۰

آیا روایاتی پیرامون استفاده از عطر داریم؟ چه نوع عطری مستحب است و باید به کجای بدن یا لباس بزنیم؟

استفاده از عطر بدان جهت نیکو شمرده می‌شود که از آن بوی خوش تراوش می‌کند؛ روشن است که هدف از استعمال عطر، چنین نتیجه‌ای است؛ بنابر این هر نوع عطری که دارای بوی خوب باشد می‌تواند مستحب باشد.
کد خبر: ۲۲۱۲۷۴
۱۲:۰۶ - ۰۹ فروردين ۱۳۹۹

شیعه نیوز:
پرسش
آیا روایاتی پیرامون استفاده از عطر داریم؟ چه نوع عطری مستحب است و باید به کجای بدن یا لباس بزنیم؟
پاسخ اجمالی
استفاده از عطر بدان جهت نیکو شمرده می‌شود که از آن بوی خوش تراوش می‌کند؛ روشن است که هدف از استعمال عطر، چنین نتیجه‌ای است؛ بنابر این هر نوع عطری که دارای بوی خوب باشد می‌تواند مستحب باشد. البته مواردی که در روایات آمده؛ مانند مشک، ریحان و ... تنها جنبه مثالی برای این حکم دارند و با این‌که در روایات برخی مکان‌ها برای استفاده از عطر بیان شده، اما به نظر می‌رسد استفاده در هر نقطه از بدن که باشد، حکم استحباب جاری می‌شود، هر چند اولویت دادن به مواضعی که در روایت گفته شده، بهتر است.

پاسخ تفصیلی
تراوش بوی خوش از انسان، چیزی است که مورد تأیید و تأکید عقل و شرع قرار گرفته است. در روایات اسلامی پیرامون عطر، تأکیدات فراوانی وجود دارد:
پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) می‌فرماید: «هدیه را بپذیرید و بهترین هدیه‏ها عطر است که از همه سبک‌بارتر و خوش‌بوتر است».[1]
امام علی( علیه السلام ) فرمود: «مشک، عطر نیکویى است، حمل و نقلش آسان و بوى آن خوش است‏».[2]
امام صادق( علیه السلام ) فرمود: «دو رکعت نماز کسى که (به هنگام نماز) خود را معطّر می‌کند از هفتاد رکعت نماز کسى که عطر نمی‌زند، برتر است».[3] «حضرت زین العابدین مُشک‌دانى داشت از قلع که در آن‏ مشک نهاده بود و وقت لباس پوشیدن و بیرون رفتن از آن مشک به خود می‌مالید».[4]
امام رضا( علیه السلام ) فرمود: «براى مرد سزاوار نیست که بوى خوش را در هر روز از خود دور کند و اگر هر روز نتوانست یک روز در میان و اگر باز هم نتوانست در هر هفته عطر بزند و آن‌را ترک نکند».[5] در روایتی نیز امام رضا( علیه السلام ) استفاده از عطر را یکی از سه خصلت انبیاء بیان کرده است.[6]
علاوه بر این سفارشاتی که به استفاده از عطر شده است، سیره عملی پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و ائمه اطهار( علیه السلام ) نیز در استعمال بسیار از عطر بوده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) با مُشک خود را خوش‌بو می‌کرد، به‌ گونه‌ای که مشک بر فرق سر حضرت برق می‏زد و به چیزهاى بی‌رنگ که مناسب مردان است مثل مشک و عنبر خود را معطر مى‏فرمود و خود را با عود قمارى (نوعى از عود) خوش‌بو مى‏نمود و در شب تاریک پیش از آن‌که دیده شود از بوى خوشش شناخته می‌شد چنان که رهگذر می‌گفت، این فرد پیامبر است.[7]
امام حسین( علیه السلام ) وقتى روزه داشت عطر می‌زد و می‌فرمود: تحفه روزه‌دار، عطر است.[8]
امام حسین( علیه السلام ) فرمود: «هنگامی که علی( علیه السلام )، مهریه فاطمه(س) را که چهار صد و هشتاد درهم بود آورد، پیامبر فرمان دادند دو سوم آن به مصرف خرید بوى خوش و عطر برسد و یک سوم آن‌را جامه بخرند و ...».[9] مکانی که امام صادق( علیه السلام ) در آن سجده می‌کرد، به وسیله بوی خوشی که از آن‌جا تراوش می‌کرد، معلوم بود.[10]
با توجه به این روایات و روایات دیگر می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت:
1. عطر و استفاده از آن به این جهت نیکو و خوب شمرده می‌شود که از آن بوی خوب و خوش تراوش می‌کند و طبیعتاً هدف از استعمال عطر، چنین نتیجه‌ای است. بنابر این، هر نوع عطری که دارای بوی خوب باشد می‌تواند در بر گیرنده حکم استحباب شود و مواردی که در روایات ذکر شد به مانند مشک، ریحان و ... تنها جنبه مثالی برای این حکم دارند.
2. در برخی از روایات مکان‌هایی برای استفاده از عطر ذکر شده است، همان‌طور که امام صادق( علیه السلام ) می‌فرماید: «حجامت بدن را تن‌درست و عقل را نیرومند می‌کند، عطر زدن به شارب از اخلاق پیامبر بود...».[11]
«در ابتدا عطر را در محل سجده استفاده کن و سپس آن‌را به سائر نقاط بدن بزن».[12]
این روایات؛ اگر چه بیان صریحی در موضع استفاده عطر دارند، اما به جهت علتی که بیان شد؛ و آن تراوش بوی خوش از انسان است، می‌توان بیان داشت که در هر موضعی از بدن و یا لباس که عطر مورد استفاده قرار گیرد، حکم استحباب شامل آن می‌شود، هر چند اولویت دادن مواضعی که در روایت گفته شده، بهتر است.

[1]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول( صلی الله علیه و آله و سلم )، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 60، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
[2]. سید رضی، محمد، نهج البلاغة، محقق و مصحح: عطاردی، عزیز الله، ص 546، ‌مؤسسه نهج البلاغه، قم، چاپ اول، 1414ق.
[3]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 40، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، 1406ق.
[4]. مکارم الأخلاق، ص 42.
[5]. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا( علیه السلام )، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 279، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق؛ شیخ حرّ عاملی، هدایة الأمة إلی أحکام الأئمة (منتخب المسائل)، ج 3، ص 259، مجمع البحوث الإسلامیة، مشهد، چاپ اول، 1412ق.
[6]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج 20، ص 5، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1404ق.
[7]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ص 33 – 34، شریف رضی، قم، چاپ چهارم، 1412ق.
[8]. شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 62، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش.
[9]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 1، ص 146، انتشارات رضی، قم، چاپ اول، 1375ش.
[10]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 511، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[11]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، دار إحیاء التراث العربی، ج 10، ص 89، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[12]. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 1، ص 437، مؤسسه آل البیت( علیه السلام )، قم، چاپ اول، 1408ق.

 

 

 

 

 

 

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: