۰

روایاتی که در آنها ازدواج با برخی قبایل؛ مانند اهل سودان یا اکراد نهی شده است! منظور چیست؟

این قبیل از سفارش‌های ائمه اطهار( علیه السلام )، به معنای حرمت ازدواج با این افراد نیست، پس می‌توان با آنان ازدواج کرد؛ زیرا این توصیه‌ها با توجه به واقعیت‌های جامعه که در نظر امام معصوم( علیه السلام ) بوده است، فقط شامل مردمی می‌شود که مورد خطاب بوده‌اند و عمومیت ندارند.
کد خبر: ۲۲۱۴۷۲
۱۱:۳۹ - ۱۰ فروردين ۱۳۹۹

شیعه نیوز:
پرسش
چگونه به برادران اهل سنت پاسخ دهیم وقتی که آنان روایاتی از کتاب کافی را ذکر می‌کنند که در آن از ازدواج با اهل سودان یا مثلاً اکراد نهی شده است؟ به عنوان مثال به این روایات نگاه کنید: 1. «علی بن إبراهیم، عن هارون بن مُسلم، عن مَسعَدة بن زیاد، عن أبی عبدالله( علیه السلام ) قال: قال أمیر المؤمنین( علیه السلام ): إِيَّاكُمْ وَ نِكَاحَ الزِّنْجِ فَإِنَّهُ خَلْقٌ مُشَوَّه‏». 2. «علی بن إبراهیم، عن أسماعیل بن محمد المَکّی، عن علی بن الحسین، عن عمرو بن عثمان، عن الحسین بن خالد، عمن ذکره، عن أبی الربیع الشامی قال: قال لی أبوعبدالله( علیه السلام ): لَا تَشْتَرِ مِنَ السُّودَانِ أَحَداً فَإِنْ كَانَ لَا بُدَّ فَمِنَ النُّوبَةِ فَإِنَّهُمْ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ مِنَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى‏ أَخَذْنا مِيثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ أَمَا إِنَّهُمْ سَيَذْكُرُونَ ذَلِكَ الْحَظَّ وَ سَيَخْرُجُ مَعَ الْقَائِمِ مِنَّا عِصَابَةٌ مِنْهُمْ وَ لَا تَنْكِحُوا مِنَ الْأَكْرَادِ أَحَداً فَإِنَّهُمْ جِنْسٌ مِنَ الْجِنِّ كُشِفَ عَنْهُمُ الْغِطَاءُ». 3. «عِدّة من أصحابنا، عن سَهل بن زیاد، عن موسى بن جعفر، عن عمرو بن سعید، عن محمد بن عبدالله الهاشمی، عن أحمد بن یوسف، عن علی بن داود الحداد، عن أبی عبدالله( علیه السلام ) قال: لَا تُنَاكِحُوا الزِّنْجَ وَ الْخَزَرَ فَإِنَّ لَهُمْ أَرْحَاماً تَدُلُّ عَلَى غَيْرِ الْوَفَاءِ قَالَ وَ الْهِنْدُ وَ السِّنْدُ وَ الْقَنْدُ لَيْسَ فِيهِمْ نَجِيبٌ يَعْنِي الْقُنْدُهَارَ».
پاسخ اجمالی
این قبیل از سفارش‌های ائمه اطهار( علیه السلام )، به معنای حرمت ازدواج با این افراد نیست، پس می‌توان با آنان ازدواج کرد؛ زیرا این توصیه‌ها با توجه به واقعیت‌های جامعه که در نظر امام معصوم( علیه السلام ) بوده است، فقط شامل مردمی می‌شود که مورد خطاب بوده‌اند و عمومیت ندارند.
در برخی از این روایات، علت‌هایی ذکر شده است که از باب «العلة تعمم و تخصص»؛ می‌توان چنین نتیجه گرفت که: هر گاه این علت، در مردم هر عصر و شهری وجود داشته باشد، همان حکم هم جاری است، به عنوان مثال: اگر زنان؛ در منطقه‌ای، نجابت نداشته باشند، روایت منع از ازدواج، شامل آنان می‌شود، و اگر مردم منطقه‌ای که در روایت از آنان به غیر نجیب یاد شده، امروز دارای دختران و زنان نجیب و پاک‌دامن باشند، قطعاً؛ روایت منع از ازدواج شامل آنان نمی‌شود.
در منابع اهل سنت نیز چنین مواردی وجود دارد، و مختص به منابع حدیثی شیعه نیست.

پاسخ تفصیلی
یکی از مهم‌ترین وقایع زندگی، ازدواج است و مهم‌تر از آن، چیزی که برای شروع و ادامه زندگی و تربیت نسل سالم و صالح باید مورد توجه باشد، انتخاب همسری مناسب از جمیع جهات است لذا در روایات فراوانی، صفات و خصوصیات مرد و زنی که می‌توانند شرایط زندگی مشترک را داشته باشند ذکر شده و به مؤمنان پیشنهاد شده است.[1]
باید توجه داشت که این‌گونه دستورات، نوعی پیشنهاد است و هرگز به مرحله نهی تحریمی نمی‌رسد؛ یعنی ازدواج حرام نیست و می‌تواند تحقق یابد. برای پاسخ به این سؤال ناگزیر از ارائۀ مقدماتی، هرچند کوتاه؛ هستیم.
الف. دو فلسفۀ ازدواج در اسلام
در دین اسلام؛ دو فلسفه اساسی برای ازدواج مطرح شده است که همۀ دستورات و توصیه هایی که درباره مراحل مختلف ازدواج، از جمله؛ انتخاب همسر (برای مرد یا زن) شده است؛ به نوعی به این دو فلسفه و چرایی ازدواج ختم می‌شود، پس ناگزیر از بیان مختصر آن هستیم.
1. از مهم‌ترین فلسفه‌های ازدواج در اسلام؛ ایجاد و حفظ آرامش روانی[2] در خانواده و به تبع آن در جامعه است. هر گاه زن و شوهر یکدیگر را بتوانند تحمل کرده و در مشکلات یاری دهند، محیط خانواده و اجتماع به محیطی آرام تبدیل می‌شود.[3]
2. یکی دیگر از فلسفه‌های ازدواج در اسلام تولید نسل است تا بدین وسیله، شمار کسانی که کلمه توحید؛ «لا اله الا الله» را می‌گویند افزایش یابد و جمعیت مسلمانان و موحدان از نظر کمّی و از نظر کیفی تقویت شود.[4]
ب. مهمترین شرط انتخاب همسر در اسلام
مهم‌ترین شرط برای ازدواج؛ کفو بودن است که منظور از آن، هم شأن بودن زن و مرد از نظر دینی و عقیدتی است. خداوند در قرآن می‌فرماید: «زنان ناپاک از آنِ مردان ناپاكند، و مردان ناپاک نيز به زنان ناپاک تعلّق دارند و زنان پاک از آنِ مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاكند...»[5] لذا در روایات ما نیز بر این مورد بسیار تأکید شده است که زن مؤمن؛ کفو و هم‌شأن مرد مؤمن است، و جز شرط ایمان برای ازدواج، شرط دیگری بیان نشده است. امام سجاد( علیه السلام ) با کنیزی ازدواج کرد و چون خبر به عبدالملک بن مروان رسید، به خیال خود، حضرت را سرزنش کرد. امام( علیه السلام ) فرمود: «ما در این موارد به رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) اقتدا می‌کنیم که دختر عمویش؛ زینب را به عقد غلامش؛ یعنی زید در آورد».[6] بنابراین، زن و مرد مؤمن می‌توانند با یکدیگر ازدواج کنند و کنیز بودن یکی یا سیاه و زشت بودن و یا فقیر بودن هر کدام، جزو شروط همسرگزینی نیست.[7]
نتیجه: بنابراین دو مقدمه؛ ازدواج مطلوب، ازدواجی است که با همسری هم شأن و کفو انجام گرفته و موجب آرامش و تولید نسل انسان‌هایی مؤمن شود، پس هر توصیه در زمینۀ ازدواج که از امامان معصوم( علیه السلام ) رسیده است را می‌توان در این زمینه مورد بررسی قرار داد.
سند روایات
روایات ذکر شده در میراث حدیثی و معتبر شیعه، شامل سه روایت می‌شود که در کتاب «کافی» آمده است. اگر چه روایت اول که منع از ازدواج با مردم زنج است، دارای سند صحیح است[8] و توضیحاتی برای آن ارائه می‌شود، ولی روایت دوم که در آن نهی از خرید کنیزان سودانی و نهی از ازدواج با کردها در آن آمده است، سندی ضعیف[9] و غیر قابل دفاعی دارد. بنابراین، نهی از ازدواج با اکراد و کنیزان سودانی را ثابت نمی‌دانیم.
روایت سوم[10] هم که در آن منع از ازدواج با اهل خزر و زنج و هند و سند و قندهار آمده است، مشکلی فراتر از روایت دوم دارد؛ چرا که سه نفر آخر سند که متصل به امام صادق( علیه السلام ) می‌شوند، مجهول و نامعلوم، یا غیر موثّق‌اند.
دلالت و چگونگی برداشت از این‌گونه روایات
مفاد و محتوای روایات ما در یک تقسیم‌بندی؛ به دو دسته تقسیم می‌شوند:
الف. غیر قابل تغییر و دارای شمولیت زمانی و مکانی: اغلب دستورات الهی که از زبان معصومین( علیه السلام ) به ما رسیده است، قابل تغییر و تأویل نیست و همیشگی و مستمر می‌باشد.[11] مثلاً برخی از سفارش‌ها دربارۀ ازدواج، با توجه به قرائن عقلی، سفارش‌های زود گذر و مختص به یک زمان خاص نیست؛ به عنوان مثال اگر در روایات آمده است که با انسان احمق و کودن ازدواج نکنید،[12] با تغییر مکان و گذشت زمان، این معیار تغییر نکرده و برای همیشه پا برجاست، و ضرری که به انسان؛ از همسر کودن می‌رسد نیز قابل انکار نیست.
ب. محدود به زمان و مکان خاص: گاهی؛ در روایات به مواردی بر خورد می‌کنیم که قرائن متعددی گواه بر آن است که در یک مورد خاص زمانی یا مکانی صادر شده است، چنین محتوایی به علت همین قرائن؛ قابل عمومیت به دیگر زمان‌ها یا مکان‌ها نیست. به نظر می‌آید برخی از توصیه‌هایی که در زمینۀ ازدواج در روایات آمده است، از این دستۀ دوم باشد که به دلائل و قرائن آن اشاره می‌شود:
از آن‌جایی که این‌گونه توصیه‌ها در زمینه ازدواج؛ باید مطابق با محیط بیرونی و واقعیت خارجی باشد، (حداقل در برخی از آنها) کلی و همیشگی نیست؛ یعنی امام معصوم( علیه السلام ) با توجه به علم الهی که دارد، برای مردم؛ سفارشاتی در زمینه انتخاب همسر می‌کند که باید با واقعیات آن زمان تطابق کامل داشته باشد؛ مثلاً وقتی می‌فرماید با زنان فلان منطقه ازدواج نکنید، باید زنان آن منطقه، در همان زمان که حضرت این توصیه را فرموده، دارای خصوصیاتی باشند که فلسفۀ اصلی زناشویی (آرامش و تولید نسل مؤمن و پاک)، با ازدواج با آنان تأمین نمی‌شود؛ لذا از ازدواج با آنان منع شده است.
بنابر این، اگر در زمان امام علی( علیه السلام ) تا زمان امام صادق( علیه السلام )[13] واقعیت اجتماعیِ خارجی این‌گونه بود؛ که ازدواج با مردمی به نام زنج[14] به عللی که امروز تا حد زیادی برایمان پوشیده است، به مصلحت مسلمانان و یا به مصلحت کسانی که امام معصوم( علیه السلام ) این توصیه را به آنها کرده است، نبود،[15] ایشان از ازدواج با این گروه را نهی می‌کردند.
قرینه و دلیلی دیگر: این‌گونه تطبیقات خارجی محدود به زمانی خاص را؛ در زمینه مردم‌شناسی و جامعه‌شناختی می‌توان در روایاتی که مثلاً از مردم یک شهر؛ تعریف و تمجید یا ذمّ و نکوهش شده، دید. برای نمونه، در مورد مردم اصفهان آمده است که در آنان محبت اهل بیت( علیه السلام ) وجود ندارد،[16] با آن‌که امروزه این شهر را می‌توان یکی از کانون‌ها و تجمع‌های بزرگ محبان ائمه اطهار( علیه السلام ) دانست.[17]
با توجه به مطالب بالا، می‌توان چنین نتیجه گرفت:
1. این قبیل از سفارش‌های ائمه اطهار( علیه السلام )، به معنای حرمت ازدواج با این افراد نیست، پس می‌توان با آنان ازدواج کرد.
2. با توجه به واقعیت اجتماعی در زمان ائمه( علیه السلام )، به دلایلی نچندان مشخص، ازدواج با چنین افرادی توصیه نمی‌شد، اما آیا امروزه هم چنین واقعیات اجتماعی درباره این افراد وجود دارد یا نه؟ و آیا اصلاً امروزه؛ گروهی به نام زنج یا خزر وجود دارند؟ و اگر وجود دارند؛ صفات و ویژگی‌های همان افرادی را دارند که در زمان صدور روایت موجود بوده‌اند؟ همه این امور باعث می‌شود که ما به تعمیم و عمومیت بخشیدن به این روایات به زمان حال؛ با شک و تردید جدی بنگریم.
3. این توصیه‌ها با توجه به همان واقعیت‌های جامعه که در نظر امام( علیه السلام ) بوده است، فقط شامل مردمی می‌شود که مورد خطاب امام معصوم( علیه السلام ) بوده‌اند.
4. در برخی از این روایات، علت‌هایی ذکر شده است[18] که از باب «العلة تعمم و تخصص»[19] می‌توان چنین نتیجه گرفت که؛ هر گاه این علت، در مردم هر عصر و شهری وجود داشته باشد، همان حکم هم جاری است، به عنوان مثال: اگر زنان؛ در منطقه‌ای، نجابت نداشته باشند، روایت منع از ازدواج، شامل آنان می‌شود، و اگر مردم منطقه‌ای که در روایت از آنان به غیر نجیب یاد شده، امروز دارای دختران و زنان نجیب و پاک‌دامن باشند، قطعاً؛ روایت منع از ازدواج شامل آنان نمی‌شود.
6. در پایان یاد آوری می‌کنیم که در روایات اهل سنت نیز چنین مواردی وجود دارد.[20]

[1]. ر.ک: «معیارهای اصلی و فرعی در انتخاب همسر»، سؤال 12237.
[2]. به سوال 1819(حقیقت آرامش و راه های رسیدن به آن) مراجعه کنید.
[3]. خداوند در قرآن می‌فرماید: «و از نشانه‌هاى او اين‌كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد در اين نشانه‌هايى است براى گروهى كه تفكّر مى‏كنند»؛ روم، 21.
[4]. در روایتی پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) می‌فرماید: «اگر می‌توانی با زنی ازدواج کن که دارای فرزندانی شوی تا زمین را از تسبیح خود، سنگین کنند، حتماً این کار را بکن، اگر چه آن زن، زنی سیاه و بد چهره باشد»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 333، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. برای اطلاع بیشتر به سؤال 16215 (ازدواج با زن سیاه قابل حمل و پرهیز از زنان زیبای عقیم) مراجعه کنید.
[5]. نور، 26.
[6]. اهوازی، حسین بن سعید، کتاب الزهد، محقق و مصحح: عرفانيان يزدى، غلامرضا، ص 60، المطبعة العلمیة، قم، 1402ق.
[7]. برای آگاهی بیشتر به سؤال 12237(معیارهای اصلی و فرعی در انتخاب همسر) مراجعه کنید.
[8]. سند روایت اول: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ( علیه السلام ) قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ( علیه السلام )...».
[9]. سند روایت دوم: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَكِّيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ قَالَ:...»؛ در این سند، اسماعیل بن محمد مکی، مجهول بوده و هیچ اطلاعی از او در کتاب‌های رجالی ثبت نشده است، همان‌طور که خللی در آخر سند روایت است؛ یعنی شخص قبل از ابی ربیع شامی اصلاً مشخص نیست و معلوم نیست حسین بن خالد به واسطه چه کسی از ابی ربیع شامی نقل کرده است.
[10]. سند روایت سوم: «عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد عن موسى بن جعفر عن عمرو بن سعيد عن محمد بن عبد الله الهاشمي عن أحمد بن يوسف عن علي بن داود الحداد عن أبی عبد الله ( علیه السلام )...»؛ محمد بن عبد الله هاشمی، مجهول است و اطلاعاتی از وی در دسترس نیست، أحمد بن یوسف هم مانند محمد بن عبد الله هاشمی، مجهول است، و برای علی بن داود حداد، کلمه‌ای که دلالت بر وثاقت کند، وجود ندارد.
[11]. مانند احکام پرداخت زکات و یا کیفیت نمازهای پنج‌گانه، و احترام به والدین در دستورات اخلاقی آنان و هزاران حکم شرعی دیگر.
[12]. ر.ک: الکافی، ج 5، ص 353 – 354.
[13]. زیرا روایت توصیه به عدم ازدواج با اهل زنج را امام صادق( علیه السلام ) از قول امیر المؤمنین ( علیه السلام ) نقل کرده‌اند.
[14]. زنج: به طایفه و گروهی از مردم سودان، و نه همه آنان، گفته می‌شود. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 4، ص 437، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410ق.
[15]. یعنی در دو فلسفه مهم زندگی زناشویی که آرامش، مودّت، رحمت و تکثیر نسل باشد، مصلحتی در ازدواج با آنان نباشد.
[16]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 545، مؤسسه امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[17]. ر. ک: یهودیان اصفهان و دجال، ۲۹۲۱۷.
[18]. در یکی از این روایات آمده است: در مردم هند و سند و قندهار، انسان نجیب (برای ازدواج)نمی یابی . نک: کافی، ج 5، ص 352.
[19]. ر.ک: «عبارت العلة تعمم و تخصص»، سؤال 37772.
[20]. برای نمونه ر.ک: «شر الرقیق الزنج»؛ سخاوی (متوفّى: 902ق)، أبو الخير محمد بن عبد الرحمن، المقاصد الحسنة فی بيان كثير من الأحاديث المشتهرة على الألسنة، ص 190، دار الكتاب العربی، بيروت، چاپ اول، 1405ق؛ «لا خیر فی الحَبَش»؛ طبرانی(متوفى: 360ق)، سليمان بن أحمد، المعجم الكبير، ج 11، ص 428، مكتبة ابن تيمية، قاهرة، چاپ دوم، 1415ق؛ مقدسی(متوفّى: 643)، محمد بن عبد الواحد، الأحاديث المختارة، ج 13، ص 34، دار خضر للطباعة و النشر و التوزيع، بيروت، چاپ سوم، 1420ق.

 

 

 

 

 

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: