم بود.

– عافیت عملی
و امّا عافیت عملی به این است که انسان در اعمال و کارهای خود خواه فردی، اجتماعی، سیاسی و مالی و همچنین در عبادات و تکالیف و فرایض، رعایت کامل احکام شرع مقدّس را بنماید و نسبت به این دستورات که عمده آنها در کتاب های فقه مدوّن است، تعهّد کامل داشته باشد و از معصیت و مخالفت پرهیز کند و تقوا پیشه سازد و حتی در گناهان صغیره نیز اگر چه وعده گذشت از آنها در صورت اجتناب از گناهان کبیره داده شده بپرهیزد و چنان عمل کند که شاعر در این شعر می‎گوید:
خلّ الذنوب صغیرها و کبیرها فهو التقی * کُن مثل ماش فی طریق الشوک تحذر ماتری
لاتحقرن صغیره ان الجبال من الحصی؛
از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن که این کار، تقوی است. مانند رونده ای باش که در یک راه پر از خار، با احتیاط گام بر می دارد و هیچ کوچکی را حقیر مشمار که کوه ها از سنگریزه ها تشکیل شده است.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: