۰

چرا خدا امر می کند به غیر او سجده نکنید، اما با دستور به سجده فرشتگان بر آدم، حرف خودش را نقض می کند؟

اگر سجده در زمان خاصی؛ مانند زمان ظهور اسلام از حالت احترام خارج شده و به نشانه ای از پرستش تبدیل شود، آن گاه نمی توان برای انسان ها، حتی برای احترام نیز سجده نمود.
کد خبر: ۲۱۰۷۴۷
۰۷:۴۷ - ۱۱ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پاسخ اجمالی

بندگی غیر خدا، ناپسند و ممنوع بوده و در پی آن، سجده نیز اگر نشانی از پرستش غیر خدا به شمار آید، مجاز نمی باشد، اما اگر همین سجده، به فرمان خداوند و جهت اجابت دعوتش، در مقابل انسانی و برای احترام به او انجام پذیرد، چنین سجده ای نه تنها حرام نیست، بلکه نوعی عبودیت و بندگی پروردگار نیز به شمار خواهد آمد، همان گونه که تمام فرشتگان؛ غیر از ابلیس چنین سجده ای را بجا آوردند.

بله، اگر سجده در زمان خاصی؛ مانند زمان ظهور اسلام از حالت احترام خارج شده و به نشانه ای از پرستش تبدیل شود، آن گاه نمی توان برای انسان ها، حتی برای احترام نیز سجده نمود. این که حرمت سجده بر غیر خداوند، در برخی روایات مطرح شده، به همین دلیل است و گرنه پدر و برادران یوسف، در مقابل او به سجده افتادند، بدون آن که هیچ گناهی در انجام این سجده، مرتکب شوند.
پاسخ تفصیلی

شما در پرسشتان به موضوعی اشاره نمودید که نشانگر نوعی تناقض در گفتار خداوند است، بدین ترتیب که خداوند از یک طرف سجده بر غیر خدا را ممنوع نموده، و از طرفی دیگر دستور صادر می نماید که همان سجده ممنوعه، انجام پذیرد و این دو با هم متناقض اند!

در پاسخ به این ابهام، ابتدا پرسشی را مطرح می نماییم:

ا گر پدری یک بار به فرزندش بگوید که از وسیله نقلیه من جهت تفریحات ناسالم استفاده نکن! و بار دیگر از او درخواست نماید که با همان وسیله نقلیه، مهمانی را به منزلش بازگرداند، آیا می توان این دو گفتار او را متناقض ارزیابی نمود؟! یقینا، پاسخ شما منفی است و در این دو گفتار پدر، هیچ تناقضی مشاهده نمی شود؛ چراکه شرایط هشت گانه تناقض در آن کامل نیست. بنابراین، اگر آن فرزند به درخواست دوم پدرش پاسخ مثبت نداده و خواهش اول او را بهانه نافرمانی خود قرار دهد، در دیدگاه مردم با انصاف، این بهانه او پذیرفتنی نخواهد بود.

به همین ترتیب اگر خداوند، یک بار اعلام نماید که سجده ای که نشانه ای از پرستش باشد، بر غیر من مجاز نیست و بار دیگر امر نماید که جهت احترام و نه پرستش، به آدم سجده نمایید، نباید آن دو را با هم متناقض پنداشت، بلکه نافرمانی از دستور او را باید نوعی سرکشی تلقی نمود و مطمئن باشیم که ابلیس نیز با سرپیچی از این فرمان، از دایره بندگی پروردگار خارج شد.

تمام آنچه گفته شد، با فرض آن است که خداوند قبل از امر ملائکه به سجود؛ سجده بر غیر خود را تحریم نموده باشد، اما جالب است بدانید که چنین تحریمی از قبل وجود نداشته و در ادیان گذشته نیز سجده بر غیر خدا ممنوع شمرده نمی شد، چون نشانی از احترام بود و نه پرستش!

بر همین اساس، سجده پدر و برادران یوسف در مقابل او نیز امری ناپسند به شمار نمی آمد [1] و به همین دلیل است که در قرآن، با آن که آیات بسیاری در ارتباط با سجده بر خداوند وجود دارد، [2] اما هیچ آیه ای را مشاهده نمی نماییم که سجده بر غیر خداوند را به صورت مطلق، ممنوع نماید، حتی اگر تنها برای احترام باشد. آیاتی که به نوعی ناظر بر ممنوعیت سجده بر غیر خدا است، منحصر در مواردی است که مانند سجده بر ماه و خورشید، شائبه پرستش آنان را به دنبال داشته باشد. [3] البته بعدها و در زمان ظهور اسلام، به دلیل این که سجده به تدریج از حالت احترام خارج شده و به عنوان نمادی از پرستش درآمده بود، پیشوایان دینی و امامان معصوم ( علیه السلام )، پیروان خود را از هرگونه سجده ای بر غیر خداوند باز می داشتند. [4] برای دریافت اطلاعات بیشتر در این زمینه، می توانید پاسخ 3357 (سایت: 3870) را نیز مطالعه فرمایید.

[1] یوسف، 100، "و خروا له سجدا".

[2] انسان، 26؛ نجم، 62؛ علق، 19 و ... .

[3] فصلت، 37، "لا تسجدوا للشمس و لا للقمر و اسجدوا لله الذی خلقهن إن کنتم إیاه تعبدون".

[4] حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 14، ص 408- 407، ح 19474، موسسه آل البیت، قم، 1409 ق.

آیات مرتبط

سوره البقرة (34) : وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ
سوره الأعراف (11) : وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ
سوره الأعراف (12) : قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ ۖ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ
سوره يوسف (4) : إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ
سوره يوسف (100) : وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا ۖ وَقَالَ يَا أَبَتِ هَٰذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا ۖ وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي ۚ إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: