۰

حدیث حارث همدانی در مورد حاضر شدن امام علی( علیه السلام ) بر بالین محتضر را چگونه ارزیابی می کنید؟

حاضر شدن پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امامان معصوم( علیه السلام ) از جمله حضرت علی( علیه السلام )، هنگام مرگ، نزد تمامی انسان‌ها حتی کسانی که بر دین‌های دیگر می‌باشند از اموری است که اخبار مستفیضه بر آن دلالت دارد. البته در نحوه و چگونگی این حضور سخنانی بیان شده است که آن هم با دلیل‌های عقلی و نقلی جواب داده شده است.
کد خبر: ۲۲۱۱۶۴
۰۸:۳۲ - ۰۹ فروردين ۱۳۹۹

شیعه نیوز:
پرسش
در روایتی دیدم؛ حضرت علی( علیه السلام ) به هنگام جان دادن هر انسانی چه مؤمن و چه کافر بر بالین فرد محتضر حاضر می‌شوند و آن فرد در آن لحظه به حقانیت امیرالمؤمنین( علیه السلام ) پی می‌برد. می‌خواستم سند این روایت و احیاناً صحیح یا ناصحیح بودن آن‌را جویا شوم.
پاسخ اجمالی
حاضر شدن پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امامان معصوم( علیه السلام ) از جمله حضرت علی( علیه السلام )، هنگام مرگ، نزد تمامی انسان‌ها حتی کسانی که بر دین‌های دیگر می‌باشند از اموری است که اخبار مستفیضه بر آن دلالت دارد.[1] البته در نحوه و چگونگی این حضور سخنانی بیان شده است که آن هم با دلیل‌های عقلی و نقلی جواب داده شده است.[2]
فضیل بن یسار از امام پنجم و امام ششم( علیه السلام ) نقل می‌کند که آن دو بزرگوار فرمودند: «روح انسان‌ها جسدشان را ترک نمی‌کند تا این‌که حضرت محمد، امام علی، امام حسن و امام حسین( علیه السلام ) را ببیند و چشمش روشن شود.[3]
در خصوص حضور امام علی( علیه السلام ) نزد تمام انسان‌ها -چه مؤمن و چه غیر مؤمن- نیز روایات خاصه‌ای وارد شده است. یکی از آن روایات، حدیثی است از اصبغ بن نباته(یکی از اصحاب حضرت علی)[4] که به طور خلاصه نقل می‌شود.
اصبغ بن نباته می‌گوید: حارث همدانى -از اصحاب امام علی( علیه السلام ) و فقهای بی نظیر زمان خود[5]- که مریض بود و به سختی راه می‌رفت، با گروهى از شیعیان که من هم با آنان بودم نزد امیرالمؤمنین علی( علیه السلام ) آمد، آن‌حضرت فرمود: «ای حارث، تو را چگونه می‌بینم؟» حارث گفت: روزگارم به پایان رسیده است، اى امیر المؤمنین! دشمنى شیعیانت بر در خانه‌ات مرا می‌سوزاند، امام علی( علیه السلام ) فرمود:«دشمنى آنان در چه چیز است؟» حارث پاسخ داد: درباره‏ تو و امتحان و گرفتارى از طرف تو، برخی از آنان‏ درباره‏ تو غلوّ کرده‌اند و تو را خدا می‌‌دانند، گروهی میانه‌رو هستند که تو را نه خدا می‌دانند، نه یک بشر عادى، دسته دیگر درباره تو سرگردان و شک دارند نمی‌دانند تو را پیشوا قرار دهند یا دیگرى را.
حضرت علی( علیه السلام ) فرمود:«اى برادر همدانى! بهترین شیعیان من دسته وسط هستند، غلوّکنندگان و آنانى که شک دارند باید به این دسته ملحق شوند». سپس آن‌حضرت به پرسش‌های دیگر حارث جواب داد و در ادامه فرمود: «ای حارث! قسم به خدایی که دل دانه را می‌شکافد و مخلوقات را آفریده! من و دشمنانم هنگام مرگ و نزد پُل صراط و حوض با هم روبرو می‌شویم و باید مرا بشناسند و به حقانیت من پی ببرند...».[6]
افرادی چون «ابو خالد کابلی»[7]، «اصبغ بن نباته»[8]، «جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ»،[9] «محمد بن عبدالله بن عبد المطلب»[10]، که در سند این حدیث به عنوان راوی وجود دارند در علم رجال مورد بررسی قرار گرفته‌اند و علمای رجال، آنها را ثقه و مورد اطمینان دانسته‌اند.
اما برخی دیگر از راویان این حدیث، اسمشان در کتاب‌های رجالی ذکر نشده و سخنی از آنان به میان نیامده است، ولی مذمّت هم نشده‌اند. بنابراین، اجمالاً سند حدیث، مورد اعتماد است.
اما با توجه به اخبار مستفیضه‌ای که دلالت و صراحت دارند بر حضور پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امامان معصوم( علیه السلام ) از جمله امام علی( علیه السلام ) نزد تمامی انسان‌ها در هنگام مرگ، و همچنین نقل حدیث مذکور از بزرگانی چون «شیخ مفید»[11] و «شیخ طوسی»[12] و «طبری» در کتاب «بشارة المصطفی»[13] و علامه «مجلسی» در کتاب «بحار الانوار»،[14] متن این حدیث بدون شک پذیرفته می‌شود.

[1]. ر.ک: مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 6، ص 173 - 201، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. همان، ص 200 – 202.
[3]. بحار الأنوار، ج ‏6، ص 191.
[4]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 1، ص 347، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[5]. برقی، احمد بن محمد بن خالد، الطبقات‌(رجال البرقی)، ص 4، انتشارات دانشگاه تهران، 1383ق؛ و ر.ک: امین عاملی‏، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 4، ص 365 – 370، دار التعارف للمطبوعات‏، بیروت، 1406ق.
[6]. شیخ مفید، الأمالی، محقق و مصحح: استاد ولى، حسین، غفارى، على اکبر، ص 3 - 7، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق.
[7]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، ص 9 - 10، محقق و مصحح: شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن،‏ مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[8]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الأبواب(رجال طوسی)، محقق و مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، ص 57 و 93، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ سوم، 1427ق. ؛موسوی خویی، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 221 مرکز نشر آثار شیعه، قم، 1410ق.
[9]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 127، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ ششم، 1365ش؛ علامه حلّى، حسن بن یوسف، خلاصة الأقوال فی معرفة أحوال الرجال‌، ص 34، منشورات المطبعة الحیدریة، نجف اشرف، چاپ دوم، 1381ق.
[10]. خلاصة الأقوال فی معرفة أحوال الرجال‌، ص 252.
[11]. شیخ مفید، الأمالی، ص 3 – 7.
[12].شیخ طوسى، الأمالی، ص 625، دار الثقافة، قم، چاپ اول، 1414ق.
[13]. عماد الدین طبرى آملى، أبی جعفر محمد بن أبی القاسم، بشارة المصطفى لشیعة المرتضى، ج 2، ص 4 - 5، المکتبة الحیدریة، نجف، چاپ دوم، 1383ق.
[14]. بحار الأنوار، ج ‏65، ص 120.

 

 

 

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: